این گزینه را بررسی كنید: احتمال رابطه سفیر سعودی در آمریكا و باند مواد مخدر مكزیك

 آینده - نصرت الله تاجیك، سفیر سابق ایران در اردن كه خود در یك پرونده سوژه پرونده سازی آمریكا بوده، در یادداشتی نوشت:

با توجه به طراحی سناریوی ضعیف ترور سفیر سعودی در آمریكا و درگیر شدن باندهای مواد مخدر به نظر میرسد در صورت صحت این مطلب صرفا" این فرضیه سازی میتواند با درگیر بودن سفیر سعودی در یك مسئله مواد مخدر مرتبط بوده و این امر یك تسویه حساب داخلی این باند محسوب میشود و آمریكا این مسئله را با سوء استفاده از تابعیت ایرانی هنرپیشه اول این نمایشنامه، جهت آن را به سمت ایران سوق داده است.

اما و اگرها، سوالات فراوان و ابهاماتی كه پروژه شورلتی آمریكا علیه ایران مقابل ناظرین مستقل سیاسی مطبوعاتی گشوده و نیز اهدافی كه آمریكا در پرتو این قضیه دنبال می كند را به انتهای مقاله واگذار می كنم. هیچوقت لحظه ای كه پنج سال پیش وقتی پس از شانزده ساعت بعد از دستگیری ام در سلول بازداشتگاه دورهام، پلیس انگلیس دادخواست دادستانی آمریكا را به دستم داد، از یاد نمی برم.

 شوك دستگیری با شوك دیگری مصادف شده بود. صحنه ناباورانه دادخواستی براساس تفسیر دست چین تعدادی ایمیل سر و ته زده شده و نه حتی خود ایمیلها و نه تمامی آنها همراه تله گذاری و شنود و فیلمبرداری غیر قانونی در كشور دیگر.

تعجبم وقتی بیشتر شد كه دیدم مقامات قضائی آمریكا به راحتی خودشان اذعان به یك كار غیرقانونی می كنند و ابائی از عواقب آن ندارند!

 وقتی بعد از آزادی، تمامی ایمیلها را بازیابی كردم و به وكلایم دادم، ادعای بی اساس مقامات آمریكائی به وضوح برای آنها و هر فرد بیطرف و بی غرض مشخص بود.
 اینجا بود كه مطمئن شدم تئوری قدرت نه تنها در صحنه سیاست، بلكه در صحنه عدالت نیز در آمریكا حاكم شده است.

با این مقدمه به سراغ ادعای جدید مسئولین آمریكائی علیه ایران كه به پروژه هالیوودی و یا شورلتی كه از طرفی موجب خنده محافل سیاسی مطبوعاتی شده است، و از طرف دیگر موجی از سوی مطبوعات آمریكائی علیه ایران براه افتاده است می روم.

 با گذشت دو روز از اعلام خبر خنثی‌كردن طرح پرابهام ترور سفیر عربستان در واشنگتن كه برنامه‌ریزی آن به ایران نسبت داده شده! و متعاقب آن موجی از اقدامات سیاسی- روانی علیه آن بر پا شده است، تردید‌ها و گمانه‌زنی نسبت به صحت این خبر و پی‌آمدهای احتمالی آن در مطبوعات غربی افزایش یافته است و هر فردی از منظر و دیدگاه خود بعدی از این طرح را زیر سوال برده است.

تنها مدركی كه تا كنون از سوی دولت آمریكا برای ارتباط این ادعا با ایران اقامه شده است، تماس متهم دستگیر شده با فردی در ایران كه او ادعا كرده است وی عضو سپاه قدس است، می باشد!

 این امر نه تنها نمی تواند به تنهائی مدرك قابل قبولی باشد، بلكه ایران هم به تكذیب صحت این ادعا پرداخته است. ورود دستپاچه مقامات سیاسی آمریكا و كشورهائی كه خود به نوعی دارای مشكلات داخلی هستند و وصل كردن این پرونده به تصویب اقدامات سختگیرانه بیشتر علیه ایران قبل از آنكه یا یك فرد حقیقی- حقوقی بیطرف به این ادعا بپردازد و یا مقامات سیاسی ایران، آمریكا و عربستان با مدارك متقن ابتدا از كانالهای دیپلماتیك موجود به مذاكره و صحت و سقم این ادعا بپردازند همگی یك نوع دستپاچگی سیاسی را به نمایش می گذارند.

و اما چرا آمریكا دنبال این سناریو سازی است؟ به نظر می رسد ضربه ای كه سیاست و هیمنه ابرقدرتی آمریكا در سه مقطع دستگیری جاسوسان آمریكائی كه از خاك عراق به داخل خاك ایران نفوذ كرده بودند، افشای سیاستهای توطئه گرانه آمریكا در نقاط مختلف جهان و مخصوصا" در خاورمیانه در میان اسناد ویكی لیكس كه اتفاقا" با اسنادی از گفته های مقامات سعودی علیه ایران به مطبوعات راه یافته بود و نیز منفعل شدن آمریكا در منطقه در پرتو بیداری اسلامی كه آمریكائی ها بخوبی دریافته بودند كه مدل گیری از تحقق و وقوع انقلاب اسلامی در ایران است، شرایطی را برای آمریكا به وجود آورده است كه سعی كند به هر طریقی ابروی از دست رفته خویش را برای تداوم سیاستهای یكجانبه گرایانه و سلطه طلبانه خود دست و پا كند.

با توجه به طراحی سناریوی ضعیف درگیر شدن باندهای مواد مخدر به نظر میرسد در صورت صحت این مطلب، صرفا" این فرضیه سازی می تواند با درگیر بودن سفیر سعودی در یك مسئله مواد مخدر مرتبط بوده و آمریكائیها با سوء استفاده از تابعیت ایرانی هنرپیشه اول این نمایشنامه جهت این مسئله را به سمت ایران سوق داده اند.

 رقمهای ذكرشده برای باندهای مواد مخدر كه درگیر تبادل رقمهای نجومی هستند، رقم قابل توجهی نیست و اگر آنها در صدد كشتن سفیر عربستان بوده اند، احتمالا" به دلیل مسائل تسویه حساب داخلی و مسائل مواد مخدر بوده است.

 یادمان نرفته است كه طبق یكی از اسناد ویكیلیكس علی عبدالله صالح، رئیس جمهور یمن در حالی كه خود آمریكائیها پذیرفته بودند كه هواپیمای بدون سرنشین ساقط شده در آبهای ساحلی یمن متعلق به آنان بوده ولی بازهم با توطئه و همكاری آمریكائیها به ایران نسبت داد!

 لذا با توجه به شروع سوالات و ابهامات اصل ماجرای جنگ روانی- رسانه ای آمریكا علیه ایران و با توجه به شخصیت حرف و حدیث دار شخصی كه هنرپیشه اول این بازی است و به منظور سنجش میزان صحت عمل سیستم قضائی آمریكا و صلاحیت آن خوبست وزارت امورخارجه درخواست حق دسترسی به آقای منصور ارباب سیار را بنماید تا بررسی كند در چه شرایطی وی دستگیر و حاضر به تداوم این بازی شده و چه مداركی در دست دارد كه با فردی در سپاه قدس مرتبط است؟ و چگونه آنها چنین درخواستی از وی كرده اند و ده ها سئوال دیگر.

در قدم بعدی ایران درخواست نماید یك كمیته بی طرف مدارك ایران و آمریكا را بررسی كند. این یك بازی رسانه ای- روانی است برای مقدمه سازی انجام حركتهای تندتر و اگر نحوه مقابله با آن در این مرحله به خوبی طراحی و اجرا شود، آمریكائیها سودی نخواهند برد. هدف آمریكا جبران شكستهای قبلی اش در منطقه و كند كردن آزادی مردم از زیر سلطه حكومتهای وابسته به آمریكاست و این سناریو برای شروع یك سلسله اقدامات علیه ایران خواهد بود.

فعال نگه داشتن این مسئله در سطح سفارت سوئیس در تهران و یا دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن كافی بوده و توصیه میشود برخوردی مناسب در وضعیت كنونی روابط بین ایران و سعودی و به منظور جلو گیری سوء استفاده آمریكا از آنها نیز صورت پذیرد.

اگرچه وضعیت روابط دو كشور پتانسیل كار دو جانبه سیاسی – دیپلماتیك را ندارد رسانه ها باید با درج مقالاتی با محوریت اذعان به وجود اختلاف سیاسی بین دو كشور ولی برحذر داشتن سعودیها در افتادن آنها در دام آمریكا دنبال شود.

عربستان سعودی یك زمان با دعوت آمریكا به خاك این كشور و بار دیگر در اعزام ارتش به بحرین برای سركوب مردم به پا خاسته این كشور و در سكوت و حمایت امریكا به اندازه كافی خود را در معرض آسیب پذیری قرار داده است و تكیه بیش از حد به آمریكا راه حل مشكلات ایجاد شده از دخالت آمریكا در مسائل كشورهای منطقه نیست و به صلاح مردم این منطقه است كه مسئولین آنها با خویشتن داری و رودرروئی صادقانه با مشكلات داخلی و خارجی خود روبرو و با كمك یكدیگر مشكلات خویش را حل كنند.

گفتن این جمله كه قبلا" هم اشاره كرده ام را ضروری می دانم كه صحنه سیاست خارجی و مخصوصا" در دنیای كنونی روابط بین الملل جای بازیهای احساسی، قهرمان بازی و انجام حركتهای بدون محاسبات دقیق نیست. آمریكائیها به دلیل رفتار غلطشان و اهداف نا مشخص و توطئه گونه اشان در قبال مردم جهان چندین مقطع از سوی ایران تحقیر شده اند و لذا مسئولین آمریكائی همواره با این كابوس به سر می برند و روابط دو كشور مملو موارد متعددی از اختلافات سیاسی است و این امر می طلبد حداقل از این به بعد هر گونه حركت سیاسی برای ترمیم آلام و پر كردن پی  دیوار بی اعتمادی دو كشور بسیار سنجیده عمل شود.