۱۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد ۱۶۵۲۷۰
چهارمین کلنگ «تذکرة الرجال» سایت فردا:
آن سروْ بالایِ رشید، آن صاحب لحن‌ها و تیکه‌های جدید، آن درس خوانده صنعتی شریف، آن مایلی کهن و علی دایی را حریف، ‌آن دارای کار‌شناسی ارشد صنایع، آنکه می‌کند میهمانانش را ضایع، آن دندان‌هایش همه ردیف، آن دارای اندام بسیار ظریف...
مطلب پیش روی شما چهارمین مطلب ستون ویژه " تذکرة الرجال " سایت فردا است. "رفیق بی کلک" و "پ.خالتور" نویسندگان این بخش هستند که در نظر دارند با نگاهی متفاوت و طنزگونه به بررسی احوالات چهره های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و .. بپردازند. در این مطلب این دو عزیز به سراغ عادل فردوسی پور، مجری مشهور برنامه نود رفته اند.

آن سروْ بالایِ رشید، آن صاحب لحن‌ها و تیکه‌های جدید، آن درس خوانده صنعتی شریف، آن مایلی کهن و علی دایی را حریف، ‌آن دارای کار‌شناسی ارشد صنایع، آنکه می‌کند میهمانانش را ضایع، آن دندان‌هایش همه ردیف، ‌ آن دارای اندام بسیار ظریف، آن فاش کننده اسرار، آن مترجم سابق روزنامه ابرار، آن استاد فتنه و شور، مولانا عادل فردوسی‌پور!

متولد شهرآرای تهران بود و نصفش زیر چمن پنهان بود و برنامه جنجالیش پر میهمان!

گویند از طفولیت به زاویه ۹۰ درجه علاقه‌ای خاص داشت و در آزمون‌های زبان انگلیسی، از نمره ۱۰۰ آنقدر ذوق نمی‌کرد که از نمره ۹۰! همچنین در همه کار‌هایش بیشتر از ۹۰ درصد پیشرفت حاصل نمی‌شد!

گویند در دوران کودکی پیرنا الکس فرگوسن شیخنا را در زمین فوتبال دیده بود، که پا‌هایش را ۹۰ درجه باز کرده و در بحر حوادث حاشیه‌ای فوتبال فرورفته. پس پیرنا الکس فرگوسن به مریدان فرنگی خود گفت: ‌ «طولی نکشد که این کودک بر شبکه ۳ سلطنت کند و در برنامه‌ای به نام ۹۰ دمار از روزگار اهالی فوتبال در آورد و خواب خوش بر آن‌ها حرام نماید و هیچ بادی ریشه تنومند برنامه‌اش را نلرزاند و شاخه‌های پر میوه‌اش را نخشکاند و از نظر آمار بالای مخاطب بترکاند!»

در اساطیر ورزشی نقل است همانطور که پدرمان آدم علیه رحمه از شوق خوردن گندم به زمین آمد، شیخنا عادل به شوقِ چمن، باغی چنان خوش خط و خال را‌‌ رها کرد! همچنین نقل است که هرگاه مدّتی می‌گذشت و حاشیه‌ای در فوتبال رخ نمی‌داد، افسرده و سرخورده این بیت را با دو دانگ صدایِ جیغش زمزمه می‌کرد: ‌

    من «عادل» بودم و فردوس برین جایم بود             ۹۰ آورد در این دیر خراب‌آبادم!

گویند روزی شیخنا جواد خیابانی، آن اسوه غلو و جو و تعریف از ایرانی را پرسیدند: «یا شیخ، ‌بهترین مجری و گزارشگر ورزشی را که می‌دانی؟!» گفت: ‌ «‌با کمال تاسّف و تحسّر، عادل خان فردوسی‌پور!»

روزی شاعری فوتبال دوست را گفتند شعری بخوان در وصف شیخنا عادل؛ شاعر ورزش پیشه ما بلادرنگ نغمه سر داد:

         «‌با عادل ما هر که درافتاد ور افتاد!»

نقل است، روزی عدّه‌ای از هواداران خشن فوتبال انگلیس از شیخنا عادل خواستند که به خاطر تسلّطش بر زبان انگلیسی، برنامه‌ای به نام «ناینتی» در باب حواشی فوتبال لیگ برتشان ترتیب دهد، تا آن‌ها خراب کاری‌هایشان را به برنامه‌ای مستند کنند امّا شیخنا پاسخ داد: «‌فحشی که بر خودی رواست، بر بیگانه حرام است! من همین جا بمانم منشا خدمات و آشوب‌های بیشتری خواهم بود!» گویند مریدانِ دل نازک انگلیسی به خاطر این شکست عشقی، نعره‌ها کشیدند و کروات‌های خود دریدند و مقداری مواد محترقه خریدند و فی الفور اتوبوس و مغازه‌های بسیاری به آتش کشیدند!

گویند چندی پیش نسخه‌ای خطّی منسوب به مولانا را از زمین چمنی یافتند که به خطی ناخوانا بر جلدش نوشته بود: ‌

   «‌ نامِ عادل نامِ جمله مجریاست           چون نود آمد، حواشی‌ها به پاست!»

رفیقِ بی‌کلک
ارسال به دوستان
وبگردی