سوم خرداد را خيلی از جوانترها به ياد ندارند. مدتها بود كه جنگ در سراسر جبهههای جنوب و غرب ادامه داشت. عراق آن روز به رهبری صدام حسين بهترين روابط را با دنيا داشت. عربها از او حمايت میكردند چون رژيم عراق خود را در مقام نمايندگی عربها در برابر عجمها جا زده بود. اروپا و آمريكا هم از صدام حمايت میكردند چون او را نماينده خود در برابر موج فراگير انقلاب اسلامی ايران میديدند. اين حمايت جهانی و منطقهای و آن تنهايی و غربت ايران آن روز، جبهههای جنگ را به نفع رژيم عراق رقم زده بود.
شهرهای فراوانی در استانهای مختلف ايران در اشغال كامل دشمن بود. بزرگترين شهری كه در دست عراقیها بود خرمشهر بود. وقتی همه شهر سقوط كرد و آن همه شهيد در راه آرمان دينی و ملی جان دادند نام آن را به خونينشهر تبديل كرده بودند. در خبرهای راديويی تلويزيونمان وقتی میخواستند اسم آن شهر را بياورند، خونينشهر میگفتند.
نيمی از ايران در تيررس حملات توپخانهای و هوايی عراق بودند. بروبچهها تصميم داشتند اين بار نگذارند بخشی از ايران جدا شود. در تمام جنگهای گذشته اين كشور، قسمتی از ايران از پيكره مام وطن جدا شده بود. عمليات فتحالمبين كه برنامهريزی شد، قرار بود خرمشهر آزاد شود. اين خبر خيلی مهمی بود. رزمندهها شور فوقالعادهای داشتند؛ سمبليک بود. سقوط خرمشهر پيروزی سمبليک عراق بر ايران تلقی شد.
قلب مجروح مردم و نگرانی از جدا شدن خرمشهر و يا خونينشهر آن روز از ايران بهترين مشوق فرزندان اين آب و خاک بود. هيچكس گمان نمیكرد در آن عمليات خرمشهر آزاد شود؛ اما شد.
وقتی اخبار روز سوم خرداد ۱۳۶۰ مارش میزد و بعد از مدتی برای اولين بار دوباره كلمه خرمشهر را بهكار برد، اول طبق عادت با صدای پر از هيجانی اخبار اعلام كرد كه خونينشهر آزاد شد؛ بعد از چند دقيقه اعلام كرد خرمشهر آزاد شد. دوباره خرمی به شهری كه میرفت برای هميشه خونين بماند برگشت. خرمشهر به ايران بازگشته بود. آنقدر حادثه پيروزی خرمشهر باورنكردنی بود كه دشمن هم باور نمیكرد.
روز 4 خرداد آن سال، تلويزيون ايران ديدنی بود. يک ساعت فقط اسيرها را نشان میداد. بيشترين اسير تاريخ جنگ در آن عمليات بود. فتح خرمشهر روز ماندگار ايران شد. اين بار ملت تصميم گرفته بودند كه ديگر بخشی از ايران، از ايران جدا نشود. ياد همه آن افتخار آفرينان به خير.
محمد علی ابطحی