۳۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۶۳۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۱۰-۰۳-۱۳۸۶
کد ۱۸۶۳۵
انتشار: ۰۹:۰۱ - ۱۰-۰۳-۱۳۸۶

آن مرد پيامبرگونه

"سرمقاله" کیهان


1-يكي از اصلي ترين اهداف و مهمترين انگيزه هاي ظهور اديان الهي و قيام انبياء و فرستادگان خدا از يكسو مبارزه با جهل و خرافات و مذاهب دروغين و از سوي ديگر هدايت انسان ها به سرمنزلي بوده است كه هدف آفرينش آنان است. بدون ترديد در اين ميان نقش اسلام به عنوان دين خاتم و مذهبي كه بيش از ساير مذاهب برحق، علاوه بر پرداختن به جنبه هاي فردي و تكامل اخلاقي و روحي انسان ها و تربيت انسان نمونه به ابعاد اجتماعي و مدني انسان نيز توجه و براي ساختن جامعه و تمدن «نمونه» برنامه و هدف دارد، برجسته تر و تاثيرگذارتر است.

اسلام ناب، يا همان اسلامي كه اساس مبارزه خود را با جهل و خرافات و ظلم و ستم و هر آنچه كه انسانيت انسان- اين موجود مسجود فرشتگان- را تحقير و لگدمال مي كند، بنا نهاده است، مكتبي است كه نه با تحجر و سنت هاي جاهلي و مذاهب خرافي سر سازش دارد، و نه با هرهري مسلكي و لاابالي گري كه در هر زمان و عصري به اسم و رسم هاي مختلف و در پشت عنوان و بهانه اي خود را مطرح مي كند.

مظهر و نماد اصلي اين مكتب شخص رسول مكرم اسلام(ص) است كه آخرين برگزيده خداوند و پيام آور اين دين بود. مردي كه پيش از بعثت علي رغم درد و دغدغه اي كه درباره جامعه و مردم زمانه خود داشت و از جهل و خرافات و ستمي كه از سر و روي جامعه مي باريد، سخت در عذاب و رنج بود، بنابر گزارش تاريخ - كه فقط ظاهر امور را مي بيند و گزارش مي كند- هرچه مي گذشت از جامعه بيشتر كناره مي گرفت و در عزلت و انزوا و تنهايي خويش به يافتن راهي براي نجات مردم فكر مي كرد، تا آنگاه كه «نور الهي» بر قلب او فرود آمد و همان نوري كه محمد امين و امي را كه تربيت شده هيچ مكتب و مدرسه اي نبود به پيامبر خدا و مدينه علم و آگاهي تبديل كرد، همان علمي كه از جنس علوم شناخته شده، مثل فيزيك و شيمي و ادبيات و... نبود، علمي بود، آگاهي بخش. «آگاهي ايمان ساز و مسئوليت آفرين». و با تابيدن اين نور و شروع بعثت، محمد(ص) از كنج انزوا و خلوت خود بيرون آمد و با نزول آيات سوره مدثر از « گليم فردي و خصوصي» خود خارج شد و بدون درنگ وارد معركه شد و براي هشدار و نجات مردم، با سر دادن نداي توحيد و دميدن روح آگاهي و ايمان در كالبد افسرده و رنجور زمان و زمين عليه مظاهر جهل و خرافه و فريب و صاحبان زر و زور و تزوير، قيام و تاختن را آغاز كرد. پيامبر اسلام(ص) به عنوان كسي كه در همه ابعاد و جنبه هاي انساني و اجتماعي مي تواند- و بايد كه- «اسوه حسنه» باشد و الگوي بشريت و به ويژه همه دردآگاهان و مصلحان و دلسوزان قرار گيرد، بدون ترديد الگو و تيپ ايده آل روشنفكران مسئول و متعهد كه دغدغه خدمت و اصلاح دارند هم هست. در تاريخ كدام رهبر و روشنفكر مصلحي را سراغ داريم كه چون حضرتش در روزگار ظلم و بيداد و جولان دادن جاهلان قداره بند و حاكميت فرهنگ هاي جاهلي و حكومت مذاهب خرافي كه همگي در كار نفله كردن و تباه نمودن انسانيت انسان بودند، به تنهايي و با دستان خالي و بدون هراس از تمسخرها و تهديدها وتحمل هجرت ها و جنگ ها و... به همه اينها حمله كند و در حالي كه همه امكانات مادي و نظامي و تبليغي براي نابودي حركت رهايي بخش او در دست دشمن است، به سرعت به قلب و جان توده ها و به ويژه مستضعفان و محرومان رخنه كند و از آن مردم شلاق خورده و تحقير شده، با قيام خود، مجاهداني آگاه و داراي بينش تربيت كند كه امتي نمونه بسازند و در كوتاه ترين زمان ممكن نه تنها شبه جزيره عربستان كه در سراسر جهان برپاكننده تمدني باشند كه براي قرن ها در اوج قله تمدن بشري قرار بگيرد و چشم جهانيان را خيره و متوجه خود كند و مايه الهام مردم و فرهنگ و مذاهب ديگر باشد براي آموختن و ايجاد تحول و خيزش و نوزايش...؟!

2- قيام پانزده خرداد كه نقطه آغازين انقلابي بود كه در 22بهمن 1357بساط طاغوتيان و رژيم وابسته و دست نشانده پهلوي را برهم زد، به رهبري مردي برپا شد كه از عالمان دين بود. ديني كه علما را وارث پيامبران مي داند و عالمي كه با درك دقيق مقتضيات زمان و شناخت عميق جامعه و مردم و همچنين آگاهي از دردها و نيازهاي اصيل آنها- و نه دردها و نيازهاي دروغين و وارداتي!- كه با داشتن سابقه اي روشن و تاريخي پرافتخار به سرنوشتي سياه و غم انگيز گرفتار آمده بودند، و در روزگار هياهو و رواج مكاتب غربي و ايسم هاي وارداتي، براي نجات و هدايت ملك و ملت و تحقق آرمان هاي تاريخي و اعتقادي آنها، با الگو قراردادن راه و روش پيامبر اكرم(ص) و نهضت جاويدان فرزند او حسين(ع) با دست خالي با طاغوتيان و حاميان خارجي آنها وارد صحنه مبارزه و رهبري شد. او بدون ترس و واهمه از زخم زبان متحجراني كه اسلام را مسخ و وارونه جلوه مي دادند و روشنفكرنماياني كه سر در آخور مكاتب مادي داشتند و غرب را قبله آمال خود مي دانستند و اسلام را به عنوان يك دين از دور خارج شده، مسخره و نفي مي كردند، «حركت مستمر و مستحكم در صراط الهي» را سرلوحه مبارزه خود قرار داد. امام(ره) در عين حالي كه با رژيم ستمكار مبارزه مي كرد مثل يك روشنفكر واقعي كه «حد روشنفكري اش احكام اسلام بود»، به متحجران و شبه روشنفكران كه در نشناختن اسلام حقيقي مثل يكديگر بودند، مي تاخت و با سخنان آتشين و روشنگرانه كه لحني ساده و همه فهم و آگاهي بخش داشت، روح ايمان و خودباوري و اعتماد به نفس را در جسم و جان مردم زنده مي كرد و به آنان اميد مي بخشيد. امام(ره) در مسير مبارزه براي خوش آمد اين و آن و رعايت مصلحت هاي ويرانگر، لحظه اي از آرمان ها و اعتقادات خود و پيروي از سنت و سيره پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و عمل به احكام و آموزه هاي اسلام حقيقي دست برنداشت و عاقبت، در مقابل چشم خيره جهانيان و علي رغم نظرات باطل روشنفكرنمايان و بر خويش كافران، مردم طاغوت زده را به مجاهداني مبارز تبديل كرد كه در راه تحقق آرمان هاي امام و انقلاب كه جملگي منطبق بر مصالح ملي هم بوده و هست، تا لحظه پيروزي و... تا امروز دست از مبارزه و پيگيري برنداشته اند... به طوري كه امروز بسياري از ملت ها و كشورهاي زير سلطه و ستم براي نجات خود، به مكاتب الحادي و ايسم هاي مادي و وارداتي پشت كرده و به راه و رسم امام خميني (ره) كه ريشه در سنت و سيره رسول مكرم (ص) و آئين رهايي بخش آن بزرگوار دارد، روي آورده اند. و اينها در حالي است كه مثل زمان رسول خدا (ص) باز هم همه امكانات تبليغاتي و مادي و نظامي و... در دست دشمنان است. و باز به قول رهبر انقلاب كه شور و شوق نسل جوان دنياي اسلام را نسبت به امام خميني شگفت آميز مي خوانند، «حجم تبليغات مستمر دشمنان اسلام درباره امام با حجم تبليغاتي كه براي طرح و تقويت شعارهاي امام انجام مي شود قابل مقايسه نيست...»

3- هجده سال از رحلت آن رهبر بزرگ و آن عزيز سفركرده گذشته است. اما ياد امام كماكان زنده و حضور آن بزرگوار همچنان حس مي شود. انقلاب اسلامي به رهبري يكي از ياران و شاگردان خلف و شايسته امام و با حضور و وحدت مردم همچنان در جوش و خروش است و نهضت بازگشت به خويش و احياء هويت و ارزش هاي اسلامي و بيزاري از قدرت هاي زورگو و نفرت از بت بزرگ و مظهر جاهليت مدرن يعني آمريكا و صهيونيزم كه جملگي از تعاليم رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي است، كماكان ماندگار و جزو خواسته ها و آرمان هاي اين مردم است. طبيعي است مردمي كه با چشم خود ديدند و با همه وجود رمز و راز سرفرازي كشور و بيداري و نجات خود را لمس كرده اند، هرگز حاضر نيستند مطابق ميل و خواسته ها و فشارهاي دشمنان خود و دنباله هاي داخلي آنها كه به لطائف الحيل تلاش دارند آنان را از ادامه اين راه و پيگيري آرمان هاي انقلابي و اسلامي كه مصالح ملي را هم تضمين مي كند از حضور در صحنه انقلاب بازدارند، عمل كنند و شاهد بازگشت دوباره نكبت و عقب ماندگي و حاكميت سياه وابستگان و فاسدان باشند. و اين را مردم ما طي 28 سال گذشته در همه صحنه ها و معركه ها به خوبي ثابت كرده اند. بنابراين تكليف مردم معلوم است. و بر همين سياق تكليف «هر كسي كه دلش براي تحقق اهداف انقلاب و پيشرفت و عزت ملت و كشور مي تپد» نيز معلوم است، آنان هم بايد مثل مردم و در كنار مردم «تقوي، صداقت، شجاعت، توكل و تمسك امام بزرگوار به شرع مقدس اسلام را سرلوحه كار خويش قرار دهند» و كساني كه در اين ميان برخلاف ادعاهاي ظاهري مسير انحراف از خط امام را در پيش گرفته اند از گذشته انقلابي خود به دلايل نامعلوم- و شايد هم معلوم!- پشيمان هستند، و سعي دارند «مباني اسلام و اهداف انقلاب مانند مردم سالاري ديني و حقوق بشر در اسلام را به گونه اي تاويل و توجيه كنند كه با ليبراليزم شكست خورده و بي حاصل غربي منطبق شود، و مورد قبول غربي ها قرار بگيرد» و كساني كه به اسم روشنفكري ديني در خلاف خط امام (ره) و خواسته ملت «مباني انقلاب اسلامي را به سليقه خود كم و زياد مي كنند»، بايد تا دير نشده به خود بيايند و از غلتيدن در ورطه تحجر و كوته بيني و يا غربگرايي و اباحه گري بپرهيزند كه پايان اين راه جز جدايي از مردم و خيانت به آرمان هاي تاريخي و ديني آنها حاصلي دربر نخواهد داشت... راه امام زنده و روشن است و هدف و مقصد آن معلوم و ماندگار و هرچه زمان مي گذرد، عمق و تاثيرگذاري آن نه فقط در ايران كه در سراسر جهان بيشتر خود را نشان مي دهد و به رخ مي كشد و اين خاصيت غيرقابل انكار همه حوادث و اقداماتي است كه به نام «خدا» در طول تاريخ چهره بسته و مي بندد...

 

ارسال به دوستان
وبگردی