۱۱ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۸۳۴۳
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۲۸ - ۱۴-۱۲-۱۳۸۹
کد ۱۵۸۳۴۳
انتشار: ۰۰:۲۸ - ۱۴-۱۲-۱۳۸۹

هشداری كه ده سال پیش حاتمی كیا در روزنامه حجاریان داد: این ضربه كمتر از گلوله ای نیست كه به سعید شلیك شد

وقتی یكی از همین روزنامه ها را به رفیقی از یادگارهای جنگ نشان دادم، در سكوت سرش را پایین انداخت. ما سینمایی ها هر ثانیه و هر لحظه برایمان حساب و كتاب دارد. من این سكوت و سر به زیر انداختن را میفهمم. نكند این سر به زیر انداختن ما به حساب ندامت و شرمندگی باشد./ مواظب باشیم در دام سیاست بازانی گرفتار نشویم كه چنان واژه ها را مسخ كنند كه نام بسیج و بسیجی مترادف با خشونت تعبیر شود.
به تصویر كشیده شدن تندروی و توهین سنگین یك عنصر معلوم الهویه به اسم نیروهای ارزشی كه برخی محافل و جریانات رسانه ای مدعی ارزش گرایی نیز در جهت تفسیر و توجیه و مقصرتراشی از خارج گود برایش برآمده اند، در حالی است كه ابراهیم حاتمی كیا كارگردان ارزشی كشورمان، پس از ترور سعید حجاریان، عضو وقت شورای شهر تهران در بیش از ده سال پیش، از شكل گیری جریانی كه با لباس بسیجی، به سمت بسیجی نشانه هشدار داده بود.

صبح امروز

به گزارش آینده ، در شرایطی كه جریان اصلاح طلب روزهای قدرت گیری اش را در فضای سیاسی كشور تجربه می كرد و چهره هایی چون سعید حجاریان، مشاور رئیس جمهور وقت و عضو شورای شهر تهران، به عنوان تئوریسین اصلی طیف سیاسی چپ شناخته می شد، 22 اسفندماه 1378، مقابل درب شورای شهر تهران توسط برخی اشخاص كه انگیزه های ارزش گرایانه به خود سنجاق كرده بودند، سعید حجاریان به وسیله اسلحه ماكاروف روسی ترور شد و البته در نهایت جان سالم به در برد، اما آنچه پس از این واقعه روی داد، تخریب جدی چهره بسیج توسط رسانه ها بود كه در واقع مستقیم یا غیرمستقیم با انتشار تصاویر عسگر با چفیه و غیره، به وقوع پیوسته بود.

ابراهیم حاتمی كیا، فیلمبردار روایت فتح شهید آوینی كه در آن سال ها، به عنوان كارگردانی ارزشی و دارای سبك جا افتاده بود، در نخستین شماره های پس از عید 1379 روزنامه صبح امروز و دقیقاً در نسخه شماره 79/1/10 این روزنامه، در یادداشتی خواندنی، از لباس بسیجی گفت كه حتی در طول جنگ نیز برای آتش گشودن بر روی بسیجی، بر تن منافقین می شد و هشدار داد كه پس از جنگ نیز می تواند چنین اتفاقی بیفتد و البته در هشداری جدی تر به بسیجیان یادآور شد كه مراقب باشند، در دام سیاست بازانی نیافتند كه بسیج را مترادف با خشونت كنند. مطالعه این یادداشت در این ایام كه رفتار برخی مدعیان ارزشی، به چهره نیروهای ارزشی واقعه ضربه زده و مصداق بارزش نیز بی اخلاقی  و نسبت دادن صفت های حرام بوده، جالب توجه است:

*****


«عكس "سعید عسگر" را روزنامه ها چاپ كردند. تصویری نه چندان واضح. اگر گذری تصویرش را ببینی یك لحظه با "حاج همت" اشتباهش میگیری. چه می گویم. سعید عسگر و شهید حاج همت! من هم جا خوردم. چه شده است. آغاز سال 79 و چنین توهمی!

۱- نمی دانم اواخر جنگ هنوز خاطرتان هست. بعد از قبول قطعنامه از طرف ایران و حمله گروهك رجوی از سمت جنوب غرب ایران. خشمی غریب از سوی مردم. پخش دیر هنگام موسیقی ای ایران! از رادیو و تلویزیون! همان روزها من هم در هیبت فیلمبردار به كرمانشاه رسیدم. شهر نیمه تعطیل، خبر از توقف گروهك رجوی در نزدیكی منطقه كوزران. در حال گشت شهر بودم كه رفیقی را یافتم. او مضطرب بود و به ما پیشنهاد داد هرچه سریعتر لباسهایمان را تغییر دهیم. چرا كه "شهر آلوده" است.

واژه شهر آلوده برای اولین بار به گوشم رسید. می گفت گروهك رجوی در هیبت بچه های رزمنده در آمده اند و تشخیص آن ها از نیروهای واقعی بسیار سخت است. برای عوض كردن لباس مقاومت كردم، چرا كه لباس ساده خاكی رنگ-مثل همیشه- بر تن داشتیم و اصلا لباس بزمی همراهمان نبود. وقتی مقاومتم را دید دستم را گرفت و وارد محوطه ای كرد كه یادم نیست، مدرسه بود یا پادگان. دیدم عده ای در گوشه وسیع حیاط دست بسته نشسته اند. حیرت كردم جوانانی مثل ما، عین ما. بعضی چفیه بر گردن، ریش بر صورت و در قد و قواره بچه های رزمنده. دقایقی شوك زده بودم چه می دیدم، همه به زبان ما سخن میگویند.

حتی لهجه های شهرستانی آنها قابل تشخیص بود. بیرون زدم، حال خوشی نداشتم، گمانم بر این بود كه كمی استراحت حالم را عوض خواهد كرد و می توانم به كار فیلمبرداری برسم. ولی كم كم احساسی دیگر قوی تر شد. حال در مقابلت شهری میدیدی پر از جوانانی همچون خودت. ولی دیگر آن حس قبلی را نداشتی، دچار خوف و رجا میشدی. از انبوه دیدن آنها لحظه ای وحشت میكردی و لحظه ای خوشحال. دوربین در دستم بیكار مانده بود، حسب معمول جلو میرفتم. خسته نباشید میگفتم، شوخی میكردم تا در مقابل دوربین راحت باشند، ولی نمیدانستم با این حال خودم چه كنم. همه در وضعیت متهم برایم بودند. مگر نشانی میدادند و من آرام میشدم. تازه فهمیده بودم مفهوم شهر آلوده را.

2- نمیدانم روزهای حملات شیمیایی عراق خاطرتان هست. عملیات خیبر ، بدر. آغاز موج جدیدی از بازدارندگی قوای ایرانی توسط بمبهای شیمیایی. اجباری شدن اقدامات پیشگیری و مجهز شدن رزمنده ها به ماسكهای تنفس. قاعده این ماسك ها چنان بود كه باید محكم به صورت میچسبید و هیچ منفذ اكسیژن جز از طریق فیلتر ماسك نباید به مشام میرسید و یك چیز مانع بزرگی بود. ریش بچه ها! به چشم دیدم مقاومت بچه ها را كه حاظر نبودند ریششان را بتراشند. ولی واقعیت خشن تر از این مقاومت ها بود، ریش ها تراشیده شد و اتفاق جدیدی افتاد، چهره هایی تازه خلق شد، یك جوری شده بودیم. به هم میخندیدیم. بعضی زیباتر و بعضی كج و كوله تر از قبل.

برمیگردم سر همان دو سطر اول. تا اینجا سعی كردم آرام ، نرم ، متین و منطقی جملات را بچینم ولی از این به بعدش فشار بغضم به نوك قلم بیش از حد فشار آورده است و عنقریب از حركت بازماند. پس اجازه دهید راحت باشم.

عزیزان شهر آلوده است. چفیه حاج همت به یغما رفته است. ریش به خون خضاب شده حاج همت به دست صورتك سازان نیرنگ و نفاق، جعل شده است. بهوش باشیم. من نمیدانم چه اصراری بوده است كه همه روزنامه های دوم خرداد چنین عكسی را از سعید عسگر قاب كرده اند. خدا كند مكر ژورنالیستی نباشد. خدا كند از حب علی دست به چنین كاری زده باشند. وای چه میبینم. سال 79 روزنامه ها با عكسی آذین میشوند كه چفیه، این نماد بسیجی، همچون نماد آغازی شوم بر سال جدید تعبیر شود!

دوباره بر میگردم سر همان دو سطر اول. وقتی یكی از همین روزنامه ها را به رفیقی از یادگارهای جنگ نشان دادم. در سكوت سرش را پایین انداخت. ما سینمایی ها هر ثانیه و هر لحظه برایمان حساب و كتاب دارد. من این سكوت و سر به زیر انداختن را میفهمم. نكند این سر به زیر انداختن ما به حساب ندامت و شرمندگی باشد. این غم بزرگ را كجا طرح كنیم كه این روزها ضزبه ای كه به اساس و پیكره جنگ رفته ها وارد میشود كمتر از گلوله ای نیست كه به سمت سعید حجاریان شلیك شد. من دلم گواهی میدهد كه سعید حجاریان هم این غم بزرگ را درك میكند چرا كه او نیز متعلق به همین نسل جنگ رفته هاست.

من تحلیل گر خوبی نیستم. ولی وقتی شهر آلوده میشود جز سایه نشستن و نظاره كردن كاری از دستمان بر نمیاید. نمیدانم چه مرگم شده است كه زبان به تكلم باز كرده ام. حس غریبی آزارم میدهد. نكند سال 79 سال به محكمه كشاندن بچه هایی باشد كه هشت سال به دفاع از این آب و خاك "یا علی" گفتند. مواظب باشیم در دام سیاست بازانی گرفتار نشویم كه چنان واژه ها را مسخ كنند كه نام بسیج و بسیجی مترادف با خشونت تعبیر شود. هر سعیدی، عسگر نیست. هر سعیدی، امامی نیست. می تواند سعید حجاریان نیز باشد.»
برچسب ها: بسیج ، حاتمی کیا
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۴ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۴
1
34
آقای حاتمی! الآن شهر خیلی خیلی آلوده شده است. متأسفم همین!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۴ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۴
1
17
چاکر حاج ابراهیم هم هستیم
یک نکته اساسی برای جلوگیری از چاق شدن یخ نزدن فضاپیماها با بخاری هسته‌ای (+عکس) سند ۲۵۰۰ صفحه‌ای، اسرار الگوریتم گوگل را برملا کرد از خواص روغن بنفشه برای پوست تا کاهش وزن + طریقه استفاده گرانقیمت ترین سرمربیان لیگ برتر انگلیس؛ کدام مربیان بیشترین دستمزد را می گیرند؟ (+عکس) خواص بومادران برای سلامتی و لاغری تصویر حیرت‌انگیز «گرداب مرگبار باکتری» در دریای بالتیک ترامپ مجرم شناخته شد / آیا او می تواند کاندیدای ریاست جمهوری شود؟ چرا نسل انسان‌ کنونی به حیات خود ادامه داد، اما نئاندرتال‌ها نه؟ (+عکس) این ویتامین مانع از مرگ زودهنگام شما می شود و یک کبد صاف و صیغلی تحویل شما می دهد باز هم همان نمایش تکراریِ ملال آورِ مضحکِ مشمئز کننده: سوپرمن علیه پدرخوانده ها ! تهران؛ خیابان دکترفاطمی: کی غافل‌گیر می‌کند/ لاریجانی، احمدی‌نژاد یا حتی روحانی؟ سریع‌ترین جت جنگنده جهان ساخت کدام کشور است؟ (+عکس) دیوان عالی کانادا درخواست توقیف اموال ایران توسط خانواده قربانیان اوکراینی را رد کرد ایجاد بزرگ‌ترین و دقیق‌ترین شجره‌نامه تاریخ پرندگان (+عکس)
وبگردی