۲۸ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۶۸۷۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ - ۰۷-۰۹-۱۳۸۹
کد ۱۴۶۸۷۵
انتشار: ۰۹:۰۴ - ۰۷-۰۹-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها د زير مي‌آيد.

جام جم: افتخار در ورزش با نگاه به آينده

«افتخار در ورزش با نگاه به آينده» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جام جم به قلم حجت‌الله اكبر آبادي است كه در آن مي‌خوانيد؛دستيابي به مقام چهارم بازي‌هاي آسيايي در شانزدهمين دوره اين بازي‌ها در گوانگجوي چين، حكايت از سرمايه‌ها و ظرفيت‌هاي بالاي ورزش در ايران دارد. رسيدن به 20 مدال طلا، 14 نقره و 25 برنز و مجموع 59 مدال در بازي‌هاي آسيايي و قرار گرفتن بعد از 3 قدرت ورزش آسيا (چين، كره جنوبي و ژاپن) با 2 پله صعود در جدول مدالي بازي‌ها، بيانگر استعدادهاي نهفته بسياري است كه در ورزش ايران وجود دارد؛

استعدادهايي كه اگر خوب جهت داده شوند و در سرمايه‌گذاري‌هاي ورزش ديده شوند، قادرند ناشدني‌ها را نيز شدني و ممكن كرده و ورزش آسيا را به تحسين وا دارند. شايد تا ديروز كسب سومين مقام چهارمي آسيا در بزرگ‌ترين رويداد ورزش قاره براي ما رويايي دست نيافتني جلوه مي‌كرد، اما جوانان شايسته اين مرز و بوم با صرف فعل «خواستن» در سايه ايماني قوي و اتكا به عنايات ويژه خداوند متعال، از همان آغاز بازي‌ها، حضوري گرم و توام با درخشش در عرصه بازي‌هاي گوانگجو داشتند تا با طليعه نخستين طلاها در رشته‌هاي تكواندو و ووشو و به ويژه نخستين مدال طلاي بانوي ووشوكار در اردوي ايران، مسير موفقيت و پيروزي براي قهرمانان ديگر رشته‌ها هموار شود.

هر چند كه از فرداي بازي‌هاي آسيايي دوحه 2006، رويكرد دستيابي به عنوان چهارمي بازي‌هاي آسيايي با حمايت ويژه رئيس‌جمهور مورد توجه قرار گرفت، اما واقعيت اين است كه اگر امروز صاحب اين افتخار بزرگ مي‌شويم نبايد از كار اصولي دولت‌هاي نهم و دهم در توجهات ويژه به ورزش به سادگي گذشت. به واقع دولت طي 5، 6 سال گذشته همواره يار و همراه صميمي جامعه ورزش كشور بوده است تا با حمايت‌هاي مادي و معنوي ويژه خود، دست به فرصت‌سازي‌هاي تازه‌اي براي ورزش ايران بزند. توسعه زيرساخت‌هاي ورزش در اقصي نقاط كشور و توجه به نقاط محروم و كمتر بهره‌مند شده از مواهب ورزش، امروز زمينه‌اي را فراهم آورده است تا اقشار مختلف بتوانند از اماكن ورزشي ايجاد شده در سطح كشور استفاده بهينه به عمل آورند. براي يك نمونه ملموس بايد به مصوبات استاني هيات دولت اشاره كنيم كه براي هر شهرستان ساخت 2 سالن ورزشي ويژه بانوان و مردان را مصوب نمود تا با ايجاد فرصت‌ برابر براي نيمي از جمعيت ايران، استعدادهاي قهرماني موجود در اين بخش نيز شكوفا شوند. كسب 14 مدال طلا، نقره و برنز از سوي بانوان ايران در گوانگجو، نقش بارزي را در موفقيت كاروان ورزشي ايران در بازي‌هاي آسيايي ايفا كرد تا نتيجه سرمايه‌گذاري‌هاي ورزش در اين بخش، نتايج مثبت و ملموسي را به بار آورده باشد.

افزايش چشمگير بودجه ورزش در كنار توسعه فضاها و زيرساخت‌هاي ورزش، شرايطي را فراهم آورد تا ورزش قهرماني ايران بر بستري خوب و مستحكم شكل گرفته و برنامه‌ريزي‌ها در جهت شكوفايي قهرمانان و ورزشكاران در رشته‌هايي چون تيراندازي، دو و ميداني، ووشو، قايقراني و... شكل بگيرد. كسب مدال در قايقراني، تيراندازي و كبدي كه براي نخستين‌بار براي كشورمان به دست آمد ظرفيت‌هاي بالاي ورزش ايران در اين رشته‌ها را نيز عيان ساخت تا از همين امروز و در جهت موفقيت در بازي‌هاي آسيايي 2014 كره‌جنوبي، مسووليت‌هاي تازه‌اي پيش‌روي برنامه‌ريزان ورزش قرار گيرد. پشت سر گذاشتن قزاقستان كه در دوره قبل بازي‌ها در دوحه 24 مدال طلا گرفته بود، كار سختي بود كه نمايندگان ورزش ايران با شاهكار خود به خوبي از عهده آن برآمدند تا يك بار ديگر ثابت شود براي جوان ايراني با استعداد‌هاي وافرش، نمي‌توان سقفي قائل شد.

امروز كه بازي‌هاي آسيايي به خوبي و شادكامي براي ورزش ايران به پايان رسيده، بايد تاكيد كرد عده‌اي نبايد سوار امواج شده و موفقيت حاصله را به نام خود بنويسند. همان طور كه اشاره رفت، در كنار كوشش ورزشكاران، مربيان و جملگي خانواده بزرگ ورزش، نقش دولت و مجلس در اين موفقيت سترگ، برجسته و شفاف است و اختلافات مسوولان ورزش نبايد حلاوت اين پيروزي را به كام مردم تلخ كند. يقينا حالا كه ورزش از اين آزمون سربلند خارج شده، 2 مسووليت تازه پيش روي مسوولان سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك قرار گرفته است كه بايد به آن توجه ويژه كنند:

1ـ‌ سرمايه‌گذاري بيشتر و هدفمندتر روي رشته‌هاي مدال‌آوري چون شنا، تيراندازي، تير و كمان، قايقراني، دووميداني و... كه مدال‌هاي زيادي در آنها توزيع مي‌شودو ضرورت اقتضا مي‌كند به درصد بيشتري از اين مدال‌ها چنگ بيندازيم.

2ـ پاسخگويي مثبت به مطالبات تازه جامعه ورزش بانوان كه با كسب 14 مدال در گوانگجو، پاسخي مثبت به اعتماد مسوولان ورزش دادند. بي‌شك اگر با چنين نگاهي، رويكرد به آينده ورزش را مورد توجه قرار دهيم، حتي مي‌توان از هم اكنون، به موفقيت بزرگ‌تر ورزش ايران در بازي‌هاي المپيك 2012 لندن دلگرم بود.

رسالت:در اروپا چه مي‌گذرد؟

«در اروپا چه مي‌گذرد؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن مي خوانيد؛اروپايي‌ها پس از جنگ جهاني دوم بر آن شدند براي پيشگيري از بروز جنگ‌هاي جديد از واگرايي پرهيز و به سمت "همگرايي" حركت كنند.

اروپا منشا دو جنگ جهاني در نيمه اول قرن بيستم بود كه ميليون‌ها انسان را در اين قاره و ديگر نقاط دنيا به كام مرگ كشيد.

ريشه اصلي جنگ بحث تقسيم جهان بين سرمايه‌داران و زرسالاران بود كه دولت‌هاي اروپايي اين تقسيم را به نمايندگي از آنان انجام مي‌دادند.

تئوريسين‌هاي اتحاد اروپا به دنبال كشف فرمولي بودند كه متضمن همگرايي در اين قاره باشد. اولين گام سال 1947 برداشته شد و آن اين بود كه در اجراي طرح مارشال و استفاده از كمك‌هاي اقتصادي آمريكا مكانيسم همكاري تحت عنوان سازمان همكاري اقتصادي اروپا، باشد.

اين روند در سال 1957 تحت عنوان بازار مشترك اروپا 5 قدرت اروپايي (فرانسه، آلمان غربي، ايتاليا، بلژيك و هلند) را در بر گرفت. آنها با لغو تعرفه‌هاي گمركي بين يكديگر و رفت و آمد آزاد اتباع خود گام مهمي را برداشتند. در سال1960، اتحاديه تجارت آزاد اروپا شكل گرفت و9 كشور اروپايي كه انگليس در راس آن بود به اين اتحاديه پيوستند.

در سال 1999 آنها موفق شدند واحد پول مشتركي به نام يورو را بپذيرند و پيوندهاي اقتصادي خود را محكمتر كنند. سپس آنها در سال 2007 توانستند 31 درصد توليد ناخالص داخلي در جهان را به خود اختصاص دهند.

مبتني بر اين توافقات سياست مشترك خارجي و امنيتي نيز به عنوان دومين ستون از سه ستون اتحاديه اروپا شكل گرفت و به تدريج نهادهايي چون شوراي اتحاديه اروپا، دادگاه اروپا، كنگره اروپا، بانك مركزي اروپا و پارلمان اروپا را يكي پس از ديگري پديد آوردند.

ظاهرا همه چيز خوب پيش مي‌رفت. تقسيم قدرت و ثروت بر اساس يك مدل دقيق رياضي صورت گرفته و جواب هم داده است.

اما اين سرو صداها در اروپا چيست؟
امروز حداقل در 6 كشور اروپايي كه بنيانگذار اتحاديه اروپا هستند موج اعتصاب، تظاهرات و درگيري با پليس تقريبا همه فعاليت‌هاي اقتصادي را فلج كرده است.

كسري بودجه، روند صعودي نرخ بيكاري، افزايش آمار فقيران و گرسنگان، رشد ناچيز اقتصادي و... در فرانسه، آلمان، انگليس، ايتاليا و پرتغال منشاء اصلي اين ناآرامي‌هاست.

قرار بود هر كشور اروپايي كه بخواهد صداقت خود را در اين اتحاديه اثبات كند كسري بودجه زير يك درصد داشته باشد تا مجبور نشود از جيب ديگر كشورها بخورد. اما خيلي زود فاش شد برخي دولت‌هاي اروپايي از جيب ديگران مي‌خورند و كسري بودجه آنها از مرز تعيين شده گذشته است.

اجراي برنامه رياضت اقتصادي نشان داد سرمايه‌داران اروپايي سال‌ها در تقسيم سود بين خود مهارت فوق‌العاده‌اي از خود بروز داده‌اند اما در تقسيم زيان مي‌خواهند مردم را در اين امر شريك كنند بدون اينكه آسيبي ببينند.

در چند روز اخير اعتصابات سنگين در فرانسه به استعفاي دولت و جابه‌جايي 15 وزير در كابينه منجر شد در انگليس ده‌ها هزار دانشجو به تظاهرات خياباني مشغولند در ايتاليا دانش‌آموزان و دانشجويان پيشرو در اعتراضات خياباني هستند در پرتغال سه ميليون كارگر پرتغالي - كه در 22 سال گذشته بي‌سابقه بوده است -دست از كار كشيدند. در آلمان هزاران نفر در اعتراض به طرح رياضت اقتصادي به تظاهرات سراسري دست زدند.

امروز طراحان اروپاي واحد در برابر سئوالات جدي قرار دارند.
اولين سئوال اين است كه در تقسيم ثروت و قدرت جاي شهروندان اروپايي كجاست؟ اگر قرار باشد "سيادت" در اروپا از آن سرمايه‌داران و صاحبان زر باشد و "رياضت" آن به عهده مردم، اين تقسيم عادلانه‌اي نيست و ممكن است اساس "اتحاديه" را مورد تهديد قرار دهد. دومين سئوال اين است كه اروپا با اختصاص 35 درصد توليد ناخالص داخلي در جهان كم‌كم بايد بند ناف حيات اقتصادي خود را از آمريكا بگسلد. چون بحران و ركود اقتصادي در آمريكا عينا به همه ساخت اقتصادي اروپا منتقل مي‌شود و اين پيوند در ايام رونق بسيار شيرين است اما در ايام بحران  و ركود خوشايند نيست.

سومين سئوال اين است؛ آيا همگرايي سياسي و نظامي اروپا و آمريكا امري سودمند است؟ به چه دليل تصميمات پارلمان اروپا بايد تابعي از متغير تصميمات در كنگره آمريكا باشد؟

به چه دليل اروپا بخشي از هزينه‌هاي جنگ عراق و افغانستان را بايد تامين كند؟ اكنون كه ماشين جنگي آمريكا مثل ماشين جنگي شوروي در افغانستان به گل نشسته است عقل حسابگر طراحان اروپاي واحد هيچ توجيهي براي پرداخت هزينه‌ها بويژه هزينه تلفات نيروي انساني ندارد.

لذا سئوال مهم ديگر اين است كه آيا اروپا جلوتر از آمريكا به عنوان يك قدرت مستقل يا در كنار آمريكا به عنوان يك شريك وفادار و يا پشت سر آمريكا به عنوان نوكر بي‌مزد و مواجب مقامات كاخ سفيد، حركت مي‌كند. هر كدام از اين گزينه‌ها جايگاه اروپا را در دهه دوم هزاره سوم رقم مي‌زند.

مردم سالاري:آلودگي هوا و دولتمردان

«آلودگي هوا و دولتمردان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛كشور ما در مقابل حوادث غيرمترقبه  طبيعي همچون سيل، زلزله و موارد مشابه آن چندان مقاوم نيست. هر بار که سيل با زلزله اي در گوشه اي از کشور رخ مي دهد، تا مدتي،  موضوع مقابله با حوادث طبيعي و پيش بيني نشده مورد توجه قرار مي گيرد و پس از مدتي به دست فراموشي سپرده مي شود.

اما جالب تر- والبته تاسف آورتر- موضوع مقابله با رويدادهايي است که صددرصد در اختيار انسان است اما در مقابل آن کوتاهي مي کنيم. آلودگي  هوا يکي از اين مقوله هاست که طي سال هاي اخير بارها به شرايط حاد رسيده  و حتي موجب تعطيلي  پايتخت شده، اما هيچ اقدامي براي مقابله با آن صورت نگرفته است.

ديروز در راديو، در مورد آلودگي هوا بحث  مي کردند و وجود تعداد زيادي  از خودروهاي تک سرنشين را عامل  اصلي بروز آلودگي هوا مي دانستند. البته در اين موضوع ترديدي  نيست که خودروهاي تک سرنشين، تاثير زيادي در افزايش آلودگي هوا دارند اما در اينگونه مباحث، اغلب يک نکته، ناديده گرفته مي شود:
به راستي چرا مردم  در شهر تهران از خودروي شخصي  استفاده مي کنند؟ اگر فردي  از مسوولا ن فقط  يک بار از ناوگان حمل ونقل عمومي در تهران استفاده کرده باشد، قطعا به خود اجازه نمي دهد پيش از رفع مشکلا ت  موجود، از مردم درخواست کند با خودروهاي شخصي از منزل خارج نشوند. موضوع  بسيار ساده است: مترو گنجايش  تمام مسافران  را ندارد  و مسافران  فعلي مترو، هر روز  فشرده شدن  در واگن  ها  را تجربه مي کنند.

وضعيت اتوبوس ها هم بهتر از اين نيست و اگر بخواهيد کمي ولخرجي کنيد و تاکسي  سوار شويد، بايد آنقدر  کنار خيابان در انتظار تاکسي بمانيد  تا از تاکسي خبري شود. حال، فرض کنيد ، حجم جديدي از مسافراني که قصد دارند ديگر خودروي شخصي  خود را از خانه خارج نکنند به حجم فعلي مسافران ناوگان حمل و نقل عمومي اضافه شود.

آن وقت آيا مترو و اتوبوس گنجايش  حجم جديد مسافران  را دارند؟ پاسخ روشن تر از آن است  که بخواهيم  حتي لحظه اي به آن فکر کنيم. اما عجيب آن است که در چنين شرايطي، باز هم برخي تصور مي کنند با ترغيب مردم به عدم استفاده از خودروي شخصي، مشکل آلودگي هوا رفع مي شود.

شايد زماني که محمود احمدي نژاد شهردار سابق تهران به عنوان رئيس جمهور  انتخاب شد، عده اي تصور مي کردند مشکلا ت شهر تهران کاهش مي يابد چرا که همگان، انتقادات تند و صريح او را عليه رئيس  جمهور وقت به ياد  دارند. اما به نظر مي رسد آن حرفها فقط براي دوره اي بود که او شهردار تهران بود و اکنون شهردار فعلي تهران هم بايد همان انتقاداتي را مطرح کند که شهردار قبلي  مطرح مي کرد و البته  تاثيري هم نداشته باشد.

ناوگان حمل ونقل عمومي تهران، همچنان  از بي توجهي دولت رنج مي برد و معلوم نيست پول هايي که پس از آغاز طرح سهميه بندي  بنزين از صرفه جويي  در مصرف سوخت  حاصل شده و قرار بود براي توسعه  ناوگان حمل و نقل عمومي هزينه شود، در کجا هزينه شده که روز به روز مشکل حمل ونقل عمومي در پايتخت  افزايش مي يابد و آلودگي هوا به مرز هشدار  و بحران مي رسد.شايد زماني توجه دولتمردان به اين موضوع جلب شود که  ديگر خيلي دير شده باشد.
 
كيهان:سپاس ، اما...

«سپاس ، اما...»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛سخنان اخير سه مقام ارشد قضايي در فاصله دو روز- در اول و دوم آذرماه 89- را بايد نقطه عطفي در رويكرد جديد مديريت كلان قضايي به حساب آورد.

اينكه دستگاه قضايي در برخورد با مجرمان موظف است و نه مختار، اينكه در دستگاه قضايي هيچ امتيازي به افراد بخاطر موقعيت اجتماعي و سياسي و نوع انتسابشان داده نخواهد شد، اينكه برخورد با سران فتنه حتمي است و از سوي ديگر اطلاع رساني شفاف و بهنگام با رعايت موازين و معذوريت هاي قانوني درباره پرونده هايي مثل پرونده متهمان سايت هاي مستهجن، پرونده مهدي هاشمي، پرونده مفاسد اقتصادي، پرونده شهلا جاهد، پرونده جنايت ميدان سعادت آباد، پرونده سكينه آشتياني، پرونده اوريف ليم، پرونده شركت بيمه، پرونده كوي دانشگاه و... از جمله محورهاي اساسي و كليدي اظهارات آيت الله آملي لاريجاني رئيس دستگاه قضا، حجت الاسلام والمسلمين رئيسي معاون اول و حجت الاسلام والمسلمين محسني اژه اي دادستان كل و سخنگوي قوه قضاييه بود كه هفته پيش با انعكاس در رسانه ها و مطبوعات موجي از اميدواري آحاد ملت را به همراه داشت.

اين خشنودي از دستگاه قضايي و اميدواري كه در آينده اي نه چندان دور عملكرد اين دستگاه به گونه اي باشد كه همه افراد جامعه بدان به منزله ملجا عدالت خواهي اعتماد داشته باشند و با احساس امنيت حق خود را مطالبه كنند بدين خاطر است كه مجموعه مديريت جديد دستگاه قضايي طي يكسال و نيم گذشته در دايره شعار و حرف متوقف نگشته و تنها به سخنداني و سخنراني مشغول نشده است بلكه در كارزار عمل اقدامات درخور تحسين و ستودني انجام داده است كه علي رغم پاره اي ضعف ها و مشكلات كهنه و ديرينه در دستگاه قضايي، اصحاب رسانه و حتي عموم مردم ثمره هاي آن تلاش ها و جهت گيري هاي صحيح و راهگشا را مشاهده كرده اند.

آنچه ظرف 17، 18ماه گذشته در قوه قضاييه مي توان استنباط كرد تغيير راهبرد اين قوه به «پيشگيري از وقوع جرم» و در عين حال «برخورد قاطع و محكم با مجرمان و قانون گريزان» بصورت توامان است.

اتفاق مباركي كه در ذيل اين راهبرد ارزشمند و برگرفته از فقه اسلامي رخ داد ارتقاي شيوه اطلاع رساني به صورت شفاف، بهنگام و موثر بود كه عملا منجر شد از روش هاي تشريفاتي و خنثي گونه و بي خاصيت اطلاع رساني بخصوص در مورد پرونده هاي ملي و پرونده هايي كه مورد توجه و حساسيت افكار عمومي است پرهيز و اجتناب شود.

اين نكته را نيز بايد اضافه كرد كه ادبيات قاطعانه و غيرمحافظه كارانه و عزم راسخ و خلل ناپذير مقامات ارشد قضايي باعث شده تا حاشيه امن مجرمان و رانت خواران كمرنگ و كمرنگ تر شود و بدانند و باور كنند كه در صورت هرگونه تخطي و تعدي و تجاوز به حقوق ملت يا دست اندازي به بيت المال، در چنگ قانون و عدالت گرفتار خواهند شد.

رصد و واكاوي آخرين اخبار پرونده هاي قضايي در سطح عمومي و ملي كه با نگاه و توجه مردم گره خورده است حكايت از آن دارد كه در زمينه مفاسد اقتصادي و بخصوص زمين خواري، پرونده هايي كه ساليان سال در سيكل اطاله دادرسي گرفتار شده بود ظرف هفته هاي اخير مورد رسيدگي قرار گرفته است.

همچنانكه سخنگوي دستگاه قضا در نشست اخير خود از رسيدگي به پرونده هاي مفاسد اقتصادي در استان هاي فارس، ايلام، كرمان و آذربايجان شرقي خبر داد.
از ديگر اقدامات دستگاه قضايي براساس رويكرد انقلابي در مديريت جديد اين قوه اجرايي شدن طرح هاي عملياتي در مورد برخورد با اشرار، اراذل و اوباش و قاچاقچيان مواد مخدر در برخي كلان شهرها در سطح كشور بوده كه اثر مستقيم آن افزايش ضريب امنيتي در جامعه بوده است.

حتي در برخي از پرونده هاي اجتماعي كه دامنه پيگيري هاي آن به تمام لايه ها و اقشار جامعه سرايت كرده است دستگاه قضايي در رويكرد و مديريت جديد خود توانسته بخوبي ورود كند، اطلاع رساني نمايد و به قول معروف كار را به فرجام برساند.

به عنوان نمونه مي توان به پرونده دلخراش ميدان كاج سعادت آباد اشاره كرد كه بالاخره در كم ترين زمان ممكن رسيدگي به اين پرونده با رعايت آداب و تشريفات دادرسي در دادگاه صالحه برگزار شد و به موجب راي هيئت قضايي شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران متهم رديف اول به اتهام قتل عمد به قصاص و به اتهام زناي غيرمحصن به 100 ضربه شلاق و به اتهام قدرت نمايي با چاقو به دو سال حبس و 74 ضربه شلاق محكوم شد.

ضمن آنكه قصاص مجرم مزبور براي اجرا در ملأعام صادر شده است. يا پرونده اتهامي مهدي هاشمي با واكنش قاطعانه مسئولين ارشد دستگاه قضايي مواجه شده است و در همين راستا، معاون اول قوه قضائيه هفته گذشته در مشهد با تاكيد بر اينكه در برخورد با هيچ متهمي حتي اگر منتسب به كسي يا جرياني باشد اغماض نخواهد كرد از صدور حكم جلب مهدي هاشمي خبر داده و تصريح مي كند كه او به محض بازگشت دستگير و روانه زندان خواهد شد.

موارد اشاره شده تنها بخشي از اقدامات بجا و سودمند و اثربخش دستگاه قضايي است كه به بركت راهبرد درست و جهت گيري صحيح مديريت جديد اين قوه به بار نشسته است.

اما در راستاي چشم انداز آينده اين قوه و حركت پرشتاب به سوي دادگستري استاندارد و ايده آل و كمتر كردن فاصله ها در اين راه پرخطر و پرمخاطره بايسته هايي ضرورت دارد و بايد نصب العين گردد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:
1-هرچند دستگاه قضايي همانطور كه اشاره شد در رويكرد جديد خود به مقوله پيشگيري از وقوع جرم اهتمام جدي دارد و در همين زمينه به گفته سخنگوي محترم قوه قضائيه - در اولين نشست خبري خود با خبرنگاران - معاونت پيشگيري از وقوع جرم تشكيل شده و كار خود را آغاز كرده و در حال برنامه ريزي با قوا و ساير دستگاه ها است اما به هر حال انتظار مي رود تمركزي بيش از اين در اين باره انجام شود.

درست است كه پيشگيري از وقوع جرم نبايد بصورت جزيره اي باشد و بايد با همت تمام قوا و نهادها و در يك عزم ملي اتفاق بيفتد اما نقش دستگاه قضايي در اين خصوص ممتاز و برجسته است.

متأسفانه لايحه پيشگيري از وقوع جرم با اينكه عمري چند ساله پيدا كرده است اما كماكان در بلاتكليفي به سر مي برد و شايسته است نمايندگان محترم و دلسوز ملت هرچه زودتر در اين باره ايفاي نقش نمايند.

2- از آفت هاي دستگاه قضايي، اطاله دادرسي است كه همچون بختكي در پرونده هاي قضايي جا خوش كرده است.

از همين روي؛ سيستم مديريت پرونده هاي قضايي نقش تعيين كننده اي در جلوگيري از طولاني شدن فرآيند دادرسي خواهد داشت. بنابراين اهتمام و تمركز ويژه دستگاه قضا در اين خصوص بايد بيش از گذشته باشد تا علي رغم آن كه اين سيستم مديريت پرونده چند سالي است كليد خورده هر چه زودتر در سراسر كشور و تمامي مجتمع هاي قضايي فراگير گردد.

3- از ديگر مواردي كه بايد در چشم انداز دستگاه قضا حساب ويژه اي بر روي آن باز شود مقوله نيروي انساني شايسته و در شأن دستگاه قضا است. هر چند در تمامي نهادها و ارگان هاي كشور بايد بهترين نيروها متناسب با آن كار گزينش و بكار گرفته شوند اما بي شك اهميت اين مسئله در دستگاه قضايي دوچندان است و قطعاً دو عنصر «تعهد» و «تخصص» بايد پيوست هر نيروي انساني اي باشد كه در دستگاه قضا مشغول به كار مي شود و در اين ميان تربيت قضات متعهد و متخصص بايد سرلوحه و اولويت اصلي مديريت دستگاه قضايي باشد.

4- و بالاخره بايد گفت همچنانكه دستگاه قضايي با توجه به وظايف خطير و پراهميت و حساس خود بايد هر لحظه بكوشد تا نقيصه ها و ضعف ها را كاهش دهد از سوي ديگر؛ بايد در صحنه بين المللي و در مقاطع و بزنگاه هايي كه ظلم حقوقي به نظام جمهوري اسلامي مي شود ورودي قدرتمندتر داشته باشد. يعني افزون بر آنكه بايد از مواضع حق طلبانه و عادلانه جمهوري اسلامي دفاع كند مي بايست با توجه به ظرفيت هاي حقوق بين الملل در مجامع بين المللي طرح دعوي كرده و تمام تلاش حقوقي خود را براي مقابله با ترفندها و شگردهاي قدرت هاي غربي بكار گيرد.

 چرا كه قدرت هاي غربي از آنجائيكه نمي توانند اقتدار جمهوري اسلامي ايران در صحنه معادلات منطقه اي و بين المللي را ببينند و از مدل و الگوي حكومتي مردم سالاري ديني كه كپي برداري از دموكراسي هاي سكولار نيست كينه دارند معمولاً در تصميمات حقوقي از اهرم هاي سياسي و غيرقضايي عليه ايران استفاده مي كنند.

نمونه اخير اين اقدام رذيلانه و عجزآلود غربي ها صدور قطعنامه حقوق بشري از سوي كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل بر ضد ايران است. هر چند ستاد حقوق بشر قوه قضائيه به سرپرستي دكتر محمدجواد لاريجاني در اين خصوص خوب عمل كردند و جلسه كميته سوم را به محاكمه بانيان قطعنامه عليه ايران تبديل نمودند اما مي طلبد دستگاه قضايي با تعبيه راهكارهايي، قدرتمندتر به اين مسئله ورود نمايد.

بديهي است كه حضور رسانه اي در محافل و نشست هاي بين المللي از جمله راهكارهايي است كه مي تواند در جهت حقانيت جمهوري اسلامي راهگشا باشد.

تهران امروز:سعد الحريري در سعدآباد

«سعد الحريري در سعدآباد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم حسن هاني‌زاده است كه در آن مي‌خوانيد؛ديدار سعد الحريري، نخست وزير لبنان از جمهوري اسلامي و استقبال پرشكوهي كه از وي در كاخ سعد آباد تهران به‌عمل آمد نشانگر وجود تحولي استراتژيك ومهم در مناسبات ايران ولبنان است. سعد الحريري «40 ساله» فرزند مرحوم رفيق الحريري نخست‌وزير سابق لبنان قبل از سفر به تهران گسترش مناسبات دو‌كشور را به سود ملت‌هاي منطقه ولبنان دانست واعلام كرد كه اين روابط مي‌تواند امنيت لبنان را تضمين كند.

اگر‌چه اين ديدار در واقع پاسخي به سفر اخير دكتر محمود احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهوري اسلامي ايران به لبنان عنوان شده، اما زمان اين سفر با توجه به رخدادهاي اخيري كه در سطح لبنان به‌وقوع پيوسته از اهميت ويژه‌اي بر خوردار است.

اتهام‌زني دادگاه ترور رفيق الحريري، نخست وزير سابق لبنان عليه حزب‌الله بخشي از يك پروسه پيچيده امنيتي، سياسي است كه از تلاش آمريكا، رژيم صهيونيستي و چند كشور عربي واروپايي براي ايجاد فتنه در لبنان حكايت دارد.

اين دادگاه از زمان تشكيل تاكنون از مسير طبيعي و قضايي خود خارج شده و راه پر پيچ‌وخمي را براي حذف مقاومت اسلامي ومشخصا حزب‌الله لبنان طي كرد.

با اينكه سعد الحريري پس از ترورمرحوم رفيق الحريري در فوريه سال 2005 هر گز حزب‌الله لبنان را به‌طور مستقيم به دخالت در اين ترور متهم نكرده است اما آمريكا وبرخي كشورهاي عرب منطقه وي را به اتخاذ مواضعي عليه حزب‌الله تحت فشار قرار دادند.

هدف اين كشورها حذف حزب‌الله از عرصه‌هاي سياسي وامنيتي لبنان وقطع ارتباط محور تهران- دمشق بيروت است. به همين دليل آمريكا وعربستان كه در شكل‌گيري دادگاه ترور رفيق الحريري نقش اساسي دارند همواره بازيگران اصلي اين پروسه خطرناك هستند.

عربستان براي تشكيل دادگاه رسيدگي به ترور رفيق الحريري ابتدا مبلغ 350 ميليون دلار و در ميانه راه مبلغ 150 ميليون دلار ديگر هزينه كرد تا بتواند رقباي سياسي منطقه‌اي خودرا از لبنان حذف وشيعيان اين كشور را به حاشيه براند.

در چنين فرآيندي نقش جمهوري اسلامي، سوريه وحزب‌الله براي مقابله با جريان سازي‌هاي فتنه‌انگيزسياسي ورسانه‌اي در لبنان ومنطقه بيش از پيش حساس تر شد زيرا هر گونه واكنش احساسي وعجولانه اوضاع سياسي لبنان را به سمت يك بحران سوق مي‌داد.

حزب‌الله با خويشتنداري نسبت به جريان سازي‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي عليه اين جنبش تنها به اتخاذ مواضع دفاعي اكتفا كرد واز حركت به سمت مواضع تند سياسي خود داري كرد.

لذا حزب‌الله در چارچوب فراكسيون 8 مارس يك سلسله گفتمان سياسي با رقيب خود فراكسيون 14 مارس به رهبري سعد الحريري، آغاز كرد كه اين گفتمان به شفاف‌سازي مواضع دو طرف كمك كرد.

اتفاق ديگري كه اخيرا در صحنه سياسي و امنيتي لبنان رخداد اعلام آمادگي ارتش رژيم صهيونيستي براي عقب نشيني يكجانبه از منطقه «الغجر» در جنوب لبنان بود.

ارتش اسرائيل اعلام كرده كه حاضر است از اين منطقه عقب‌نشيني كند مشروط بر اينكه نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل امنيت اين منطقه را تضمين كنند.

در چنين شرايطي محدوده جغرافيايي جنوب لبنان تحت قيموميت سازمان ملل قرار خواهد گرفت واين امر از نظر حقوقي وقانوني نقض آشكار حاكميت ملي لبنان تلقي مي‌شود.

اين ترفند شيطنت آميز نشان مي‌دهد كه توطئه سازمان‌يافته‌اي از سوي بازيگران منطقه‌اي وبين‌المللي براي نقض حاكميت لبنان وبازگشت استعمار ساز مان يافته بين‌المللي به اين كشوردر حال شكل گيري است.

از سوي ديگر بيماري حاد ملك عبدالله پادشاه 86 ساله عربستان وبروز جنگ قدرت در ميان خاندان سعودي تاثير‌گذاري اين كشور بر اوضاع داخلي لبنان راكاهش داده است.در گيري پشت پرده شاهزادگان سعودي پس از تشديد بيماري ملك عبدالله پادشاه و سلطان بن عبدالعزيز وليعهد عربستان آنان را از فضاي سياسي لبنان دور كرد.

مجموعه اين عوامل رهبران سياسي لبنان از جمله سعد‌الحريري را براي كمك به برون رفت لبنان از بحران سياسي فعلي وادار به تكاپو كرده است.

تجربه رهبران سياسي لبنان نشان داده كه جمهوري اسلامي ايران بدون چشمداشت سياسي در سخت ترين مراحل سياسي وامنيتي لبنان به كمك اين ملت شتافته است. طبيعي است اين سفر كه نخستين سفر سعد الحريري به ايران است مي‌تواند در آينده به تقويت محور تهران – دمشق – بيروت كمك كند و اوضاع سياسي منطقه را به‌سود ملت‌هاي خاور ميانه به‌ويژه ملت لبنان تغيير دهد.

هر چند نمي‌توان از هم اكنون نتايج اين سفر را پيش بيني كرد اما به نظر مي‌رسد كه سعد الحريري در بازگشت به لبنان پرونده مربوط به ترور رفيق الحريري را كه به يك پروسه باج خواهانه تبديل شده براي هميشه مختومه اعلام كند.

سياست روز:مختار بايد چه مي‌كرد؟

«مختار بايد چه مي‌كرد؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛تاريخ همواره و هميشه درس‌آموز است. درس عبرت مي‌دهد و زندگي. مي‌توان از تاريخ ياد گرفت كه چگونه بايد عمل كرد و چگونه عمل نكرد. اما همين تاريخ درس‌آموز و عبرت انگيز، در مواقعي براي برخي افراد عبرت‌آموز نمي‌شود و راهي را مي‌روند كه عبرتش در تاريخ آمده است.

مجموعه تلويزيوني مختارنامه با استفاده از تاريخ اسلام و جذابيت‌هاي بصري در همين راه گام برمي‌داردتا شايد عبرتي باشد براي همه از جمله آن دسته از اشخاصي كه بيراهه رفتند و راه را گم كردند. تاريخ را كه مصور تماشا مي‌كني به راحتي جذب مي‌شود و فهمش نيز آسان‌تر است، در صورتي كه ببينيم و عبرت بگيريم.

مختار از جمله هواداران اهل بيت و از شيعيان مولا علي(ع) است كه بيشتر مصلحت را در نظر مي‌گيرد تا تكليف و تبعيت را. در كنار او هستند آدم‌هايي كه تنها منافع خود را در نظر دارند ، اما نقش مختار ، در واقعه كربلا و پس از آن چيز ديگري است. نقش او تعيين كننده است. در ماجراي مختار هزاران اگر و اما وجود دارد.

اگر مختار مصلحت‌انديشي نمي‌كرد چه مي‌شد؟
اگر مختار تسليم نمي‌شد آيا يزيد پيروز مي‌شد؟
مختار چرا تسليم شد؟
اما اگر مختار جنگ و قيام مي‌كرد اتفاق ديگري مي‌افتاد؟
اگر مختار به سوي كاروان امام حسين حركت مي‌كرد به تكليفش عمل كرده بود؟
مختار بيشتر از عقل انساني خود براي همراهي با امام حسين(ع) استفاده مي‌كرد؟
اگر مختار از عشق خود به اهل بيت بهره مي‌جست، نتيجه چيز ديگري مي‌شد؟

و بسياري استدلال ها و اگر و اماهاي ديگر كه هر كدام نياز به پاسخ دارد كه البته سريال به بسياري از اين ابهامات پاسخ داده است.

اما اينگونه رفتار متزلزل ، چندگانه ، عقل گرايي صرف مصداق روزگار ماست.
ابن زياد براي رسيدن به اهداف شيطاني خود، فتنه‌هايي به پا كرد كه باعث شد خواص و عوام كوفه همراهي‌اش كنند. بسياري از خواص كوفه در پاي فتنه‌ها و سياست‌هاي ابن زياد زانو زدند و خود را از همراهي حسين(ع) كنار كشيدند ، عوام هم كه وضعيتشان مشخص است.

يكسري ديگر نيز بر سر دوراهي و دودلي بودند. نه از ابن زياد حمايت مي‌كردند و نه از حسين(ع)، عده‌اي ديگر از سر دل و عشق پيش از واقعه كربلا جانشان را نثار راه حسين(ع) كردند ، همچون هاني بن عروه ، ميثم تمار،...

اما بودند كساني كه از سران كوفه بودند و نامه نوشتند به پسر رسول الله تا بيايد اما هنگام معركه و هماورد پشت مسلم را خالي كردند. در همه زمان‌ها و در تاريخ گذشته و آينده بودند و هستند و خواهند بود افراد اينگونه.

اما بايد در راه شناخت حق، بصيرت باشد و اخلاص، عشق باشد و معرفت تا بتواني راه را پيدا كني و به بيراهه نروي.

تا همچون برخي افراد در فتنه 88 بي بصيرت و بي معرفت، خواسته يا ناخواسته همراه دشمن نشوي ، فريب هواي نفساني را نخوري و خود را و ديگران را اسير خواسته‌هاي دنيوي نكني و جسارت بازگشت و عذرخواهي را هم داشته باشي، تا بتواني جبران مافات كني ، فرصت داده مي‌شود. فرصت براي جبران مهيا مي‌شود چه بخواهي و چه نخواهي اما بايد از آن فرصت همچون مختار استفاده كني ، باز هم نبايد از اين فرصت سوءاستفاده كني بايد از سر دل و عشق باشد جبران مافات.
به راستي مختار چه بايد مي‌كرد؟
 
جمهوري اسلامي:بي ثباتي در شبه جزيره كره

«بي ثباتي در شبه جزيره كره»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛درحالي كه تشنج در شبه جزيره كره روز به روز اوج مي‌گيرد، آمريكا؛ در چارچوب سياستهاي استعماري و اهداف توسعه‌طلبانه‌اش در اين منطقه، به همراه ارتش كره جنوبي از امروز دست به يك مانور نظامي چند روزه مي‌زند كه بدون ترديد اين اقدام بر تشديد دامنه بحران و تنش خواهد افزود و اين منطقه را بيش از پيش به مرز يك جنگ تمام عيار نزديكتر خواهد ساخت.

كره شمالي ضمن محكوم كردن رزمايش دريايي مشترك آمريكا و كره جنوبي، نسبت به بروز جنگ در اين منطقه هشدار داد. پيونگ يانگ اعلام كرد روزهاي هشدارهاي كلامي به پايان رسيده است و مردم و ارتش كره شمالي آماده انجام حملات مرگبار عليه كره جنوبي هستند.

از سوي ديگر مقامات كره جنوبي نيز در واكنش به مرگ 4 نفر و زخمي شدن 20 نفر در جريان حمله هفته گذشته توپخانه‌اي كره شمالي تهديد كردند "هزار برابر" پاسخ اين حمله را خواهند داد. هر چند ناظران احتمال وقوع جنگ تمام عيار در آينده نزديك در شبه جزيره كره را بعيد مي‌دانند ولي آنچه مسلم است اين است كه اكنون اين منطقه در متشنج‌ترين وضعيت پس از جنگ دو كره در 60 سال قبل قرار دارد.

حمله هفته گذشته توپخانه ارتش كره شمالي به مناطق ساحلي كره جنوبي كه در جريان آن 200 گلوله توپ شليك شد، نخستين حمله از نوع خود پس از جنگ دو كره محسوب مي‌شود. كره شمالي اين حمله را پاسخي به اقدامات تحريك آميز كره جنوبي و آمريكا دانست و تهديد كرد به حملات خود ادامه خواهد داد.

آنچنانكه مقامات نظامي واشنگتن اعلام كرده‌اند در مانور امروز، چندين ناو هسته‌اي آمريكا به همراه ناوهايي از كره جنوبي شركت دارند. آمريكايي‌ها درحالي از امروز مانور جديد نظامي خود در آبهاي شبه جزيره كره را آغاز مي‌كنند كه كمتر از دو ماه از آخرين مانور نظامي مشترك آنها مي‌گذرد.

حدود سه ماه قبل نيز يك زير دريايي كره جنوبي در آبهاي اين منطقه غرق شد و 46 ملوان كره‌اي كشته شدند كه سئول مسئوليت آنرا به عهده كره شمالي گذاشت. مدت شش دهه است شبه جزيره كره در التهاب و تنش سياسي و نظامي به سر مي‌برد كه ريشه و منشأ آن سياستهاي قدرتهاي استعماري است. اين سياستها، كره را به دو كشور مجزا و متخاصم تبديل كرد كه اين خصومت با وجود گذشت شش دهه به دليل تداوم مداخلات آمريكا، همچنان ادامه دارد و اين مداخلات مانع اصلي استقرار صلح و ثبات در اين منطقه است.

با وجود فروپاشي شوروي، آمريكائي‌ها همچنان به حضور خود در اين منطقه، به بهانه اتحاد نظامي با كره جنوبي، ادامه مي‌دهند و هم اكنون ارتش آمريكا حدود 30 هزار نيرو، و شمار زيادي ناو، ناوشكن و ساير ادوات جنگي در اين منطقه مستقر نموده است.

در اين ميان سياست آمريكا در دو دهه اخير، بر اين استوار بوده است كه كره شمالي را تهديدي براي منطقه و جهان معرفي كرده و با بزرگنمايي فعاليت‌هاي هسته‌اي اين كشور، از آن به عنوان توجيه و مستمسك حضور خود در اين منطقه استفاده كرده است.

آمريكايي‌ها هر چند مدعي هستند به دنبال راه حل سياسي براي بحران شبه جزيره كره مي‌باشند ولي عملكرد آنها ثابت كرده اين ادعاي آنان دروغ است. با شروع مذاكرات موسوم به "گفتگوهاي شش جانبه" در سه سال قبل، چنين پيش‌بيني شد كه تحولي در بحران اين منطقه صورت مي‌گيرد ولي اين مذاكرات پس از چند دور با شكست مواجه شد و كره شمالي علت آن را اتخاذ موضع مبتني بر يكجانبه گرائي، زور و قلدري از سوي آمريكا عنوان كرد.

كره شمالي حتي براي نشان دادن حسن نيت خود به جهان، فعاليت بزرگترين نيروگاه هسته ايش را به حال تعليق در آورد ولي دولت جورج بوش، در مقابل، به وعده هايش، از جمله خارج ساختن پيونگ يانگ از فهرست به اصطلاح كشورهاي حامي تروريسم و لغو تحريم اين كشور عمل نكرد. كره شمالي پس از مواجه شدن با اين بدقولي و رفتار فريبكارانه آمريكا، بار ديگر فعاليت هسته‌اي خود را از سر گرفت و به اين ترتيب همه چيز به وضعيت قبلي بازگشت.

اين سياست جنگ افروزانه آمريكا موجب شده است روز به روز بر التهاب در شبه جزيره كره افزوده شود. اين سياست و عملكرد يكبار ديگر بر اين واقعيت صحه گذاشت كه آمريكا هرگز به طور جدي به دنبال صلح نيست و در جهت پيگيري و تامين منافع نامشروع و سياست‌هاي مداخله جويانه خود، كانون‌هاي بحران در مناطق مختلف جهان ايجاد كرده و سعي در حفظ آن دارد تا با توسل به آن، اهداف توسعه طلبانه و سلطه جويانه‌اش را محقق سازد.

قطعاً اگر سايه منحوس دخالتهاي نظامي و سياسي از شبه جزيره كره دور شود ملتهاي اين منطقه با هم به صلح و تفاهم خواهند رسيد زيرا با تشديد مداخلات آمريكا در طول سالهاي اخير، ثبات و امنيت روز به روز از اين منطقه رخت بربسته است.

بايد در نظر داشت كه سياست ماجراجويي نظامي در منطقه، در نهايت به ضرر كره جنوبي و ژاپن كه متحدين آمريكا محسوب مي‌شوند تمام خواهد شد چرا كه اين كشورها به دليل اقتصاد كاملاً وابسته شان به آمريكا، بسيار آسيب پذير هستند.

اين كشورها بايد متوجه اين واقعيت باشند كه حضور شش دهه نيروهاي آمريكا در خاك آنها براي كل منطقه بي‌ثباتي و ناامني به همراه داشته و تنها راه اعاده صلح و آرامش در منطقه خروج نيروهاي مداخله گر است كه تامين منافع خود را بر مصالح ملتهاي اين منطقه ترجيح مي‌دهند.

ابتكار:بسيج مقتدر و بسيجي مظلوم

«بسيج مقتدر و بسيجي مظلوم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن مي‌خوانيد؛وقتي که در دوران کودکي درمحافل شب نشيني ها و يا مجالس بزمي به سنت مرسوم وبه رسم مالوف بختياريها، بزرگان و با سوادن ايل برايمان داستان هاي شاهنامه فردوسي را مرور ميکردند و ازجنگ هاي اساطيري ورويداد هاي تاريخي برايمان مي گفتند، با بازگو کردن پيروزي ها وشکست هاي سپاهيان ايران، پس ازنقل هر داستان ويا رويدادي آرزو مي کرديم که اي کاش در متن آن داستان و يا رويداد مي بوديم و جانانه به کمک برادران مان به جنگ با دشمن مي رفتيم واز کيان واستقلال سرزمين مان دفاع مي کرديم.

هنگامي که در عزاداري هاي محرم، روحانيون و مداحان و نوحه سرايان هر کدام به سهم و صوابديد خود گوشه هايي از مظلوميت و ظلم ستيزي حسين(ع) ودين ستيزي و ستمگري يزيد، با وفور لشکريانش را برايمان نقل مي کردند، اشک ريزان حسرت مي خورديم ودر نجواهاي کودکانه خود از آفريدگار اين پرسش را مطرح مي کرديم که چرا ما را در آن دوران نيافريدي تا در رکاب مولاي مان حسين(ع) جانانه بجنگيم وداد همه مظلومان را از ستم گران تاريخ ويزيديان بگيريم. وقتي که به مدرسه مي رفتيم وبا سير در کتب تاريخي پس ازفراگيري هر درس جديدي وذکر جنگ هايي از ايران و بيگانگان، بخشي از سرزمين مان را از دست رفته مي ديديم و بدور از احساسات نوستالژيکي به هويت تاريخي خود مي نگريستيم، بلخ وسمرقند وبخارا، گنجه وساير نقاط را که تافته وبافته هويت تمدني ايران بودند را جداي از پيکر و بدور از آغوش مام وطن و در دامان بيگانه نظاره مکرديم، با ناله اي غمگنانه وحسرت آميز از درون فرياد مي زديم که آه چه تاريخ غم انگيز وحاکمان خفت باري داشتيم.

با شعله ورشدن شور و هيجانات انقلابي در درونمان توام با آمال وآرزوهاي فراوان وبلند در روياهاي معصومانه کودکي خود سير مي کرديم و از گذشته حسرت مي خورديم تا اينکه در5آذر58 حضرت امام خميني(ره) فرمان تشکيل «بسيج مستضعفين» را مي دهد. پس از پيدا کردن شناخت از بسيج همه ي آمال و آرزوهايي که در درون داشتيم و حلقه ي مفقوده اي که به دنبالش بوديم را در درون آن يافتيم.

با تکيه کردن به بسيج تمام دغدغه هاي ملي خود را پايان يافته تلقي مي کرديم. آن روزهاي بياد ماندني چنان براي ما لذت بخش بود که وقتي ياد و خاطره اي از آن دوران در اذهان مرور مي شود،گويا ديروز براي ما همين امروز است.بسيج پاسخي بود به نا کامي ها و تلخي ها وشکست هاي تاريخ پر درد و رنج کشورمان. بسيج پاسخي بود به فرياد تمام خلق هاي ستم ديده و رنجور و ستم کش تاريخ ايران زمين.بسيج دادرس فريادهاي طبقات فرودست اجتماعي در طول قرن ها و اعصار بود.

بسيج تسکيني بود بر همه ي آلام و دردها و مصائب ملي براي حسرت کشيدگان درمقابل تحقيرهاي بيگانه. چنان تسکين دهنده بودکه گويا نيرويي بود به وسعت تاريخ ايران.تصوري که از بسيج وبسيجي در اذهان تداعي مي شود، جوشيده از متن توده، برآمده ازملت، پناهگاه بي پناهان، دادخواه مظلومان،ستم ستيزان تاريخ، ساده زيستان بي تکلف، هنرمندان بي ادعا و بي چشمداشت،از جان گذ شتگان عاشق، شمع محفل بشريت د رطول تاريخ و همه ي خصوصيات و فضيلتهاي اخلاقي که تا کنون نيکو پنداشته شدند در درون بسيج و بسيجي تبلور عيني يافت .

با آن همه رشادتهايي که از خود نشان مي داد به همه روياها و آروزها ي ما و آنچه که در قلبهاي کوچک و پاک ما بود تحقق مي بخشيد . بسيجي ديروز قهرمان ميدان هاي جنگ بود و امرو نجابت و حيثيت او مظلومانه قرباني رقابت ها و کشمکش هاي سياسي . متاسفانه جناح هاي سياسي کشور هر کدام به گونه اي شان و منزلت بسيج را تنزل مي دهند .

يکي با پنهان شدن پشت سر بسيجي در صدد تحميل و حتي تزريق منويات و خواسته هاي سياسي خود به جامعه است و ديگري با فضا سازي هاي تبليغاتي سعي در فرو کاستن رسالت بسيج به سطح خواسته هاي مادي را دارد . زندگي و وضعيت معيشتي بسيجيان واقعي خط بطلاني است بر عقايد کساني که انگيزه هاي بسيج را مادي قلمداد مي کنند.

اگر رانت و رانت خواري در کشور رواج دارد به جرات مي توان گفت که رد پاي هيچ بسيجي در آن پيدا نمي شود .البته ممکن است بسيجي نماهايي بسيج را دست آويز خواسته هاي نفساني خود قرار دهند که هيچ کس منکر وجود چنين پديده اي نيست. تنها قشري که کمترين فساد مالي و اقتصادي را دارد و هنوز دچار آلودگي هاي دنيوي نشده است بسيجيان هستند، چرا که بسيجي بودن يک فرهنگ و يک راه است نه اشخاص حقيقي يا حقوقي .

 ميدان رانت و رانت خواري و فساد اقتصادي جولانگاه آقا زاده هايي است که از مصونيت پيدا و پنهان بهره مندند نه بسيجيان مستضعفي که عاشقانه در راه وطن جنگيدند و آثار زخم هاي به جاي مانده از جنگ بر پيکر آنهاهنوز سنگيني مي کند و امروز حقوق و مزاياي يک جانباز شيميايي حتي پول داروي او هم نمي شود.

بسيجيان نمي دانند مشکلات زندگي و وضعيت معيشتي فلاکت بار خود را تحمل کنند يا زخم زبان ها و تهمت هاي رايج زمانه را پاسخ دهند . نه تنها حرمت و احترام قهرمانان ملي پاس داشته نمي شود بلکه نگرش جامعه نسبت به مصداق قهرماني عوض شده است .

بسيجياني که عاشقانه در ميدان جنگ خون ريختند را قهرمان نمي پندارند ، بلکه کساني که با ناز و غمزه بر روي زمين چمن عرق ميريزند را قهرمان مي دانند! بياييم و يک بار ديگر پشت سر خود نگاهي بياندازيم وتاريخ گذشته خود را مرور کنيم و ببينيم هستي و نيستي ما مديون چه کساني است ؟ آيا غير از همان بسيجيان عاشقي است که پروانه وار سوختند تا احيا گر ارزش ها و باورهاي ملي سرزمين مان باشند ؟ بسيج مي تواند به دور از موضع گيري هاي سياسي و غلتيدن در بازي جناح ها و گروها محور و سنبل وحدت ملي باشد . تمام کساني که از گرايش هاي گوناگون سياسي کشور پيروي مي کنند بايد به دور از حب و بغض هاي سياسي به بسيج به عنوان يک نيروي ملي و قابل احترام بنگرند و در حفظ شان و جايگاه آن بکوشند.

دولت ها بايد صرف نظر از خواستگاه سياسي خود به وضعيت معيشتي اين قشر توجه بيشتري نشان دهند چرا که شرايط فعلي اقتصادي و سطح زندگي اين قشر در شان و منزلت آنان نيست.

دنياي اقتصاد:صنعت نفت در برنامه پنجم

«صنعت نفت در برنامه پنجم»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دکتر محمودرضا فيروزمند است كه در آن مي خوانيد؛

1- در ادامه بررسي جزئيات لايحه برنامه پنجم توسعه کشور، بالاخره مواد نفتي اين برنامه (مواد 118 تا 121) به تصويب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي رسيد ...
 

... تا براي پنج سال آينده، تکليف بسياري از کساني که در خارج و داخل کشور، فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري در صنعت نفت ايران را به‌طور مستمر رصد مي‌کنند، روشن شود. اولين نكته‌اي كه در بررسي مواد نفتي لايحه برنامه پنجم توسعه به چشم مي‌آيد آن است كه بر خلاف بند ب ماده 14 قانون برنامه چهارم توسعه که قانون‌گذار در آن به صراحت امكان استفاده از ساير «روش‌هاي مختلف قراردادي بين‌المللي» را در كنار بيع‌متقابل مجاز دانسته بود، مواد 118 و 119 برنامه پنجم، روش «بيع متقابل» را به عنوان ابزار قراردادي اصلي (و شايد تنها روش مجاز) جهت جذب سرمايه‌گذاري خارجي در صنعت نفت تجويز مي‌نمايند؛ امري كه بي شك آن را مي‌بايست نوعي عقب‌گرد به حساب آورد.

اما به راستي پرسش مهم اين است كه آيا بيع متقابل قادر به علاج دردهاي مزمن و عقب‌ماندگي‌هاي صنعت نفت كشور، به‌خصوص در حوزه‌هاي استراتژيکي مانند ميادين مشترك خواهد بود؟ با توجه به پيشينه نه چندان درخشان اين روش قراردادي، آيا رسيدن به اهداف ترسيم شده براي صنعت نفت در افق 1404 با تكيه بر اين روش قراردادي ممكن است؟ اين پرسش‌ها از آن دست پرسش‌هايي است که مي‌توان بدون ورود به مباحث جدي فني و قراردادي و تنها با مروري گذرا بر برخي آمار و ارقام رسمي بدان پاسخ گفت.

2- ضمن اداي احترام به تمامي کساني که در سال‌هاي كاربرد اين روش قراردادي، صنعت نفت را در پيمودن راه ناهموار توسعه ياري داده‌اند، قضاوت درباره اينكه آيا در پانزده سال اخير روش بيع متقابل توانسته است ماموريت‌هاي محوله را به‌نحو احسن، به سرانجام رساند، به خوانندگان و اهل خبره سپرده، صرفا به طرح چند سوال اكتفا مي‌كنيم: فارغ از تنگناهاي سياسي ناشي از دسيسه دشمنان خارجي -كه البته طي سي‌سال اخير هيچ‌گاه غيرقابل پيش‌بيني نيز نبوده است - بيع متقابل در ايفاي ماموريت‌هاي مستقيمي مانند توسعه صنعت نفت کشور، دستيابي صنعت به تکنولوژي روز، تربيت نيروي انساني ماهر، افزايش ضريب بازيافت و توليد صيانتي از ميادين نفتي، جبران عقب ماندگي در ميادين مشترک و بالاخره کشف و بهره برداري از ميدان‌هاي جديد نفت و گاز، چه ميزان توفيق داشته است؟
موفقيت اين روش در خصوص ماموريت‌هاي غيرمستقيمي چون حفظ و ارتقاي جايگاه ايران در اوپک و تجارت بين‌المللي انرژي و نيز حمايت و کمک به رشد و ارتقاي توانايي‌هاي پيمانکاران داخلي و شكل گيري بخش‌خصوصي توانا و رقابتي، چگونه بوده است؟ و در پايان بر فرض قابل قبول بودن كارنامه اين روش قراردادي از آغاز تاكنون، با توجه به حجم عظيم سرمايه مورد نياز براي وصول به اهداف سند چشم‌انداز، آيا اين مکانيزم قراردادي توانايي جذب چنين حجمي از سرمايه را دارد؟

3. با مروري بر سخنان سياست‌گذاران و تصميم‌سازان عرصه نفت و انرژي کشور مي‌توان نتيجه گرفت که وصول به اهدافي كه در اسناد بالادستي به‌خصوص سند چشم‌انداز براي صنعت نفت ترسيم شده است، به رقمي در حدود 400 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري نياز دارد.

البته اين رقم مبتني بر احتساب فرصت‌هاي بالفعل و نه بالقوه صنعت نفت کشور براي جذب سرمايه است. توضيح آنكه براي مثال، در حالي كه سياست‌گذاران و مديران صنعت نفت ايران توسعه فازهاي موجود پارس جنوبي و رسيدن به ميزان برداشت فعلي قطر از اين ميدان را مستلزم جذب سرمايه‌اي در حدود 50 ميليارد دلار مي‌دانند، آمارهاي غير رسمي حاكي از آن است كه كشور قطر (شريك ما در ميدان عظيم پارس جنوبي)، در بيست سال اخير بيش از 400 ميليارد دلار در صنعت نفت و گاز خود سرمايه‌گذاري كرده كه بخش اعظم اين رقم در بخش‌هاي بالادستي، ميان دستي و پايين دستي وابسته به ميدان گنبد شمالي (پارس جنوبي) جذب شده است.

به اين ترتيب گرچه ممکن است با سرمايه‌اي حدود 50 ميليارد دلار بتوان ميزان توليد از ميدان پارس جنوبي را به سطح توليد فعلي قطر از اين ميدان رساند، اما اين ميدان توان بالقوه جذب بيش از 300 ميليارد دلار سرمايه ديگر در صنايعي از قبيل مايع‌سازي گاز (LNG)، پتروشيمي و پالايشگاه‌هاي گازي را دارد. امري که پيگيري و تحقق آن به معناي به فعل در آوردن امکان بالقوه افزايش چندين برابري عايدات کشور از اين ميدان غني گازي است.

اهميت نگاه جدي به استعدادهاي بالقوه صنعت نفت از آن جهت مهم است که برخلاف صنعت نفت کشور کوچکي مانند قطر که طي چند سال اخير سياست‌هاي توسعه‌اي خود را بر توليد از ميدان گنبد شمالي متمرکز كرده است، پارس جنوبي تنها يکي از حوزه‌هاي فعاليت صنعت نفت ايران است که ظرفيت سرمايه‌گذاري‌هاي کلان در آن وجود دارد.

با همه اين اقوال، بر فرض اينکه توسعه صنعت نفت و رسيدن به اهداف سند چشم انداز را مستلزم تامين فقط 400 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري در سال‌هاي باقي مانده تا 1404 بدانيم، به يقين با توجه به محدود بودن سرمايه‌هاي داخلي، در خوش‌بينانه‌ترين حالت فقط 30 تا 40 درصد از اين رقم را مي‌توان طي سال‌هاي باقيمانده از سند چشم انداز، از منابع داخلي تامين كرد و مابقي آن؛ يعني حداقل 250 ميليارد دلار مي‌بايد از منابع خارجي تامين شود.

اما با توجه به اينکه در سال‌هاي اخير، ساير روش‌هاي جذب سرمايه خارجي از جمله فاينانس، کارنامه قابل قبولي نداشته‌اند، آيا مي‌توان از بيع متقابل انتظار جذب چنين حجمي از سرمايه‌هاي خارجي را داشت؟ براي پاسخ به اين سوال بهتر است كه حجم سرمايه جذب شده در قالب بيع متقابل را از سال 1374 (سالي که اولين قرارداد از اين نوع به امضا رسيد) تا كنون مورد بررسي قرار داد.

4. در سال‌هاي اخير، محاسبه ميزان سرمايه‌هاي جذب شده خارجي به‌طور عام و سرمايه‌گذاري در چارچوب قراردادهاي بيع متقابل به‌طور خاص يکي از موضوعات بحث برانگيز محافل اقتصادي کشور بوده است؛ به‌نحوي که در برخي محاسبات رقم مندرج در قراردادهاي نفتي و در برخي ديگر اصل و فرع ارقام مذکور در قراردادها يا حتي سرمايه‌هاي غيرمستقيمي که طي دوره قرارداد به‌کار گرفته مي‌شود نيز به اصل رقم سرمايه‌گذاري اضافه مي‌شود. اين امر گاه منجر به اختلاف دوبرابري ارقام مربوط به ميزان سرمايه خارجي جذب شده در يک پروژه مي‌شود.

همين اختلاف در روش محاسبه باعث شده است که رقم اعلام شده سرمايه‌هاي خارجي جذب شده در قالب قراردادهاي بيع متقابل 20، 30 يا حتي 60 ميليارد دلار اعلام شود؛ رقمي که صحت آن را مي‌توان با بررسي اجمالي ميزان سرمايه‌هاي جذب شده طي سه برنامه دوم، سوم و چهارم توسعه مورد ارزيابي قرار داد.

براي مثال در حالي که دولت نهم مي‌گفت يکي از موفق‌ترين دولت‌ها در حمايت از توسعه صنعت نفت بوده و توانسته طي چهار ساله اول برنامه چهارم توسعه، حدود 60 ميليارد دلار در صنعت نفت سرمايه‌گذاري كند، براساس اطلاعات منتشر شده از سوي معاونت برنامه ريزي رياست جمهوري، تنها 4/14 ميليارد دلار از اين رقم مربوط به سرمايه‌هاي خارجي جذب شده در قالب فاينانس و بيع متقابل بوده است.

5. برخي طرفداران اين روش قراردادي ضمن برشمردن محاسن بيع‌متقابل، کاستي‌ها و ناکامي‌هاي آن را به برخي فشارهاي سياسي- بين المللي، از جمله تحريم‌ها نسبت مي‌دهند؛ حال آنکه حتي در دوره دولت‌هاي هفتم و هشتم که برخي آن برهه را ماه عسل روابط ايران و غرب طي سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب تلقي مي‌كنند نيز، بيع متقابل هيچ‌گاه نتوانست بستري براي جذب كامل حجم سرمايه‌هاي پيش‌بيني شده در برنامه‌هاي توسعه و قوانين بودجه سنواتي فراهم آورد.

6. با اين مقدمه، حتي با فرض پذيرش اينکه قراردادهاي بيع متقابل توانسته است طي 15 سال اخير 60 ميليارد دلار سرمايه خارجي را جذب صنعت نفت کشور كند، اين سوال مطرح مي‌شود که آيا از چنين سيستم قراردادي مي‌توان انتظار داشت که در 15 سال پيش‌رو، زمينه جذب حداقل 250 ميليارد دلار سرمايه خارجي را که جذب آن براي توسعه صنعت نفت کشور حياتي است، فراهم آورد؟ چه اتفاق خاصي رخ داده يا قرار است رخ دهد يا چه جذابيت جديدي به ويترين جذابيت‌هاي اين روش قراردادي افزوده شده است که بتوان از آن انتظار داشت، چهار برابر سرمايه‌اي را که تاکنون وارد چرخه توسعه صنعت نفت كرده است، در يک بازه زماني کوتاه جذب كند؟ به‌رغم صحبت از نسل دوم و سوم قراردادهاي بيع‌متقابل، اين اصلاحات تا چه حد توانسته است سرمايه‌گذاران خارجي را براي ورود به صنعت نفت کشور ترغيب کند؟ چه تحولي در روابط سياسي و اقتصادي ما با دولت‌هايي که بيشترين توانايي مالي و تکنولوژيک براي سرمايه‌گذاري در صنعت نفت را دارند، حاصل شده است که اجازه چنين خوش‌بيني را به ما بدهد؟
7- در پايان، اگرچه نگارنده با لحاظ برخي تحفظات، استفاده از ساير روش‌هاي قراردادي؛ حتي آنچه را كه امروزه از آنها تحت عنوان «قراردادهاي امتيازي جديد» نام برده مي‌شود نيز مغاير با قانون اساسي و نافي منافع ملي کشور نمي‌داند، طرح اين پرسش را ضروري مي‌بيند که: به مصداق آزموده را آزمودن خطاست؛ چرا به‌جاي تاکيد بر استفاده از روشي که به اذعان دست‌اندرکاران صنعت نفت، کارنامه قابل قبولي در جذب سرمايه‌هاي خارجي نداشته است، ساير روش‌هاي قراردادي از جمله روش‌هاي مشارکتي هيچ‌گاه به‌طور جدي مورد توجه سياست‌گذاران و تصميم‌سازان صنعت نفت کشور قرار نگرفته است؟
ارسال به دوستان
چرا ماده‌ها بیشتر از نرها عمر می‌کنند؟ ویتامین های مفید برای سلامت چشم و تقویت بینایی ۱۰۰ سال میراث المپیک/ سرنوشت سالن‌های المپیک ۱۹۲۴ پاریس چه شد؟(+عکس) ۲۰۰ میلیون سال طول کشید تا زمین اکسیژن‌دار شود جکوزی ناامیدی؛ خطرناک‌ترین نقطۀ اقیانوس کجاست؟ (+عکس) دنیای بلید رانر در عربستان ساخته می‌شود (+ عکس) جود بلینگام درخشید و بهترین بازیکن دیدار انگلیس و صربستان شد سه شیر در اولین گام یورو ۲۰۲۴ صربستان را مغلوب کرد ناتوانی تندروها در دفاع از طرح عفاف و حجاب: بازی با کلمات به جای پاسخگویی! پوکی استخوان را با شاه دانه ها دور بزنید / منبع بزرگ پروتئین و نرم کننده طبیعی مو اشتباه نکنید، به حسین انتظامی رأی ندهید/ او کاندیدای ریاست جمهوری نیست! مهاجری : آقای زاکانی! باز هم در میزگرد تلویزیون اظهارات کذب مطرح کردید /ماجرای استخدام ده ها نیرو با دستمزد بالا چه بود؟ زاکانی حرف خود را تغییر داد (+عکس) یوفا فدراسیون فوتبال آلبانی را به خاطر رفتار هواداران در بازی با ایتالیا جریمه می‌کند پورمحمدی بخش سانسور شده‌ی مستندش را منتشر کرد (فیلم)
وبگردی
نظرسنجی
پیش بینی شما از کناره گیری دو کاندیدای اصلی محافظه کاران؟