۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۱۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۳ - ۲۸-۱۰-۱۳۸۵
کد ۱۰۰۱۷
انتشار: ۰۹:۲۳ - ۲۸-۱۰-۱۳۸۵

راه رسیدن به رویاهای فراموش شده

"روزانه" کارگزاران

راه رسیدن به رویاهای فراموش شده
 
حتما برای شما هم پیش آمده است که رویاهای خود را مثل رسیدن به یک شغل مناسب، نوشتن یک کتاب و یا چیزهای دیگر کنار بگذارید. نادیده گرفتن رویاها و آرزوها به معنای نادیده گرفتن هویت خود شماست و به معنای آن است که شایستگی بیشتری برای رسیدن به موقعیت های بهتر را ندارید.

هر انسانی تنها با داشتن اراده ای قوی می تواند به تمام خواسته ها و رویاهایش برسد. شاید شما همسر، مادر، کارمند ممتاز و یا حتی رئیس یک کمپانی باشید اما هر انسانی به جز داشتن تمام این جنبه های مثبت روی دیگری هم دارد که شاید خودش و یا دیگران را آزار دهد. برای رسیدن به رویاها و اهداف خود در زندگی باید عادت های بد وجود خود را تا حد زیادی کاهش دهید.

خیلی از ما انسان ها رویاهایمان را فراموش می کنیم چون فکر می کنیم زندگی آنقدر سخت شده است که دیگر جایی برای تحقق آنها باقی نمی ماند. لورا برمن نویسنده «روزهایی به طرف مسیر جدید زندگی» می گوید؛ همه آدم ها فکر می کنند خودخواه بودن و معطوف ساختن تمام تلاش ها برای رسیدن به آن چیزهایی که در زندگی می خواهیم، سخت است. به علاوه دنبال هدفی رفتن شاید ترسناک هم باشد، ترس از اینکه شکست بخوریم و یا ترس از اینکه حتی اگر موفق هم شویم زندگی مان دستخوش تغییر و تحول می شود. اما دیگر وقت آن رسیده است که حرکت کنید.

اگر هر روز در زندگی به جای اینکه خود را مجبور به انجام کاری کنید که واقعا در انجام آن اجباری وجود دارد، آرزوی داشتن چیزی را کنید بیشتر به تحقق رویاهای خود کمک کرده اید. پس به جای اینکه خود را مجبور به انجام کاری کنید، آرزو کنید.

کوله بار مسوولیت هایی که روی دوش ما قرار گرفته است ما انسان ها را مجبور به ترک فعالیت هایی می کند که برایمان شادی به ارمغان می آورد شاید در زمان کودکی تان یک تنیس باز ماهر بوده اید اما از آن زمان تاکنون حتی راکت تنیس را هم به دست نگرفته اید مگر اینکه مجبور به خرید آن برای فرزند خود شده باشید.

چرا ما انسان ها باید لذت ها و خوشی های دوران کودکی مان را به فراموشی بسپاریم؟ بزرگسالی و تمام چیزهایی که این واژه با خود به همراه می آورد به ما اجازه نمی دهد که شاد و خوشحال باشیم. سرگرمی و شادی تنها زمانی به خانه ما راه پیدا می کند که همه کارهای مهم و بزرگ را انجام داده باشیم. خوشبختانه شادی و لذت خیلی مقام هستند و هر چه آنها را پس بزنیم باز هم در جای خود باقی می مانند تا دوباره زمانی به زندگی ما باز گردند.

برای رسیدن به آرزوها روش های بسیار متفاوتی وجود دارد. قدم اول ؛ این است که به خود اجازه فکر کردن دهیم و زمانی که بین تمام مشغله ها و مسوولیت ها فرصتی برای فکر کردن پیدا کردیم به چیزهایی فکر کنیم که در راستای آرزوها و اهدافمان باشد، چیزی که برایمان شادی به ارمغان آورد. برای اینکه به تعهداتی که در ذهن خود کرده اید پایبند باشید از خانواده خود اجازه بگیرید و به آنها توضیح دهید که چرا به زمان احتیاج دارید. زمانی که خانواده به این واقعیت برسند که اهداف و آرزوهایتان شما را از آنها دور نمی کند به شما در رسیدن به آمال و آرزوهایتان کمک خواهند کرد.

قدم دوم؛ برای آرزوهای خود اتاقی بسازید. نویسنده مشهور ویرجینیا وولف می گوید کلید آزادی خانم ها در آن است که اتاقی برای خود داشته باشند. ایجاد اتاقی برای خود به شما کمک می کند که تسلیم آرزوهایتان شوید و آنها را جدی فرض کنید.

در اتاق خود جایی برای نوشتن مشخص کنید و یک سه پایه هم کنار تختخواب خود قرار دهید. سعی کنید در تزیین اتاقتان از اشیایی استفاده کنید که ذهنتان را از زمان حال به آینده و گذشته ببرد. مثل عکس های خانوادگی.

قدم سوم؛ برای تحقق آنچه می خواهید زمان مشخصی را تعیین کنید. هر هدفی خصوصیات مخصوص خود را دارد. اما زندگی این اهداف را می شوید و از بین می برد. برای ساختن پایه ای محکم برای هر آرزو و یا هدفی چه کوچک و چه بزرگ باید جدولی تهیه کنید و در آن بنویسید چه مدت زمانی را برای هر هدف خود وقف خواهید کرد. با انجام این کار به خود قول می دهید که مثل برنامه عمل کنید.

بهتر است برای هر 90 روز خود برنامه ای تهیه کنید. 90 روز به اندازه کافی طولانی است که برای روزهای دیگر خود برنامه دیگری تهیه کنید. مادامی که اهدافتان را طبق برنامه انجام دادید دیگر به چگونگی آن فکر نکنید. همانقدر که آن را انجام داده اید و به برنامه پایبند بوده اید، کافی است.

پس از این مرحله، دوباره به عادت های خود فکر کنید، ببینید که آیا توانسته اید سیگار کشیدن، ناخن جویدن و... را کنار بگذارید. شاید به نظر ترک این عادت ها بسیار ساده باشد اما حقیقت آن است که برای کنار گذاشتن آنها هم نیاز به سرمایه گذاری عظیمی دارید.

بدانید که کنار گذاشتن این عادات هم بسیار سخت است و اگر هم در گذشته برای رسیدن به آنها تلاش کرده اید و موفق نشده اید سخت تر هم به نظر خواهد رسید. اما هر چه بیشتر با این عادت های بد زندگی کنید، بیشتر به خود ضربه وارد کرده اید. برای کنار گذاشتن این عادت ها هم راه هایی وجود دارد که یکی از آنها «قول دادن» است. باید با خود رو راست باشید. روی یک کاغذ خطی بکشید و آن را به قسمت تقسیم کنید. یک طرف آن بنویسید «چرا حالا» و در ستون دیگر هم بنویسید «چرا حالا نه» و زیر آنها هم دلایل آن را بنویسید.

مثلا اگر لازم باشد وزن خود را کم کنید زیر آن بنویسید «باید وزنم را کم کنم چون می خواهم سالم بمانم». درست مثل آدمی فکر کنید که پاسخ همه سوال ها را نمی داند. در همه مرحله سوالی مطرح کنید و به آن پاسخ دهید. پاسخ دادن به این پرسش به شما کمک می کند که پول و وقت خود را بی دلیل هدر ندهید.

پس از رسیدن به این مرحله دیگر فرصت آن را دارید که به آرزوهایی فکر کنید که هیچ گاه حتی جرات فکر کردن به آن را پیدا نکرده اید. با رسیدن به این مرحله به جایی می رسید که بدون ترسی به دنبال تحقق اهدافتان برسید.

فکر کردن به این آرزوها به انسان ها دل و جرات می دهد. برای غلبه بر ترس هم می توان از یک دوست ماجراجو و یا حتی خانواده درخواست کرد تا مرحله به مرحله در کنارتان باشند. سعی کنید تمام نمی توانم ها را از زندگی خود حذف کنید. در این مراحل استعدادهای خود را فراموش نکنید. از تمام آنچه که در اختیار دارید برای رسیدن به اهدافتان استفاده کنید.

تلاش کنید که به جز دلایل سطحی علت های اصلی کارهای خودتان را پیدا کنید. هرگاه کاری را انجام دادید از خود بپرسید چرا این کار را انجام می دهم؟ زمانی که به جز علت های ظاهری و یا خیالی به حقیقت آنچه انجام داده اید پی بردید انگیزه کافی برای انجام کارهای دشوارتر را پیدا خواهید کرد.

بسیاری از روان شناسان معتقدند هر آرزویی در سر دارید آن را روی کاغذ بنویسید. مثلا بنویسید «من می خواهم نویسنده شوم» نوشتن این آرزوها حداقل به یادتان می آورد که باید نویسنده شوید. پس اکنون شروع کنید. شما تمام امکانات را برای تحقق رویاهایتان دارید پس دیگر رویا پردازی را کنار بگذارید و شروع به انجام کارهایی برای تحقق رویاهای خود بکنید.
 


نیاز کودکان به فعالیت بیشتر
 
گروه آموزش و سلامت انگلیس یک ساعت ورزش روزانه را به کودکان توصیه می کنند. طی آخرین آمار تهیه شده از هر 10 کودک فقط یک نفر از آنها فعالیت های محدود روزانه دارد. انجام حرکات ورزشی در کودکان باعث می شود که ضربان قلب افزایش پیدا کند و دچار چاقی مفرط نشوند. مهم این است که اگر تمایل با بی حرکتی در کودکان به این شدت ادامه پیدا کند نیمی از کودکان در سال 2020 دچار چاقی می شوند.

زندگی بدون تحرک

در 20 سال اخیر میزان چاقی کودکان سه برابر شد و از هر 10 کودک یک نفر در سن شش سالگی به چاقی مفرط دچار می شوند.

داشتن تحرک کافی فقط مربوط به کودکان نیست بلکه در خانم ها نیز از به وجود آمدن کودکان نارس جلوگیری می کند.

این سازمان در یک پروژه تحقیقاتی که بر روی هزار و 730 کودک در گروه سنی 9 تا 15 سال از مدرسه های دانمارک، پرتغال و استونی انجام داد با بررسی و اندازه گیری ترکیبی از بیماری های رگ های خونی مثل فشارخون، اضافه وزن و کلسترول میزان خطرات احتمالی را محاسبه کرد. به این منظور هفته ای یک یا دو روز با دستگاه های مخصوصی که به بدن این کودکان بسته شده بود، میزان حرکات فیزیکی آنها اندازه گیری شد. محققان دریافتند که با افزایش فعالیت بدنی، میزان خطر بیماری های رگ های خونی کاهش می یابد.

کمترین میزان خطر در کودکان 9 ساله (یعنی پایین ترین گروه سنی مورد آزمایش قرار گرفته) بود که 116 دقیقه فعالیت متوسط یا شدید در روز انجام می دادند و بعد افراد 15 ساله ای که حدود 88 دقیقه فعالیت در روز داشتند کمترین میزان به حساب می آمدند، البته لازم به ذکر است که پزشکان توصیه می کنند که این مقدار ورزش باید در طول یک روز و با فاصله معینی انجام شود نه به طور یکباره. به طور مثال کودکان می توانند برای رساندن خود به مدرسه با دوچرخه و یا پیاده روی و یا دویدن استفاده کنند و یا آخر هفته ها ورزش کنند.

یکی از پزشکان این مرکز گفت؛ شما (والدین) فرزندانتان را از انجام فعالیت های روزانه منع می کنید. مثلا هنگامی که شما کودکتان را با ماشین به مدرسه می رسانید نه تنها کمکی به او نمی کنید بلکه در حق او بدی نیز می کنید. در نسل های گذشته برای رسیدن به مدرسه و یا گاهی رسیدن به محل کار از دوچرخه استفاده می کردند اما امروزه اینطور نیست. وی افزود؛ ما جامعه ای را می سازیم که بچه ها مانند بزرگان هیچ گونه فعالیتی ندارند. کودکان باید در هر فرصتی که به دست می آید ورزش کنند و بزرگسالان نیز آنها را تشویق کنند.

اگر در انجام این کار موفق نشویم نسل بعدی از سلامت خوبی برخوردار نخواهد بود یکی از بهترین روش ها برنامه ریزی مدارس و دولت برای ورزش روزانه است و در آخر برای اینکه کودکان زندگی سالم تر و نگرش بهتری از فعالیت های فیزیکی داشته باشند باید تلاش های جمعی زیادی برای یافتن یک راه حل دائمی انجام شود.
 


تسلط به دو زبان آلزایمر را به تعویق می اندازد 
 
دانشمندان کانادایی اعلام کردند که احتمال ابتلا به اختلال مشاعر و زوال عقل در افرادی که مسلط به دو زبان هستند نسبت به افرادی که تنها یک زبان می دانند، کمتر است. دانشمندان به تازگی دریافته اند احتمال بروز مشکل زوال عقل و از دست دادن مشاعر در سنین بالا در افرادی که به دو زبان کاملا تسلط دارند و به هر دو زبان صحبت می کنند، نسبت به افرادی که تنها به یک زبان تسلط دارند چهار سال به تعویق می افتد.

محققان می گویند که تلاش اضافی در استفاده کردن از بیش از یک زبان ظاهرا رسیدن خون را به مغز تقویت می کند و ارتباطات عصبی را سالمتر نگه می دارد و هر دوی این فاکتورها سلاح های موثری در مقابله با بیماری زوال عقل هستند. پروفسور الن بیالیستوک از دانشگاه یورک در تورنتوی کانادا در بیانیه ای در این زمینه اظهار داشت؛ نتایج این مطالعه ما را بسیار شگفت زده کرد.

وی همچنین در گفت وگو با شبکه تلویزیونی سی تی وی گفت؛ در روند استفاده از دو زبان، شما بخش هایی از مغز و ذهن خود را به کار می گیرید که فعال هستند و به این قبیل ورزش ها و فعالیت های دائمی نیاز دارند و این ورزش ها باعث تقویت شدن این نواحی از مغز می شود. علت اصلی زوال عقل در بین افراد مسن و سالمند بیماری آلزایمر است که به تدریج حافظه فرد را تخریب می کند. در این پژوهش محققان بر روی 184 بیمار سالمند و مبتلا به علائم زوال عقل مطالعه کردند که این بیماران بین سال های ²°°² تا 2005به کلینیک حافظه در تورنتو مراجعه کرده بودند. از این افراد مراجعه کننده 91نفر به یک زبان و 93 نفر به دو زبان تسلط داشتند.

محققان با بررسی این گروه ها دریافتند که متوسط سن بروز زوال عقل در گروه تک زبانه ´/71 سال در حالی که در افراد دو زبانه µ/75 سال است. به گفته محققان حتی پس از در نظر گرفتن تاثیر فاکتورهای دیگری چون تفاوت های فرهنگی، مهاجرت، تحصیلات رسمی، استخدام و حتی جنسیت بر روی این موضوع، این تفاوت همچنان بین دو گروه مزبور مشاهده شد. محققان تاکید کردند که دو زبانه بودن اگرچه از بروز اختلال مشاعر جلوگیری نمی کند اما زمان بروز آن را به تاخیر می اندازد.


فاش می گویم و ... 

این روزها همه جا حرف از موفقیت است. وقتی در تلویزیون فیلم نگاه می کنیم، به برنامه های رادیویی گوش می کنیم و یا روزنامه ها را ورق می زنیم، همه و همه به نوعی رهنمودهای مختلف ارائه می کنند تا راه های رسیدن به موفقیت را به ما نشان بدهند؛ اعتماد به نفس داشته باشیم تا موفق شویم، هدف داشته باشیم تا موفق شویم، درپی تغییر باشیم تا موفق شویم و خلاصه هزار و یک راهکار دیگر که همه و همه برای رساندن ما به موفقیت مطرح می شوند و در این میان بسیاری از افراد مفهوم موفقیت را در مجموعه ای از صفات می بینند که در راس آنها داشتن موفقیت های ثبیت شده اجتماعی آن هم از طریق دسترسی به منابع مالی مطمئن تامین می شود.اما آیا واقعا با رسیدن به خانه، اتومبیل، امکانات زندگی و حتی داشتن خانواده ای موفق و بچه هایی سر به راه، موفق شده ایم.

آیا پس از رسیدن به یک نقطه که حالا نمی دانیم کجاست ناگهان با تلنگری در وجودمان روبه رو نخواهیم شد که «خوب، حالا؟» آیا آن زمان برای ازدست دادن همه آنچه دیگر به آن به هیچ وجه نمی رسیم تاسف نمی خوریم؟ مفاهیمی چون مهربانی، زیبایی، لطافت، تازگی و سرشارشدن از همه لحظه های دم دستی زندگی را چقدر وارد زندگی مان کرده ایم و اگر این حس رضایت از خودمان به دلیل رسیدن به تثبیت مادی را از خودمان بگیریم، دیگر چه چیز دیگری باقی می ماند.

فکر می کنم گاه می توان موفق نشد. گاه می توان شکست را پذیرفت، اما در برابر لذت ریسک کردن را تجربه کرد.شاید با طی کردن مسیری متفاوت، مسیری که بسیاری از آدم ها شهامت تجربه کردنش را ندارند، به رضایت بیشتری از توانایی روحی مان برسیم. مشروط بر این که بدانیم از این توانایی برخورداریم که هرگاه دریافتیم اشتباه کردیم، از جسارت ابراز آن بر خود نلرزیم. 

 

ارسال به دوستان
وبگردی