۲۸ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۱۶۲
تاریخ انتشار: ۰۲:۰۳ - ۰۳-۰۳-۱۳۸۶
کد ۱۸۱۶۲
انتشار: ۰۲:۰۳ - ۰۳-۰۳-۱۳۸۶
آن زمان استاندار اهواز يك نظامي بود كه بسيار هم تندرو و خشن بود. او اصرار داشت اعضاي اين گروه بايد محاكمه و بعد اعدام شوند. اينها همه در زندان بودند كه انقلاب شد و آنها آزاد شدند. يكي از برادران سيدمحمد در همين جريانات توسط ساواك به شهادت رسيد.

سوم خرداد، سال‌‏روز آزادسازي خرمشهر بهانه خوبي است تا يادي شود از مقاومت 34 روزه مردم خرمشهر و در راس آن شهيد محمد جهان‌‏آرا. قبل از نماز مغرب و عشا در حياط باصفاي خانه پدر شهيد جهان‌‏آرا فرصتيدست داد تا در گفت‌‏وگوي با پدر، بيشتر بدانيم از پسر.

پدر شهيد جهان‌‏آرا در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، در ابتدا به سوابق مبارزاتي شهيد جهان‌‏آرا در دوران انقلاب اشاره و خاطرنشان كرد: محمد از 15 سالگي به فعاليت بر ضد رژيم پهلوي مشغول بود. او بچه‌‏هاي خرمشهر را جمع كرده بود و در طوماري كه با خون خودشان امضا شده بود، اعلام كرده بودند كه تا جان دارند با اين رژيم مبارزه مي‌‏كنند. بعد از مدتي محمد را گرفتند و ساواك بنا به همين طومار او را مورد آزار و اذيت قرار مي‌‏داد البته محمد را در ابتدا نتوانستند دستگير كنند.

وي درباره دستگيري شهيد محمد جهان‌‏آرا توسط ساواك، گفت: چون دوستان محمد را گرفته بودند، او ناراحت بود و سعي داشت كاري براي آنها بكند. محمد در آن زمان در اهواز بود و برادر كوچك‌‏تر او سيدعلي را گرفته بودند اما چون هنوز به سن قانوني نرسيده بود، نمي‌‏توانستند او را زياد در بازداشتگاه نگه دارند. در نهايت محمد نيز دستگير شد و مدتي را در زندان اهواز بود. پس از آزاد شدن به خرمشهر بازگشت و مبارزات ضد رژيم خود را ادامه داد.

پدر شهيد جهان‌‏آرا در مورد فعاليت‌‏هاي دوران دانشجويي پسرش خاطرنشان كرد: محمد در دانشگاه تبريز قبول شد و سيدعلي در دانشگاه تهران. اين دو برادر هر دو فعاليت خود را در دوران دانشجويي ادامه مي‌‏دادند و كاملا زندگي مخفيانه‌‏اي داشتند. در همان زمان گروه منصورون تشكيل شد كه سيدمحمد و سيدعلي نيز عضو آن بودند. آقاي رضايي هم از اعضاي اين گروه بود. نقش شهيد جهان‌‏آرا در اين تشكيلات بسيار چشمگير بود و در بسياري از فعاليت‌‏هاي اين گروه شركت داشت.

وي درباره گروه منصورون و تلاش شهيد جهان‌‏آرا در اين گروه، گفت: يك روز جهان‌‏آرا در اهواز بود كه تصميم گرفتند مقداري اسلحه در ماشين برادر او جاسازي كنند. وقتي برادر محمد با ماشين مي‌‏رفت، يكي از كلانتري‌‏هاي بين راه به او مضنون شده بود. جلوي او را گرفته و ديده بودند كه اسلحه حمل مي‌‏كند. شهيد جهان‌‏آرا وقتي شنيد اين گروه را گرفتند، به صاحب ماشين گفت، برو بگو ماشين را دزديدند و اينها اسلحه‌‏ها را به بدون هماهنگي و بدون اطلاع من جاسازي كرده بودند.

پدر شهيد جهان‌‏آرا ادامه داد: آن زمان استاندار اهواز يك نظامي بود كه بسيار هم تندرو و خشن بود. او اصرار داشت اعضاي اين گروه بايد محاكمه و بعد اعدام شوند. اينها همه در زندان بودند كه انقلاب شد و آنها آزاد شدند. يكي از برادران سيدمحمد در همين جريانات توسط ساواك به شهادت رسيد.

پدر شهيد جهان‌‏آرا در مورد خاطرات خود از فعاليت‌‏هاي شهيد جهان‌‏آرا در دوران بعد از انقلاب، گفت: وقتي انقلاب به پيروزي رسيد، جهان‌‏آرا مجدد به خرمشهر بازگشت و يك مركز فرهنگي در آنجا ايجاد كرد. يك روز مردم آن منطقه كه عرب بودند، به اين مركز حمله كردند و مشكلاتي را براي مركز به وجود آوردند. وقتي آنها به شهرباني رفتند، فرماندار شهر و مسوول ژاندارمري خرمشهر مي‌‏خواستند برخورد شديدي با آنها بكنند. آنها مي‌‏گفتند جهان‌‏آرا كسي است كه وقتي شما در خانه خواب بوديد، مبارزه مخفيانه مي‌‏كرد تا انقلاب به پيروزي رسيد. اما شهيد جهان‌‏آرا با آنها برخورد بسيار ملايمي داشت، به طوري كه آنها نيز جذب اين مركز فرهنگي شدند.

وي افزود: فعاليت‌‏هاي فرهنگي شهيد جهان‌‏آرا ادامه داشت تا سپاه پاسداران تشكيل شد و محمد فرمانده سپاه منطقه شد. بعد از مدتي فرمانده نيروي دريايي بركنار شد و شهيد جهان‌‏آرا به طور موقت اين مسووليت را برعهده داشت.
پدر شهيد جهان‌‏آرا درباره اختلاف بني‌‏صدر و پسر خود، گفت: وقتي او فرمانده سپاه شد، در ملاقاتي نزد امام(ره) رفته بود و از عدم كمك‌‏رساني بني‌‏صدر شكايت كرده بود. او گفته بود زماني كه عراق با تمام قوا به ما حمله مي‌‏كند، بني‌‏صدر هيچ كمكي به ما نمي‌‏كند. بعد كه بيرون آمده بودند، بني‌‏صدر به شدت عصباني شده بود كه شهيد جهان‌‏آرا با صراحت مشكلات خود را بيان كرده بود.

وي با اشاره به مقاومت مردم خرمشهر و شهيد جهان‌‏آرا در زمان حمله عراق به اين شهر، گفت: صدام گمان مي‌‏كرد در عرض مدت كوتاهي مي‌‏تواند خوزستان را اشغال كند حتي خبرنگاراني را با خود به بصره آورده بود و گفته بود يك هفته ديگر با شما در تهران مصاحبه مي‌‏كنم. در حالي كه تنها 34 روز در خرمشهر زمين‌‏گير شد. تمام دنيا از اين مقاومت حيران بودند كه چطور يك جوان توانسته است تنها به كمك نيروهاي مردمي اين چنين مقاومت كند. همان زمان رهبر معظم انقلاب به خرمشهر آمده بودند و عكسي نيز با شهيد جهان‌‏آرا در آنجا دارند.

پدر جهان‌‏آرا به نقل از درويش، كارگردان سينماي دفاع مقدس، خاطرنشان كرد: ايشان چند وقت پيش به لندن رفته بودند. در تماسي از بي بي سي به او گفته بودند كه ما درباره شهيد جهان‌‏آرا از تو سوالاتي داريم. آقاي درويش مي‌‏گفت آنها يك ساعت از من سوال مي‌‏كردند كه چطور جهان‌‏آرا با نيروهاي محدود توانسته بود ارتش بعثي عراق را متوقف كند.

وي در پايان با اشاره به زندگي سخت و مخفيانه شهيد جهان‌‏آرا، گفت: او در زماني كه در خرمشهر و فرمانده سپاه آن ناحيه بود، بسيار فعاليت مي‌‏كرد. وقتي از او پرسيدند چطور با اين همه تلاش و كوشش خسته نمي‌‏شود، گفته بود، وقتي ما در تهران زندگي مخفيانه داشتيم، به واسطه امرار معاش در كوره‌‏هاي آجرپزي تهران كار مي‌‏كرديم كه هم ما را نشناسند و هم برخي مخارج خود را تامين كنيم.

پدر جهان‌‏آرا با ذكر خاطره‌‏اي از پسر خود گفت: يك بار شهيد جهان‌‏آرا مريض بود. او در منطقه بود، هر بار بايد به نوبت يكي پست مي‌‏داد. وقتي نوبت ايشان شد، پاسدارها به او گفته بودند كه شما حالتان خوب نيست، ما به جاي شما پست مي‌‏دهيم.
او نپذيرفته بود. او با اين حال كه در تب مي‌‏لرزيد به پست رفته بود. در همان جا يك بسيجي كه او را نمي‌‏شناخت به او گفته بود اين جهان‌‏آرا كه مي‌‏گويد در عراق ايستاده است، كيست؟ ايشان گفته بود يكي مثل شما. شهيد جهان‌‏آرا با واسطه ساده بودنش چندان شناسايي نمي‌‏شد و فرقي با بسيجي‌‏هاي ساده نداشت، به همين دليل آن بسيجي بدون آنكه او را بشناسد، از شهيد جهان‌‏آرا سوال كرده بود و شهيد جهان‌‏آرا نيز در پاسخ گفته بود، جهان‌‏آرا يكي مثل شما است و فرقي با شما ندارد.

ارسال به دوستان
وبگردی