۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۴۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۷ - ۱۳-۰۵-۱۳۸۵
کد ۱۰۴۳
انتشار: ۱۴:۱۷ - ۱۳-۰۵-۱۳۸۵

جنگ ششم از نگاه "اسرائيلي ها"

عبدالوهاب المسيري

در نظر داشتم درباره علت هاي اصلي جنگي بنويسم كه اكنون در لبنان در جريان است و به جنگ ششم معروف شده است. اما منتظر ماندم تا اينكه تحولات مربوط به آن كامل شود و در مقابل اكنون مي خواهم بخش هايي از نگرش هايي را كه در "اسرائيل" درباره اين جنگ وجود دارد براي خوانندگان عزيز بنگارم.

عكيفا الدار از نويسندگان روزنامه صهيونيستي هاآرتص در تاريخ 18/7/2006 ميلادي مصاحبه اي با سرلشكر "ادري ساگي" رئيس سابق بخش اطلاعات نظامي ارتش اشغالگر در سال هاي 1991 تا 1995 انجام داده است.

ساگي مدتي نيز فرمانده ارتش اشغالگر در منطقه جنوب و مدتي نيز فرمانده نيروي زميني رژيم صهيونيستي بوده است. بنابراين او را مي توان يكي از برجسته ترين نظاميان رژيم صهيونيستي ناميد. "ساگي" در اين مصاحبه بر موضوع ناتواني قدرت (يعني قدرت نظامي از تحقق اهداف و برنامه هاي سياسي) تمركز كرد و گفت كه رژيم صهيونيستي تصور مي كند كه همه چيزهاي لازم براي نابودي حزب الله لبنان را در اختيار دارد و ملت اسرائيل توان تحمل اين جنگ را دارد. ساگي با رد همه اين ادعاها مي گويد: كسي كه مي گويد ما وقت بسياري داريم، هم به خودش و هم به شهروندان اسرائيلي دروغ مي گويد.

 اين چندمين باري است كه ما مي توانيم چنين وضعي را ادامه دهيم؟ ما بايد در اسرع وقت مذاكرات را آغاز كنيم، زيرا دير يا زود مجبور خواهيم شد اين كار را انجام دهيم. عمليات نيروي هوايي مهم است، اما براي نابودي زيرساخت هاي حزب الله كافي نيست و براي اين كار به عمليات زميني نياز است كه من به شدت با انجام آن مخالفم.

حزب الله شكيبايي بسياري دارد. آنها موفقيت هاي زيادي كسب كرده اند كه از آن جمله هدف قرار دادن حيفا و فلج كردن فعاليت يك پنجم ساكنان اسرائيل است.

 ساگي تاكيد مي كند كه عمليات "محاسبه ومجازات" (هنگامي كه اسرائيل در دهه هشتاد لبنان را مورد حمله قرار داد) وضعيت راهبردي اين جبهه را تغيير نداد، اما در مقابل مسأله تعامل با حزب الله را در طول سال هاي گذشته ريشه دارتر كرد. امروز هم تصميم گيران "اسرائيل" فكر مي كنند كه همه چيز را مي دانند، آنها در خيالات و اوهام زندگي و گمان مي كنند كه "اسرائيل" توان ادامه حملات را هر گونه كه بخواهد دارد و هيچ حادثه اي هم در جهان رخ نمي دهد."

سيور بلوتزكر هم با انتشار مقاله اي با نام "چقدر براي خروج از آنجا لحظه شماري كرديم" بر بيهوده و بي تاثير بودن عمليات نظامي "اسرائيل" تاكيد دارد. در اين مقاله كه در پايگاه اينترنتي روزنامه صهيونيستي يديوت آهارانوت منتشر شده، آمده است كه" ما فراموش كرده ايم در كجا زندگي مي كنيم، جنگ اخير جنگي موقتي است، پاياني نيست و پس از آن هم جنگي خواهد بود. اين جنگ بار ديگر در انتظار ماست.

 خيالات ديگر تمام شده است، گذشته بار ديگر باز گشته است وما زماني كه از خواب بيدار مي شويم خود را در يك فيلم جنگي قديمي خواهيم ديد. اين فيلم باز هم پخش مي شود. همه ما پايان فيلم را ديده است و مي داند چه خواهد شد. اما اين فيلم نيست، واقعيت است. كشته ها و زخمي ها و جنگي كه تمام نشده، بار ديگر اينجا آغاز شده است.

"در طول حيات دولت اسرائيل چند بار فرودگاه بيروت و فرودگاه الدهينيه را بمباران كرديم؟ زيرساخت هاي لبنان و غزه را هدف قرار داديم؟ صدها و بلكه هزاران بار. بارها و بارها هواپيماهاي ما از زمين برخاستند تا به حكومت لبنان درسي بدهند تا اين حكومت به مسئوليت خود عمل كند و بر جنوب لبنان مسلط شود و جنبش فتح را در دهه هفتاد و جنبش حزب الله را در دهه نود خلع سلاح كند.

اما هيچ وقت اين كار را نكرد، نه در گذشته چنين كاري كرد و نه اكنون چنين كاري مي كند. بارها و بارها تانك هاي ما وارد نوار غزه شدند و به شيوه هاي مختلف آن را تكه تكه كردند تا ساكنان اين منطقه به خشم آيند و تروريست ها را از ميان خودشان برانند و مخفي گاه آنان را به آتش بكشند، اما آنها نه در گذشته و نه اكنون چنين كاري نكردند. بارها فرماندهان ما دستور انتقام هاي بزرگ و كوبنده را دادند، اقداماتي بي نظير انجام شد و زمين زير پاي آنها به لرزه درآمد و دشمن چهار دست و پا راه رفت و از ما خواست كه صلح مشروط ما و طبق خواست ما را بپذيرد.

 اما اين دشمن آن زمان هم چنين نكرد و الان هم چنين نمي كند، صلحي هم برقرار نشد. به رغم آنكه ما بارها به آن بسيار نزديك شده بوديم. دشمن دوباره دور شد و ويراني هاي بسيار به جا گذاشت و اميدها بر باد رفت و نااميدي آغاز شد. اما نااميدي اين بار بسيار بيشتر است.

ايتان هابر نيز در روزنامه صهيوونيستي يديويت آهارانوت (شماره روز 16/7/2006م) مي پرسد، سر آخر چه خواهد شد؟ مردم اسرائيل به خودشان و ديگران مي گويند، ما نوار غزه را چهل سال اشغال كرديم و در اين مدت در آنجا مانديم و زندگي كرديم. ا

ما يك ذره از تنفر ساكنان آنجا نسبت به "اسرائيل" كم نشد و ما اصلا به صلح نزديك نشديم. پس از چهل سال تصميم گرفتيم از غزه خارج شويم. از آن خارج شديم. از خيابان ها و موشك ها و اردوگاه هاي آن. پشت سر آنها شهرهاي ساخت اسرائيل را ويران كرديم و به اعتماد هزاران شهروند خود به خودمان خيانت كرديم، ما به عنوان دولت چنين كاري كرديم.

 هيچ چيز تغيير نكرد و اندكي از تنفر فلسطيني ها نسبت به "اسرائيل" كاسته نشد، همچنان كه هيچ مقدار به صلح مورد نظر نزديك نشديم.

همين حرف ها درباره لبنان زده مي شود. ما آنجا بوديم، آنجا براي ما بسيار بد بود. پس از آن از آن خارج شديم و آن هم براي ما بسيار بد بود. اكنون و پس از شليك موشك هاي ويرانگر كاتيوشا، "اسرائيلي ها" از خود و اطرافيان خود مي پرسند: از ما چه مي خواهند و ما غير از آن چيزي كه الان انجام مي دهيم بايد چه كار كنيم؟"

مقاله "اسحاق لينور" در روزنامه هاآرتص (18/7/2006م) از همه تلخ تر است. اين مقاله با نام "فرماندهان ارتش ما را به سوي جنگي بيهوده مي برند و جز به فكر انتقام نيستند" منتشر شده است. در اين مقاله عنوان ديگري وجود دارد كه شايد مهم تر باشد. " آمريكا عراق را نابود كرد ولي در آن زندگي نمي كند، اما ما لبنان را نابود مي كنيم و خود نيز در آن خواهيم بود".

در اين مقاله آمده است، " جنگ فعلي نمي تواند مشكلات اسرائيل را حل كند. اين جنگ به دست يك عده افسر سرخورده در لبنان سر گرفته است. آنها با لبنان تصفيه حساب نكرده اند. كتاب ها نوشته شد و اعتراض هاي زيادي صورت گرفت و كميته تحقيقي درباره يك كشتار تشكيل شد و وزير جنگ آن زمان در آن محكوم شد، اما بعدها به نخست وزيري رسيد. هنوز سايه مات او بر سر شخصيت ايهود اولمرت و حاييم رامون و شركاي آنها و يك نسل ديگر از جوانان پر شوري كه در اطراف ما پرورش يافته اند و شعارهاي " بكشيدشان" آنها را تكرار مي كنند، سايه افكنده است.

پس از آن، هنگامي كه در خودروهاي سوخته ـ شايد در سوريه ـ مي نشينند و فرياد مي زنند كه خواهان بازگشت هستيم، حكومت و قدرت در دست آنها نيست تا ترس از جنگ را به نسل هاي بعدي انتقال دهند، زيرا همان ژنرال ها با همان بينش در مقابل تلويزيون ها نشسته اند و از همان حمايت كنندگاني كه جز شعار "آنها را مي كشيم" را كه به آنها ياد داده اند، چيز ديگري نمي دانند، برخوردارند.

عيران ليرمن سرپرست بخش خاورميانه سازمان "ايپاك" (لابي يهودي آمريكا) از هم اكنون پيشنهاد جنگ عليه سوريه را مطرح مي كند. كسي كه حرف ها درباره لزوم حمله به سوريه (به نام راهبرد) را مي شنود مي داند كه راهبرد آنها به معناي توسعه دايره جنگ و حتي حمله به ساكنان است. آنچه در راهبرد "اسرائيل" مطرح است، نابودي كشورهاي ديگر است.

 ما بايد از ظهور نسلي دزد كه به دست ژنرال هاي تلويزيوني تربيت شده اند، اجتناب كنيم و از جنايت هايي كه به نام همه ما شكل مي گيرد، دور شويم.

ديدن ويراني هاي عراق و عواقب آن براي ما بس است. آمريكايي ها قصد ندارند در عراق زندگي كنند، اما ما مي خواهيم اينجا زندگي كنيم. آيا كساني كه دستشان در شمال و جنوب بر ماشه قرار گرفته است، در فكر قربانيان اين جنگ هم هستند؟ نه. اين دست فقط در فكر انتقام است و بس.

بنابراين چه كسي مي تواند افسار ارتش را مهار كند؟ فقط مخالفان داخلي اسرائيل. به همين سبب فرماندهان ارتش نسبت به فعاليت چنين مخالفاني هشدار مي دهند".

منبع: مركز اطلاع رساني فلسطين

ارسال به دوستان
وبگردی