۲۸ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۵۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ - ۱۵-۰۵-۱۳۸۵
کد ۱۱۵۵
انتشار: ۱۳:۳۷ - ۱۵-۰۵-۱۳۸۵
نيلوفر كسري

 انقلاب مشروطيت ايران به عنوان يكي از بزرگترين انقلابات سياسي عصر خويش تأثيرات شگرفي بر حيات اجتماعي زنان ايران زمين بر جاي نهاد و آنان را متحول ساخت.

گرچه زنان در عرصه هاي انقلاب به صورت همراهي و همگامي با ساير مبارزين شركت جسته بودند، اما به تدريج دچار دگرگوني بينش سياسي شده براي اولين بار به صورت منسجم به فعاليت سياسي روي آوردند.
 
 
انقلاب مشروطيت ايران به عنوان يكي از بزرگترين انقلابات سياسي عصر خويش تأثيرات شگرفي بر حيات اجتماعي زنان ايران زمين بر جاي نهاد و آنان را متحول ساخت.

گرچه زنان در عرصه هاي انقلاب به صورت همراهي و همگامي با ساير مبارزين شركت جسته بودند، اما به تدريج دچار دگرگوني بينش سياسي شده براي اولين بار به صورت منسجم به فعاليت سياسي روي آوردند.

آنان در بادي امر براي خود هيچ درخواستي نداشتند و تنها به استقلال وطن مي انديشيدند.

اما پس از انقلاب مشروطه و ناديده گرفته شدن درخواستهاي به حق آنان در مجلس اول، اين بانوان مبارز به بيان مشكلات و معضلات قشر خود پرداختند و انجمنهايي سياسي تشكيل دادند.

رهبران اين انجمنها زنان تحصيلكرده اي بودند كه به نوعي با رهبران مشروطه قرابت داشتند و مي توانستند از نظريات آنان استفاده كنند. در نخستين قدم؛ اين بانوان با نگارش چندين نامه به مجلس شوراي ملي خواستار تشكيل مدرسه و انجمن سياسي به صورت علني شدند.

نامه اي از ايشان در مجلس خوانده شد. اين نامه را خوانين قزوين در حمايت از بانك ملي ارسال كردند. اما مجلس و نمايندگان به خواست آنها وقعي ننهادند، تا اينكه بالاخره پس از چندين درخواست و بي توجهي مجلس شوراي ملي، زنان مبارز به تشكيل انجمنهاي سياسي به شكل محرمانه پرداختند.

در بيشتر اين انجمنها، خواسته اصلي زنان لزوم آموزش و پرورش بانوان و گسترش سطح سواد زن ايراني و كسب حقوق حقه زنان از طريق گذرانيدن قوانين در مجلس بود. از مهمترين اين انجمنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

انجمن مخدرات وطن

يكي از انجمنهاي زنان بود كه در سال 1329 ه.ق/1289ش/1911م در تهران تأسيس شد و رياست آن را زني به نام بانو آغا بيگم عهده دار بود. از اهداف اين انجمن دفاع از استقلال ميهن، مخالفت با استقراض از بيگانگان، جلوگيري از خريد كالاي خارجي، تبليغ براي كالاهاي داخلي از جمله پوشيدن لباس دوخت ايراني با پارچه هاي ايراني و ... بود.

از اقدامات مهم اين انجمن، ايجاد يك باب مدرسه شبانه روزي براي دختران متعلق به طبقات فقير و بي بضاعت بود. اين مدرسه در تهران قرار داشت و در حدود صد دانش آموز در آن به طور رايگان تحصيل مي نمودند. از ديگر كارهاي مهم و قابل توجه انجمن مخدرات وطن، مخالفت سرسختانه با اولتيماتوم روسيه تزاري مي باشد. اين انجمن به منظور اعتراض به نقض حق حاكميت ملي، تظاهراتي برپا كرد و در اين تظاهرات هزاران زن كفن پوش شركت جستند. سخنرانيهاي پر شوري در دفاع از استقلال وطن، حق حاكميت و ردّ اولتيماتوم روسيه ايراد كردند. در همين تظاهرات يكي از دانش آموزان دختر به نام زينب امين با حرارت اشعار زير را براي حاضران قرائت نمود:


اي پسران پدر ناخلف مرگ به از زندگي بي شرف
زندگي آن است كه باشد به نام ورنه بود زندگي انسان حرام
آه كه اندر تنتان درد نيست غيرت مردانگي و مرد نيست
تن كه در او رگ نبود خاك به خاك از اين هيكل نا پاك به
آنكه در او غيرت و ناموس هست كي به دلش وحشت از روس هست؟
موقع جانبازي و مردانگي ست ترس زبي حسي و ديوانگي ست
آنكه بترسد گه سختي و جنگ نام وي البته بر آيد به ننگ
جنگ چو شيران و دليران كنيم نام خود آرايش دوران كنيم
موقع كار است صحبت كنيم مي رود اسلام، معيت كنيم 1


روز بعد از تظاهرات، زنان عازم تلگرافخانه شدند و اعتراض خود را از دخالت روسيه تزاري طي تلگرافي به تمام كشورهاي بزرگ جهان مخابره كردند. سپس دسته جمعي به خانه سردار اسعد بختياري رفتند و در آنجا يكي از زنان نطقي به شرح زير ايراد كرد:

ما ايرانيان با اين همسايه حق شكن و حريص خود (روسيه تزاري) با نزاكت و ملايمت رفتار كرديم و تا ممكن بود متحمل حركات زشت و وحشيانه اين همسايه شديم.

آنها به همدستي سلاطين نفع پرست و وزراي وطن فروش، استقلال و حيثيت ما را تحليل برده و مي برند و نمي گذارند اين عليل چند ساله كه تازه رفته است كسب صحتي كند و حيات تازه بيابد نفسي آسوده بكشد. هر ساعت در جلوي چرخ تجدد و ترقي ما سنگي مي گذارند و هر دقيقه در مقابل ارتقاي ما سدي مي بندند و باز هم به اينها اكتفا نكرده، امروز يادداشتي وحشت انگيز مي دهد و درخواستهاي ايران نابودكن مي نمايند.

در اين صورت براي هر ذي حس با وجدان و هر وطن پرستي لازم است كه تن به ذلت نداده و راضي به خواري و مذلت نشود و تا جان دارد وطن خود را حفظ كند و ناموس خود را از دستبرد اجانب محفوظ دارد و براي جنگ و جانبازي حاضر شود و در صفحات تاريخ نام بزرگ و عالي از خود به يادگار بگذارد. خانمهاي عزيز نترسيد و جداً بكوشيد تا پاي اجنبي را از خاك پاك مملكتمان دور سازيم.2

به دنبال آن زنان تهران مصرف كالاهاي روسي و انگليسي را تحريم كردند. مردم شيشه هاي دكانهايي كه كالاهاي اين كشورها را مي فروختند، با سنگ و چماق خرد كردند.

انجمن مخدرات وطن در اين تظاهرات نقش فعالي به عهده داشت و طوماري بر عليه دخالت بيگانگان از جانب زنان ايران تهيه كرده به مجلس شوراي ملي فرستاد، بدين گونه:

... از طرف انجمن مخدرات وطن به مقام منيع مجلس مقدس شوراي ملي - وكيل وظيفه اش وضع قوانين مملكتي و نظارت و توجه در اعمال وزرا و افعال كاركنان دولت است. قريب يك سال و نيم است كه معلوم نيست اوقات گرانبهاي ما صرف چه مي شود؟

 قشون روس در داخله ما رحل اقامت انداخته، انگليس به غير حق، يادداشت مخالف انسانيت مي دهد و ما را تهديد مي كند. عدليه ما به طوري مغشوش است كه قانونش را اگر نزد بودايي ها و بربرهاي بي تمدن بگذاري از ديدنش وحشت مي كند چه رسد به قبولش ... چرا در خصوص اخراج قشون روس اقدامات لازم نمي شود؟ چرا در صدد تأمين راهها وشهرها بر نمي آييد كه دست آويز به دست دشمن ندهيد؟3

از اعضاي مشهور انجمن مخدرات وطن مي توان از صديقه دولت آبادي، درّة المعالي، ماهرخ گوهر شناس، آغا شاهزاده امين، همسر ملك المتكلمين و دختر ميرزا حسن رشديه نام برد.

انجمن آزادي زنان

پيش از شعله ور شدن آتش جنگ بين المللي اول، انجمن آزادي زنان به كوشش بانوان، ميرزا باجي خانم، نواب سميعي، صديقه دولت آبادي، منيره خانم، گلين خانم، تاج السلطنه و افتخار السلطنه دختران ناصرالدين شاه تشكيل يافت.

نظامنامه انجمن بر اساس نيازهاي اوليه زنان در تعليم و تربيت و بالا بردن سطح آگاهي آنان بود. همچنين از اهداف مهم اين انجمن ايجاد زمينه هايي براي راه يافتن زنان به جامعه و شركت در فعاليتهاي اجتماعي همدوش مردان بود تا از اين طريق به كسب حقوق اجتماعي وسياسي خود نايل شوند.

از ويژگيهاي اين انجمن شركت اعضا به شكل خانوادگي: شوهران و زنان و دختران در جلسات انجمن بود. اداره جلسات و ايراد سخنراني بر عهده بانوان بود. جلسات انجمن ماهي دو بار در محلي خارج از شهر تهران (فيشر آباد) به دليل راحتي رفت و آمد به شكل مخفي انجام مي گرفت. پس از اطلاع مخالفان از اين جلسات، حملاتي به انجمن صورت گرفت. اما به دليل مقاومت اين انجمن اعمال مخالفين به جايي نرسيد.

افتخار السلطنه دختر ناصرالدين شاه همسر ظهير الدوله كه به ملكه ايران مشهور بود، يكي از فعالين اين به حساب مي آمد. وي تصانيفي درباره اوضاع ايران براي تهييج ميهن پرستان مي سرود.4

جمعيت پيك سعادت نسوان

 اين جمعيت به همت بانو روشنك نوع دوست در سال 1338ه.ق/1299ه.ش/1920م آغاز به كار نمود. روشنك نوعدوست در سال 1277ه.ش در رشت متولد شد.

 تحصيلات مقدماتي خود را نزد پدرش كه از پزشكان معروف آن دوران بود فرا گرفت و از آن به بعد به فراگيري زبانهاي عربي، فرانسه و ادبيات فارسي پرداخت. در سال 1297ه.ش موفق به تأسيس يك مدرسه دو كلاسه دخترانه شد.

وي با وجود فشارهاي شديد و ناملايمات ناشي از اوضاع متشنج جنگ جهاني اول، جمعيتي به نام پيك سعادت نسوان با كمك بانوان جميله صديقي، سكينه شبرنگ، اورانوس پارياب تأسيس نمود.5 هدف اين جمعيت: 1) بالا بردن سطح سواد در بين زنان ايراني 2) تأسيس كلاسهاي اكابر 3) برگزاري سخنرانيها 4) تأسيس كتابخانه براي بانوان بود.

عده اي از فعالين اين انجمن (جميله صديقي و شوكت روستا) بعد ها توسط رضا شاه دستگير و به زندان افتادند.6

از اقدامات اين انجمن انتشار مجله پيك سعادت نسوان بود كه در آن مجموعه مقالات ادبي و اجتماعي در جهت كسب آزادي هاي بانوان و بالا بردن سطح سواد آنان، چاپ مي شد.

 انجمن مذكور علاوه بر تأسيس كلاسهاي اكابر، دبستاني دخترانه در رشت به نام پيك سعادت داير نمود كه تا كنون باقي است.7

جمعيت نسوان وطنخواه

اين جمعيت در سال 1340ه.ق/ 1301ه.ش/1922م توسط محترم اسكندري دختر شاهزاده عليخان (محمد علي ميرزا اسكندري) تأسيس يافت. وي نزد پدرش تحصيل علم كرد، سپس زبان فرانسه را تكميل نمود. پدرش از آزاديخواهان دوران مشروطيت بود و وي توسط او با ساير آزاديخواهان آشنايي يافت.

هدف اين انجمن طبق اساسنامه اي كه باقي مانده است پس از تأكيد در حفظ شعائر و قئانين اسلامي عبارت بود از: 1) سعي در تهذيب و تربيت دختران 2) ترويج صنايع وطن 3) با سواد كردن زنان 4) نگاهداري از دختران بي كس 5) تأسيس مريضخانه براي زنان فقير 6) تشكيل هيئت تعاوني به منظور تكميل صنايع داخلي 7) مساعدت مادي و معنوي نسبت به مدافعيت وطن در موقع جنگ و …

پوشيدن لباس وطني از شعارهاي برجسته اين انجمن محسوب مي شد. آنان با انتشار مجله «نسوان وطنخواه» و تشكيل كلاسهاي اكابر براي زنان و همچنين تشكيل مجالس سخنراني در تنوير افكار زنان مي كوشيدند.

در اين موقع عده اي از مرتجعين جزوه اي به نام مكر زنان انتشار داده بودند. زنان عضو اين جمعيت يك روز تمام در شهر تهران همه جزوه ها را خريده و در ميدان توپخانه آتش زدند و با اين عمل آمادگي خود را براي مبارزه با خرافات اعلام داشتند. يكي از كارهاي بي نظير اين جمعيت ترتيب دادن نمايش براي زنان بود.

اين جمعيت توانست با اجراي اين نمايش و فروش بليت، مخارج داير كردن كلاسهاي اكابر بانوان را تأمين كند. از اعضاي سرشناس اين جمعيت مي توان به نورالهدي منگنه، فخرآقا پارسا، صفيه اسكندري، فخر عظمي ارغون و مستوره افشار اشاره نمود.

 خانم مستوره افشار از اعضاي بسيار فعال اين جمعيت به حساب مي آمد. وي كه در تفليس و ديگر شهرهاي قفقاز تحصيل كرده بود، به اداره كلاسهاي شبانه بانوان اشتغال داشت.

پس از چندي كه از فعاليت اين جمعيت گذشت گروهي از زنان جوان با افكار كمونيستي از اين سازمان جدا شدند و سازماني جديد تحت عنوان انجمن بيداري زنان تأسيس نمودند.8

مجمع انقلاب زنان

اين مجمع را يك دختر 18 ساله در شيراز به نام زندخت بنيان گذاشته بود. نام اصليش فخرالملوك بود. وي دختر مرحوم نصرالله خان زند، از نوادگان صادق خان، برادر كريم خان زند بود. مادر زندخت، بانو ضياءالشمس دختر مرحوم شريف الحكما است كه از پزشكان قديم شيراز بود.

وي با وجود اينكه از تحصيلات كمي برخوردار بود، نسبت به تحصيلات دخترش بسيار كوشا بود. زندخت ابتدا در مكتب خانه محمد علي خطاط و بعدها در مدرسه تربيت تحصيلات مقدماتي خود را فرا گرفت و سپس زير نظر اساتيد خصوصي به فراگيري عربي، ادبيات فارسي و زبان انگليسي و فرانسه و ساير علوم پرداخت.

زندخت از استعداد فراواني برخوردار بود و اشعار بسيار زيباي ملي و ميهني ميسرود و در روزنامه ها و مجلات معتبر چون حبل المتين به چاپ مي رساند.

او پس از اتمام تحصيلات به سمت معلمي در دبستان عصمتيه شيراز به تدريس پرداخت. مرامنامه اين انجمن در راستاي 1) تهذيب اخلاق و ترويج صفات پسنديده بين خانمهاي ايراني 2) ترويج معارف در توده نسوان 3) كوشش در ترقي نسوان 4) طرفداري از حقوق آنان بود. از اقدامات آنان ايجاد مدارس ابتدايي به صورت مجاني، تأسيس كلاسهاي اكابر، ايراد سخنراني ها در جهت استفاده از امتعه ميهني و ترك استعمال زينتها و تجملات غير ضروري بود.9

فعاليت اين مجمع ديري نپاييد و توسط رضاشاه تعطيل شد. اما زندخت راه ديگري براي بيداري بانوان در پيش گرفت و آن انتشار مجله دختران بود. اين مجله در شيراز تأسيس اما در تهران چاپ مي شد.

هدف انتشار اين مجله به طوري كه خود زندخت در مجله نگاشته است:« با آرزوي سعادت دختران ايراني براي بيداري زنان جامعه مي باشد. »10

عارف شيفته شهامت و روح بزرگ اين دختر روشنفكر ايراني بود. او درباره مجله او مي نويسد:


چو اين اوراق پاك از زندخت است اوستاسا، بخواهيم جاودانش11


شعر زير نمونه اي از اشعار زيبايي است كه اين بانوي آزاده ايراني سروده است:


زن در يك ملك بدين گونه پريشان تا چند؟

 دست و پا بسته و لب بسته به زندان تا چند

اندرون تنگ قفس نيست هوايي آزاد

دور از اين نعمت ي منت يزدان تا چند

همه دور از هنر و علم و كماليم به ملك

با چنين حال نداريم دبستان تا چند

زن مگر نيست ميان بشريت انسان

راستي زندگي اوست چو حيوان تا چند

شرف و عزت هركس بود از علم و كمال

تاج عزت نبود بر سر حيوان تا چند

روح بيمار بود در تن مردم تا كي

 اندرين ملك خدا را تن بي جان تا چند

زن كه باشد گل ارزنده بستان وجود

 در بر هموطنان، خوار بدينسان تا چند

هر كسي برد برون، گوهر علم از اين بحر

ما زنانيم چنين غرقه زطوفان تا چند

ديگران گوي هنر برده زميدان تا كي

 ما بمانيم در اين كلبه احزان تا چند

بهره مند آنكه بود از زر و زور و منصب

 نظري هيچ ندارد به فقيران تا چند12

پس از استقرار حكومت پهلوي انجمنهاي ديگري نيز توسط زنان تأسيس يافت. اما اين انجنها نه به صورت خودجوش بلكه به صورتي حكومتي بود (وابسته به حكومت) و با وجود اينكه هدف اصلي خود را مانند قبل، رواج تعليم و تربيت بانوان و آموزش فرهنگي آنان قرار داده بود، اما فعاليتهاي آن تحت تأثير اضاع و شرايط عصر خويش و سياست حكومت واقع گشته و گرايشهاي سياسي در آنها ظاهر شد.

پا نوشت ها:
1- بدرالملوك بامداد، زن ايراني از انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد. ج2، ص17.
2- همان منبع. ص18.
3- همان منبع. ص20.
4- همان منبع. ج2، ص10-7.
5- ابراهيم فخرايي، گيلان در گذرگاه زمان. ص 360-356 / محمد صدر هاشمي، تاريخ جرايد و مجلات ايران. ج2، ص 93-92.
6- ايراندخت ابراهيمي، انقلاب اكتبر و ايران (مجموعه مقالات). ص 319.
7- بدرالملوك بامداد، زن ايراني از انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد. ج2، ص7.
8- بدرالملوك بامداد، زن ايراني از انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد. ج1، ص48-46.
9- طلعت بصاري، زندخت. ص19-18.
10- محمد صدر هاشمي، تاريخ جرايد و مجلات ايران. ج2، ص280.
11- طلعت بصاري، زندخت. ص13.
12- همان منبع. ص23-22 و ص54-52.

منبع:موسسه مطالعات تاريخ معاصر
 

ارسال به دوستان
وبگردی