۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۲۶۱۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۲ - ۰۷-۱۲-۱۳۸۵
کد ۱۲۶۱۱
انتشار: ۱۲:۴۲ - ۰۷-۱۲-۱۳۸۵

بامداد خونين براي نوعروس 16ساله

روز حادثه صبح از خواب بيدار شدم و زينب را بيدار کردم. به او گفتم صبحانه آماده کند تا من بخورم و سر کار بروم اما زينب بيدار نشد، دوباره او را بيدار کردم، اما عصباني شد و فحاشي کرد، انگار کسي در گوش من حرف زد زمزمه هايي را مي شنيدم، حالم دگرگون شد. وقتي زينب سمت آشپزخانه رفت تا چاي دم کند، از پشت به او حمله کردم و با لباسش او را خفه کردم.

مرد جواني که به خاطر آماده نکردن صبحانه همسرش را به قتل رسانده بود در شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد.

به گزارشاعتماد ، در ابتداي جلسه محاکمه اين متهم حيدري نماينده دادستان گفت؛ اوايل سال 81 ماموران نيروي انتظامي کرج باخبر شدند، زن جواني در خانه اش خفه شده است. بلافاصله ماموران در محل حاضر شدند و تحقيقات خود را آغاز کردند، آنها دريافتند، اين زن 16 ساله زينب نام دارد و به دست شوهرش علي خفه شده و متهم فراري شده است.

وي افزود؛ دو ماه بعد علي به اتهام قتل عمد دستگير شد و اعلام کرد که به خاطر آماده نکردن صبحانه با زينب درگير شده و او را خفه کرده است.

از سويي پزشکي قانوني تاييد کرد متهم زماني که مرتکب قتل شده جنون نداشته است.

سپس قاضي کوه کمره يي از اولياي دم زينب خواست در جايگاه حاضر شوند و تقاضاي خود را مطرح کنند، پدر زينب گفت؛ من پولي ندارم که تفاضل ديه را پرداخت کنم به همين خاطر مجبورم از قصاص گذشت کنم و تقاضاي ديه دارم، اما مي خواهم دادگاه بداند، دختر جوان و تازه عروس من مظلومانه به قتل رسيد.

سپس مادر زينب در جايگاه حاضر شد. او گفت؛ من تقاضاي قصاص دارم و اگر شده پول قرض کنم، تفاضل ديه را پرداخت خواهم کرد و هيچ چيز جز اعدام علي مرا راضي نمي کند. در ادامه جلسه علي متهم پرونده در جايگاه حاضر شد. او اتهام قتل عمد را پذيرفت و گفت؛ من و زينب 4 ماه بود که با هم ازدواج کرده بوديم. من عاشق زنم بودم، او بسيار مهربان و خوب بود، به همين خاطر بود که وقتي پدر همسرم با ازدواج ما مخالفت کرد، با اصرار زياد او را راضي کردم. زينب تنها دختري بود که عاشقش شده بودم، روز حادثه صبح از خواب بيدار شدم و زينب را بيدار کردم. به او گفتم صبحانه آماده کند تا من بخورم و سر کار بروم اما زينب بيدار نشد، دوباره او را بيدار کردم، اما عصباني شد و فحاشي کرد، انگار کسي در گوش من حرف زد زمزمه هايي را مي شنيدم، حالم دگرگون شد. وقتي زينب سمت آشپزخانه رفت تا چاي دم کند، از پشت به او حمله کردم و با لباسش او را خفه کردم.

متهم ادامه داد؛ هميشه کسي با من حرف مي زد و در گوش من چيزي مي گفت. آن صدا مي خواست من از زينب فاصله بگيرم، آن لحظات هم همين اتفاق افتاد. بعد از اينکه زينب را کشتم از خانه خارج شدم تا خودکشي کنم، دو ماه هم با خودم درگير بودم، مرتب پيش دعانويس مي رفتم تا شايد اين حالتي که دارم برطرف شود اما فايده يي نداشت. دعانويسان به من گفتند چيزخورت کرده اند و شکستن طلسمش سخت است، هرچه پول داشتم در اين دو ماه به دعانويسان دادم. وقتي هم که دستگير شدم، هشت ماه در بيمارستان بستري ام کردند، وقتي به اداره آگاهي رفتم و بازپرس از من پرسيد چه بلايي سر همسرت آمده به خاطر نمي آوردم.

متهم ادامه داد؛ از زماني که زينب جان باخته من يک لحظه هم او را فراموش نکردم، هر لحظه که مي گذرد به جاي اينکه غم از دست دادن او را فراموش کنم، داغش برايم تازه تر مي شود، هر تصميمي که خانواده زينب بگيرند من قبول دارم، اگر مرا اعدام کنند، راحت تر هستم، من از اين دنيا زده شدم و به هيچ دردي نمي خورم.

من مشکل روحي دارم وگرنه ديوانه نبودم و چهار ماه بعد از ازدواج همسرم را نمي کشتم، من زن و زندگي ام را با هم از دست دادم.

بنابر اين گزارش پس از دفاعيات متهم به قتل پنج قاضي شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران براي تصميم گيري در خصوص پرونده وارد شور شدند.
 
 
 

ارسال به دوستان
وبگردی