۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۵۴۰۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ - ۱۷-۱۱-۱۳۸۹
کد ۱۵۵۴۰۰
انتشار: ۱۰:۲۳ - ۱۷-۱۱-۱۳۸۹

تاریخ سازی به سبک بی بی سی

محمد پورغلامی

خدا حفظ کند استادمان را که همیشه می‎گفت: هر وقت دیدید دشمنان و ضد انقلاب‌‎ها درباره موضوعی که در این کشور می‎خواهد اتفاق بیفتد، می‎گویند این کار به ضرر مردم ایران است و عواقب بدی دارد، بدانید که دقیقا خلاف چنین نظری درست است و اتفاقا باید آن کار را با قدرت و جدیت و اراده‌ بیشتری انجام دهید. این همان مسأله‎ای است که رهبر انقلاب هم به آن اشاره کرده‌اند و گفته‌اند «از دشمن، انتظار دوستی نمی‎رود و دشمن، دشمنی می‎کند».

ادعای دوستی از کسانی‎که به خون این ملت تشنه‌اند و همواره رویای تسلط بر این ملک را در سر دارند، به یقین سرابی بیش نیست. آن‎‎ها دنبال منافع خود هستند، نه منافع ملت ایران. به قول امیرکبیر «هرگاه گربه‎ای برای رضای خدا موش گرفت، اجنبی هم برای رضای خدا، به حال ما دل می‎‎سوزاند». حالا حکایت، حکایت ارتباط بی‌بی‌سی و انقلاب اسلامی ایران است. درست است که این روز‎ها دوباره اشخاصی چون جناب آقای صادق زیباکلام ادعا کرده‌اند که اصلا چیزی به‎نام «جنگ نرم» و دخالت بیگانگان در اوضاع ایران وجود ندارد، اما با یک حساب سرانگشتی می‎توان جواب این ادعای ساده‌انگارانه را پیدا کرد. این‎که اصلا چرا کشوری مثل انگلیس باید بیاید رادیو و امروزه شبکه‎ای ماهواره‎ای به زبان فارسی و برای ایرانیان راه بیندازد؟ آیا می‎توان گفت که این گربه، دلش به حال ملت ایران سوخته و صرفا می‎خواهد برای افزایش سطح آگاهی ایرانیان، اخبار و اطلاعات روز را در اختیار آنان قرار دهد؟ آن‎هم بدون هیچ‎گونه چشم‌داشتی؟! آن‎هم کشوری مثل انگلیس که اساسا تمدن خود را بر مبنای یوتیلیتاریانیسم و فایده‌انگاری، بنا کرده و برای تک‌تک دلار‎هایی که خرج می‎کند، حساب سود حاصله را نیز در نظر می‎گیرد!

البته در یک نگاه کلی موضوع دخالت انگلیس، خیلی هم ارتباطی با مسأله‎ای به‎نام انقلاب اسلامی ندارد. یعنی حتی در جریان حوادث و اتفاقات قبل از انقلاب اسلامی هم می‎توان دست دخالت انگلیس و رادیو بی‌بی‌سی را دید. برای مثال «ریدر ویلیام بولارد» سفیر انگلیس در ایران در کتاب «شتر‎ها باید بروند» پس از آن‎که عصبانیت خود را از مردم ایران ابراز می‎دارد که چرا ایرانی‌‎ها تصور می‎کنند ما (انگلیسی‌ها) عامل روی کار آوردن حکومت دیکتاتوری رضاخان بودیم - که یقینا بودند - می‎نویسد:

«این واقعا تأسف‌آور بود، درست در زمانی‎که ما احتیاج به همراهی و مساعدت مردم ایران داشتیم، آن‎‎ها به سرزنش ما بپردازند و از این‎که حامی شاه مورد تنفرشان بودیم، اظهار گله‌مندی بنمایند. ولی این قضیه دیری نپایید. زیرا ما توانستیم با آغار پخش برنامه‎‎های فارسی از لندن و دهلی تا حد زیادی بر این مشکل فائق آییم و با تکذیب شایعات بی‎اساس [!] و مطرح نمودن و پاسخ گفتن به بسیاری از سئوالات مربوط به رضاشاه، ذهن مردم را نسبت به حقایق روشن کنیم.» (ص 55)

از این دست ماجرا‎ها تا دل‌تان بخواهد در تاریخ ایران وجود دارد. همین یکی دو هفته پیش، «معصومه طرفه» حرف‌‎های تکان‌دهنده‎ای درباره ماجرای ملی شدن صنعت نفت و نقش انگلیس در عدم تحقق آن بیان کرد. او که یکی از عناصر ضدانقلاب مقیم لندن است و به مدت 12 سال با بی‌بی‌سی همکاری ‌کرده و سپس برای مدتی هم به رادیو آزادی (وابسته به سازمان سیا) رفته، چنین می‎گوید:

«دولت انگلیس درباره ملی‌شدن صنعت نفت، مجادله شدیدی با دولت ایران داشت و نمی‎خواست صنعت نفت ملی شود؛ زیرا ضرر‎های اقتصادی آن متوجه بریتانیا می‎شد. بنابراین شروع کرد به در افتادن با دولت ایران. در آن دوره هم با وجودی که تعداد زیادی خبرنگار‎های بین‎المللی به ایران رفته بودند، تلاش کردند که این موضوع را جا بیاندازند که ملی شدن صنعت نفت، به ایران صدمه می‎زند.

 براساس مدارک موجود، در همین زمان مطالبی را که در واقع از وزارت خارجه به بی‌بی‌سی پیشنهاد می‎شود، شخصی که نام ندارد، به‎عنوان خبرنگار دیپلماتیک بی‌بی‌سی می‎نویسد و تحلیل می‎کند. تحلیل‌‎ها همان تحلیلی است که وزارت خارجه مطرح می‎کرده است. حتی در داخل بی‌بی‌سی هم، ایران‌‎هایی که کار می‎کردند می‎گفتند ما تحصن می‎کنیم و حاضر نیستیم برخلاف نهضت نفت بنویسیم؛ اما این گزارش‌‎ها از راه‎‎های دیگر و استودیو‎های دیگری فرستاده می‎شد. این‎‎ها مسائلی است که بسیاری از بریتانیایی‌‎ها هم راجع به آن نوشته‌اند و بسیاری از افراد هم که خودشان در بی‌بی‌سی کار می‎کرده‌اند، تأیید کرده‌اند.»

طرفه اضافه می‎کند: «یک شب پیش از آن‎که موضوع ملی شدن صنعت نفت در مجلس ایران به رأی گذاشته شود، بی‌بی‌سی گزارشی پخش می‎کند که در آن به‎شدت از ملی‌شدن نفت انتقاد می‎کند و این‎که این موضوع چه ضرر‎هایی برای مردم ایران خواهد داشت و چگونه ایران را منزوی خواهد کرد [!] دولت انگلیس آن‎چه در توان داشت انجام داد تا ایران را متقاعد کند. این گزارش در واقع حرف‌‎هایی بود که دولت به بی‌بی‌سی پیشنهاد کرده بود تا در گزارش‌‎ها و تحلیل‌‎های خود جا دهد. مدارک وزارت خارجه به روشنی این موضوع را نشان می‎دهد. موارد دیگری هم هست که وقتی شرایط بین ایران و بریتانیا بحرانی می‎شود در آن شرایط سفارت انگلیس در تهران کنترل می‎کرده که چه اخباری پخش بشود و چه چیز‎هایی گفته شود. در واقع دولت خط می‎داده که چه گفته شود و چیز‎هایی که قرار بوده گفته شود از صافی دولت می‎گذشته است.» (روزنامه کیهان/ 14 دی 89)

چنین سیاستی توسط این رادیو در جریان مبارزات انقلاب اسلامی هم ادامه پیدا کرد. بی‌بی‌سی همه‌ تلاش خود را به‎کار گرفت که انقلاب اسلامی شکل نگیرد و نظام دست‌نشانده‌ شاهنشاهی در ایران پا بر جا باقی بماند. حتی زمانی‎که شاه از ایران فرار کرد و تقریبا فاتحه‌ حکومت دیکتاتوری خوانده شد و ایران خود را برای استقبال از امام آماده می‎کرد، باز هم بی‌بی‌سی تلاش کرد تا با تفرقه‌افکنی میان مبارزان، به اختلاف میان آن‎‎ها دامن بزند و آن‎‎ها را به‎جان هم بیندازد. مثلا در دوم بهمن 1357، در خبری با عنوان «شکاف بین مخالفان» می‎گوید:

«هم‌زمان با این‎که ایران خود را برای استقبال از آیت‌الله خمینی آماده می‎سازد، بعدازظهر دیروز در آن شهر برخورد‎هایی بین گروه‎‎های مختلف مخالفان رژیم درگرفت. شکی نیست که خبر بازگشت [امام] خمینی به ایران پس از نزدیک به 15 سال در تبعید با جشن و سرور و خوشبینی میان مردم روبه‌رو شده است، انتظار می‎رود میلیون‎ها نفر از مردم ایران برای استقبال از شخصیتی که سال‌‎های متمادی از او به‎عنوان مرکز کانون مخالفت با شاه نام برده شده است، به‎سوی فرودگاه رهسپار شوند، ولی حال شاه رفته است.

نشانه‎ای در دست است حاکی از این‎که بین گروه‎‎های مختلفی که تا حالا تنها با تنفر عمومی‌شان نسبت به شخص شاه، با یکدیگر متحد بودند، شکاف رو به افزایش است. اولین علائم این اختلاف با انتشار خبر ورود آیت‌الله به تهران ظاهر شد و در طی تظاهراتی که توسط دانشجویان دست چپی، به‎همراه کارگران انجام شد و جمعیت آن‎‎ها حدود 10 هزار نفر بودند، برخورد میان پشتیبانان [امام] خمینی و مخالفین او در گرفت...» (اطلاعات، 3/11/57)

یا در مثالی دیگر، این رادیو برای نشان دادن چهره‌ مصمم و فاندمنتال از امام خمینی (البته این‎هم به‎زعم خودشان) خبری درباره عدم سازش امام با دولت بختیار پخش کرد و چنین وانمود می‎کند که بختیار به فکر ایران و ایرانی است و این امام است که دوست ندارد، مملکت روی خوشی به خود ببیند. خبرنگار بی‌بی‌سی در گزارشی از پاریس چنین می‎گوید:

«دکتر بختیار که قبلا گفته بود علی‎رغم موضع ناسازشکارانه‌ آیت‌الله خمینی، مبنی بر استعفای وی از سمت نخست‎وزیری، مقام خود را حفظ خواهد کرد، وقتی‎که خبرنگار رادیو فرانسه از وی درباره‌ عکس‌العملش نسبت به حضور آیت‌الله خمینی و افکار وی - درباره این‎که اگر دولت بختیار استعفا دهد، آ‌یت‌الله اعضای آن را دستگیر کرده و دولت موقتی تشکیل خواهد داد. سئوال پرسید، بختیار آرام به‎نظر می‎رسید. از بختیار سئوال شد مگر اوضاع ایجاب نمی‎کند که هر طرف قدمی به پیش بردارد، وی پاسخ داد من آن قدم را برداشتم و در‎ها را نیز باز خواهم گذاشت.» (کیهان، 14/11/57)

از لابه‌لای این اخبار می‎توان فهمید که موضع این رادیو، درباره انقلاب اسلامی چه بوده است. این‎که رسالت یک «رسانه» چیست و آیا یک رسانه می‎تواند برای رسیدن به هدف خود از هر ابزاری استفاده کند، فعلا موضوع بحث این سیاهه نیست. اما این مهم است که بدانیم اساسا هیچ رسانه‌ آزاد و مستقلی در دنیا وجود ندارد. همان‎طور که هیچ رسانه‌ بدون جهت‌گیری خاص هم وجود ندارد. همه‌ رسانه‎‎ها وابسته‌اند و لاجرم دارای جهت‌گیری خاص. اصلا همین که از بین هزاران هزار واقعه‎ای که هر روز در جهان اتفاق می‎افتد، یک رسانه‌ دست به «انتخاب» زده و برخی از آن‎‎ها را منعکس می‎کند، یعنی جهت‌گیری. این‎که مک لوهان می‎گوید خود رسانه، پیام است یعنی همین. البته با این نظریه دو دسته‌ مخالف‌اند:

دسته‌ اول، «روشنفکران غرب‌زده» همان‎طور که در ابتدای این مقال گفته شد این موضوع را تئوری توهم توطئه می‎دانند. ما دقیقا همان مشکلی که با این حضرات در حوزه مباحث علوم انسانی داریم در حوزه‌ رسانه هم داریم. آن‎‎ها معتقدند علم باید بدون پیش‌فرض‌‎ها و جهت‌گیری‌‎های خاص باشد و حال آن‎که چنین امری غیرممکن است.

دسته‌ دوم، «ساده‌انگاران» که حتی برخی از آن‎‎ها تصور می‎کنند بی‌بی‌سی طرفدار انقلاب هم بوده، چون اخبار مربوط به انقلاب را پوشش می‎داده است. البته اگر تنها به همین دلیل بسنده کنیم حق با این گروه است. اما وقتی کمی دقیق‌تر می‎شویم، می‎بینیم که موضوع پیچیده‌تر از این حرف‌‎ها است.
بی‌بی‌سی یک بنگاه خبرگزاری (یا بهتر است بگوییم بنگاه خبرپراکنی) به تمام معنا حرفه‎ای است. بدین معنا که هیچ‌وقت نمی‎آید مثل رادیو و تلویزیون ساده‌ جمهوری اسلامی، هم «مرگ بر آمریکا» و اسراییلش را شفاف و بی‌پرده فریاد بزند و هم «درود بر حزب‌الله»ش را. بی‌بی‌سی در مرتبه‌ اول سعی می‎کند تمام اخبار مهم دنیا را بدون استثنا منعکس کند.

بنابراین نمی‎توانست مقابل حادثه‌ بزرگی مثل انقلاب اسلامی ساکت بماند. به‎طوری که «مارک داد»، رییس بخش شرقی بی‌بی‌سی در پاسخ به نامه‌ رژیم ایران که از این رادیو می‎خواست مقابل حوادث ایران سکوت کند، جواب می‎دهد: «شما چه‌طور از بی‌بی‌سی انتظار دارید درباره واقعیتی به نام [امام] خمینی که اینک به‎صورت یک عامل عمده در موازنه‌ سیاسی ایران خودنمایی می‎کند بی‌تفاوت بماند؟» (انقلاب ایران به روایت بی‌بی‌سی، ص 12)

در مرتبه‌ دوم بی‌بی‌سی سعی می‎کند با پخش اخبار ضد و نقیض، درست و نادرست، شایعه و واقعیت، علی‌الظاهر خود را در موضع بی‌طرفانه‌ و روشنفکرانه، نگه دارد و در باطن اهداف خود را دنبال کند. در حقیقت شیوه‌ بی‌بی‌سی امتزاج حق و باطل است. و هنگامی‌که حق و باطل با هم ممزوج می‎شوند شناخت این دو از هم مشکل می‎شود. چنان‌چه حضرت امیر (علیه‎السلام) در یکی از خطبه‎‎های نهج‌البلاغه به این موضوع اشاره کرده و می‎فرمایند: «پس اگر باطل با حق در نیامیزد حقیقت‌جو آن را ‌شناسد و داند؛ و اگر حق به‎واسطه‌ باطل پوشیده نشود، برای دشمنان دیگر مجال طعنه‌زدن باقی نمی‎ماند. لیکن اندکی از حق و باطل به هم می‎آمیزد، آن‎گاه شیطان فرصت می‎یابد و نیرنگ می‎کند تا بر دوستان خود چیره شود...»

اما با اندک تأملی در فحوا و نوع اخباری که این رادیو پخش می‎کرد، می‎توان به این موضوع دست یافت که آن‎‎ها به شکل بسیار ماهرانه‎ای، اخبار انقلاب اسلامی را گلچین می‎کنند و در اختیار مخاطب قرار می‎دهند. حتی «جرالد مانسل» مدیر عامل بی‌بی‌سی هم این موضوع را تصدیق می‎کند.

وی در 22 مهر 1357، در نامه‎ای به سفیر ایران در انگلیس، پرده از سیاست این رادیو برداشت و نوشت: «به اعتقاد من این واقعیت بدون چون و چرا باید پذیرفته شود که آیت‌الله خمینی در عرض چند ماهه‌ اخیر، عامل مهمی در صحنه‌ سیاسی ایران بوده است. به همین جهت طبیعی است که هر قدم و جمله او مورد توجه رسانه‎‎های جهان و از جمله بی‌بی‌سی قرار داشته باشد، ولی با این‎حال باید تذکر داد که بر اساس ضوابط تعیین‎شده برای اتاق سرویس خارجی بی‌بی‌سی، از اواسط ماه مه (اردیبهشت) به این طرف پخش مطالب مربوط به فعالیت‌‎های آیت‌الله خمینی، هیچ‎گاه از نصف اخبار و تفسیر‎های مربوط به ایران تجاوز نکرده است. در طول این مدت حدود 460 مورد مطالب درباره ایران از برنامه‌ بی‌بی‌سی پخش شده که 23 مورد از آن مربوط به آیت‌الله‎‎های مقیم ایران بوده است.»

منبع: پنجره

ارسال به دوستان
وبگردی