به گزارش ايسنا، در اين نامه آمده است: انجمن دفاع از قربانيان تروريسم خاورميانه تشكل فرهنگي و مردمي است كه اعضاي آن را فرزندان و خانوادههاي قربانيان ترور تشكيل ميدهند. انجمن با اتخاذ رويكردي انساني تعريف جامعتري از تروريسم ارائه ميدهد. از ديد انجمن جدا از كساني كه در نتيجه اقدامات تروريستي جان خود را از دست دادهاند، افرادي كه به طرق غير انساني از جمله تهديد، اغفال و اجبار در ساختار فرقهاي گروههاي تروريستي گرفتار شدهاند نيز قرباني تروريسم هستند.
مصداق آن 3400 عضو پادگان اشرف است. نگهداشتن اعضاء در درون حصارهاي ذهني و اجتماعي، شستشوي مغزي، جدا كردن اعضاء از هم، از نظر جنسي، طلاق اجباري زوجها و تحميل تجرد كامل و حتي قطع ارتباط اعضاء با دوستان و خانواده، جدا كردن آنها از اجتماع، نابود كردن قدرت ارزشگذاري افراد و در نهايت تحميل خواستههاي خود بر اعضا از جمله مواردي است كه در پادگان اشرف اتفاق ميافتد و ميتوان به صراحت گفت كه هر يك از موارد ذكر شده نقض فاحش حقوق بشر است.
با وجود تبليغات گسترده سازمان مجاهدين در مورد آزادي، دموكراسي و حقوق بشر، اعضا اين سازمان از نظر فكري به شدت استثمار شده و از ابتداييترين حقوق انساني محروم هستند. تحقيقات نهادهاي مستقل از قبيل موسسه تحقيقات دفاع ملي آمريكا (رند) و گزارش ديدهبان حقوق بشر و نيز اظهارات كساني كه از گروهك مجاهدين جدا شدهاند بر اين مطلب صحه ميگذارد.
بر اساس اين گزارش، بنا به گفته مريم سنجابي، عضو پيشين شوراي رهبري سازمان مجاهدين خلق، همچنين با استناد به سخنان برات كيخاني و عبداللطيف چاردري از اعضاي قديمي سازمان كه اخيرا توانستهاند از پادگان اشرف فرار كنند، اعضاي پادگان اشرف از حقوق اوليه انساني كه در تمامي كشورهاي جهان و مجامع بينالمللي به رسميت شناخته شده است، محروم هستند. به عنوان مثال هيچ كدام از اعضاي اشرف حق ندارند آزادانه با خانوادههايشان ارتباط برقرار كنند. در واقع به آنها اجازه داده نميشود با اعضاي خانواده خود ديدار كنند. با توجه به اين مهم به بررسي مواردي چند از نقض حقوق بشر در پادگان اشرف ميپردازيم:
نقض حق حيات
حق حيات بنياديترين حق هر فرد است. در بند 1 ماده ششم ميثاق حقوق مدني و سياسي تصريح شده است كه «هر انساني حق حيات دارد كه بايد به وسيله قانون از آن محافظت كرد. هيچ كس را نميتوان خودسرانه از حق زندگي محروم كرد.» اين در حالي است كه فرقه مجاهدين خلق حق حيات را كه اصليترين حق هر فرد است و در ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي نيز بر آن تاكيد شده كاملا ناديده انگاشته است. اين فرقه در ايران 12 هزار نفر را ترور كرده است. البته بايد به اين فهرست كشتار هزاران عراقي و هفت شهروند آمريكايي را نيز اضافه كرد. سلب حق حيات كه مصداق بارز نقض حقوق بشر است، نشان دهنده پايبند نبودن اين فرقه به ديگر قواعد بنيادي حقوق بشري است، حقوقي چون آزادي بيان.
بند 1 ماده هيجده ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي قيد كرده است كه «هر كس در بيان انديشه، عقيده و مذهب خود آزاد است.» بلافاصله در بند 2 همين ميثاق آمده است كه:«در اين موارد هيچ كس نبايد با زور و اجبار به كاري وادار شود و نيز نبايد آزادي او را در پذيرش يك مذهب يا عقيده سلب كرد.»
با اين وجود مجاهدين خلق تاب قرائت متفاوت ديگران از مفاهيمي چون دموكراسي، انقلاب و رهايي را ندارد. به باور آنها چنين افرادي بايد از ميان برداشته شوند. روايت ترور مخالفان و پذيرش مسووليت اين جنايتها در نشريات آنها به ثبت رسيده است. برداشتهاي آنها از مذهب، دموكراسي و تحولات اجتماعي به گونهاي است كه تنها مطامع رهبران اين گروه را تامين ميكند.
موارد نقض حقوق بشر فرقه مجاهدين خلق به گرفتن حق حيات از مخالفانش محدود نميشود. اعضاي اين سازمان، يعني كساني كه در پايگاههاي نظامي اين سازمان گرفتار شدهاند نيز از حقوق اوليه خود محروم هستند. بيشك اعلاميه جهاني حقوق بشر به همراه دو ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي مهمترين اسناد بينالمللي در زمينه حقوق بشر هستند. علاوه بر اينها ميتوان به كنوانسيون حقوق كودكان، اعلاميه حذف خشونت عليه زنان و كنوانسيونهاي مختلف در زمينه منع كشتار، شكنجه و زنداني كردن افراد اشاره كرد كه سازمان مجاهدين خلق تمامي آنها را نقض كرده است.
نقض حقوق زنان
زنان از جمله قربانيان سازمان مجاهدين خلق هستند. به جز زناني كه به دست اين سازمان ترور شدهاند، زنان عضو سازمان را هم كه به زور و از طريق روشهاي مغزشويي گرفتار ساختار فرقهاي منافقين شدهاند، ميتوان جزو قربانيان اين سازمان به حساب آورد. بر اساس گزارش نهادهاي بينالمللي و تحقيقاتي همچون صليب سرخ، ديدهبان حقوق بشر در مي 2005 و انستيتو دفاع ملي آمريكا (رند) در سال 2009، اين زنهاي حتي از حقوق اوليه خويش مثل داشتن همسر و فرزند محروم هستند و عشق ورزيدن به هر كسي به غير از رهبران سازمان و اهداف تروريستي آن گناه و مستوجب مجازات است.
بنا بر اين گزارش، سازمان مجاهدين خلق، برخلاف ماده 16 اعلاميه جهاني حقوق بشر، ماده 10 ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و ماده 23 ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي، تشكيل خانواده را بزرگترين تهديد براي موجوديت سازمان ميداند. از اين رو ازدواج اعضاي سازمان را ممنوع كرده و اعضا را به طلاق اجباري وادار ميكند.
زنان در سازمان مجاهدين خلق مجبور به انجام كارهاي طاقتفرسا و تمرينهاي نظامي هستند و بايد خود را از تمايلات عاطفي و انساني به دور نگه دارند. تصاوير چهره اين زنان خود گواهي بر اين مدعا است؛ چهرهاي عاري از هرگونه احساس زنانگي كه بيشتر به ظاهري مردانه ميماند. بر اساس اظهارات جداشدگان از اين فرقه در اين گروهك تروريستي براي از بين بردن حس زنانگي نزديك به 150 زن به بهانههاي مختلف و بدون اينكه خود بدانند جراحي شده و رحم آنها به صورت كامل از بدنشان خارج شده است.
چنين شرايطي باعث شده بسياري از زنان به فكر فرار از سازمان بيفتند. اين زنان گاه در صورت موفق نبودن در فرار اقدام به خودكشي ميكنند. حال سوال اينجاست كه چرا سازمانهاي بينالمللي در اين رابطه سكوت كردهاند و هيچ اقدامي براي نجات اين زنان كه در بند فرقه مجاهدين خلق گرفتار شدهاند صورت نميدهند؟
گروگانگيري، رفتار سنگدلانه و شكنجه
با توجه به نحوه عضوگيري اين فرقه، اعضا را ميتوان به مثابه گروگانهايي دانست كه با زور و فريب گرفتار شده و از ترس شكنجه و زنداني شدن در ساختار اين فرقه باقي ماندهاند. اين موضوع در گزارشهاي وزارت دفاع آمريكا در سال 2009 و ديدهبان حقوق بشر در مي سال 2005 به تفصيل آمده است. بررسي و مطالعه اين گزارشها ميتواند تصوير روشني از عملكرد ضد انساني فرقه مجاهدين خلق ترسيم كند.
ماده 17، 18، 19، 20، 21 كنوانسيون چهارم ژنو بر لزوم تامين امنيت بيماران، زنان، كودكان و افراد سالخورده و كاركنان بيمارستانها تاكيد شده است. اما در سال 1988 سازمان مجاهدين خلق در حملهاي تروريستي به شهرهاي مرزي ايران به بيمارستانها يورش برد و تعداد زيادي از كاركنان بيمارستان و بيماران را قتل عام كرد. جالب آنكه رهبران سازمان مسووليت تمام اين اقدامات تروريستي را به عهده گرفتهاند.
بنا بر گزارش انجمن دفاع از تروريسم خاورميانه به گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل، از ديگر موارد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدين خلق بايد به ترغيب اعضاء به عمليات انتحاري و خودسوزي اشاره كرد كه جهانيان نمونههاي از آن را در ژوئن 2003 در كشورهاي اروپايي ديدهاند. رهبران سازمان جان تمامي اعضاء را جزئي از داراييهاي خود ميدانند و اعضاي سازمان نيز موظفند بدون هيچ مضايقهاي جان خود را در راه سازمان فدا كنند. شكنجه و زنداني كردن افردي كه خواهان جدايي از سازمان هستند از ديگر موارد حقوق بشر در مورد محدود كردن آزادي انسانهاست كه در سازمان مجاهدين به امري طبيعي تبديل شده است.
ناديده گرفتن حقوق كودكان
كودكان از مظلومترين قربانيان سازمان مجاهدين خلق هستند. اين كودكان به دو دسته تقسيم ميشوند: يكي كودكاني كه گاه در برابر چشم والدينشان ترور شدهاند كه در تناقض با كنوانسيون چهارم ژنو در موارد 14، 17، 23،24، 38، 50 است كه در آن به صراحت بر لزوم رعايت حقوق كودكان در زمان جنگ و صلح تاكيد و هرگونه تعرض به اين حقوق محكوم و قابل پيگرد دانسته شده است و ديگر، كودكاني كه والدينشان عضو سازمان مجاهدين خلق هستند و بر اساس اصول فرقهاي حاكم بر سازمان از والدينشان جدا شدهاند. كنوانسيون حقوق كودك در مواد 9 و 10 خود به موضوع جدايي فرزندان از والدين اشاره و نفش چنين عملي را محكوم كرده است. حال آنكه سازمان مجاهدين خلق داشتن فرزند و همسر را براي اعضاي سازمان ممنوع و كودكان را از والدينشان جدا و به كشورهاي ديگر منتقل ميكند. سازمان مجاهدين خلق با مستقر كردن اين كودكان در مراكز خيريه و معرفي آنها به عنوان كودكان بيسرپرست از آنها براي تامين هزينههاي سازمان سوءاستفاده ميكند. علاوه بر اين از اين كودكان براي وارد كردن فشار بر والدينشان استفاده و از اين طريق آنها را به ادامه همكاري با سازمان و اجراي عمليات تروريستي وادار ميكند. برخي از اين كودكان نيز براي انجام عمليات تروريستي آموزش داده ميشوند. سازمان با تخريب هويت اين كودكان تلاش ميكند آنها را تبديل به انسانهايي كند كه توانايي تصميمگيري مستقل نداشته و ذهنيت آنها را به گونهاي پرورش ميدهد كه تنها در اختيار سران سازمان و گوش به دستورات آنها باشند، دستوراتي كه با جان انسانهاي بيگناه زيادي سروكار دارد.
اين گزارش ميافزايد، ما خانوادههاي قربانيان تروريسم كه ترور را با گوشت و پوست خود حس كردهايم، خواهان جهاني بدون ترور هستيم. جهاني كه در آن بيش از هر چيز حقوق بشر گرامي داشته شود، هيچ انساني قرباني ترور نشود، هيچ زني از حق مادر بودن و هيچ كودكي از فضاي پر مهر خانواده محروم نشود و هويت هيچ انساني آنگونه مخدوش نگردد كه خود را در رهبر فرقه مستحيل بداند، امري كه در خودسوزيهاي اعضاي فرقه منافقين نمود بارزي دارد. در پايان اميد آن را داريم كه اقدامات شما گزارشگر ويژه سازمان ملل براي پايان دادن به موارد گسترده نقض حقوق بشر در پادگان اشرف زمينه حضور سازمانهاي حقوق بشري را در اين پادگان فراهم كند تا ديوارهاي بلند آن فرو ريزد و اعضاي اين گروهك، از ساختار فرقهاي كه آنان را به بند كشيده رها شوند و به دنياي آزاد راه يابند.