۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۲۶۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۳ - ۰۵-۰۳-۱۳۸۶
کد ۱۸۲۶۶
انتشار: ۱۲:۰۳ - ۰۵-۰۳-۱۳۸۶

كتاب اطلس خليج‌فارس سندي عليه ايران است

مهم‌ترين اشكال اين بوده كه طرف ايراني در اين زمينه تخصصي نداشته است.


روزي كه كتاب «اطلس تاريخي خليج‌فارس» در روز ملي اين خليج ايراني رونمايي مي‌شد، خيلي‌ها  از اين‌كه چنين كتابي در روزها و شرايطي كه بحث بر سر نام خليج‌فارس اوج مي‌گيرد سندي است براي اثبات حقانيت ايرانيان و از آن پارسيان ماندن اين خليج خوشحال بودند. بي‌آنكه بدانند در جشن رونمايي از كتابي ضد ايرانيان شركت جسته‌اند. دكتر «محمدرضا چيت‌ساز» نخستين كسي بود كه متوجه اشكالات مهم تاريخي اين كتاب شد و اكنون به يكي از منتقدان اصلي آن تبديل شده است. آوردن بيش از صد بار نام خليج به تنهايي در اين كتاب ترغيبمان كرد كه پاي صحبت‌هاي اين استاد تاريخ ايران باستان و پژوهشگر مقولهء خليج‌فارس بنشينيم:

كتاب اطلس تاريخي خليج‌فارس در كجا چاپ شده است؟

اين كتاب در سال 2006 ميلادي در بلژيك و به سه زبان فارسي، فرانسه و انگليسي چاپ شده است. 
  
دليل انتقاد شما به عنوان اين كتاب، چيست؟

عنوان اين كتاب به هر سه زبان، «اطلس تاريخي خليج‌فارس» و عنوان تكميلي آن قرن شـانـزدهـم و هجدهم است. اما اين كتاب يك اطلس تاريخي در مورد خليج‌فارس نيست بلكه بـايـد اسم كامل‌تر و صـحيح‌تري براي آن انتخاب مي‌شد كه با توجه به محتواي كتاب مي‌توان نام «نقشه‌هاي اروپاييان از خليج‌فارس» (قرن شانزدهم و هجدهم) را براي آن پيشنهاد داد. ما وقتي از اطلس تاريخي صحبت مي‌كنيم يعني بايد هم دوره‌هاي تاريخي و هم همهء آن مسايل را بپوشاند. از سويي اين كـتـاب تنهـا شـامـل نقشه‌هاي اروپاييان است در حالي كه ما در آن دو قرن نقشه‌هاي عثماني، عربي و فارسي هم داريم.   

اين كتاب با حمايت كدام موسسه چاپ شده است؟

يك تفاهم‌نامه در سال 2004 ميلادي بين دانشگاه تهران و سوربن فرانسه و سنرس فرانسه (مركز علمي فرانسه) در سال 2004 ميلادي امضا شده است. از طرف ايران دكتر طالقاني -استاد دانشكدهء علوم اجتماعي دانشگاه تهران انتخاب شد كه كارهاي اوليه را انجام داد. اين ناشر بلژيكي كارهاي مربوط به نشر آثار دكتر طالقاني را برعهده دارد و دو سال بعد در سال 2006 جلد اول اين مجموعه چاپ شد، جلد دوم آن نيز در دست چاپ است.

تفاهم‌نامه كه بين ايران و فرانسه امضا شده، اين چه ربطي به بلژيك دارد؟

اين را بايد از طرف ايراني پرسيد. در مقدمهء اين كتاب نيز نوشته شده كه مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجهء ايران نيز دخيل بوده كه البته من در اسناد و نقشه‌هاي اين كتاب سندي در اين باره نديدم.   

محتواي اين كتاب چه ايرادي دارد؟

اولا كتاب به سه زبان نوشته شده و تنها فصل‌هاي اصـلي آن به فارسي ترجمه شده و بخش مهم و تخصصي آن يعني نقشه‌ها كه حدود 100 نقشه هستند به فارسي ترجمه نشده است. مهم‌ترين اشكال اين بوده كه طرف ايراني در اين زمينه تخصصي نداشته است. هرچند هركس مي‌تواند و حق دارد در هر زمينه‌اي كتاب بنويسد اما كتابي به اين اهميت كه غير از مسايل علمي مسايل سياسي بر آن مترتب است مضافا اين‌كه با يك مركز بين‌المللي خارج از ايران در حال تعامل و كار مشترك هستيم جاي تامل و تعجب است كه در اين كتاب با وجود بحث‌هاي تاريخي بسيار و برخي مباحث باستان‌شناسي آن، چرا از بين اين همه استاد دانشگاه و مورخ يك استاد جامعه‌شناسي انتخاب شده است، البته اگر فرد غيرمتخصص مي‌توانست از عهدهء آن به خوبي برآيد قابل اغماض بود كه چنين نشده است، اما طرف‌هاي فرانسوي -پرتغالي و آمريكايي اين كتاب نيز در مورد بحث‌هاي تاريخي تخصص ندارند بلكه متخصص نقشه‌هاي قديمي هستند. در قسمت‌هاي مختلف كتاب به جاي خليج‌فارس از واژهء خليج به تنهايي استفاده شده است كه البته من بعدها متوجه شدم از روي عمد بوده است. بخش مهمي از نتايج تحقيقات مورخان و جغرافيدانان ايراني و عرب و يوناني و رومي در سده‌هاي مختلف به دلايل گوناگون كه بايد خودشان پاسخگو باشند، ناديده گرفته شده است مانند اين است كه شما كتابي به نام تاريخ كامل ايران بنويسيد و در آن تنها بخش‌هايي را كه خود گزينش كرده‌ايد بياوريد.

در متن كتاب دقيقا چند بار واژهء خليج به جاي خليج‌فارس به كار رفته است؟

دو سه بار در نقشه‌ها و متن‌ها از خليج عربي استفاده شده است. مي‌توان به دليل اين‌كه نقشه‌ها تاريخي هستند به اين موضوع ايراد نگرفت. در بخشي از متن هم چون به منابع رجوع شده ايرادي ندارد. بحث اصلي ما اين است كه در بسياري از قسمت‌هاي كتاب از خليج به تنهايي استفاده شده است و صحبت‌هاي مولف ايراني كتاب نشان مي‌داد كه آقايان مي‌خواهند تعاملي با اروپا برقرار كنند و براساس اين تعامل ما بايد در بحث به كارگيري واژهء خليج‌فارس از خودمان تعصب نشان ندهيم. اين تعامل نيست بلكه خودباختگي در برابر غرب است و در واقع سياسي كاري با تاريخ است. مولف ايراني اين كتاب به من گفت كه شما 20030 سال است دم از خليج‌فارس مي‌زنيد به كجا رسيديد؟ شما بايد با اروپايي‌ها تعامل برقرار كنيد. در صورتي كه به نظر من به اين قيمت نمي‌توان نام آن را تعامل گذاشت.   

انجام چنين پروژه‌اي در جهت تعامل با اروپا بوده است؟

من فكر مي‌كنم اين‌كار دو سه دليل داشته است. يكي اين‌كه از طرف دانشگاه تهران يا فرانسه پيشنهادي شده و بعد اين‌جا يك ايراني بدون داشتن تخصص كافي، مسووليت اين‌كار را قبول كرده است و اين در دنياي علمي امروز پذيرفته نيست كه البته ايشان پروژه‌هاي ديگري نيز با فرانسويان دارند، از جمله پروژهء روستايي گيلان و نيز راه‌هاي باستاني و كاروانسراهاي ايران. بعيد نيست اندكي بعد شاهد انجام پروژهء بررسي تاريخ موسيقي ايران با همكاري فرانسويان نيز باشيم.   

واكنشي از سوي مسوولان نسبت به اين انتقادات ديده شده است؟

من در روز ملي خليج‌فارس، دهم ارديبهشت امسال بـه صورت رسمي اين كتاب را نقد كردم. در نـمايشگاه بين‌المللي كتاب نيز مطرح كردم. در حضور قائم مقام سازمان مـيـراث فرهنگي در جـلسـه‌اي بـه هميـن مـناسبت نيز مساله را مطرح كردم كه از سوي مولف ايراني شنيدم كه ما در حال تعامل با اروپا هـستيـم و قائم مقام سازمان نيز گفتند اين كـتاب فقط در خارج ايران پخش شود. نام اين كار را نمي‌توان تعامل گذاشت.   

كتاب ايراد ديگري نيز دارد؟

تقريبا 80 بار در صـفحاتي كه نقشه‌ها تـوضيـح داده شده و نـزديك به 130 بار در متن‌ها واژهء انگليسي يا فرانسه خليج به تنهايي به كار رفته است. حتي در متن هفت- هشت سطري پشت كتاب چند بار واژهء خليج به كار رفته است. به‌نظر مي‌رسد در اين كتاب سعي بر آن بوده كه ثابت كنند در ذهن كل مورخان و جغرافيدانان باستان و دوران بعد از اسلام بين خليج عربي و خليج‌فارس چنان درهم‌رفتگي مفهومي وجود دارد كه نمي‌توان آن را تفكيك كرد. اين سخن نه تنها از نظر علمي مطلقا نادرست است بلكه اگر ثابت بشود يعني امروز هم مي‌توان به خليج‌فارس، خليج عربي گفت و اين بسيار خطرناك است. اين كتاب سندي شده است كه بسيار سريع و شديد عليه ما مورد استفاده قرار خواهد گرفت و ما امروز دلمان خوش است كه سندي عليه خودمان در مركز علمي سنرس رونمايي شده است.   

در شرايطي كه آثار بسياري از نويسندگان ما تنها به خاطر يك واژه دچار مميزي و حتي عدم صدور مجوز مي‌شوند آيا شما اين اتفاق را تنها ناشي از سهل انگاري متوليان مي‌دانيد؟

من نمي‌دانم اما اميدوارم اين كتاب را مسوولان ما بخوانند و روي اين موضوع دقت شود. ما با دست خودمان سابقهء تاريخي‌مان را انكار مي‌كنيم و اين جاي سوال دارد. از سويي اروپايي‌ها بي‌دليل كاري را انجام نمي‌دهند و براي برنامه‌هايشان هدف‌هاي كوچك ،متوسط و بزرگ دارند. اين را بگذاريد دركنار اين‌كه از شش فصل كتاب، طرف ايراني هيچ‌كدام را ننوشته است ودر حالي كه در مقدمه از وي تشكر شده است و حتي نقشه‌هاي ايراني نيز در كتاب نيامده است. جالب اينجاست كه پرتغالي‌ها جشني به نام ورود به آبراه خليج‌فارس را در «ليسبون» و چند جاي ديگر گرفتند و حالا نيز بعد از گذشت 500 سال نسبت به مرمت قلعه‌هاي خود در آن دوره در جنوب ايران اظهارنظر كرده و خواسته‌اند اين كار با نظارت كارشناسان پرتغالي صورت گيرد.   

بحث خليج‌فارس و برداشتن عنوان فارس از آن  از چه زماني آغاز شد؟

خوشبختانه در نقشه‌ها و متون باستاني تقريبا همه جا عنوان خليج‌فارس آمده است. در 99 درصد متون دورهء اسلامي نيز به همين ترتيب است. بين جنگ جهاني اول و دوم در منطقهء خليج‌فارس اتفاقاتي افتاد. در همان دوران يكي از كارمندان وزارت امور خارجهء انگليس بعد از بازنشستگي به بحرين مي‌رود و آنجا پيشنهاد مي‌كند كه از اسم درياي عرب استفاده شود. پس از پايان جنگ جهاني دوم تفكرات ناسيوناليستي عربي به ويژه در خاورميانه به اوج مي‌رسد كه نمونهء آن عبدالكريم قاسم در عراق و جمال عبدالناصر در مصر بود. قاسم در عراق از واژهء خليج عربي استفاده مي‌كند و حتي دستور تهيهء نقشه‌اي را مي‌دهد كه خليج‌فارس در آن جزو عراق باشد. در همان زمان جمال عبدالناصر كتابي به عربي نوشته بود كه محدودهء جغرافيايي دنياي عرب را در آن مشخص مي‌كرد و در آن‌جا خليج‌فارس را به كار مي‌برد. كمي بعد مشاورينش به او گفتند قاسم در عراق در حال تبديل شدن به رهبر دنياي عرب است و يكي از دستمايه هايش_ همين خليج العربي است. عبدالناصر نيز براي از ميدان به در كردن قاسم و رهبر جهان عرب شدن اين را پذيرفت كه از خليج عربي استفاده كند. اين نشان دهندهء سابقهء جوان اين موضوع است و امروز مي‌بينيم كه برخي كشورهاي عربي كه به اين موضوع دامن مي‌زنند، نمي‌توانند به منابع معتبري رجوع كنند.

منبع: سرمایه

 

ارسال به دوستان
وبگردی