۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۲۸۱۹
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۵ - ۲۳-۰۴-۱۳۹۰
کد ۱۷۲۸۱۹
انتشار: ۲۱:۰۵ - ۲۳-۰۴-۱۳۹۰
به یاد حاج احمد

۲۹ سال از نامعلوم بودن سرنوشت ۴ دیپلمات ایرانی گذشت اما... (+تصاویر)

در همین ماجرای اخیر ورود سه جاسوس آمریکایی به کشور آیا در ظرف کمتر از ۲ سال پیگیریهای مداوم آمریکا تاثیر نداشت و یکی از سه زندانی آزاد نشد؟ چگونه است که مسایل حاشیه‌ای در کشور آنقدر بزرگنمایی می‌شود و حایز اهمیت می‌شود اما زندگی ۴ دیپلمات ایرانی که برای خدمت به کشورشان راهی ماموریت بودند، در درجه پایین تری از اهمیت قرار می‌گیرد و تنها هر سال با یک یاد بود و بیانه همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود؟
 
شفاف: چهاردهم تیرماه 1361 در حالی که چهار دپیلمات ایرانی به نام‌های محسن موسوی کاردار ایران در لبنان، احمد متوسلیان وابسته نظامی ایران در لبنان، کاظم اخوان عکاس و خبرنگار ایرنا در بیروت و تقی رستگار کارمند سفارت ایران در بیروت، عازم محل ماموریت خود بودند، در محل ایست بازرسی «البرباره» در منطقه شرقی بیروت، توسط نیروهای «القوات اللبنانیه» (نیروهای لبنانی) دستگیر و ربوده می‌شوند.
 

 
از آن تاریخ،29سال می‌گذرد و تاکنون اخبار ضد و نقیضی پیرامون سرنوشت آنها منتشر شده است و هنوز معلوم نیست  که حتی آنها زنده هستند یا خیر و به نظر می رسد تنها واکنش مسئولین وزارت امور خارجه  در این رابطه بیانیه های سالیانه ای است که در سالگرد ربایش آنان صادر می شود.
 
وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران دربیست و نهمین  سالگرد ربايش 4 ديپلمات كشورمان دوباره  بيانيه‌اي صادر كرد!
 
در اين بيانيه آمده است: بيست و نهمين سالگرد ربايش ديپلمات‌هاي سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت توسط عوامل رژيم صهيونيستي را در شرايطي گرامي مي‌داريم كه همچنان خانواده اين عزيزان اميدوار به آزادي و چشم براه بازگشت فرزندان خود هستند. اگر چه خوشبختانه در سال‌هاي اخير به دليل اهتمام و توجه نسبي صورت گرفته نسبت به اين مساله از جهات بين المللي و منطقه‌يي، زمينه‌هاي مناسبي براي روشن‌تر شدن ابعاد اين موضوع حقوقي، انساني و سياسي فراهم شده و بارقه اميدي در دل انسان‌هاي آزاده و خانواده‌هاي چشم انتظار اين عزيزان ايجاد شده است، ليكن متاسفانه پاسخگو نبودن رژيم صهيونيستي سبب شده است روند مطلوب و حركت مثبت ايجاد شده در مسير كشف حقايق و ابعاد اين حادثه كند شود.
 
وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران ضمن گرامي داشت ياد و خاطره اين عزيزان بر اين مساله تاكيد مي‌كند كه پيگيري سرنوشت اين عزيزان تا بازگشت آنان به دامان خانواده‌هاي گرامي‌شان را به عنوان يكي از اولويت‌هاي اصلي خود در دستور كار مراودات ديپلماتيك خود با جهات بين المللي و منطقه‌يي مد نظر دارد و بار ديگر با عنايت به گزارش دبيركل سازمان ملل، از ايشان مي‌خواهد توجه جدي تري به اين مساله انساني و حقوق بشري كه مرتبط با كنوانسيون‌هاي بين المللي و مورد پذيرش توسط جامعه بين الملل است، اعمال كند و از رژيم صهيونيستي خواسته شود به كنوانسيون‌هاي بين المللي، خواسته افكار عمومي و جستجو كنندگان حقيقت و عدالت و نيز خانواده و فرزندان اين عزيزان توجه كند. همچنين از مسئولان محترم كشور ميزبان ( لبنان) در خواست مي‌كند نسبت به پاسخگويي به پيشنهادات ارائه شده از سوي جمهوري اسلامي ايران جهت تشكيل كميته همكاري و مساعي مشترك با هدف هماهنگي و يكسان سازي داده‌هاي موجود و روشن كردن ابعاد پنهان اين حادثه با جديت تصميم گيري كرده و توصيه‌هاي لازم جهت پيشرفت هر چه سريع‌تر در اين پرونده را مد نظر قرار دهد تا شاهد اقدامات مشترك و موثري در اين مساله باشيم.
 
هر چند تفاوتی که ربایش چهار دیپلمات ایرانی در لبنان در سال 1982 با سایر برهه ها دارد این است که در آن زمان، بیروت در اشغال بود و نیروهای فالانژ که عوامل اصلی جنایت هستند در آن دوره هم پیمان با این رژیم بودندو پس از این اتفاق نیز چند تحول باعث شد روند پرونده به شکل نامشخصی ادامه یابد؛ از جمله کودتاهای داخلی و تغییر فرماندهی فالانژها، بحران های فزاینده داخل لبنان و ادامه جنگ داخلی در سال 1990.
 
همچنین در لبنان نیز پس از توقف جنگ و روی کار امدن دولت های مختلف، با توجه به عدم شناخت و اطلاع هر یک از نحوه عملکرد دولت های پیشین، عملا این جریانبه مرور زمان سپرده شد و به رغم تایید همه مسوولین لبنانی بر حق مسلم ایران برای درخواست کشف سرنوشت این 4 ایرانی نتیجه ای حاصل نشدواز سوی دیگر، بخش اعطم اطلاعات مبنی بر این بود که چون در آن زمان بیروت در اشغال رژیم صهیونیسیتی بوده است، این ها  عامل ربایش بوده و گروگان ها را به فلسطین منتقل کرده اند که با تحولاتی که در این رژیم رخ داد، تضاد و چندگانگی میان مقامات آن ها باعث اظهارنظرهای ضدونقیض آنان در این خصوص شد و این شد که تا امروز اطلاع دقیقی از سرنوشت آنان در دست نیست .
 
از سوی دیگر گفته می شود با اینکه عاملان اصلی این گروگانگیری از نظر تشکیلاتی مشخص هستند ولی از نظر فردی یا اکنون حضور ندارند یا از لبنان فرار کرده اند که روی هم رفته روند دستیابی به سرنوشت را با کندی مواجه کرده است.
 
اما بازهم همه اینها دلیلی بر مشخص نشدن تکلیف مرگ یا زندگی این 4 دیپلمات ایرانی نیست و باید دید چرا تا کنون پیگیریهای جدی در این زمینه صورت نگرفته است؟تکلیف دل دردمند خانواده های این 4 دیپلمات چیست؟هنوز فراموش نشده است که پدر تقی رستگار مقدم یکی از 4 دیپلمات ربوده شده  ،پس از 23 سال انتظار فرزند از دنیا  رفت  و هرگز خبری قانع کننده از فرزند گم شده اش نشنید.

غلامرضا رستگار مقدم برادر تقی رستگار مقدم درباره پدر این دیپلمات در زمان حیات به مهر گفت : بارها با پدرم نزد مسئولان رفتیم و از آنان خواستیم که به این انتظار طاقت فرسا خاتمه دهند؛ حتی تا جایی که به خاطر دارم پدرم دست همه آنها را محکم می فشرد و می گفت فکر کنید فرزند خودتان است.
 


وی افزود : تقریبا همه مسئولان می گفتند که "در اسرع وقت" به این مساله رسیدگی خواهیم کرد اما زمانی به خود آمدیم که 23 سال از جریان ربوده شدن تقی و سه نفر دیگر از دیپلماتهای ایرانی توسط عوامل اسرائیل گذشته و گویا هنوز "اسرع وقت" نشده است.
 
رستگار مقدم با انتقاد از مسئولان کشورمان برای پیگیری سرنوشت چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی گفت : امید خانواده مان در آن روزها با توجه به حرکتهای مردمی و جمع آوری طومار برای رهایی تقی و همراهانش بیشتر شده بود و پدرمان نیز تا اخرین لحظات نام تقی را بر لب داشت و به امید بازگشت او نفس می کشید و مادرمان نیز هنوز به امید بازگشت او زنده است.
 
حسن اخوان برادر کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي نیز  در نامه ای  از ملت ایران خواسته است  برادرش را فراموش نکند و از  نحوه اقدامات دولتها در این 29 سال انتقاد کرده است.
 

قسمتهایی از نامه به شرح زیر است:

سه دهه از ربوده‌ شدن‌ کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي، حاج احمد متوسليان، تقي رستگار مقدم و سيدمحسن موسوي کاردار سفارت ايران در بيروت توسط نيروهاي وابسته به رژيم اشغالگرقدس در لبنان سپري شده است‌.‌ متاسفانه‌ عليرغم‌ گذشت‌ سه دهه سرنوشت‌ آنان‌ همچنان‌ در هاله‌ اي‌ از ابهام‌ قرار دارد که يک روند خيلي طولاني را طي کرده و نمونه اي تاريخي نداشته است که حتي مي توان اين موضوع را به عنوان طولاني ترين گروگانگيري تاريخ در رکوردهاي گينس ثبت نمود!

دورنماي سياست‌ دولتهاي گذشته که در سه دهه بر مصدر امور بوده‌اند، نشان مي‌دهد که پيگيري پرونده در مسير واحدي درحال حرکت نبوده و مدام در فراز و فرود ناشي از موج‌هاي انحرافي قرار گرفته است.

رابطه بين شهروندان و حمايت سياسي دولتها يک اصل پذيرفته شده است.اگر با صراحت فراز و فرود پرونده اين عزيزان را مرور کنيم و معيار قضاوت حق و انصاف باشد نتيجه و سرجمع آن گزنده و تلخ خواهد بود. در اين ميان ممکن است سؤالاتي بي‌شمار به ذهن خطور کند مبني بر اينکه:

چرا از اتباع ايراني در سه دهه گذشته خوب دفاع نشده ؟

چرا قدرت غيررسمي بعضي از مسئولين آنقدر زياد است که نمي‌توان حتي با آنان برخورد کرد؟

چه کسي بايد پاسخگوي بحران‌هاي روحي عاطفي ايجاد شده يا تشديد شونده از جانب مسئولين پرونده باشد؟

آيا در قبال برخورد با اين افراد، خلأ قانوني وجود دارد يا خير؟

و سؤالاتي ديگر... نکته اي که به ذهن کمتر کسي خطور مي‌کند اين است که اين افراد چگونه و در چه شرايط و فضايي توانسته‌اند سالها به پرونده دست يابند؟ با توجه به حقوق شهروندان چرا اين تصدي استمرار يافته است؟ و ممکن است هر کسي با شنيدن يا خواندن عنوان از خود سوال نمايد، آيا چنين موضوعي مي تواند واقعيت داشته باشد؟

به هر حال طرح موضوع فضاي خاصي را به‌ ذهن‌ متبادر مي‌سازد. ضمن اينکه با استناد به مدارک و اسناد غير قابل انکار موقعيت و جايگاه افراد را در پيگيري نشان مي‌دهد، بديهي است فرار از حقيقت يا بي‌اعتنايي نسبت به يک واقعه ملي مشکلي را حل نمي‌کند لذا بايستي به اين موضوع ومسائل آنان، موشکافانه و دقيق پرداخته شود.

هر آدم منصفي قبول دارد که خانواد ه ها حق دارند از سرنوشت عزيزانشان پس از سه دهه آگاه شوند.
بزرگترين مانع براي اين کار افراد ذي‌نفوذ در عرصه اين پرونده هستند که متاسفانه در گذشته نقش و تاثيرگذاري بيشتري ‌نسبت به مسئولين داشته اند. در مجلس هفتم وزير امور خارجه و اطلاعات در ارتباط با اين موضوع در کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي حضور يافتند و اين موضوع مورد بررسي قرار گرفت اما نتيجه چه بود؟

ضمن اينکه در دولت نهم ودهم مسئولين پرونده در چند مرحله تغيير کرده اند به عنوان مثال آخرين مسئول پرونده آقاي سعيدلو بودند که ايشان به سازمان تربيت بدني رفتند که هم اکنون ارتباط چنداني با نوع مسئوليت ايشان ندارد.
راه‌حل اين است که با صداقت در مورد سرنوشت اين عزيزان حرف بزنند و دولت‌ مردان با اتخاذ مواضع مبهم خانواده ها را در برزخ نگه ندارند.

نکته مهم در مورد اين پرونده اين است که ساز وکارهاي لازم براي خروج از بن بست وجود دارد و مشخص و کارآمد است و اين معضل نيز قابل حل مي باشد اما شرط اول اين است که اين اراده وجود داشته باشد و بخواهيم.
 
پدر احمد متوسلیان هم به گفته  سردار قاسمی سه سالی است که فوت شده  است .غلامحسین  متوسلیان نیز در فراق پسر  جان به جان آفرین  تسلیم کرد.سردار قاسمی اما معتقد است کسی حق ندارد پرونده  متوسلیان  را به عنوان شهید  مختومه اعلام کند.
 


وی در مراسم بیست و نهمین سالگرد اسارت 4 دیپلمات ایرانی گفت: کسی حق ندارد پرونده احمد متوسلیان را تا اطلاعات کامل واصل نشده با نام شهید ببندد ، خیلی ها دوست دارند پرونده احمد متوسلیان را ببندند حتی بعضی از هم لباسی‌های او، برای اینکه او آدمی‌بود که حرف هر کسی را قبول نمی‌کرد برای همین نباید همچین مدلی پرورش پیدا کند احمد مانند بعضی ها منم نداشت.
 
همسرموسوی  کاردار ربوده شده ایران در لبنان و مشاور رئیس جمهور در امور بانوان نیز در سالگرد بیست و نهمین سال اسارت این 4 تن  با تاکید بر اینکه ۴ دیپلمات ایرانی ربوده شده در لبنان زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند، گفت: سازمان ملل باید در این رابطه کمیته حقیقت یاب تشکیل دهد.
 


مجتهد زاده افزود: خانواده‌های ۴ دیپلمات در دو بعد لبنانی و بین المللی اقداماتی را پیگیری کردند که با توجه به مسئولیت لبنان به عنوان محل وقوع ربایش با مسئولان لبنانی مذاکراتی را داشته ایم و در بعد بین المللی نیز چون این چهار نفر زنده اند و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند سازمان ملل وظیفه دارد با تشکیل کمیته حقیقت یاب این رژیم را مورد سئوال و بازخواست قرار دهد.
 
همسر سید محسن موسوی دیپلمات ربوده شده ایرانی در لبنان تاکید کرد: باید با اعمال فشار به رژیم صهیونیستی زمینه آزادی و بازگشت دیپلمات های ایرانی فراهم شود.
 
وی خاطر نشان کرد: رژیم صهیونیستی در رابطه با ربایش ۴ دیپلمات ایرانی مسئول است و باید پاسخگو باشد.
وی یادآور شد: نقض آشکار حقوق بین الملل تا چه زمانی باید توسط رژیم صهیونیستی ادامه یابد و چرا جامعه بین الملل برای یک بار سران جنایتکار این رژیم را محاکمه نمی کند چرا که این رژیم تهدید امنیتی و روانی برای جهان بشریت است.

اما هنوز و با تمام این تفسیرات از سرنوشت این 4 دیپلمات ایرانی  اطلاعاتی در دسترس نیست و همچنان خانواده هایی چشم به راه عزیزان خود مانده اند و کسی پاسخگوی آنها نیست.

حال سوال این است  که اگر این اتفاق برای سایر کشورها می افتاد  آیا 29 سال برای آزادی اسرای خود تحمل می کردند یا آسمان را به زمین می دوختند؟
در همین ماجرای اخیر ورود سه جاسوس آمریکایی به کشور  آیا در ظرف کمتر از 2 سال پیگیریهای مداوم آمریکا تاثیر نداشت و یکی از سه زندانی آزاد نشد؟چگونه است که مسايل حاشیه ای در کشور آنقدر بزرگنمایی می شود و حایز اهمیت می شود اما زندگی 4 دیپلمات ایرانی که برای خدمت به کشورشان راهی ماموریت بودند ،در درجه پایین تری از اهمیت قرار می گیرد و تنها هر سال با یک یاد بود و بیانه همه چیز به فراموشی سپرده می شود؟
تا کی حاشیه های پر رنگ تر ازمتن؟ آیا وقت آن نرسیده که مسئولین در این رابطه اقدام جدی انجام دهد تا حداقل از سرنوشت این 4 تن و این که آیا زنده هستند یا خیر اطلاعات دقیق بدست آورد؟
ارسال به دوستان
وبگردی