درمان ريههاي جانباز شيميايي جنگ تحميلي 5 ميليون تومان هزينه دارد و او قادر به پرداخت چنين پولي نيست.
عليرضا يزدانپناه در سن 15 سالگي مورد اصابت تركش قرار ميگيرد و جانباز 55 درصدي اعصاب و روان ميشود اما باز هم جبهه را رها نميكند.
او بعد از پايان جنگ با جنت خالقي ازدواج ميكند. حاصل اين ازدواج كه مبناي آن خوابي بود كه خانم صالحي ميبيند دو فرزند به نامهاي سميرا و محمد است.
در تمام طول اين سالها بيماريهاي عصبي همواره زندگي اين خانواده را تحت تاثير قرار داد تا اينكه مهرماه سال 85 حال عليرضا وخيم شده و در بيمارستان بستري ميشود.رسيدن ضريب هوشي به يك و رفتن به حالت كما باعث شد كه پزشكان از احتمال مرگ مغزي او بگويند و از ادامه حياتش قطع اميد كنند. اما توسل همسرش به حضرت عباس (ع) و مكاشفه او بعد از ديدن حضرت و راهنمايي گرفتن از ايشان شفاي عليرضا را به دنبال ميآورد. عليرضا كه 24 روز تمام در كما مانده بود با ناباوري پزشكان علايم حياتي را باز مييابد و به زندگي برميگردد.
مدتي است كه بيماري عليرضا دوباره او را رنج ميدهد. سينهاش خسخس ميكند و به توصيه پزشكان حتماً بايد عمل جراحي داشته باشد.هزينه اين عمل 5 ميليون تومان است و عليرضا توانايي پرداخت چنين پولي را ندارد.
عليرضا 38 ساله، 23 خرداد در بيمارستان حضرت زهرا (س) بستري ميشود. آيا او كه روزگاري جانش را در راه اين آب و خاك ناديده گرفت و به استقبال مرگ رفت بايد امروز معطل 5 ميليون تومان باشد تا ريههاي بيمارش را درمان كند. اين مساله پيش از آنكه مشكلي براي عليرضا باشد، آزموني براي ماست. براي ما كه گاهي فراموششان ميكنيم.
من هم يك جانباز هستم. چرا حضرات به اين اسطوره صبر توجه نمي كنند؟
ميدانم چاپ نخواهيد كرد.