در عرصه فوتبال حرفه اي براي رقابت هاي ليگ حساب ويژه اي باز کرده اند و حتي بزرگان فوتبال اروپا، ليگ را آينه تمام نماي فوتبال مي پندارند.

ليگ برتر ما تا به حال 6 دوره خود را سپري کرده و در اين مدت، درسهاي گرانبهايي را پيش روي ما قرار داده است. اميد است که کاستي ها را به نقاط قوت تبديل کنيم و روزي برسد که آداب فوتبال حرفه اي را باور کنيم و تفکرات سنتي را از سيماي ليگ برتر بزداييم.

فوتبال ما از نظر امکانات حرفه اي و ابزار استاندارد در سطحي نازل است ، اما واقعيت اين است که با وجود اين رفتار آماتورگونه در سير تحولات ، ورزش توانسته به مدد نسل مستعدش درمنظومه بزرگان آسيا قرار گيرد.

کافي است نگاهي موشکافانه به پرونده ليگ برتر بيندازيم تا متوجه شويم با توجه به مشکلات بي شمار و نقاط تاريک فراوان ، برگ برنده اين مسابقه ها معرفي جوانان پرمايه است.
اما در کنار اين مزيت بايد اعتراف کنيم ليگ برتر از جهات بسياري ناکارآمد مي نمايد که نمونه بارز اين نقاط ضعف در ليگ ششم به چشم آمد.

کوچ بازيکنان مطرح به آن سوي مرزها، وقفه هاي پياپي و فرسايشي شدن مسابقه ها، نزول سطح داوري ، امکانات غيراستاندارد در استاديوم ها و کمرنگ شدن اخلاق و فرهنگ مداري ، از جمله نقاط تاريکي بود که در ليگ ششم ديده شد و موجب شد اين رقابت ها نتواند از نظر فني چنگي به دل بزند.

به هر شکل ، پرونده ليگ ششم با تمامي فراز و فرود و شادي و غم هايش با قهرماني تيم سايپا بسته شد، اما ما اميدواريم از فصل آينده ، ضعفهايي که بر شمرديم رفته رفته برطرف شود و روزي برسد که رفتار حرفه اي را باور کنيم و دست از تفکرات پوسيده و قديمي برداريم.

پشتوانه هاي غني

همان طور که تاکيد کرديم ، مهمترين شاخصه ليگ ششم ، معرفي جوانان آتيه دار بود که مايه اميدواري شد.

البته اين عامل مهم در ليگهاي گذشته نيز به منصه ظهور رسيده بود، اما بايد اين واقعيت را بپذيريم که در ليگ اخير فوتباليست هاي مستعد بيشتري به چشم آمد. بي گمان اگر به اين دسته از جوانان بهاي بيشتري بدهيم به طور قطع مي توانيم پشتوانه هاي فعالي را تربيت کنيم تا در آينده اي نزديک ، در عرصه بازيهاي ملي يار و ياور تيم ملي کشورمان باشند.

مصطفي چتر آبگون ، حسين پاپي ، احسان حاج صفي ، حجت چهارمحالي ، صابر ميرقرباني ، عليرضا حقيقي ، علي حمودي ، وحيد امرايي ، سوشا مکاني ، شهرام گودرزي ، ميلاد نوري ، مجيد غلام نژاد، مهرداد پولادي ، اميد خورج ، رضا طاهري ، حنيف عمران زاده از جمله جوانان آتيه داري بودند که از ليگ ششم سر برآوردند و نشان دادند که خميرمايه کار را براي بزرگ شدن دارند. شک نداريم که اين عامل حياتي باعث شده تا به رغم مشکلات و کاستي هاي بسيار، در عرصه آسيا به يک قطب بزرگ تبديل شويم و بازيکنان فراواني را به عنوان لژيونر به باشگاه هاي نام آشناي خارجي تحويل دهيم.

خوشبختانه در چهار گوشه کشورمان ، جوانان با انگيزه بسياري داريم که در صورت عنايت بيشتر و توجه به باشگاه هاي سازنده مي توانيم پشتوانه هاي بسيار غني را براي تيم ملي فوتبال کشورمان ذخيره کنيم.

کوله باري از تجربه

در خصوص قهرماني تيم سايپا در ليگ ششم ، طي روزهاي اخير صحبتها و يادداشت هاي گوناگوني گفته و نوشته شد، اما بايد قبول کرد که چند عامل مهم در کاميابي اين تيم متمول دخيل بود.

عمده ترين علت اين موفقيت را بايد در حضور مردان فعال در راس مديريت و کادرفني دانست ، ضمن اين که تجربه نفرات تيم نيز مزيد بر علت شد. دکتر مهرداد هاشمي مديرعامل باشگاه ، دکتر محمد زادمهر سرپرست تيم و علي دايي سرمربي اضلاع مثلث مديريت موفق بودند و سايپا به مدد تجربه و دانش اين سه و تلاش مردان کارکشته اي چون محسن خليلي ، احمد مومن زاده ، داريوش يزداني ، اميد شريفي نسب ، سيدجلال حسيني ، امير وزيري ، ابراهيم صادقي ، جواد آشتياني و... موفق شدند اين کاميابي شامخ را رقم بزنند.

مشکلات بي شمار

در آن سوي کفه ترازو، استقلال برخلاف سايپا با يک دنيا حاشيه و مشکلات جور واجور دست و پنجه نرم مي کرد. در کنار اختلافات و حاشيه ها، مشکلات فني نيز مزيد بر علت شد تا صمد مرفاوي نتواند بر آرزوي آبي ها جامه عمل بپوشاند. 2 شکست تلخ و پياپي برابر سايپا و پيکان و توقف مقابل پاس ، هشت امتياز طلايي را از استقلال گرفت تا راه قهرماني سايپا، نايب قهرماني استقلال اهواز و مقام سومي تيم پرسپوليس حتمي شود. استقلال در شرايطي قافيه را به رقبا و حتي پرسپوليس باخت که در نيم فصل دوم ، 13 امتياز بيشتر از ياران دنيزلي در کارنامه خود داشت.

ناهماهنگي کمربند دفاعي و رسوخ پذيري اين منطقه حياتي از يک سو و تخليه انرژي هافبک ها و شتابزدگي مردان حمله ور از سويي ديگر دست به دست هم داد تا استقلال در بازي هاي پاياني و تعيين کننده کم بياورد. به اينها اضافه کنيد اختلاف ميان مرفاوي و يونگ را.

البته تفکرات صمد مرفاوي نيز در عدم نتيجه گيري استقلال دخيل بود، اما بايد به نکته مهم ديگري اشاره کنيم و اين که چنين تيمي در نيمکت ، ذخيره هاي مطمئن و موثري نداشت. در نهايت اين که استقلال پتانسيل قهرماني نداشت. اما پرسپوليس در روزهاي پاياني راه بردن را ياد گرفته بود و نتيجه گراترين تيم بود و موفق شد با برتري هاي پياپي از کمرکش جدول به مکان سوم نقل مکان کند. استقلال اهواز در ليگ ششم ، سيمايي دلپذير داشت و با رهبري خوب فيروز کريمي بالاتر از آبي و قرمز در رده دوم ايستاد. آبي هاي اهوازي در قواره يک مدعي جدي ظاهر شدند و اگر دچار غرور کاذب و بداقبالي نمي شدند، بر بلنداي قهرماني تکيه مي زدند.

هرچند در اين راستا نبايد از زحمات منصور رشيدي و رضا فرزواني در کادر فني به سادگي گذشت. 2 ماه پيش که با دکتر زادمهر گفتگو مي کرديم ، وي به نکاتي اشاره کرد که در نوع خود جالب توجه بود.

به ياد داريم سرپرست تحصيلکرده اين تيم مي گفت ما با شعار احترام محبت تلاش وارد ليگ ششم شديم و بر اين مساله پافشاري مي کرديم که براي ادامه موفقيت بايد هم طاقت باخت داشته باشيم و هم ظرفيت برد.

به باور ما، سايپا به مدد اين مهم توانست گليم خود را تا مرز قهرماني از آب بيرون بکشد، اما از ياد نبريم که در کنار هدايت خوب علي دايي ، انديشه ها و تفکرات مربيان خارجي نظير جيوواني مي و وربر لورانت که در گذشته سکان رهبري را عهده دار بودند، در حرکت رو به جلو و بلوغ تاکتيکي و رواني آنها موثر بود. از روزي که علي دايي روي نيمکت نشست و حواس خود را ششدانگ صرف هدايت تيمش کرد، سايپا راحت تر و خودباورتر نمايش داد و اين مربي جوان فرصت يافت حس برتري جويي را به يارانش القا و فضاي روحي ترک خورده را دوباره ترميم کند.
وقتي دايي فهميد که در کسوت مربي بهتر مي تواند کارايي داشته باشد، سرانجام به دوران بازيگري خاتمه داد و تصميم گرفت تنها در نقش معلم فعاليت کند.

اين همه تجربه ، به مدد سايپا آمد و باعث شد آنها جام ششم را در آغوش بکشند و بليت حضور در ليگ آسيا را دريافت کنند.

سقوط معنادار

شايد در فضاي اين مقال نگنجد که تمامي موارد ليگ ششم را مو به مو بنويسيم ، اما حضور تيم ريشه دار پاس در رده يازدهم جدول و سقوط باشگاه فولاد، قهرمان ليگ چهارم به پلي آف در نوع خود عجيب بود.

پاس در نيم فصل دوم بيشتر به جوانان خود ميدان داد که قابل ستايش بود، اما در مجموع در اندازه هاي واقعي خود نمايش نداد.با اين همه امکانات فوق العاده ، بودجه مناسب و استاديوم استاندارد، توقع نداريم که پاس را اين گونه دست به عصا ببينيم.

فولاد در شرايطي به پلي آف رسيد که به باور بسياري و زعم ما، چوب جوانگرايي افراطگونه خود را خورد.

طرد نيروهاي باتجربه از سوي مايلي کهن و جوانگرايي صرف باعث شد تيم کم تجربه و خام فولاد در نيم فصل اول ، امتيازهاي فراواني را از کف بدهد. با آن که ايناسيو، مربي پرتغالي و جانشين مايلي کهن سعي وافر داشت که از سقوط تيمش جلوگيري کند، اما تير او نيز به سنگ خورد.

تيم متمول فولاد با اين اوضاع و احوال در رده پانزدهم جدول ايستاد، اما حالا براي حضور دوباره در ليگ برتر چشم به بازي هاي پلي آف دوخته است تا شايد بتواند از پس رقبايي چون تراکتورسازي تبريز، شهرداري بندرعباس و راه آهن تهران برآيد.

منبع: جام جم

کانال عصر ایران در تلگرام

تماشاخانه