۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۱۰۵۹۴۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۱۱-۰۱-۱۳۸۹
کد ۱۰۵۹۴۱
انتشار: ۱۲:۰۸ - ۱۱-۰۱-۱۳۸۹

نمک طعام را با اسم رمز "اس62" به ایران می فروختند!

ناظر طرح تولید موتور ملی
 مصطفی آجرلو
سیدمصطفی‌میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و ناظر اصلی طرح تولید موتور ملی، معتقد است حضور رهبرانقلاب در روز ۹ فروردین در یك محیط كارگری نشان از این دارد كه ما در صنعت و تولید كشور نباید تعطیلی و ركود داشته باشیم و باید هر چه جدی‌تر به سوی تحقق استقلال صنعتی واقعی حركت كنیم. آنچه در ادامه می‌آید گفتگو با او یك روز پس از بازدید رهبری از توانمندی‌های كشور در حوزه خودرو سازی است.

جناب آقای میرسلیم به نظر شما در یك بررسی كوتاه وضعیت صنعت در ایران را با در نظر گرفتن تاریخچه گذشته آن،  چگونه می‌توان به تصویر كشید؟

اگر بخواهیم این مساله را در حوزه قرن‌های اخیر بررسی كنیم، می‌بینیم كه صنعت در ایران در یك دوره‌ای در حدود قرن دوازهم به قبل حتی به اوج خود می رسد كه آن هم از اهتمام جناب شیخ بهایی بوده است. ولی بعد از آن متاسفانه تا قبل از انقلاب اسلامی یك دوره ركورد شدیدی بر این جریان حاكم بوده است كه دلایل مشخص خود را دارد.

مثلا در دوران‌های بعدی و به خصوص در دوران قاجار به ركود شدیدتری دچار شد؛ البته در آن دوران تلاش‌هایی را مرحوم امیر‌كبیر از خود نشان داد كه آن را در نطفه خفه كردند. در دوران پهلوی هم كه مساله نفت به یك مساله جدی تبدیل می شود، ما بهره‌برداری از نفت را به نحوی تجربه كردیم كه این مساله منجر به این شد كه چشم طمع استعمارگران به نفت و سرمایه‌های نفتی كشورمان  كار را به سمت یك راهبرد تعریف شده از  سوی بیگانگان هدایت كند. 

در خصوص این راهبرد هدایت شده بیشتر توضیح بدهید؟  آن راهبرد هدایت شده كه در خصوص آن صحبت شد این بود كه در ما نیازهایی را بوجود بیاوردند و خود آن‌ها تنها منبع برطرف كردن این نیازها باشند. سیاست اصلی در این حوزه نوعی رفتار برای هدایت اذهان جوانان كشور به سمت خواب‌آلودگی و عدم‌بیداری در حوزه صنعت بود و همه تلاش‌شان را می‌كردند كه مبادا ما در این خصوص بیدار شویم و متوجه شویم كه بر ما چه می‌گذرد. در این برهه از تاریخ كشور انگلیسی‌ها و بعد از آن آمریكایی‌ها كه كار را در كشورهای منطقه هر یك به نحوی دنبال می كردند، مشاهده كردند كه استعدادهای خوبی در كشور وجود دارد كه بهترین راه برای مقابله با آن به نحوی ساكت نگه داشتن مردم تعریف شد.به این نحو از سایر ظرفیت‌های موجود هم صرفاً در یك بستر هدایت شده باید استفاده می‌شد كه آن بستر استخراج  و صادرات نفت بود و به همین دلیل بهترین نوع متخصصان و جوانان كشور و حتی سایر ظرفیت‌های موجود به این بخش هدایت شدند؛ از این رو می‌بینیم در آن زمان «خارك» به بزرگترین بندر صادراتی نفت تبدیل می شود.

در سایر بخش‌ها نیز می‌بینیم كه با شكل‌گیری و اجرای این راهبرد فضا به گونه‌ای شكل گرفت كه «دانش و فن» در ایران یعنی ماحصل آنچه  در دانشگاه‌ها بدان پرداخته می‌شود و آنچه در حوزه‌های كاری بدان نیاز است، جریان دهنده به منافع بیگانگان در حوزه مذكور باشد نه اینكه ایران بتواند صاحب صنعت و تولید  كننده علم باشد. سیاست‌ها هم به نوعی تدوین می‌شد كه اگر در گوشه‌ای جرقه‌ای هم زده می شد، به لحاظ تولید علم، این حركت‌ها به دلایل گوناگون خاموش می‌شد.

اگر مصادیق عینی هم در مورد آن وجود دارد به آن اشاره كنید.

 
مصادیق در این خصوص بسیار است؛ جوانان زیادی در آن دوران بودند كه حسب تعصب ملی و بیداری كه در آن‌ها ایجاد می‌شد به ابداعاتی در حوزه صنعت دست می‌یافتند كه پس از مدتی متوجه می‌شدیم این افراد یا به كلی دست از كار كشیده‌اند یا حتی سر به نیست می‌شدند! به طور خاص موردی كه الان در در یاد دارم مربوط است به دوران دانشجویی من، كه در آن دوران با دغدغه‌های خاصی كارهای ابداعی و صنعتی را دنبال می‌كردم؛ یادم هست یك جوانی بود به نام « ارجمندی » یا شاید چیزی شبیه به آن ـ كه الان نامش را درست به یاد نمی‌آورم‌ـ كه در خصوص « لاستیك » كشف جالبی داشت كه در آن صورت ایران می توانست حرف اول را در دنیا بزند كه بلافاصله پس از كشف طرح، وی به دلیل نامعلومی كشته شد!
و خبر آن هم در برخی از محافل نقل شد، و از این موارد بسیار است كه خصوصا در حوزه انرژی هسته‌ای نیز اتفاقاتی از این دست در تاریخ معاصر كم نیست.

در این برهه تا سال ۱۳۵۷ نیز سیر صنعتی كشور یك سیر خاموش و بدون توسعه بود، حتی در سال ۱۳۵۲ كه اولین ضربه نفتی اتفاق افتاد و نفت از بشكه ای ۲ دلار به ۱۲ دلار رسید حتی این پول هنگفت نیز در مسیر توسعه‌ای هزینه شد كه آن راهبرد را بر می آورد. ب

ه طور مثال در خصوص صنعت خودرو، فردی به نام خیامی از شركت ورشكسته‌ای به نام «تالبوت» دستگاه های صنعتی‌اش را خریداری و به ایران وارد كرد و به صورت همبندی خودرویی به نام پیكان را در آن تولید كرد و این همبندی به نحوی بود كه حتی تا پس از پیروزی انقلاب این خودرو حتی به صورت چپ‌گرد تولید می‌شد یعنی با توجه به فرهنگ عمومی انگلیسی‌ها كه حركت‌شان از سمت چپ صورت می‌گیرد، قطعات داخلی خودرو همچون دنده و برف‌پاك‌كن و... به صورت چپ‌گرد تولید می‌شد. این یعنی بدون هیچگونه تصرف در نحوه ساخت خودرو  با توجه به فرهنگ عمومی مردم.

یعنی در حوزه صنعت اصلاً  نه اجازه و نه حتی توان توجه به خواسته‌ها و نیاز عمومی را هم نداشتیم؟


دقیقاً همین طور بود و من تصور می كنم تاكید رهبر معظم انقلاب در حوزه صنعت بر این مساله استوار است كه ما باید ابتدا خودمان نیازهای خودمان را شناسایی كنیم و سپس با توجه به فرهنگ اسلامی و بومی‌مان به رفع نیازهای صنعتی و حتی در سایر حوزه‌های دیگر بپردازیم، نه اینكه قضیه كاملاً به عكس باشد؛ یعنی كسی از خارج از كشور بیاید و نیازهای ما را تعیین كند و ما سپس منتظر باشیم تا او چه نسخه‌ای را برای ما خواهد پیچید بدون هیچگونه حتی توان تصرف.

به هر حال نیاز به استقلال  باید در كشور  ودر همه حوزه‌ها ایجاد شود و متاسفانه این احساس نیاز هنوز در همه بخش‌های كشور محسوس نیست. 

البته در آن زمان برخی صنایع كارخانه‌ای نیز از كشورهای صنعتی به ایران وارد شد؟

بله در آن شرایط، كشورهای به اصلاح توسعه یافته تصمیم گرفتند كه صنایع پر سر و صدا،  هزینه‌بر، آلوده كننده و قدیمی مثل آهنگری، ریخته‌گری و...كه البته از ابزارهایی از نوع  وامانده و قدیمی آن بود را از كشورشان بیرون بریزند.
و ما نیز با افتخار آن‌ها را به كشور وارد كردیم  در حالی كه هیچ تحولی در حوزه صنعتی كشورمان پدید نیاورد چون این را نیز آن‌ها برای ما در نظر گرفته بودند نه اینكه ما برای آن برنامه داشته باشیم.

برنامه‌ریزی بیگانگان چگونه صورت می‌گرفت؟

به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دشمنان در این حوزه خیلی تلاش كردند و بسیار با برنامه عمل كرده‌اند. به طور مثال حتی در دوران عصر بیداری پس از انقلاب نیز بیگانگان و حتی سایر كشورهایی كه عزم صنعتی شدن داشتند در كشور ما دیده‌بان‌هایی داشتند كه نیازهای ما رصد می‌كردند و سپس به قصد سودجویی وارد میدان می‌شدند و آن ها را تولید و تامین می‌كردند؛ مثلا وقتی می‌خواستیم كالایی را خودمان تولید كنیم به قیمت پایین‌تر آن را در اختیار ما قرار می‌دادند تا طبق روال به ظاهر منطقی دست از تولید بكشیم ولی وقتی می‌دیدند كه دیگر امكان حركت به سمت تولید نداریم و از فرصت تولید گذشته‌ایم و از تكنولوژی آن برخوردار نیستیم قیمت آن را بالا می‌بردند. 

اگر ممكن است در این بخش نیز برای تنویر ذهن مصادیقی ارایه كنید؟


مصادیق در این خصوص بسیار است؛ یكی از موارد جالب، مثلاً در برهه دفاع مقدس است كه ایران با تحریم های شدیدی از سوی كشورهای ابرقدرت دنیا مواجه بود. در آن دوران در حوزه استخراج نفت، به ماده سفیدی نیاز داشتیم كه كشورهای خارجی آن را به قیمت گزافی از قبل به كشور وارد می‌كردند و برای آن یك اسم رمز مثلاً « اس ۶۲ » یا هر چیز دیگری كه الان درست یادم نیست تعیین كرده بودند.

در آن برهه نیز به دلیل تحریم این ماده را با قیمت بسیار بالاتری می‌فروختند و علاوه بر آن بسیار سر آن برای ما منت می‌گذاشتند كه ما این محصول را به شما می‌دهیم و... تا اینكه محققان ایرانی در همان اوایل جنگ آن ماده را به آزمایشگاه بردند كه در مورد آن تحقیق كنند و دیدند این ماده چیزی نیست غیر از كلرید سدیم یا همان نمك طعام!

همان موقع كه دیدند ما به ماجرا پی بردیم، گفتند كه مثلاً «اس ۶۲» را برایتان با قیمت پایین وارد می‌كنیم...! در حالی كه در ایران معادن گسترده نمك طعام وجود دارد و تهیه انبوه آن برای ما بسیار آسان است ولی آن‌ها دوست داشتند ایران را در حال خواب آلودگی و در حال چرت نگه دارند و ما هم به آن‌ها وابسته باشیم. 

دهه ۶۰ به هر صورت دهه جنگ و ترمیم تخریب‌ها و جبران خرابی‌های بزرگ بود كه در طول سالیان متمادی قبل از انقلاب و همچنین در طول ۸ سال دفاع مقدس اتفاق افتاده و باید ترمیم می شد و به همین دلیل نوع رفتارها در جهتی متمایز می‌بایست شكل می‌گرفت و از آن برهه نمی‌توان انتظار رشد و حتی صعود صنعتی داشت.

كاملاً درست است. دیروز چنانچه من در گزارشی كه خدمت حضرت آقا دادم و ایشان نیز در سخنان‌شان تصریح كردند در آن دوران نه تنها مثلاً سوله‌های بزرگ این كارخانه ایران خودرو بلكه خانه‌های همه مردم كشور محل تسلیح و كمك به جنگ بود و ماجرا در آن دوران بسیار متفاوت می‌نمود.

اگر موافقید به دهه ۷۰  و نوع حساسیت‌ها و واكنش‌های رهبر معظم انقلاب به مساله رشد صنعتی بپردازیم.

بله در دهه ۷۰ كه خود من در دولت بودم و این دوره آغاز زعامت رهبر معظم انقلاب بعد از رحلت حضرت امام (ره) است، جنگ تمام شده بود و دوران سازندگی آغاز شده و همه در پی برخی جبران‌ها بودند. در آن دوران شاهد بودیم كه رهبر معظم انقلاب در آن برهه یك بیماری بزرگ را تشخیص و نسبت به آن هشدار دادند، و آن مساله شبیخون فرهنگی بود كه خود من در آن دوران كه مسوولیت فرهنگی كشور را بعهده داشتم تذكراتی را از ایشان دریافت كردم. 

ارتباط مساله شبیخون فرهنگی بامساله عدم بیداری و خواب‌آلودگی در حوزه‌های صنعتی و اقتصادی چیست؟
 

بحث شبیخون فرهنگی بحث بسیار عمیقی است كه متاسفانه خیلی‌ها در آن دوران متوجه ماجرا نشدند، یكی از ابعاد ماجرا این است كه ما تا آن وقت فقط مصرف كننده بودیم و مراحل این مصرف را هم سایر كشورها برای ما تعیین می كردند و این خیلی دردناك است. اجازه بدهید مثالی در این خصوص بزنم؛ شما تعجب نكنید اگر كه به كشور ژاپن سفر كنید و همه مغازه‌های آن را بگردید به طور مثال در فروشگاه های آن كشور «پلوپز» پیدا نكنید در حالی كه از گذشته اصل پلوپزهایی كه به ایران وارد می شد همه ژاپنی بود! 

یعنی
آن‌ها با مطالعه نحوه پخت برنج و میزان مصرف آن، ‌نیاز ما را شناسایی كرده و برای ما تولید می‌كردند؟

دقیقاً؛ آن‌ها دیدند كه ما مثلاً برنج را دم می‌كنیم و اینگونه آن را مصرف می كنیم، فن‌آوری را مطالعه كردند و برای ما تولید و صادر كردند. صرف‌نظر از این مثالی كه زده شد در صورت نگاه كلان و عمیق كه در سطوح و موارد مختلف قابل مشاهده بوده و هست، خود این مساله از ابعاد بزرگ شبیخون فرهنگی است كه ما بدون اینكه بدانیم به مردمانی علیل تبدیل شویم كه فقط پول خرج می‌كنند تا حتی دیگری بیاید و برایش فكر كند و نیازهایش را شناسایی كند.

به نظر من این مساله از جنگ تحمیلی هم خطرناك‌تر بود كه رهبر معظم انقلاب نسبت به آن هشدار دادند؛ چرا كه جنگ باعث بیداری مردم شد و همه در جهت حركت و تكاپو بودند تا حتی برخی نیازهای داخلی را تامین كنند اما در این شرایط داشت فضای « استراحت مطلق » به جامعه تزریق می شد كه بسیار كشنده است و من از همان زمان متوجه بودم یكی از مسایلی كه رهبرمعظم انقلاب نسبت به آن دغدغه اساسی دارند همین مساله است كه این روزها واكنش جدی ایشان را در برداشته و تصور می كنم نام‌گذاری سال جدید هم به عنوان همت مضاعف و كار مضاعف در همین جهت است.

 زیرا به نظر می‌رسد هنوز هم برخی لایه‌های طاغوتی در برخی سطوح وجود دارد. اینكه هنوز فكر و احساس نیاز به استقلال در مواردی اصلا وجود ندارد جنبه طاغوتی دارد و به شبكه هایی برمی‌گردد كه همان‌طور كه رهبر معظم انقلاب هم به آن اشاره داشتند، هدفش سود رسانی به بیگانگان و از قبل آن منفعت یابی است. در دوران‌های گذشته همه كسانی نیز كه به پولی رسیدند و تمكنی به دست آوردند همه از واردات بود نه از تولید و صادرات. ایران باید طبق سند چشم انداز نه تنها صاحب علم و صنعت باشد بلكه باید جهت دهنده به سایر كشورهای اسلامی و دیگر كشورهای منطقه باشد و صنعت در این حوزه نه تنها به حوزه‌های مربوط به خودش كه حتی به حوزه‌های كشاورزی و پزشكی و ... ارتباط مستقیم و جدی دارد و علم به عنوان واسطه فرهنگ و صنعت می‌بایست جنبه عملیاتی و تجهیز به خود بگیرد؛ یعنی باید دانشگاه‌ها در خدمت صنعت باشند نه در جهت عكس. 

به
نكته خوبی اشاره كردید؛ ارتباط صنعت با دانشگاه كه از دغدغه‌های اصلی رهبری است.

متاسفانه در سال‌های قبل حوزه صنعت هیچ اعتقادی به فارغ التحصیلان حوزه‌های صنعتی در دانشگاه‌ها نداشت و خودش مراكز متعددی را برای آموزش كاركنانش ایجاد می‌كرد كه به طور مثال خود من در یكی از این مراكز در اراك طراحی صنعتی تدریس می‌كردم و از سوی دیگر نیز بدنه دانشگاه اصلاً ارتباطی میان خود و حوزه صنعت نمی‌دید؛ فارغ التحصیلانش اگر نخبه بودند به خارج از كشور می‌رفتند و ما بقی یا منتقد شرایط صنعتی بودند یا حلقه  ارتباطی علمی با حوزه كاری خود نداشتند.

  در خصوص مساله علم و فن آوری چطور ؟ مساله علم و فن آوری در گذشته از آن به عنوان «اوستاكاری» یاد می‌شد، كه كار با ابزار و علم را به ما می‌آموزد و بنا بر این می‌تواند مبتنی بر تجربه‌ای باشد كه از طریق گذشتگان به ما رسیده و امروزه فناوری نوین علم مبتنی بر پژوهش‌هاست و نیازمند مراكز تحقیقاتی بزرگ، بروزخلاقیت‌ها و ایجاد كرسی‌های علمی است. از موارد دیگر هم این است كه ما در حوزه فن‌آوری گذشتگان كه می‌بایست از پدرانمان به ارث می‌گرفتیم هم دچار فراموشی شده‌ایم؛ و این مساله به دلیل وقفه ۴۰۰ ساله‌ای است كه اتفاق افتاده و باعث شده بسیاری از دستاوردهای گذشتگان ما از دست ما برود.  به طور مثال در خصوص صنعت كاشی‌كاری كه در دورانی سرآمد بودیم و البته هنوز هم هستیم، یك رنگی وجود دارد به نام     « طلایی »؛  الان ما این رنگ زرین را  در كاشیكاری‌های گذشتگان می‌بینیم و می‌دانیم كار ماست اما نمی‌دانیم از چه تركیبی این رنگ به دست می‌آید؟ چون اینگونه موارد سینه به سینه منتقل می‌شده و در شرایطی كه ذكر آن رفت حتی آن احساس نیاز هم از ما گرفته شد.

در این حوزه مساله شناخت نیاز نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.


در این حوزه می‌بایست شناخت نیازها با توجه به مبانی اعتقادی و فكری اسلام صورت گیرد و آنچه كه رهبرمعظم انقلاب به عنوان یكی از مطالبات مهم خود در این حوزه مطرح ساختند، همبستگی اخلاق و معنویت با حوزه‌های صنعتی و اقتصادی و اساساً نقش این مساله در توسعه كشور است. زیرا فن‌آوری ما متضاد با فن‌آوری در غرب نیست.

مساله اصلی این است كه فن‌آوری موجود غربی‌ها براساس نیازها و بینش غربی هاست. این نوع نگاه در نام‌گذاری سال گذشته نیز مطرح بود، البته در حوزه مصرف دقیقاً. من هم فكر می‌كنم مساله اسراف فرع بر مساله الگوی مصرف است اما بیشتر افراد این را در حوزه مربوط به اسراف تبیین و بررسی كردند و نكته مورد نظر در نام‌گذاری سال گذشته اصلاح الگوی مصرف بر اساس الگوی ایرانی و اسلامی ماست كه البته باید همچنان در آن خصوص حركت كرد.

درباره نام‌گذاری سال جدید نیز مساله‌ای كه باید نسبت به آن احساس تعهد بكنیم  این است كه اگر بستر سازی برای خطرپذیری و همت‌های بلند در حوزه‌های مختلف و به طور مثال در همین حوزه‌های صنعتی كشور ایجاد شود به این طریق همت‌های بلند در سطح كشور شكل خواهد گرفت كه مثلاً افراد مثل برخی نقاط دیگر همت كرده و كارهای بزرگ بكنند، انگار باید ریسك بزرگی انجام دهند و وقتی همت‌های بلند شكل بگیرد كار مضاعف را نیز به دنبال خواهد داشت و از سوی دیگر در این سال باید برای برخی موانع مثل وجود تعطیلات طولانی مدت  در كشور  فكر اساسی كرد. حضور رهبرمعظم انقلاب در روز ۹ فروردین در یك محیط كارگری نشان این است كه ما در كشور تعطیلی نداریم، اساسا در این حوزه بازنشستگی هم نباید داشته باشیم زیرا در مبانی اعقادی ما چنین چیزی نیست. دین ما می گوید: اطلبوالعلم من المهد الی الحد؛ خب شما بیینید در كجای این كلام بازنشستگی می بینید؟

از مهد تا لحظات آخر عمر علم و فن‌آوری طلب كنید، زیرا اگر كه تعطیلی و استراحت بیان می‌شود به معنای فرصت‌دهی برای توان‌یابی است نه اینكه تعطیلی اصل كار را دربر گرفته باشد.

منبع: khamenei.ir
ارسال به دوستان
وبگردی