۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۸۲۱۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۱۱-۰۳-۱۳۸۹
کد ۱۱۸۲۱۰
انتشار: ۰۹:۵۲ - ۱۱-۰۳-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند اكه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: روز واقعه نزديك است

«روز واقعه نزديك است»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛
1- شنبه گذشته، اول خردادماه 89- 22مي 2010- «ناوگان آزادي» شامل 9 كشتي غيرنظامي با سرنشيني نزديك به هزارنفر از سياستمداران، فعالان صلح، هنرمندان، دوستداران فلسطين، خبرنگاران و... بندر اسلامبول در ساحل درياي «مرمره» را به مقصد غزه ترك كرد. 3 كشتي از تركيه، 1 كشتي از يونان، 1 كشتي از ايرلند، 2 كشتي از انگليس، 1 كشتي از الجزاير و 1 كشتي از كويت در اين ناوگان حضور داشتند. هنگام ترك بندر اسلامبول، انبوهي از مردم براي بدرقه در ساحل جمع شده و با فريادهاي الله اكبر خويش، ضمن ستايش اين اقدام صلح طلبانه و انسان دوستانه، براي كشتي نشينان آرزوي موفقيت مي كردند و اقدام آنان را مي ستودند. خبر حركت ناوگان آزادي به تمام نقاط جهان مخابره شد و همه جا، استقبال و تقدير مردم را به دنبال داشت. از آن روز تا 10 روز بعد، يعني نيمه شب دوشنبه، كمتر كسي- و شايد هيچكس- تصور نمي كرد سرنشينان اين 9 كشتي قبل از آن كه در ساحل غزه به خشكي برسند، در تاريكي شب و در ميانه دريا با حمله حراميان صهيونيست در خون خود غوطه مي خورند. نظاميان وحشي اسرائيل باز هم مانند هميشه، تمامي آموزه هاي اخلاقي، انساني و قانوني را زيرپا گذاشتند و با شبيخون ناجوانمردانه به «ناوگان آزادي» سفيران صلح را كه جز كمك رساني به مردم مظلوم و محاصره شده غزه و پايان محاصره غذايي و دارويي- و نه تسليحاتي- آنان خواسته اي نداشتند، قتل عام كردند.

اين شبيخون وحشيانه در 80 مايلي سواحل غزه صورت گرفت و اين در حالي است كه مطابق معاهده- بخوانيد سازشنامه ذلت بار-اسلو - سال 1993- كنترل آبهاي سرزميني -TERRITORIALL- سواحل غزه تا فاصله 20 مايلي به رژيم صهيونيستي واگذار شده بود و شبيخون به اعتراف «اوي بناياهو» سخنگوي ارتش اسرائيل در فاصله 70 تا 80 مايلي ساحل غزه، يعني در آبهاي بين المللي كه مطابق كنوانسيون هاي 1948 و 1974 ژنو - SOLAS- تردد كشتي ها در آن نبايد با هيچ مانعي از سوي هيچ كشوري روبرو شود، صورت گرفته بود.

اقدام وحشيانه اسرائيل بدون كمترين ابهامي، مصداق فصل هفتم از منشور ملل متحد است كه تصريح مي كند؛ هرگاه كشوري با توسل به زور و يا هر اقدام موثر ديگري، امنيت منطقه و يا صلح جهاني را به مخاطره اندازد، شوراي امنيت سازمان ملل متحد موظف است با توسل به نيروي نظامي- متشكل از كشورهاي عضو- به مقابله با كشور متجاوز برخيزد...

هم اكنون خبرگزاري فرانسه از تشكيل جلسه اضطراري شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي بررسي ماجراي حمله اسرائيل به ناوگان آزادي خبر داد!! اما، شما اين جلسه و نشست هاي مشابه آن را جدي نگيريد، چرا كه در اين اجلاس ها، قاتل جاي قاضي نشسته است. مگر همين چند روز قبل 189 كشور در اجلاس بازنگري معاهده ان.پي.تي در نيويورك، فعاليت هسته اي نظامي و تسليحاتي رژيم صهيونيستي را محكوم نكردند؟! پاسخ اسرائيل چه بود؟ نتانياهو، رئيس كنوني رژيم صهيونيستي با وقاحت اعلام كرد كه نه فقط اين بيانيه ها بلكه قطعنامه هاي رسمي شوراي امنيت سازمان ملل را نيز جدي نمي گيرد و راست مي گفت، چرا...؟! چون مقابله با اين غده سرطاني راه كار و درمان ديگري دارد. راه كاري كه امروزه افكار عمومي جهانيان و ملت هاي مسلمان بيشتر از هر زمان ديگري از آمادگي و توان لازم براي عملياتي شدن آن برخوردارند. بخوانيد...

2- از هنگام اشغال فلسطين و پيدايش غده سرطاني اسرائيل در سال 1948 ميلادي تاكنون، ده ها طرح و پيشنهاد متفاوت براي بازگشت صلح و آرامش به منطقه و پيشگيري از جنايات وحشيانه صهيونيست ها، تهيه و ارائه شده است. برخي از اين گزينه هاي چندگانه با استقبال رژيم صهيونيستي و حاميان منطقه اي و فرامنطقه اي آن نيز روبرو بوده است و امضاي معاهدات و توافقنامه هاي فراواني را هم به دنبال داشته است ولي هيچيك از اين طرح ها نه فقط به مهار صهيونيست هاي وحشي منجر نشده است، بلكه همه ساله بر دامنه جنايات اين جرثومه هاي فساد و تباهي نيز افزوده است. معاهده ننگين كمپ ديويد، توافقنامه شرم الشيخ، معاهده اسلو، طرح ذلت بار ملك عبدالله پادشاه سعودي و...

5 دهه قبل، امام راحل ما(ره) كه اين روزها سالگرد رحلت او را به سوگ نشسته ايم، طرح منطقي، انسان دوستانه، انقلابي و كاملا امكان پذير و عملي «محو اسرائيل از جغرافياي سياسي منطقه» را پيش كشيده و تاكيد فرمود كه جراحي اين غده سرطاني از پيكر خاورميانه اسلامي به آساني امكان پذير است و تاخير در عملياتي كردن اين طرح، آسيب هاي جدي و مصيبت هاي هولناكي را درپي خواهد داشت.

روز 17 بهمن ماه سال 1357، در حالي كه پيروزي انقلاب اسلامي قطعي به نظر مي رسيد، «اباابان» نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي در مصاحبه با خبرگزاري آمريكايي آسوشيتدپرس گفت؛ «واقعه اي كه در ايران پا گرفته و بعيد نيست در آينده اي نزديك به وقوع پيوندد- كه به وقوع پيوست- زلزله اي است كه تمامي منطقه را به لرزه مي اندازد و اين زلزله قبل از همه موجوديت اسرائيل را تهديد مي كند». يك سال بعد، 19 بهمن 1358، حضرت امام(ره) كه در بيمارستان قلب بستري بودند در جمع شخصيت هاي خارجي كه به مناسبت اولين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي به ايران آمده بودند تاكيد فرمودند؛ «اسرائيل، اين جرثومه فساد، هميشه پايگاه آمريكا بوده است. من در طول نزديك به 20 سال- و تاكنون 5 دهه- خطر اسرائيل را گوشزد نموده ام، بايد همه بپاخيزيم و اسرائيل را نابود كنيم».

ديروز نتانياهو نخست وزير رژيم اشغالگر قدس كه به كانادا سفر كرده بود، در جمع صهيونيست هاي ساكن اين كشور و در حالي كه برخي از صهيونيست هاي شركت كننده در اين نشست با اشاره به دو جنگ 33 روزه و 22 روزه و پيروزي هاي پي درپي جمهوري اسلامي ايران نسبت به آينده اسرائيل ابراز نگراني مي كردند، با عصبانيت گفت؛ «بله! ايران، غزه و لبنان را تسخير كرده است و هدف بعدي تپه هاي تل آويو خواهد بود». نتانياهو در ادامه سخنان خود توضيح مي دهد كه انقلاب اسلامي برانگيختگي ملت هاي مسلمان منطقه را در پي داشته و حزب الله لبنان و حماس، به عنوان عقبه استراتژيك ايران در جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه حضور يافته بودند و...

«زئيف شف» يكي از برجسته ترين استراتژيست هاي رژيم صهيونيستي بعد از جنگ 33 روزه در مصاحبه با «جروزالم پست» روزنامه انگليسي زبان اسرائيل، گفته بود؛ «احساس مي كنم كه امروزه اسرائيل در ضعيف ترين دوران حاكميت خود از سال 1948 تاكنون قرار گرفته. نيروهاي حزب الله در جنگ از مرگ استقبال مي كردند و نظاميان ما گويي فقط براي حمله به زنان و كودكان در شهرها آموزش ديده بودند...» زئيف شف گفته بود روحيه حزب الله لبنان برگرفته از انقلاب خميني ]ره[ است و پيش بيني كرده بود اين روحيه در ساير كشورهاي اسلامي نيز، به صورت آتش زير خاكستر وجود دارد. شف راست مي گفت، چرا كه در طول جنگ 33 روزه، تمامي كشورهاي اسلامي يكپارچه به شورش و برانگيختگي در حمايت از حزب الله و دشمني با اسرائيل تبديل شده بود و مدتي بعد، جنگ 22 روزه غزه، شاهد ديگري بر پيش بيني اين استراتژيست رژيم صهيونيستي بود.

3- شبيخون وحشيانه صهيونيست ها به «ناوگان آزادي» اگرچه تلخ و ناگوار است ولي اين سكه روي ديگري نيز دارد و آن تائيد چندباره بر راه حل گره گشاي امام راحل ماست كه بارديگر با وضوح و شفافيت بيشتر در ميدان ديد جهانيان و مخصوصاً ملت هاي مسلمان قرار مي گيرد و از سوي ديگر حكايت از آن دارد كه روز واقعه نزديك است «واقعه» حيات آفريني كه سردمداران رژيم صهيونيستي نيز با شبيخون بزدلانه خود نشان دادند، «وقوع» آن را به ناچار پذيرفته و يا نزديك مي دانند. چرا...؟!

4- حمله شبانه به يك ناوگان غيرنظامي با سرنشينان غيرمسلح، در هيچيك از فرهنگ هاي نظامي جهان، نه فقط افتخارآميز نيست بلكه از وحشت و هراس حمله كنندگان نيز حكايت مي كند. اسرائيل اگر به توان خود اطمينان داشت مي توانست با تظاهر به صلح دوستي پذيراي كاروان مورد اشاره باشد و يا با اخطار نظامي از نزديك شدن ناوگان به آبهاي سرزميني-20 مايلي سواحل غزه- جلوگيري كند. ولي چرا چنين نكرد؟ اسرائيل مي داند چهره نفرت انگيز و مشمئزكننده اين رژيم مدتهاست كه بي نقاب در مقابل ديد جهانيان قرار گرفته است بنابراين چاره اي ندارد كه در اولين قدم به آخرين حربه متوسل شود! و اين در فرهنگ نظامي به مفهوم پايان خط است.

5- حمله وحشيانه اسرائيل به ناوگان آزادي و صلح، سران سازشكار عرب را از پشت ميز مذاكرات به اصطلاح صلح-بخوانيد سازش- به بيرون پرتاب كرده و حريف واقعي و راستين رژيم صهيونيستي، يعني ملت ها را به ميدان مقابله آورده است، اما نه پشت ميز مذاكره، بلكه در آوردگاهي به وسعت جهان اسلام. آيا در پي فاجعه نيمه شب ديشب مردم مسلمان و غيرتمند تركيه به ادامه روابط سياسي كشورشان با رژيم صهيونيستي رضايت مي دهند؟ و آيا، به انتقام خون به ناحق ريخته هموطنان مسلمان خويش، ريختن خون صهيونيست ها در هر كجا كه در دسترس باشند را مجاز و اداي دين به شهداي نيمه شب دوشنبه نمي دانند؟! آيا سران سازشكار عرب بازهم مي توانند با سران جنايتكار صهيونيست پشت ميز مذاكره بنشينند؟ و آيا براي ملت هاي مسلمان كمترين ترديدي باقي مي ماند كه تنها راه حل گره گشا، نابودي اسرائيل و محو كامل اين رژيم جعلي و خونريز از جغرافياي سياسي منطقه است؟

6- و بالاخره اگرچه دراين باره گفتني هاي بسياري هست ولي به اين نكته بسنده مي كنيم كه صهيونيست ها با شبيخون ناجوانمردانه و وحشيانه نيمه شب دوشنبه، قبل از قتل عام سفيران آزادي غزه، گور خود را به دست خويش كنده اند و به يقين از اين پس در هيچ جاي دنيا امنيت جاني ندارند. جرثومه هاي فساد و تباهي بي آنكه بدانند يا بخواهند به عملياتي شدن بيشتر طرح امام راحل ما(ره) براي محو اسرائيل از جغرافياي سياسي منطقه كمك كرده اند.

مردم سالاري:حمله دزدان دريايي به کاروان صلح

«حمله دزدان دريايي به کاروان صلح»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛طي دو قرن گذشته همزمان با اقتصادي شدن جهان و ظهور ابرقدرت هاي استعمارگر،جامعه بشريت رفته رفته، آماده شکل گيري برخوردهاي خشن شد اما در قرن نوزدهم با وقوع 2 جنگ جهاني، جهان رنگ و بوي صلح را آرام آرام به خاطره ها سپرد. در طول جنگ 6روزه و ناتواني اعراب،کشوري غصبي به نام اسرائيل با راندن و قتل عام مردم فلسطين متولد شد. برخي با خوش بيني به قرن بيست و يکم نگاه مي کردند و اميد داشتند در هزاره جديد با فهم حکومت ها از يکديگر و بهبود رابطه مردم با حکومت ها ديگر شاهد پايمال شدن حقوق انساني نباشيم.

آرزويي که با برخورد خشن ديکتاتوري ها و ادامه نبردها در کشورهايي از قبيل عراق و افغانستان رنگ باخت. اما عمق فاجعه زماني روي داد که غزه در سال 2008 از زمين و هوا مورد حمله ارتش صهيونيستي قرار گرفت.شيوخ عرب که هويت از دست رفته خود را فقط در برابر ايران اسلا مي جست وجو مي کنند چشم برهم فروبستند و فقط  گاهي بيانيه هايي صادر کردند که هرگز از روي کاغذ فراتر نرفت.

معلوم نيست زماني که بان کي مون دبير کل سازمان ملل خبر از محاکمه سران جنايتکار جهان مي دهد چرا خبري از نتيجه گلدستون منتشر نمي شود يا دولت هاي مختلف چگونه چشم خود را بر قتل عام مسلمانان در منطقه قفقاز و سين کيانگ مي بندند. اين درست است که کارادزيچ و سرهنگ قذافي و تني چند از  ديکتاتورهاي جهان جنايتکار هستند اما آيا جنايت هاي عليه  بشريت را فقط اين افراد مرتکب شدند و ديگر کسي دستش به خون انسان هاي بيگناه آلوده نيست؟ ترکيه امروز ديگر يک بازيگر دست چندم آسيايي که در حسرت پيوستن به اروپا به سر مي برد نيست.

ترکيه که بعد از سقوط دولت عثماني هرگز دامنه نفوذ گسترده اي نداشت امروز به پشتوانه بهره مندي از اقتصاد شکوفا در عين حال که با همه کشورها روابط اقتصادي دارد از مواضع خاص خود دفاع مي کند. درست در زمان بهره گيري رژيم صهيونيستي از مظلوم نمايي در پروژه هولوکاست، موضع کارآمد اردوغان در مقابل شيمون پرز همه نگاه ها را به غزه و نقض حقوق بشر در اين منطقه جلب کرد.

امروز ترکيه در نظر دارد با استفاده از فشارهاي ديپلماتيک بر تل آويو حصر غزه را بشکند و روز دوشنبه مي توانست روز آزادي و پيروزي بر خودکامگي حکومتي باشد که به هيچ مرجعي پاسخگو نيست. از سال 2005 رژيم صهيونيستي با همکاري دولت مصر محاصره همه جانبه اي بر مردم غيرنظامي غزه تحميل کردند تا آنها را تحت فشار قرار دهند.

ورود هرنوع کالا يي به اين سرزمين رنج کشيده ممنوع شد تا زمان جنگ;بعد از آن نيز اين روند ادامه داشت تا مردم شهر ويران شده خود را نتوانند از نو بسازند. ورود مصالح ساختماني يا مواد غذايي چگونه مي تواند در راستاي آنچه که حملا ت حماس تلقي مي کنند به کار آيد؟ فقط در فيلم هاي قديمي بود که دزدان دريايي با آن پرچم سياه کشتي ها را به تسخير خود درميآوردند و اموال آن را به تاراج مي بردند.

گرچه دزدان دريايي سومالي نه يک حکومت بلکه يک گروه تروريستي هستند اما رژيم صهيونيستي به عنوان يک دولت همچون دزدان دريايي به کاروان صلح يورش برد تا آزادي را باز هم به تاراج ببرند. قلب هاي 750 مسافر کاروان صلح و هزاران انسان دوست محاصره غزه شکسته شد تا سران تل آويو در آستانه مواجه شدن با کابوسي ديگر باشند.

رسالت:حمله به کاروان آزادي

«حمله به کاروان آزادي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم حنيف غفاري است كه در آن مي‌خوانيد؛اقدام ددمنشانه رژيم صهيونيستي در حمله به “کاروان آزادي غزه”نفرت جهانيان نسبت به تل آويو را دوچندان ساخته است.اگرچه رژيم اشغالگر قدس تا کنون سعي داشته است با تکيه بر سانسورهاي خبري خود و رسانه هاي غربي مانع از افشاي جنايات خود در قبال فلسطينيان شود،اما اين بار اين رژيم جناياتي فراتر از وسعت خاک فلسطين انجام داده و نمادهاي صلح جهاني را به خاک و خون کشيده است.اين جنايت از پيش تعيين شده نمادي عيني از نقض حقوق بشر ومنشور سازمان ملل متحد توسط تل آويو محسوب مي شود.

اگرچه سازمانهاي بين المللي مانند هميشه در اين خصوص اغفال نموده و چشمان خود را بر اين جنايت علني صهيونيستها بسته اند،اما ملتها و دولتهاي آگاه دنيا اين بار ديگر تسليم معاملات پشت پرده اعضاي دائم شوراي امنيت و رژيم صهيونيستي نخواهند بود.جامعه جهاني حمله به کشتي هاي آزادي را حمله به صلح وآزادي مي داند ودر برابر آن هيچ گاه سکوت نخواهد کرد.در حالي که بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي از تصويب سند نهايي اجلاس اخير نيويورک به شدت احساس واهمه مي کرد،با حمله به ناوگان آزادي غزه سعي کرد انتقام خود از جامعه جهاني را بگيرد،فارغ از اينکه امواج خشم جهانيان در انتظار نتانياهو و همراهانش خواهد بود.مخاطب تل آويو در حمله اخير افراد دغدغه مندي بوده اند که بر اساس حس انسان دوستي خود در صدد کمک رساني به مردم غزه برآمده بودند.

بيش از سه سال و نيم است که يک و نيم ميليون سکنه سرزمين غزه در زنداني بدون سقف به سر مي برند و با زندانيان صهيونيستي و مصري دست و پنجه نرم مي کنند.مردمي که اصلي ترين گناه آنان حمايت از دولت قانوني و مشروع اسماعيل هنيه و عدم باجدهي به تل آويو مي باشد. کاروان آزادي مرکب از 9 کشتي حامل10 هزار تن کمکهاي انسان دوستانه از کشورهاي مختلف ازجمله ترکيه ، يونان و پارلمان اروپا به مردم غزه است.

کشته و زخمي شدن دهها تن از اعضاي کاروان آزادي،که مورد حمايت همه ملتهاي جهان بوده است نمايشي هولناک از سبعيت و درندگي تل آويو مي باشد.  اين اقدام وقيحانه  از سوي ارتشي کاملا مسلح انجام شد و روشن است سربازان بدون دستور فرماندهان خود چنين اقدامي را انجام نداده اند. بر اساس آنچه مقامات حماس نيز نسبت به آن تاکيد نموده اند، روشن است که محاصره کشتي ها از سوي هلي کوپتر ها امري اتفاقي نيست و با قصد قبلي انجام شده است.

يکي از اهداف رژيم صهيونيستي از اقدام اخير،ايجاد واهمه در ميان طرفداران حماس  مي باشد.تل آويو سعي در القاي اين نکته دارد که هرگونه طرفداري از مقاومت اسلامي فلسطين براي جامعه جهاني هزينه بر خواهد بود و حتي ممکن است جان حاميان آزادي غزه را نيز به خطر بياندازد.اين در حالي است که مرز ميان خائنان به ملت فلسطين و طرفداران آزادي غزه کاملا پررنگ بوده و اقدام اخير صهيونيستها نه تنها اين مرز را از بين نبرده،بلکه نمود آن را در نزد جامعه بشري بيشتر ساخته است.

اقدام اخير صهيونيستها کاملا بي شرمانه و جنايتي جنگي محسوب مي شود.از اين رو حداقل انتظار جامعه جهاني اين است که مجازاتهاي مترتب بر چنين اقدامي به صورت کامل عليه تل آويو اعمال شود.

راهزني تروريستي اخير رژيم صهيونيستي در آبهاي بين المللي علاوه بر اينکه نقض کنوانسيونهاي جهاني محسوب مي شود،به لحاظ حقوق بين الملل عمومي نيز قابل  توجيه و تفسير نيست.ايالات متحده آمريکا به عنوان اصلي ترين حامي جنايات رژيم صهيونيستي در برابر جنايت اخير اين رژيم سکوت کرده است.پس از حمله به کاروان آزادي اوبا ما بايد ميان آزاديخواهي وجنايت اسرائيل يکي را انتخاب کند.

سازمان ملل متحد نيز در قالب نوعي موضع گيري ذليلانه تنها از تل آويو خواسته است تا در برابر اين جنايت توضيح دهد!با اين حال ترکيه خواستار تشکيل جلسه اضطراي مجمع عمومي  سازمان ملل متحد شده است.

بدون شک برخورد جامعه جهاني با رژيم صهيونيستي اين بار گسترده تر و سخت تر از برخورد با اين رژيم بر سر پرونده گلدستون و حتي بيانيه نيويورک خواهد بود.تل آويو با حمله به کاروان آزادي،بازي خطرناکي را با جامعه جهاني آغاز نموده است.اگرچه آغاز اين بازي از سوي رژيم صهيونيستي صورت گرفته است اما يقينا اسرائيل پايان دهنده آن نخواهد بود.

تهران امروز:اقدام جنايتكارانه رژيم صهيونيستي؛ دلايل و پيامدها

«اقدام جنايتكارانه رژيم صهيونيستي؛ دلايل و پيامدها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم دكترمحمدمهدي مظاهري است كه در ان مي‌خوانيد؛اقدام جنايتكارانه رژيم صهيونيستي در حمله به كاروان آزادي و امدادگران حقوق بشر و تحركات تركيه و ديگر كشورهاي مسلمان منطقه براي رفع حصر نوار غزه از جهات مختلف قابل تبيين است.

1 - پس از به قدرت رسيدن دولت اسلامگرا در تركيه به رهبري اردوغان و تحركات وسيع ترك‌ها در حوزه ديپلماتيك براي حل و فصل مسائل خاورميانه، شاهد دگرديسي در سياست‌هاي منطقه‌اي اين كشور بوديم. تركيه در جنگ
22 روزه در دفاع از مردم نوار غزه بيشترين واكنش را نسبت به تجاوزات صهيونيست‌ها نشان داد و مردم مسلمان تركيه نيز با برگزاري تظاهرات گسترده و محكوميت اقدامات جنايتكارانه رژيم صهيونيستي در حمله به كودكان و زنان فلسطيني، قطع ارتباط و تعطيلي سفارتخانه اين رژيم را خواستار شدند.

2 - در اجلاس ساليانه داووس، اردوغان ضمن محكوميت كشتار غيرنظاميان نوار غزه، سران رژيم صهيونيستي را قاتل خواند و در دفاع از مواضع حماس جلسه مذكور را ترك كرد. اقدام شجاعانه اردوغان تحسين ملت‌هاي آزاده جهان و دنياي اسلام را برانگيخت و موجب افزايش تنش در روابط آنكارا و تل‌آويو شد.

3 - تركيه و رژيم صهيونيستي در سال 1997 قرارداد امنيتي و استراتژيكي با يكديگر منعقد كرده بودند كه براساس مفاد اين قرارداد رژيم صهيونيستي مي‌توانست از فضاي تركيه براي حمله به دشمنان خود استفاده كند، در اين راستا در سال‌هاي قبل، تركيه به همراه رژيم صهيونيستي و آمريكا و برخي كشورهاي غربي همه ساله مانورهاي نظامي‌اي براي آمادگي بيشتر برگزار مي‌كرد ولي پس از تيرگي روابط بر سر مسئله نوار غزه و تشديد آن به دليل عدم همراهي ترك‌ها با سياست‌هاي منطقه‌اي رژيم صهيونيستي، امسال اين رژيم امكان حضور در اين مانور نظامي را پيدا نكرد.

4 - از آنجا كه اعلام و تاسيس اسرائيل در سرزمين فلسطين فاقد مبناي حقوقي و مشروعيت جمعيتي، تاريخي و جغرافيايي است بنابراين سران و بانيان اين رژيم از همان ابتدا موجوديت خود را در تهديد تلقي كرده بقا و امنيت خود را دستاويز تجاوز و توجيهي براي هر گونه توسعه‌طلبي و تهديد ديگران قرار دادند، اصولا نطفه اين رژيم را با خشونت بسته‌اند و منطقه از زمان حضور اين موجود نامشروع روي آرامش به خود نديده است. قتل عام اردوگاه صبرا و شتيلا، تجاوز به جنوب لبنان و جنايت‌هاي بي‌شمار بر عليه فلسطينيان در سرزمين‌هاي اشغالي سند جنايت اين رژيم نزد افكار عمومي است.

5 - حمله به كاروان آزادي و كشته شدن عده‌اي از طرفداران حقوق بشر نشان مي‌دهد كه اين رژيم هيچ اعتقادي به مسائل انساني و قطعنامه‌ها و كنوانسيون‌هاي بين‌المللي نداشته و ندارد و سكوت حاميان اسرائيل كه همواره از اين رژيم به عنوان تنها دولت با مشخصات دموكراسي و آزادي ياد مي‌كنند دروغ بودن اين ادعاست، جا دارد كه سازمان‌هاي به‌اصطلاح حقوق بشر با ديد واقع‌گرايانه به آنچه اتفاق افتاده بنگرند و اين جنايت را محكوم نمايند.

6 - سازمان ملل متحد و در راس آن شوراي امنيت، مسئول حفظ، نظم، امنيت و صلح جهاني است. متاسفانه اين شورا نيز به دليل نفوذ قدرت‌هاي بزرگ و اعمال يكجانبه آمريكا، كارآيي لازم براي مقابله با جنايت‌هاي سازمان يافته رژيم صهيونيستي در منطقه را از دست داده است و هرگونه تلاش كشورهاي مستقل و اعضاي غيرمتعهد نيز براي صدور قطعنامه ضدصهيونيستي و محكوميت جنايت‌هاي ضدبشري اين رژيم با وتوي آمريكا و ديگر همپيمانان اسرائيل بي‌اثر شده است. جا دارد مجمع عمومي سازمان ملل متحد ضمن برعهده گرفتن مسئوليت تاريخي خود با ابتكار عمل جديد مقابل تجاوزات رژيم صهيونيستي را سد نمايد.

7 - سازمان كنفرانس اسلامي بايد هر چه سريعتر با تشكيل جلسه اضطراري ضمن بررسي دقيق ابعاد جنايت رژيم صهيونيستي در حمله به كاروان آزادي و جلوگيري از رسيدن امدادهاي بين‌المللي، گام‌هاي عملي را براي برداشتن حصر نوار غزه و افشاي ماهيت تجاوزكارانه اين رژيم، نزد افكار عمومي جهان بردارد.

8 – متاسفانه جنايت‌هاي متعدد سران رژيم صهيونيستي عليه فلسطينيان در جنگ 22 روزه و تداوم فشار و ترور سران حماس در ماه‌هاي گذشته با بي‌تفاوتي برخي از رهبران جهان عرب روبه‌رو شد و حتي در اين ميان بعضي از كشورهاي منطقه با ناديده گرفتن ماهيت تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي و توطئه پيچيده سازمان‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي آن، در بر هم زدن امنيت منطقه در تلاش برآمدند ضمن دعوت پنهاني و آشكار از رهبران رژيم صهيونيستي براي حضور در اجلاس‌هاي اقتصادي، گام‌هايي براي برقراري روابط رسمي بردارند. اقدام اخير رژيم صهيونيستي نشان مي‌دهد كه اين رژيم در صورت بي‌تفاوتي و عدم اتحاد در جهان اسلام مي‌تواند ابعاد تجاوزات خويش را دو چندان سازد.

وطن امروز:رژيم اسرائيل در تنگناي سياسي

«رژيم اسرائيل در تنگناي سياسي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي وطن امروز است كه در ان مي‌خوانيد؛2 رخداد مهم بين‌المللي شرايط سياسي دشواري براي رژيم صهيونيستي ايجاد کرد که به‌طور طبيعي اين شرايط بر سرنوشت آينده اين رژيم تاثير منفي خواهد گذاشت.حمله وحشيانه کماندوهاي دريايي ارتش رژيم صهيونيستي به کاروان حامل کمک‌هاي بين‌المللي براي اهالي غزه و پاسخ منفي رژيم صهيونيستي به جامعه جهاني براي پيوستن به معاهده «ان‌پي‌تي» 2 رخدادي بودند که سرنوشت سياسي اين رژيم را رقم خواهند زد.در جريان حمله رژيم صهيونيستي به کاروان آزادي که حامل بيش از 700 تن از شخصيت‌هاي مختلف بين‌المللي بود، اسرائيل بدترين شيوه تقابل نظامي با مجموعه‌اي از مدافعان حقوق بشر را انتخاب کرد و اين امرقطعا افکار عمومي را عليه اين رژيم برمي‌انگيزد.

کشتار بيش از 20 تن از مليت‌هاي مختلف جهان توسط کماندوهاي اسرائيلي فضاي سياسي تيره‌اي براي اسرائيل ترسيم خواهد کرد و اين رژيم به دست خود سند نابودي خود را امضا کرد.تعدادي از کشته‌شدگان از اتباع ترکيه هستند که اين امر خشم ملت ترکيه را عليه رژيم صهيونيستي برانگيخت و آينده روابط آنکارا – تل‌آويو را بشدت تحت تاثير قرار خواهد داد.رژيم صهيونيستي که ده‌ها سال با ترکيه روابط آشکار ديپلماتيک داشته، اين کشور را حياط خلوت خود در خاورميانه تلقي مي‌کرده اما با قتل اتباع ترک، اسرائيل مهم‌ترين پايگاه خود را در يکي از تاثيرگذارترين کشورهاي اسلامي منطقه از دست داد.

از ديگر پيامدهاي حمله اسرائيل به کاروان آزادي، انزواي رژيم‌هاي عرب منطقه است، زيرا اين رژيم‌ها تاکنون جنبش‌هاي اسلامي فلسطين را عامل گسترش ناامني‌ها در منطقه تلقي مي‌کردند که با حمله اسرائيل به کاروان کمک‌رساني مردمي، حقانيت اين جنبش‌ها براي ادامه مبارزه عليه اين رژيم آشکارتر شد.اسرائيل نمي‌تواند هيچ دليل قابل قبولي براي توجيه حمله خود به اين کاروان ارائه دهد زيرا کاروان کمک‌رساني در آب‌هاي بين‌المللي در حرکت بود و طبق قوانين بين‌المللي و حقوق دريانوردي اين نوع کاروان‌ها بايد از هرگونه تعرض مصون باشند.

نقض آشکار قوانين بين‌المللي و استفاده از جنگ‌افزار عليه کشتي‌هاي غيرنظامي در تعريف قوانين دريانوردي، جزو مصاديق راهزني دريايي به‌شمار مي‌رود و متضمن تبعات حقوقي است که شوراي امنيت سازمان ملل بايد به آن رسيدگي کند.

از سوي ديگر، سکوت آمريکا و اتحاديه اروپايي در برابر اين جنايت آشکار اين کشورها را در برابر آزمون سياسي جديدي حداقل نزد افکار عمومي قرار خواهد داد زيرا افکار عمومي اين سوال را مطرح مي‌کند که آمريکا و اروپا تا چه حد بايد هزينه ماجراجويي‌هاي رژيم صهيونيستي را پرداخت کنند.

جمهوري اسلامي:جهان منتظر چيست؟

«جهان منتظر چيست؟»عنوان سرمقاله ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي سات كه در آن مي‌خوانيد؛رژيم صهيونيستي بامداد ديروز كشتي‌هاي حامل كمك‌هاي بشردوستانه بين‌المللي به غزه را آماج حملات هوايي و دريايي قرار داد و در مقابل ديدگان بهت زده جهانيان، به وحشيانه‌ترين شكل عده‌اي از سرنشينان اين كشتي‌ها را به خاك و خون كشيد و بقيه را نيز به اسارت برد.

شايد كساني تصور نمي‌كردند رژيم صهيونيستي تا اين حد وحشي باشد و بر اين نظر بودند كه سردمداران اين رژيم، براي حفظ ظاهر و رعايت مصالح، از حمله به كارواني كه در آن افرادي از شهروندان كشورهاي اروپايي متحد رژيم صهيونيستي حضور داشتند حمله نخواهد كرد ولي يورش ددمنشانه كماندوهاي صهيونيست به كاروان مذكور نشان داد كه تا چه حد اين رژيم سركش و ياغي است و به هيچ معيار و ملاك انساني پايبند نيست.

براساس تازه‌ترين آمارها، در جريان يورش هوايي و دريايي ارتش رژيم صهيونيستي، بيش از 20 نفر از سرنشينان كشتي كشته و حدود 80 نفر زخمي شده‌اند. نيروهاي رژيم صهيونيستي باقي سرنشينان كشتي‌ها را نيز به اسارت برده و به مكان نامعلومي منتقل كردند.

اقدام رژيم صهيونيستي در يورش خونين و وحشيانه به اين كاروان بين المللي، بازتاب گسترده‌اي در پي داشته و بسياري از كشورهاي جهان و مجامع بين‌المللي اين اقدام را تقبيح كرده‌اند. اين اقدام جنايت بار صهيونيستها از چند زاويه قابل بررسي است.

1 - اين جنايت ماهيت پليد رژيم صهيونيستي را براي جهانيان آشكار ساخت و نشان داد كه فلسطيني‌ها با چه دشمن وحشي و شيطان صفتي مواجه هستند، دشمني كه بايد او را "آدم‌كشي دريائي" ناميد. درحاليكه ارتش صهيونيستي در برابر ديد جهانيان و در مقابل دوربين‌هاي خبري اين چنين با گروهي فعال صلح طلب بين‌المللي برخورد مي‌كند روشن است چه رفتاري با فلسطيني‌هاي تحت محاصره و بي دفاع مي‌نمايد.

2 - بار ديگر ثابت شد كه اين رژيم به هيچ عنوان طالب صلح در منطقه نيست و كماكان بر استراتژي گذشته‌اش كه محوريت آن را استفاده از مشت آهنين و بكارگيري ماشين جنگي تشكيل مي‌دهد، اصرار دارد.

3 - حمايت‌هاي همه جانبه آمريكا از اين رژيم، عامل اصلي تداوم سياستهاي جنايتكارانه آن مي‌باشد و قطعا اگر اين حمايت‌هاي بدون نامحدود و كوركورانه واشنگتن نبود اين رژيم جرأت چنين گستاخي و جنايت آشكاري را نداشت. مردم دنيا به خصوص يك و نيم ميليارد مسلمان، دولتمردان كاخ سفيد را شريك جنايات مستمر رژيم صهيونيستي مي‌دانند و اگر انزجار و نفرت آنها عليه آمريكائيها، بيشتر از اسرائيلي‌ها نباشد، قطعا كمتر نيست. تصويب كمك 210 ميليون دلاري كنگره آمريكا براي احداث سپر موشكي رژيم صهيونيستي در گستاخي صهيونيست‌ها تأثير مستقيم داشته است.

4 - تهاجم ارتش صهيونيستي به كاروان بين‌المللي امدادرساني در آبهاي بين‌المللي صورت گرفته است و اين امر، به مفهوم آن است كه صهيونيستها جسارت و گستاخي را تا به آنجا رسانده‌اند كه بدون ذره‌اي اعتنا به مقررات و قوانين بين المللي، هر اقدامي را براي خود مجاز مي‌دانند. اين امر، تجاوز به حقوق بين‌المللي است و هشداري است براي جامعه جهاني كه ادامه سكوت و مماشات در برابر سياستهاي توسعه طلبانه اين رژيم، صهيونيستها را به گسترش دامنه تجاوزات خود ترغيب خواهد كرد.

5 - اين جنايت، تحقير اروپايي‌ها و كشورهايي بود كه با اين رژيم مناسبات نزديك ديپلماتيك دارند و شهروندان آنها در كاروان كمك رساني حاضر بوده‌اند. دولتهاي غربي بايد پاسخگوي افكار عمومي خود در برابر اين رفتار تحقيرآميز رژيم صهيونيستي باشند. فعالان حقوق بشر اروپايي و سياستمداران و برخي نمايندگان كشورهاي غربي كه در كاروان مذكور حضور داشتند و مورد حمله صهيونيستها قرار گرفته‌اند اكنون كمترين انتظار آنها از دولتهاي متبوع خود آن است كه در برابر اين جنايت سكوت نكنند.

6 - سران عرب كجا هستند؟ كشورهاي عربي و جناح سازشكار عرب اكنون چه توجيهي براي ادامه سكوت و تحركات سازش‌كارانه با اين رژيم دارند؟ اين دولتها هم اكنون به دليل اينكه تحت فشار شديد ا فكار عمومي خود قرار گرفته‌اند به محكوم كردن حمله صهيونيستها پرداخته‌اند.

اين دولتها بايد رفتار سازشكارانه خود در قبال رژيم صهيونيستي را كنار بگذارند و قطع كامل رابطه با اين رژيم و تحريم همه جانبه آن، كمترين انتظار ملت‌هاي مسلمان منطقه از آنها است. اقدام اخير ضد بشري صهيونيستها هشداري دوباره براي سازشكاران عرب است كه متوجه باشند اين رژيم هيچ ملاحظه‌اي در تحقير و خرد كردن دولتمردان عرب متحد خود ندارد و كمترين حقوقي براي فلسطيني‌ها و ساير ملت‌هاي تحت تعدي خود در منطقه قائل نيست.

شرم‌آور است كه همزمان با جنايت صهيونيستها عليه كاروان بين‌المللي كمك رساني به غزه، سران كشور عرب قطر زير بار پاي يك وزير رِژيم صهيونيستي فرش قرمز پهن مي‌كنند و وزير صهيونيست در دوحه از جنايات اين رژيم در غزه دفاع مي‌كند!

چنين رفتاري، داغ ننگي بزرگ بر پيشاني سران مرتجع عرب است و متاسفانه از عوامل اصلي تداوم جنايات رژيم صهيونيستي و توسعه طلبي اين رژيم در گذشته و حال محسوب مي‌شود.

ملت‌هاي مسلمان قطعا در برابر اين جنايت رژيم صهيونيستي اعتراضات و تظاهرات گسترده ضد صهيونيستي به راه خواهند انداخت تا حاكمان مسلط بر كشورهاي مسلمان را براي اتخاذ تدابير عملي و اقدامات موثر در مقابله با سياستهاي جنايتكارانه رژيم صهيونيستي وادار سازند. دولتهاي حاكم بر كشورهاي اسلامي بايد هرگونه مراوده با رژيم صهيونيستي را قطع كنند و هيچ مقام صهيونيستي جرات قدم گذاشتن بر خاك كشورهاي اسلامي را نداشته باشد.

 در اين ميان، رژيم قاهره كه به متحد استراتژيك صهيونيستها در منطقه تبديل شده بايد براي تغيير رفتار خيانت‌بار خود تحت فشار قرار بگيرد. كمترين انتظار جهان اسلام و ملت‌هاي عدالت خواه جهان از رژيم مصر در مقطع كنوني اين است كه گذرگاه رفح را بازگشايي كند و حال كه كاملا مشخص شده است صهيونيستها درصدد هستند ساكنان غزه را به طور دسته جمعي نابود سازند، راه تنفسي براي ملت محروم و بي دفاع غزه بگشايند. قطعا اصرار رژيم مصر بر ادامه انسداد گذرگاه غزه ‌از منظر مسلمانان جهان غيرقابل توجيه و غيرقابل گذشت است.

7 - سازمانهاي بين المللي، اتحاديه عرب شوراي امنيت سازمان ملل و سازمان كنفرانس اسلامي اكنون در قبال جنايت آشكار و يورش ناجوانمردانه و علني صهيونيستها به يك كاروان غيرنظامي بين‌المللي در برابر آزمون حساسي قرار گرفته‌اند. اين سازمانهاي عريض و طويل تحت نظر افكار عمومي جهان و ملت‌هاي مسلمان قرار گرفته‌اند تا با اين اقدام ضد بشري چگونه برخورد مي‌كنند. اين مجامع بايد با واكنش مناسب به رژيم صهيونيستي، ننگ رفتارهاي خائنانه‌‌آميز گذشته را از پيشاني خود پاك كنند و بخشي از آبروي از دست رفته خود را جبران نمايند.

8 - جنايت ديروز صهيونيست‌ها يكبار ديگر بر حقانيت راه ملت مظلوم فلسطين و مبارزات ضد صهيونيستي آنان صحه گذاشت. اكنون يكبار ديگر اين واقعيت براي همه ملت‌ها و مجامع جهاني به اثبات رسيد كه فلسطيني‌ها چاره‌اي جز مقاومت و مبارزه با اين قوم وحشي و جنايتكار ندارند. اكنون حجت بر همه تمام است و جهان نبايد بيش از اين منتظر بماند.

اين حادثه قطعا در تقويت موضع فلسطيني‌ها نزد افكار عمومي و افزايش انزجار از رژيم صهيونيستي تأثير خواهد گذاشت و رژيم صهيونيستي را يك گام ديگر به سوي نابودي پيش خواهد برد و نتيجه‌اي برخلاف انتظارات و اهداف صهيونيست‌ها خواهد داشت.

آفرينش:کرزاي و نشست مشورتي صلح

«کرزاي ونشست مشورتي صلح»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در ان مي‌خوانيد؛جرگه مشورتي صلح افغانستان با وجود تاخيرهايي در روند برگزاري آن اينک در آستانه برگزاري است نشستي که قرار است درجستجوي راهبرد واستراتژي براي مذاکره با طالبان ويافتن راهي براي افزايش ثبات در افغانستان نوين باشد .

بي شک نگاهي به سوابق برگزاري نشست هايي اين چنيني (جرگه ) در افغانستان نشان مي دهد  که بيشتر از آنکه برگزاري اين نشست ها  امري دولتي باشد گردهم آيي هايي سنتي سران اقوام وقبايل اين کشور بوده است جرگه هايي که در جستجوي اهدافي ويژه بوده اما اينک برگزاري اين نشست توسط دولت کابل آن هم دعوت ميهمانان 1600 نفر آن توسط دولت امري است که به نگاه بسياري اهرمي است توسط دولت آقاي کرزاي چه اينکه رئيس جرگه مشورتي صلح از وزيران کابينه است و اين نشست پيش از آنکه در جستجوي راه حلي براي مذاکره با طالبان باشد به نظر مي رسد نقشي نظارتي را براي حاضران در نشست فراهم آورده است اين رويکرد آقاي کرزاي به جرگه باعث شده است تا اپوزيسيون دولتي وشماري ديگر از شخصيت ها اين نشست را تحريم کنند چه اينکه استدلال هاي حقوقي وفرمايشي بودن نشست باعث شده است تا جبهه ملي افغانستان وعبدالله عبدالله عملا رغبتي به حضور در آن نشان ندهند .

به هر حال به رغم مخالفت هايي همچون وجود قانون اساسي در کشور و وجود جرگه به عنوان نهادي فرا پارلماني در کشور اينک حامد کرزاي با حمايت هايي همچون حمايت شوراي علماي افغانستان وسازمان ناتو درصدد برگزاري آن است نشستي که دولت کابل برآن است به نوعي مشروعيت دولت کابل را در تدوين استراتژي مناسب براي برخورد با طالبان ياري رسان کابينه باشد .

در اين راستا وجود شک و ترديدهايي درباره نوع مذاکره با طالبان وچگونگي تقسيم طالبان ميانه رو به تند رو ونوع پذيرش طالبان وحزب اسلامي حکمتيار در  دولت وپذيرش قانون اساسي توسط آنان همه وهمه در هاله اي ترديد قرار دارد چه اينکه طالبان به عنوان عنصري نظم گريز در ثبات سياسي افغانستان ومتحدان وي از نشست مشورتي حضور مستقيم ندارند به علاوه حملات آنها در چند هفته گذشته در کنار گمانه زني ها درباره نتيجه نشست مالديو که با شرکت حزب اسلامي حکمتيار وبخشي از طالبان برگزار شد همگي بر نامعلوم بودن واکنش هاي دوسويه ي دولت وطالبان در مورد روند مذاکره افزوده است .

در کنار اين هر چند حامد کرزاي در سفر به ايالات متحده  وانگلستان کوشيد تا به نوعي پشتيباني حزب را از روند مذاکره با طالبان  بدست آورد اما همچنان برگزاري واهداف کابل در جرگه مشورتي صلح با چالش هاي بسياري روبروست.

چالش هايي که از يکسو با اعطاي وعده هاي مالي ،اقتصادي ، خروج رهبران طالبان از ليست سياه شوراي  امنيت پناهنده شدن طالبان به کشورهاي ثالث ادغام در نيروهاي نظامي و دولت و... چالش هاي امنيتي کابينه کرزاي باشد ولي از سوي ديگر نيز عدم حضور اپوزيسيون در نشست مشورتي در کنار نامعلوم بودن استراتژي طالبان وترديدهاي کشورهاي همسايه از اين نشست مي تواند سياست کرزاي  را در برگزاري نشست مشورتي صلح با موانع بيشتري روبرو سازد .

آرمان:عفو؛ از ايده هاشمي تا پيش دستي سياسي

«عفو؛ از ايده هاشمي تا پيش دستي سياسي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان است كه در آن مي‌خوانيد؛11 ماه قبل بود که هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران خواستار آزادي زندانيان حوادث پس از انتخابات شد. هرچند در آن دوران سخنان هاشمي رفسنجاني با انتقادات فراواني از سوي سياسيون مواجه شد اما به نظرمي رسد با پيشنهادات افرادي چون فدايي، حسينيان و زاکاني و کوچک‌زاده درباره «عفو»محکومان حوادث پس از انتخابات در عمل،

ايده هاشمي رفسنجاني شکل واقعي پيدا مي‌کند. هر چند اين اظهارات در شرايط فعلي چندان مطابق با سخنان گذشته نيست. آن گونه که حسينيان اول بهمن 88 در برنامه ديروز، امروز و فردا گفت: واقعاً اگر دست ماها بود که تکليف را روشن مي‌کرديم. صبوري رهبري براي جذب بوده است.

البته در اين ميان فدايي رويه ميانه‌اي را اتخاذ کرد و مسئله مردم را از ماجراي فتنه جدا وگفته بود «ماجراي فتنه عده‌اي را تحريک کرد تا بعضي به خيابان بيايند، آنها افکار عمومي را فريب دادند و القاء تقلب و يکسري اخبار ناصحيح کردند، مردم که بي‌‌دليل نيامدند. آن گونه که زاکاني از اعضاي فراکسيون اصولگرايان مجلس در گفت و گويي اعلام کرد: «برخي از خانواده‌هاي زندانيان نادم به ما اعلام کرده‌اند که در جريان حوادث و فتنه‌هاي پس از انتخابات، فريب برخي سران فتنه را خورده‌اند.

اظهاراتي که مشابه آن را فدايي دبيرکل جمعيت ايثارگران ابراز کرده و گفته است: «افرادي که در دادگاه محکوم شده و حکم قطعي آنها صادر گرديده در صورتي که 1- خودشان تقاضاي عفو داشته باشند 2- حوادث گذشته را محکوم کنند 3- جريان فتنه و سران آن را محکوم نمايند و 4- پيوند تشکيلاتي خود را با فتنه‌گران قطع کرده باشند، امکان عفو وجود دارد.» پيشنهادات در اين زمينه تنها به اين دو نماينده محدود نماند وکوچک‌زاده و حسينيان ديگر نمايندگان تهران هم در اين زمينه اظهار نظر کردند.حسينيان عفو را يک امر «الهي» دانسته و اما در عين حال قيدي براي آن قائل شده است «اين عفو فقط در رده‌هاي پايين که تحت تأثير قرار گرفته‌ و مثلاً شيشه‌اي شکسته‌اند و يا در تظاهراتي شرکت کرده‌اند مانعي ندارد.»البته دادستان تهران عفو را موضوعي کارشناسي و فني عنوان کرد که مستلزم اخذ نظرات کارشناسي و احراز ندامت محکومان و ارزيابي آخرين وضعيت افراد مشمول است. اما اصل ماجرا ظاهر متفاوت از ظاهري که اکنون مشاهده مي‌شود دارد.

همه اين اظهار نظر‌ها از سوي کساني اظهار مي‌شود که در ماههاي گذشته اصرار داشتند بايد سران فتنه و کساني که در حوادث پس از انتخابات از برخي چهر‌ه‌هاي سياسي حمايت کرده‌اند مجازات شوند و حتي نصيحت‌هاي برخي دلسوزان نظام هم نتوانست آنها را راضي کند. اما آنان به محض آنکه از تصميم سران نظام درباره عفو محکومان حوادث پس از انتخابات آگاه شدند در يک پيش دستي سياسي در گفت و گوهايي پيشنهاد عفو محکومان را طرح کردند.

بنا بر اخبار غيررسمي ظاهرا اين موضوع طي روز آينده عملياتي مي‌شود و محکومان پس از انتخابات مورد عفو قرار مي‌گيرند. آن گونه که دولت آبادي دادستان تهران مي‌گويد «قوه قضائيه با اخذ نظرات نهادها و مسئولان ذي‌ربط، اقدام و فهرست نهايي محکومان مشمول عفو را تهيه کرده که به زودي توسط رياست قوه قضائيه براي مقام معظم رهبري ارسال خواهد شد.» اجرايي شدن اين تصميم را بايد نشانه دور انديشي دانست که رهبر معظم انقلاب پيش از اين آن را در قالب استراتژي «جذب حداکثري و دفع حداقلي» مطرح کرده بودند.

انتشار اين خبر مورد استقبال چهره‌هاي سياسي قرار گرفته است. آن گونه که پزشکيان از اعضاي ارشد فراکسيون اقليت مجلس مي‌گويد: «اين حرکت يک قدم رو به جلو است»او با تأييد اينکه در جو سياسي قاعدتاً التهاب‌ها و تند روي‌هاي رخ مي‌دهد مي‌افزايد: «گسترش دادن واصرار بر آن ورزيدن برشيوه‌هاي شلاقي شايد نتيجه‌اش بدتر از برخورد ارشادي و اقناعي باشد و گاهي شايد لازم باشد و روشنگري و توجيه عقلي کرد تا اينکه به قول برخي اقدام قاطع کرد.» از نگاه پزشکيان تأثير اين اقدام در نشاط فضاي سياسي بستگي به «وسعت و نحوه اقدام دارد وبه مقداري که گذشت شود تأثير بيروني‌اش افزايش مي‌يابد.»

در همين حال حجت الاسلام ابراهيمي از اعضاي فراکسيون اصولگرايان با اصل دانستن عفو در مقابل انتقام گفت: جريان عفو از اختيارات مقام معظم رهبري است و اگر مصلحت بدانند قطعاً همه جوانب را بررسي مي‌کنند حتماً مصلحتي هست که مي‌تواند به نفع نظام باشد. او در عين حال عفو افرادي را که نقش محوري در فتنه پس از انتخابات داشته‌اند را نادرست مي‌داند و اظهار داشت: بعيد است کساني که نقش تأثير‌گذار در فتنه داشته‌اند مورد عفو قرار بگيرند اما افرادي که به هر حال فريب خوردند اينها حق است که مورد عنايت قرار بگيرند.»
 
دنياي اقتصاد:معضلي به نام تهران

«معضلي به نام تهران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصا به قلم محمود اسلاميان است كه در آن مي‌خوانيد؛از خصوصيات هر سلسله‌ مي‌توان به نگرش بنيان‌گذاران آن در انتخاب پايتخت اشاره كرد كه متاثر از نگرش موسس سلسله و ملاحظات سياسي اقتصادي و نظامي بوده است.

شهرهايي مثل نيشابور، شوش، پاسارگاد، طوس و اصفهان هر كدام دلايل خاص خود را براي پايتخت بودن داشته‌اند. آغا محمدخان قاجار به دليل امكان ارتباط با عقبه ايلي خود در دشت گرگان پايتخت را صرفا به دليل نظامي به ري انتقال مي‌دهد. شهري كه برعكس بسياري از مراكز قبلي، روي سه گسل بزرگ زلزله قرار دارد. دوره قاجار يكي از دوره‌هاي تاريك و خسارت‌بار براي كشور است. موسس اين سلسله حتي در انتخاب پايتخت هم باعث خبط بزرگ گرديد؛ زيرا موسسان سلسله‌هاي قبلي نه با مطالعه زمين‌شناسي، بلكه با مطالعه آثار تاريخي و قديمي و عدم تخريب آن، اطمينان نسبي بر زلزله‌خيز نبودن مركز انتخابي مي‌يافتند. ثبت زلزله‌هاي بزرگ در شهر ري قبل از دوره قاجار مي‌توانست هشداري باشد كه به آن بي‌توجهي گرديد؛ براي مثال شاه‌عباس صفوي با بررسي عدم تخريب چند آتشكده قديمي متعلق به دوره ساسانيان به زلزله‌خيز نبودن اصفهان واقف گرديد.

علاوه بر آن، رشد بي‌رويه و غيرمعقول تهران طي 9دهه گذشته باعث به هم خوردن توازن توسعه‌اي كشور و بروز صدها مساله و ناهنجاري فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي در درون خود شده است.

در اينكه تهران در شرايط كنوني يكي از معضلات مهم ملي است نبايد ترديد كرد و بايد از هر فكر و انديشه خوبي كه تلاش در جهت تعديل اين معضل دارد، حمايت شود. متاسفانه طي سال‌هاي گذشته طرح‌هاي جامعي به عنوان آمايش سرزمين، مورد توجه لازم قرار نگرفته است.در حالي‌كه كشور حتي در كوچك‌ترين موضوعات نيازمند طرح آمايش است. اين طرح حتي در مسائل شهري بايد مورد توجه قرار گيرد؛ براي مثال در هيچ كشور توسعه‌يافته‌اي اجازه احداث يك واحد صنعتي يا تاسيس يك مطب، درمانگاه، مركز فرهنگي و ... صرفا با نظر متقاضي نمي‌دهند. اين موسسات بايد بر مبناي نياز يك شهر و دسترسي مردم و با صلاحديدهاي متفاوت مكان‌يابي شوند.

براي مثال در يك خيابان شما صدها مركز پزشكي مي‌بينيد كه معضلات فراواني ايجاد مي‌كند و در منطقه‌اي ديگر امكاني وجود ندارد و مردم در عسر و حرج قرار مي‌گيرند. اين وظيفه همه اصناف، اتحاديه‌هاي صنفي، پزشكي و حمل‌ونقل است كه با نظارت دولت، طرح آمايش داشته باشند.

به‌ عبارتي طرح آمايش هم در سطح كلان ملي و هم در منطقه، شهر و حتي روستا نيازي جدي است و عدم توجه به آن جز بي‌نظمي، هزينه‌هاي بالا و مشكلات اجتماعي و اقتصادي حاصلي ندارد.

تهران خود معلول نداشتن يك سيستم كلان آمايشي است، حال كه دولت محترم توجه جدي به حل اين معضل دارد، پيشنهادهاي ذيل ارائه مي‌شود.

1 - در اكثر كشورهاي دنيا، استفاده از مكانيزم ماليات، يك اهرم اصلي و موثر در كنترل جمعيت استان‌ها و شهرها تجربه شده است. دولت مي‌تواند يك سيستم مالياتي را پس از مطالعات دقيق پيشنهاد دهد تا براساس سياست‌هاي كنترل جمعيت يا توسعه آن اعداد و ارقام مالياتي ارائه شود. براي مثال اگر ماليات كل برابر 25 درصد سود خالص باشد، اين عدد مي‌تواند ميانگين از 10 تا 40 درصد باشد. با توجه به اينكه ضرورت اوليه اسكان جمعيت در يك شهر ايجاد اشتغال است، به وسيله اين سيستم ابتدا مي‌توان اشتغال را به سمت مناطق كمتر توسعه يافته هدايت كرد. بخش‌هاي سرمايه‌گذار با توجه به محاسبه درآمد، هزينه به‌صورت خودكار اشتغال را از مراكز پرجمعيت مثلا تهران بر ساير نقاط انتقال مي‌دهد. اين سيستم ماليات مي‌تواند شامل ماليات بر درآمد شاغلان هم باشد.

2 - در دوره‌اي، صدور موافقت اصولي براي صنايع يا هر رشته‌اي ديگر بسيار پيچيده و وقت‌گير بود. پيامد افراط مذكور، تفريطي حاصل شد؛ به‌گونه‌اي كه تقريبا هر مجوزي بدون تاييد صلاحيت متقاضي در هر ظرفيتي و در هر محلي صادر مي‌شود. واحدهاي صنعتي با ظرفيت‌هاي غيراقتصادي و در نقاط بدون توجيه اقتصادي، حاصل چنين نگرشي است.

بوروكراسي بايستي كاهش يابد، ليكن اين به معني افراطي، چنين نيست. در كنار طرح آمايش خرد و كلان همه بخش‌ها، بايد انضباط لازم نيز برقرار شود تا به اين وسيله امكان توسعه مطلوب منابع با بهره‌وري بالا فراهم شود.

3 - طرح انتقال ستادها و مراكز وابسته به دولت كه عمده فعاليت‌ آنان در شهرستان‌ها قرار دارد، اقدام بسيار مطلوبي است كه توسط دولت اعلام شد. با توجه به توسعه خدمات الكترونيك در سطح كشور، ضرورتي بر حفظ اين‌گونه تشكيلات‌ در تهران وجود ندارد.

اين حركت علاوه بر تاثير در كاهش جمعيت تهران، اقدامي نمادين است كه اراده دولت را بر اعتقاد خويش بيان مي‌دارد. متاسفانه تجربيات گذشته نشان مي‌دهد مديران مياني در مقابل اين حركت مقاومت كرده و با روش‌هاي فرسايش و دفع‌الوقت تلاش خواهند كرد تا طرح را شامل مرور زمان نمايند.

در حالي كه در بعضي از كشورها به دليل خدمات نرم‌افزاري، وزارتخانه‌ها نيز در ايالت‌ها قرار دارند. مثلا انتقال مركز شيلات كشور به جنوب و شمال چه اشكالي دارد.

به نظر نگارنده در كنار اقدامات پيشنهادي، موفقيت دولت محترم در حركت مذكور مي‌تواند سرفصلي براي تعديل معضل تهران شود و اخلال در امر مذكور نيز مي‌تواند سال‌ها مشكل را به بوته فراموشي بسپارد. در هر حال مرور زمان جز پيچيده‌ كردن اين مشكل بزرگ ملي، حاصلي ديگر ندارد؛ فارغ‌ از تهديدات حاصل از گسل‌هاي زلزله تهران كه تصور آن هم وحشتناك است، اين شهر يك مشكل بغرنج فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است.

اميد است كه با برنامه‌ريزي و حوصله، روندي بر امور حاكم شود كه به تدريج شاهد تعديل شهر تهران و توسعه‌اي متناسب و متوازن منطقه‌اي در سطح ملي باشيم.هر نقطه ايران زمين، وطن ماست و آبادي و عمران آن به قدرت توانمندي و عزت ميهن اسلامي خواهد انجاميد.

جهان صنعت:آقاي رييس‌جمهور! چرا عدالت به سخره گرفته شده؟

«آقاي رييس‌جمهور! چرا عدالت به سخره گرفته شده؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم کرامت جهانگرد است كه در آن مي‌خوانيد؛اخيرا سايت رسمي وزارت صنايع و معادن با انتشار خبري از طرح عدالت صنعتي خبر داده و نويد داده که به زودي اين طرح اجرايي خواهد شد. در اين گزارش به نقل از مديرعامل سازمان صنايع کوچک و شهرک‌هاي صنعتي ايران تصريح شده که به زودي 500 هزار شغل در واحدهاي صنعتي کوچک تحت عنوان طرح عدالت صنعتي در آينده نزديک اجرايي مي‌شود. مهندس خدامراد احمدي که راوي اين خبر است، عنوان کرده که براساس قول رييس‌جمهور بودجه اين طرح در قالب وجوه اداره شده در رياست‌جمهوري پرداخت خواهد شد.‌

نکته بسيار جالب سخنان اخير احمدي موضوع طرح 500 هزار شغل آن هم از نوع صنعتي است. باعث تعجب نيست که اين سخنان مطرح مي‌شود‌‌ چرا‌که شايد دوستانمان نمي‌دانند که براي ايجاد يک شغل صنعتي حداقل نياز به 50 ميليون تومان  است. البته اين فرض با در نظر گرفتن زير‌بناهاي لازم است در غير اين صورت اين رقم بالغ بر 80 ميليون تومان خواهد شد.
 
با احتساب وجود زير‌ساخت‌هاي لازم براي ايجاد اشتغال صنعتي، ايجاد 500 هزار شغل صنعتي‌ نيازمند بودجه و اعتباراتي به ميزان 25 هزار ميليارد تومان‌، يعني معادل 25 ميليارد دلار منابع است و اگر زير‌ساخت‌ها موجود نباشند اين رقم به 40 هزار ميليارد تومان‌ يا به عبارتي 40 ميليارد دلار مي‌رسد!  

بنا به گفته احمدي، ظاهرا قرار است  اين منابع از طريق رياست‌جمهوري و در قالب وجوه اداره شده تامين و پرداخت شود. به اين ترتيب بايد منتظر صف‌هاي طولاني صنعتگران در جلو سازمان صنايع کوچک باشيم تا اخذ مجوز کرده و سپس در صف‌هاي بانکي و بدون هيچ مشکلي تسهيلات را دريافت کنند.
 
اين در حالي است که کشور طي سال‌هاي گذشته هنوز نتوانسته به يک ميليون شغل در سال دست يابد. اين موضوع در حالي مطرح مي‌شود که سازمان زير‌مجموعه وزارت صنايع و معادن در پرداخت‌هاي خود دچار مشکل است، حال چگونه براي ايجاد اين ميزان شغل آن هم در قالب عدالت صنعتي و با تامين اعتبارات لازم يعني حداقل 25 و حداکثر 40 هزار ميليارد تومان از اعتبارات رياست‌جمهوري اين‌گونه خواب از چشمان مديران ربوده به طوري که در کارگروه رسيدگي به مشکلات صنعتگران اين مديران  زحمت را متحمل شده تا مشکل عدالت آن هم از نوع صنعتي حل شود.
 
درحالي که بايد به اين مديران هشدار داد عدالت را کمتر به سخره بگيريد و از سويي رياست جمهوري کمتر هزينه کنند‌ چرا‌که رييس‌جمهور سخنگوي اقتصادي دارد و از طرف ديگر چنين بودجه‌اي در رياست جمهوري موجود نيست‌ اما شايد اين مديران با عنوان کردن عدالت صنعتي و تامين اعتبار لازم براي 500 هزار شغل صنعتي از قول رييس‌جمهور سعي در تخريب و به سخره گرفتن شعار عدالت و شخص رييس‌جمهور را دارند‌. الله اعلم.

پول:پول‌شويي؛ جرم دوم

پول‌شويي؛ جرم دوم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي پول به قلم مهرداد خدير است كه در آن مي‌خوانيد؛نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، ديروز ميزبان نخستين «همايش هم‌انديشي مبارزه با مواد مخدر و پول‌شويي» بود.

مشارکت دستگاه‌هاي مختلف اجرايي، اطلاعاتي و قضايي در اين همايش نشان مي‌داد اهتمام رسمي در مقابله با پول‌شويي خصوصا پس از ابلاغ قانون آن جدي‌تر شده است.
 
هر چندکه به نظر مي‌رسد اين اقدام واکنشي به اتهامات و ابهامات اخير صندوق بين‌‌المللي پول درباره پول‌شويي در ايران است کما اينکه پيش از اين سخنگوي وزارت امور خارجه را نيز به موضع‌گيري واداشته بود.
 
هر چند قرار دادن نام جمهوري‌ اسلامي ايران در کنار کشورهايي چون آنگولا، اکوادور، اتيوپي و کره شمالي دور از انصاف است متقابلا ضرورتي نيز نداردکه نهادهاي رسمي‌، کشور را از هر نوع پول‌شويي مبرا و عاري نشان دهند چرا که ترانزيت گسترده مواد مخدر که از جنوب شرقي تا شمال‌غربي کشور امتداد دارد و همه ساله بهاي سنگين شهادت شماري از پرسنل نيروي انتظامي براي مقابله با‌آن پرداخت مي‌شود، غير قابل انکار است و کافي است دستگاه‌هاي رسمي، اتهام را از خود دورکنند؛ نه اينکه اصل پول‌شويي را منکر شوند.
 
کاش، همايش‌هايي از اين دست را سازمان‌هاي غير‌دولتي و مردم نهاد برگزار کنند تا در اين صورت هم امکان بيان واقعيت‌هاي بيشتر فراهم آيد و هم دستگاه‌هاي مسئول امکان استناد محکم‌تري را در رد اتهامات خارجي و هم پي‌گيري ابهامات داخلي بيابند.
 
نکته مهم ديگر در بحث پول‌شويي اما اين است که «جرم دوم» است نه «جرم اول»؛ چرا که پول‌شويي براي اختفاي درآمد حاصل از «جرم اول» صورت مي‌پذيرد تا با تغيير ظاهري هويت نامشروع درآمد حاصل از فعاليت‌هاي مجرمانه به گونه‌اي وانمود شود که اين عوايد از منابع قانوني سرچشمه گرفته است و مادام که زمينه براي «جرم اول» وجود دارد، جرم دوم خواه ناخواه رخ خواهد داد.

از اين رو به جاي انکار پول‌شويي و انتساب آن به بيرون مرزها، ضرورت دارد قانون مبارزه با پول‌شويي با دقت اجرا و مهم‌تر از همه منشأ پول‌‌ روشن شود. واقعيت اين است که در ايران از يک‌سو اين تصور وجود دارد که پذيرش وقوع پول‌شويي‌، به منزله قبول اتهامات نهادهايي چون صندوق بين‌المللي پول است و از جانب ديگر گاه «سورنا را از سرگشاد آن مي‌نوازيم» و به جاي اينکه بدانيم پول‌هايي که با عناوين مختلف و حتي با پوشش امور عام‌المنفعه واريز مي‌شود از کجا نشات گرفته‌اند برداشت ازحساب کنترل مي‌شود.
 
در حالي که در همه جاي دنيا بانک‌ها حين دريافت دقت مي‌کنند که پول از کجا آمده؛ نه اينکه پس از آن و به دليل محدوديت منابع ولي با توجيه مقابله با پول‌شويي سقف پرداخت روزانه تعيين شود.
 
از اين رو انتظار مي‌رود دستگاه‌هاي مرتبط اقدامات عملي خود را در مقابله با جرم اول و جرم دوم تشريح کنند تا اتهاماتي از جنس آنچه صندوق بين‌المللي پول به تازگي وارد ساخته بيش از اين تصوير سازوکار مالي و اقتصادي در ايران را در اذهان جهانيان مشوه نکند و شرط اول همان است که سورنا را از سرگشاد آن ننوازيم .

ارسال به دوستان
وبگردی