۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۳۴۹۸
تاریخ انتشار: ۰۳:۵۳ - ۲۰-۱۲-۱۳۸۵
کد ۱۳۴۹۸
انتشار: ۰۳:۵۳ - ۲۰-۱۲-۱۳۸۵

چهارشنبه سوري، آييني كه اصل آن از يادها رفت

آرزومندان بر اين اعتقاد بودند كه اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند،حاجت و آرزوي هايشان برآورده مي‌شود، ولي اگر سخنان تلخ و اندوه از رهگذران شنيدند،به اين معنا است كه رسيدن به مراد و آرزو در سال نو ناممكن است.

 " زردي من از تو ، سرخي تو از من " ، " غم برو، شادي بيا " و " محنت برو ، روزي بيا "، از جمله اشعاري است كه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي امروز كه همانا جوانان ديروز هستند، با نام " چهارشنبه سوري " با خود زمزمه مي‌كنند.

در روزگاران نه چندان دور در ايران كهن رسم بود كه مقارن چهارشنبه آخر سال خانواده‌هاي ايراني به يمن رسيدن آواي بهار از روي كپه‌هاي خار و گزن افروخته شده مي‌پريدند.

نحوست خاكستر
..............

قديمي‌هااعتقاد داشتند كه خاكستر چهارشنبه سوري نحس است، چراكه مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و بيماري خود را به آتش مي‌دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي‌كنند.

اين اعتقاد سبب مي‌شد تا زن هر خانه خاكستر بر جاي مانده ازآتش چهارشنبه آخر سال را در خاك‌انداز جمع كرده، به بيرون از خانه ببرد و آن را در سر چهارراه يا در آب روان بريزد.

زن در بازگشت به خانه، در خانه را مي‌كوبيد و به ساكنان خانه مي‌گفت كه از عروسي مي‌آيد و تندرستي و شادي را براي خانواده به ارمغان آورده است.

اهالي خانه نيز در اين هنگام در را به روي زن مي‌گشودند و اعتقاد داشتند كه وي تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود آورده است.

كوزه شكني
...........

از ديگر مراسم چهارشنبه سوري در روزگاران گذشته، كوزه‌شكني بود كه اين روزها حتي در خاطرات مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هم گم شده است.

در اين رسم، مردم پس از آتش زدن بوته‌ها و خارهاي كوپه شده، مقداري ذغال به نشانه سياه بختي، كمي نمك به علامت شور چشمي و يك سكه ‪ ۱۰‬شاهي به نشانه تنگدستي در كوزه‌اي سفالين مي‌انداختند و هر يك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي‌چرخاند و آخرين نفر، كوزه را بر سر بام خانه مي‌برد و آن را به كوچه پرتاب مي‌كرد.

" درد و بلاي خانه را ريختم به توي كوچه "، شعاري بود كه هنگام پرتاب كردن كوزه از پشت بام زمزمه مي‌شد و اهالي خانه بر اين باور بودند كه با دورانداختن كوزه، تيره بختي، شوربختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور مي‌كنند.

فال گوش
............

همچنين، هم زمان با غروب روز چهارشنبه سوري، مراسم" فال گوش ايستادن " توسط زنان و دختران جوان انجام مي‌شد.

در اين رسم كهن، زنان و دختراني كه در آرزوي ازدواج بودند و يا شوق زيارت و مسافرت داشتند، در غروب شب چهارشنبه آخر سال نيت مي‌كردند و از خانه بيرون مي‌رفتند.آنان در سر گذر يا سر چهارسو مي‌ايستادند و گوش به صحبت رهگذران مي‌سپردند.

آرزومندان بر اين اعتقاد بودند كه اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند،حاجت و آرزوي هايشان برآورده مي‌شود، ولي اگر سخنان تلخ و اندوه از رهگذران شنيدند،به اين معنا است كه رسيدن به مراد و آرزو در سال نو ناممكن است.

قاشق زني
........

"قاشق زني"، از مهم‌ترين آيين‌هاي مرتبط با چهارشنبه سوري در روزگاران گذشته بود. زنان و دختران آرزومند، قاشقي با كاسه‌اي مسين را برمي‌داشتند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مي‌افتادند و در برابر هفت خانه مي‌ايستادند و بي‌آن كه حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر كاسه مي‌زدند.

صاحبخانه كه مي‌دانست قاشق‌زنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل و برنج يا مبلغي پول در كاسه‌هاي آنان مي‌گذاشت. اگر قاشق زنان در قاشق زني چيزي به دست نمي‌آوردند،از برآورده شدن آرزوي خود در سال نو نااميد مي‌شدند.

آش ابودردا
............

يكي از مرسوم‌ترين كارها در شب چهارشنبه سوري، پخت " آش ابودردا " بود.

در اين رسم كهن، خانواده‌هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند براي برآورده شدن حاجت و بهبودي بيمار نذر مي‌كردند در شب چهارشنبه آخرسال آش ابودردا يا "آش پدر دردها" بپزند.

بعد از اين كه آش پخته مي‌شد، اندكي از آن به بيمار خورانده شده، بقيه هم در ميان فقرا توزيع مي‌شد.

آجيل هفت مغز
.............

نذر آجيل براي چهارشنبه‌سوري هم يكي ديگر از رسوم ديرين چهارشنبه آخر سال در ايران قديم بود.

در اين رسم، زناني كه نذر و نيازي داشتند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام "آجيل چهارشنبه سوري" از دكان رو به قبله مي‌خريدند، پاك مي كردند و ميان خويش و آشنا پخش مي‌كردند.

مهمتر از نذر آجيل، "قصه خاركن" بود كه توسط افرادي كه آجيل هفت مغز را پاك مي‌كردند، نقل مي‌شد.

ترقه‌بازي به جاي همه چيز
.......................

در سال‌هاي اخير، متاسفانه ترقه‌بازي ،استفاده از مواد محترقه خطرناك و مواد منفجره ، جاي تمامي آيين‌هاي شيرين و كهن چهارشنبه سوري را گرفته است.

برپايي آيين چهارشنبه سوري از ديرباز در جاي جاي ايران كهن مرسوم بود، هر چند كه هر شهر و ديار ، آداب و رسوم خاص خود را داشت، ولي بسياري از رسوم در ميان هموطنان لر، كرد ، بلوچ ، ترك و ديگر مناطق مشترك بود.

گذر و نظري در اين آداب و رسوم براي آنان كه به فرهنگ و تمدن ايران باستان علاقه‌مند هستند خالي از لطف نيست.

بروجرد
...........

جشن چهارشنبه سوري در بروجرد همانند ساير شهرهاي ايران در غروب آخرين سه‌شنبه سال برگزار مي‌شد. شخصيت "حاجي فيروز" دراين شب با جامه قرمز خود در مراسم حاضر مي‌شد و با دوده حاصل از سوختن بوته‌ها صورت خود را سياه مي كرد و براي جشن‌هاي بعدي نوروزي آماده مي‌شد.

تهران
.........

در تهران قديم نيز مردم در شب چهارشنبه سوري بوته‌هاي خشك را از بيابان‌هاي اطراف جمع مي‌كردند و با شتر به شهر مي‌آوردند و در محلات مختلف مي‌چرخاندند.

پس از غروب خورشيد، بوته‌هاي خشك ، اسباب و اثاثيه كهنه و شكسته‌اي را كه پس از خانه‌تكاني بيرون گذاشته شده بود، جمع مي‌كردند و با آنها آتشي درست مي‌كردند كه همه بايد از روي آن مي‌پريدند.

شيراز
..........

در شيراز، به دو شب چهارشنبه‌سوري گفته مي‌شد: يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر.

با توجه به ارادتي كه شيرازي‌ها به حافظ دارند، در شب چهارشنبه‌سوري دور هم جمع مي‌شدند و از ديوان حافظ فال مي‌گرفتند.در قديم رسم بود كه دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت آرامگاه حضرت احمدبن موسي (ع) "شاه‌چراغ " مي‌رفتند.امروزه هم رسم است كه بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز معرف به منبر مرتضي علي(ع) حلوا درست مي‌كنند.

مردان و زنان شيرازي معتقدند كه هرگاه در عصر روز سه‌شنبه آخر سال در حوض معروف آرامگاه سعدي صورت و دستان خود را بشويند تا سال ديگر بيمار نمي‌شوند.

گيلان
..........

گيلاني‌ها، در شب چهارشنبه سوري اسپند و كندر دود مي‌كردند، گلاب به صورت خود مي‌زدند و شمع را به نيت روشنايي روشن مي‌كردند. گيلكي‌ها، خاكستر آتش‌افروزي شب چهارشنبه سوري را صبح چهارشنبه پاي درخت‌ها مي‌ريختنند و معتقد بودند كه اين خاكستر موجب باروري درخت‌ها مي‌شود.

مازندران
...........

رسم چهارشنبه‌سوري در استان مازندران با برپايي هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته اجرا مي‌شد. مازنيها معتقد بودند كه آتش تطهيركننده است و بدي و مرگ را مي‌سوزاند.

مردم اين استان دراين شب آش "چهل گياه" براي بيماران و نيازمندان مي‌پختند.

آذربايجان
.............

خريد چهارشنبه آخر سال از جمله سنت‌هاي قديمي مردم تبريز در شب چهارشنبه سوري بود.خانم‌هاي خانه‌دار در خريد چهارشنبه سوري آيينه ، شانه و جارو مي‌خريدند به اين نيت كه سال جديد را با وسايل نو آغاز كنند.

گروهي از آذري‌ها نيز با اعتقاد بر اين كه آب‌ها هنگام تحويل سال از نو متولد مي‌شوند، در شب چهارشنبه‌سوري ، كوزه‌هاي كهنه خود را شكسته و كوزه‌هاي تازه را با آب پر مي‌كردند تا در سال جديد به كنج اتاق‌ها بريزند تا به اين ترتيب ضمن دور كردن بلايا بركت را در سال جديد به خانه بياورند.

چهارشنبه‌سوري در ساير مناطق ايران و جهان
.........................................

اين آيين ديرينه از سوي باختر، در بخشي از كردستان و از سوي خاور، در استان "سين‌كيانگ" چين و سرزمين‌هاي ايراني‌تبار "ياركند"، "تاشقورغان" و "كاشغر" با تفاوت‌هايي برگزار مي‌شد.

در تاشقورغان،اين جشن در سومين روز سال نو برگزار مي‌شد.مردم اين منطقه ضمن آتش‌افروزي و پريدن از آن، بر بالاي بام‌ها نيز به تعداد نفرات خانه، جام آتشي برمي‌افروختند.

در سرزمين‌هاي اران و قفقاز،همانند استان‌هاي آذربايجان، در آخرين چهارشنبه اسفند ماه اين مراسم را تكرار مي‌كردند. در بخش‌هايي از قرقيزستان نيز اين مراسم باتفاوت‌هايي برگزار مي‌شد.

اين مراسم در قرقيزستان در غروب نوروز برگزار و تنها شاخه‌هاي خشك درختي به نام "آرچا" سوزانده مي‌شد.

آنچه مسلم است،چهارشنبه سوري منحصر به آتش‌افروزي نيست،بلكه در روزگاران گذشته اين مراسم با آيين‌هاي ديگري همچون خوردن غذا به صورت دسته‌جمعي، سردادن سرودهاي ويژه، قاشق‌زني، فال‌گوش، بازي‌هاي گروهي و نمايش‌هاي سنتي همراه بود.

شيوه امروزي اين جشن كه با آتش زدن لاستيك خودروها، ايجاد انفجارهاي مهيب بااستفاده از مواد منفجره و ... همراه است، هيچ ارتباطي با چهارشنبه سوري نداشته،تنها نام آن را بر خود دارد.

ارسال به دوستان
وبگردی