عصر ايران ـ پس از اعلام اعتراض هاي ايرانيان سراسر جهان نسبت به توليد و اكران فيلم جنجالي "300" صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران نيز با برگزاري ميزگردها و تهيه برنامه هايي در اين زمينه به اين موج گسترده پيوست.
در اين برنامه ها كه از شبكه تلويزيوني از جمله شبكه هاي دو، چهار و شش سيما و شبكه هاي مختلف راديويي پخش شد، ضمن انعكاس اعتراض ها، به ارائه مستندات موجود در اين باره و نيز دلايل و اهداف فراهم آمدن زمينه ساخت چنين فيلم هايي پرداخته شد.
به گزارش عصر ايران (asriran.com) سعيد ابوطالب ، فيلمساز و نماينده مجلس با اشاره به عقده فروخفته غرب در برابر تاريخ وتمدن ايران گفت: آنها صرفا با نظام جمهوري اسلامي و حتي اسلام دشمني ندارند بلكه با تاريخ، فرهنگ و تمدن كهن ايراني مشكل دارند .
وي كه درميزگرد شبكه دوم سيما سخن مي گفت، افزود: در حال حاضر با اينكه ايران كشوري داراي اقتدار "نسبي" است و هنوز تا قله هاي پيشرفت راه درازي در پيش دارد، آنها پتانسيل تبديل دوباره ايران به يك ابرقدرت جهاني را ديده و نسبت به آن نگرانند.
از سوي ديگر علي معلم ـ منتقد و كارشناس سينما ـ نيز كه به صورت تلفني در اين ميزگرد شركت كرده بود، از كم كاري بخش فرهنگ و هنر در شناساندن تاريخ و تمدن بزرگ ايران به دنيا انتقاد كرد.
وي همچنين گفت: تشبيه فيلم "300" به فيلم "اسكندر" نادرست است، چون آن فيلم در مقايسه با فيلم "300" فيلم محترمانه اي محسوب مي شود.
شبكه چها سيما نيز با پخش فيلم "اسكندر" (ساخته اليور استون ـ محصول 2004) اين فيلم را با حضور سه نفر از اهالي سينما يعني اكبر عالمي، جواد طوسي و نادر طالب زاده به بحث گذاشت.
در اين ميزگرد اكبر عالمي ـ مدرس سينما ـ با اشاره به مستنداني درباره تاريخ و تمدن ايران با اشاره به اينكه در برخي كتب آسماني نام "كوروش" در شمار 124 هزار پيامبر الهي ذكر شده است، گفت:با توجه به شواهد و قرائني كه لقب قرآني "ذوالقرنين" را بر "كوروش" انطباق مي دهد، بزرگداشت اين مساله در تعارض با فرهنگ اسلامي نيست.
در ادامه اين برنامه ها و در راستاي نام گذاري سال 1386 با عنوان "اتحاد ملي، انسجام اسلامي" از سوي مقام معظم رهبري، شبكه چهار سيما با پخش برنامه هاي مستندي درباره تاريخ ملي ايران در دوران كهن به معرفي و تجليل از تاريخ و تمدن ايران پرداخت.
در اين برنامه ها برخي از آنها توليد رسانه ها و فيلمسازان خارجي بود، با اشاره زمامداري 250 ساله ايران بر جهان در زمان هخامنشي، بر مردم داري پادشاهان اين سلسله تاريخي و محترم شمردن حقوق مردم ايران و ديگر ملل تحت حكومت ايران در آن زمان تاكيد شد.
گفتني است در بسياري از برنامه هاي مرتبط نيز كه از راديو و تلويزيون ايران پخش شد، از مشهورترين پادشاه تاريخ ايران با عنوان "كوروش كبير" ياد شد و در انيميشن هاي آموزشي شبكه 7 يا شبكه آموزشي سيما كه براي كودكان توليد شده اند، از جمله انيميشن "كوشا"، از همين عنوان استفاده شد.
چرا به اینطور مسائل توجه لازم نمیشه و صدا وسیما به هخامنشیان به عنوان یک حکومت بیگانه نگاه میکنه
از سايت عصر ايران درخواست دارم تا اين نظرات بچگانه و همراه با كينه را نمايش ندهد.
كوروش يعني ايران و آريايي
كوروش مظهر ايراني واقعي است كه دروغ گفتن را بلد نبود
برو تاريخ بخوان بعد بگو كوروش ايراني نيست!
من پيشنهاد مي دهم
ايرانيان غيور و اصيل فيلمي به نام ناجي بسازند با فرهنگ حاكم بر ان زمان ونحوه آزاد سازي يهوديان را به دست ايرانيان و نحوه ساخته شدن پادشاهي ايران را نشان دهيم.
...بياييد فيلمي بسازيم جداي از فرهنگ عرب ومتعلق به ايران باستان
بياييد به زمان قبل از سلطه اعراب به ايران هم برسيم
ونشان دهيم فرهنگ پاك آن پادشاه ايراني كه براي ملت خود از خدواند درخواست كرده بود كه ملت را از شر قطعي دروغ و ريا وطاعون حفظ كن چه بوده (طاعون را با دروغ برابر كرده)
به فكر ساختن فيلم ناجي باشيم تا به اين يهوديان نشان دهيم
در سايه فرهنگ اصيل ايراني به ايران مديون هستند
ما از اسلام عزيزترين بخش آنرا گرفته ايم! اما همچنان ايراني مانديم! همين لج امثال سعوديها و هم مسلكانشان را درآورده!
کجاست کتاب ها و دانشمند هاي آن دوره ؟ حتما سوزانده اند!!!!!!!!!!
ولي دقت کنيد به تمدن يونان باستان.
بياييد کمي عاقل و واقع گرا باشيم و تاريخ هاي ساخته يهود را باور نکنيم.
خدمت آن دوست عرض کنم که در 2500 سال پيش تنها مومنان به خداي يکتا يهوديان يودند که کوروش بزرگ براي آزادي آنها همت کرد. يهويدي خواندن کوروش در زمانيکه همه دنيا سنگ و چوب را خدا مي دانستند نه تنها ضعفي براي کوروش نيست که نقطه قوت است.
واقعا کوروش چه گناه بزرگي انجام داده که يکتاپرستان را از دست بت پرستان آزاد کرده است!!!!!
دشمني با تاريخ ايران تنها مختص خارج نشينان نيست. متاسفانه امروز گروهکهاي تجزيه طلب به شدت عليه تاريخ ايران مطلب مي نويسند ولي بدانند با اين نوع نگارشها بيشتر آبروي خود را مي برند.
کوروش تمام اسیران بابل را نجات داد که بزرگترین انها موحدین بودند و تنها موحدان زمان هم زرتشتیان بودند که کوروش هم زرتشتی بود و یهودیان که اگر چه یهودی نبود انها را احترام داشت و ازاد کرد از اسارت.
چه نکته منفی در این رفتار وجود دارد که چنین چشم و گوش بسته بخاطر اعمالی که عده ای از یهودیان امروز انجام داده اند آن را محکوم کنیم ؟
تازه مگر دو ماه پیش نبود که از یهودیان مخالف صهیونیسم پذیرایی کردیم؟
فقط باید گفت بی سواد و نادان.
چگونه می توان تمام این گذشته عظیم را به تلاش عده ای و تلقی جعلیات به آن دانست .
اگر می خواندید و می دانستید که حتی قرآنی که مسلمانان می خوانند و ادعا می کنند که به خط عربی است، توسط ایرانیان و با استفاده از تغییر خط پهلوی ایرانی نوشته شده، در حالی که در زمان ظهور اسلام به گفته تاریخ فقط 5-10 نفر باسواد در شبه جزیره عرب بودند( که آنها نیز با استفاده از رابطه تجاری با ایرانیان آموخته بودند) دیگر اینچنین کودکانه به اظهار نظر نمی پرداختید.
بم یکی از شهرهای تاریخی استان کرمان
شوشتر در خوزستان
گنجنامه در جنوب غربی شهر همدان
شهر بجنورد مرکز استان خراسان شمالی
اَلیگودَرز یکی از شهرستانهای استان لرستان در غرب ایران
شهری با نام "لیدوما"در منطقه فهلیان شهرستان ممسنی
خنج شهری باستانی در جنوب استان فارس
شهر اسیر یکی از شهرهای جنوبی ایران
تخت سنگین" در نزدیکی مرز تاجیکستان و افغانستان "
ساسانی بود و خود نشاندهنده تاثير ايرانی بر روی اين خط است که اتفاقا" در
وحله اول، يادآور خط پهلويست! بعدها، يک کاتب ايرانی بنام ابن مقله
بيضاوی، بر مبنای همان اصول تصحيح خط پهلوی، با اضافه کردن نقطه و سرکش،
اولين نمونه خط رقعی را درست کرد که امروزه خط نوشتاری زبان عربيست. دبير
ديگری در دربار عباسی، به نام ياقوت مستعصمی، از روی اين خط، خطوط هفتگانه
عربی را ساخت، و هموست که چهار حرف پ، ژ، گ، و چ را برای زبان فارسی اضافه
کرد. اضافه کردن حروف کار معمولی بود و در قرن دوم هجری، خوارزميان اولين
کسانی بودند که حرف ف سه نقطه را برای نشان دادن يک صدا در زبانشان، به
اين خط اضافه کردند.
امروز، قدمت خط فارسی به بيش از 1400 سال می رسد. اين خط را، هم به دليل
اثر پذيری از خط پهلوی و هم به دليل قدمت آن که پا به پای تاریخ رشد کرده و
حتی در نوآوری جلو افتاده، بايد خط پارسی خواند. اين خط، يک خط خارجی
و تحميلی نيست، بلکه خطی محلی است که به وسيله دبيران ايرانی که به
زبانهای پارسی يا سغدی صحبت می کردند، به وجود آمده.
شهر سارد
(دهانه غلامان(شهری هخامنشی در سیستان
تنـگهٔ بـُلاغی
و بسیاری از شهرهای معروف کنونی مثل بابل ... که در آن زمان رونق بسیار یافتند
اینکه بشینید و همه چیز را انکار کنید کاری ندارد و مانند شما کم نیستند
به وضوح می توان در تعدادی از نظریات ارائه شده تاثیر فردی مثل " ناصر پورپيرار" را که همه دنیای اطرافش را در محاصره یهودیت فرض می کند و چنان تاریخ را با داستان سرایی اشتباه گرفته که در هرچیز و هر اسم ردپای یهودیت را جستجو می کند دید ، دوستان اگر کتابهای این فرد را خوانده اید و چنان شیفته او شده اید که همه چیز و همه کس را انکار می کنید، بهتر است با ذهنی باز و با چشمانی از دریچه علم و نه از رویا ، تخیل و توطئه به این مقوله نگاه کنید .....
آیا وقتی می گوئیم پایتخت ایران در زمان پهلوی تهران بوده است ، می گوئید که چون قاجار این شهر را انتخاب کرده حساب نمی شود و ادعایی بر روی کاغذ است !!!
نمونه خط پهلوی:
http://www.sfu.ca/~rastinm/index_files/ardaviraf_-_01.jpg
نمونه خط کوفی:
http://www.usna.edu/Users/humss/bwheeler/images/Quran/kufi_2dAH.jpeg
این کشور را اهورامزدا از دشمن ، خشکسالی و دروغ محفوظ دارد.
خودشان ایرانی هستند؟