روزنامهي گاردين در مطلبي به قلم نوام چامسكي در برشمردن دلايل خصومت ايران و آمريكا نوشت: افزايش تهديدهاي آمريكا عليه ايران ناشي از عزم واشنگتن براي به دست آوردن كنترل منابع انرژي منطقه است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، نوام چامسكي، تحليلگر مسايل بين المللي و يكي از نويسندگان كتاب «خاورميانه و سياست خارجي آمريكا» در اين مطلب نوشت: در خاورميانه سرشار از انرژي تنها دو كشور نتوانستهاند خود را تابع دستورات و خواستههاي واشنگتن كنند: ايران و سوريه. در نتيجه هر دو دشمن آمريكا محسوب ميشوند كه در اين بين ايران جايگاه بسيار مهمتري دارد.
همان طور كه در دوران جنگ سرد، توسل به خشونت با بهانههايي ناچيز در واكنش نسبت به نفوذ زيانبار يك دشمن اصلي توجيه ميشد تعجبي ندارد كه در حالي كه بوش نيروهاي بيشتري به عراق ميفرستد داستانهايي درباره دخالت ايران در مسائل داخلي عراق ميشنويم؛ كشوري كه جداي از اين از هرگونه دخالت خارجي مبراست؛ البته با فرض تلويحي اين كه آمريكا بر جهان حكمفرماني ميكند.
چامسكي ميافزايد: در نگرش « شبه جنگ سرد» آمريكا، تهران به عنوان نقطه اوج « هلال شيعه» است كه از ايران تا حزبالله امتداد داشته و شيعيان جنوب عراق و سوريه را در بر ميگيرد و باز هم جاي تعجب ندارد كه افزايش تهمتها و تهديدها عليه ايران با تمايل توام با اكراه آمريكا براي شركت در كنفرانس قدرتهاي جهاني كه دستور كار آن محدود به عراق است، همراه شده است.
اين تحليلگر برجستهي مسايل بينالمللي با بيان اين كه اين نمايش ديپلماسي براي كاهش ترسها و خشم ناشي از خشونتها و ستيزهجوييها فزون يافته واشنگتن ميباشد، نوشت: مساله اصلي در خاورميانه براي آمريكا كنترل مناسب منابع بيهمتاي انرژي خاورميانه ميباشد و دسترسي به آن از جايگاه دوم برخوردار است.
كنترل همواره ابزار سلطه جهاني به شمار ميرفته است. نفوذ ايران در «هلال» كنترل آمريكا را به چالش ميگيرد. منابع اصلي نفتي جهان اكثرا در مناطق شيعه خاورميانه قرار گرفتهاند: جنوب عراق، مناطق مجاور عربستان و ايران، به علاوه برخي ذخاير مهم گاز طبيعي. هولناكترين كابوس واشنگتن يك ائتلاف نامنسجم شيعه خواهد بود كه كنترل نفت جهان را در دست داشته و بينياز از آمريكا باشد.
چامسكي در ادامه اين مطلب آورده است: چنين بلوكي اگر شكل گيرد ممكن است حتي به شبكه امنيتي انرژي آسيا در چين بپيوندد. ايران ميتواند يك ركن اصلي شود. اگر برنامهريزان بوش موجب چنين چيزي شوند جايگاه قدرت آمريكا در جهان را شديدا به خطر خواهند انداخت.
براي واشنگتن گناه اصلي تهران نافرماني است كه از بركناري شاه در سال 1979 و گروگانگيري در سفارت آمريكا آغاز شد. آمريكا نيز براي انتقامجويي از حمله صدام به ايران كه هزاران كشته به دنبال داشت، حمايت كرد. پس از آن نيز تحريمهاي جنايتكارانه و بياعتنايي به تلاشهاي ديپلماتيك ايران در طول رياست جمهوري بوش را شاهد بوديم.
چامسكي در ادامه با بيان اين كه عليرغم رجزخوانيها احتمال حمله آمريكا به ايران بسيار اندك است نوشت: افكار عمومي داخل آمريكا و اطراف جهان مخالف اين امر است؛ علاوه بر آن ارتش آمريكا و جامعهي اطلاعاتي نيز ظاهرا با اين عمل مخالفند.
در اين گزارش با ابراز اين ادعا كه ايران نميتواند از خود در برابر حمله آمريكا دفاع كند، آمده است: اما ميتواند به طرق ديگر واكنش نشان دهد كه يكي از آنها افزايش ناآراميها در عراق است. هشدارهاي برخي افراد بسيار جدي است كه از جمله آنها ميتوان كورلي بارنت، تاريخدان ارتش انگليس را نام برد كه نوشت: حمله به ايران جنگ جهاني سوم را به راه خواهد انداخت.
چامسكي ميافزايد: دولت آمريكا ممكن است درحالي كه ميكوشد چيزي را حل كند اوضاع را وخيمتر كند. دولت بوش بدون شك يك فاجعه غيرقابل تصور در عراق به وجود آورده است و نتوانسته دولت قابل اعتمادي را (براي خود) در عراق ايجاد كند و نميتواند بدون احتمال از دست دادن كنترل منابع انرژي خاورميانه نيروهاي خود را از خاك عراق بيرون بكشد.
در ادامه اين گزارش آمده است: در اين بين واشنگتن ممكن است تلاش كند ايران را از داخل دچار ناآرامي كند. آميزه نژادي در ايران خيلي پيچيده است. اكثر جمعيت ايران فارس نيستند. واشنگتن ممكن است به تجزيهطلبيهاي موجود در برخي نقاط براي مثال خوزستان جايي كه نفت ايران متمركز است و بخش اعظم آن عرب است، دامن بزند.
چامسكي با اشاره به پيشنهاد ايران براي انجام مذاكرات در سال 2003 نوشت: واكنش واشنگتن سرزنش ديپلمات سوئيسي حامل اين پيشنهاد بود. يك سال بعد از آن اتحاديهي اروپا و ايران توافق كردند كه ايران غنيسازي اورانيوم را به حالت تعليق درآورد و به جاي آن اتحاديه اروپا « تضمين قطعي درباره مسائل امنيتي» فراهم كند.
اين تحليلگر برجسته مسايل بينالمللي در پايان با متهم كردن ايران به دنبال كردن برنامه هستهيي نظامي نوشت: ظاهرا اروپا تحت فشار آمريكا به اين معامله خود عمل نكرد و ايران نيز غنيسازي اورانيوم را از سر گرفت.
اگر آمريكا واقعا مايل باشد جلو پيشرفت برنامه هستهيي نظامي ايران را بگيرد بايد معامله اتحاديهي اروپا را به مرحله اجرا بگذارد، با مذاكرات سازنده موافقت كند، و براي ملحق كردن ايران به سيستم اقتصادي بينالمللي با ديگران همراه شود.