محمد باقر قالیباف، شهردار تهران در وب سایت خود نوشت :
رسانه به خودی خود هم جذاب است، هم کارآمد. چه رسد به این که نوعا انحصاری هم در کار رسانه باشد؛ مثل همین صدا و سیما. دیدهاید که خيليها احساس میکنند صدا و سیما به آنها بیاعتنا است و سانسورشان میکند؟ طبیعتا گاهی اینها فقط تصورات طرف هستند، گاهی هم شاید رگههایی از واقعیت درشان باشد.
من چندان عادت و علاقه ندارم که بگردم ببینم کی با من ناهماهنگ است و بنشینم نق بزنم که فلان آقا یا خانم یا فلان دستگاه با من مشکلی دارد. اگر همه چیز بر وفق مراد باشد و همه همان کاری را کنند که ما توقع داریم، پس بودنمان چه معنایی دارد؟ پس کارکردمان چیست؟ وقتی بودن کسی مفید میشود که بتواند مشکلات را حل کند.
به هر حال همیشه در جواب کسانی که میگویند شهرداری تهران از صدا و سیما حذف شده است، گفتهام حتی اگر چنین باشد، گفتن این حرف دردی از کسی دوا نمیکند.
شنبه شب من مهمان برنامهی نگاه یک بودم. برنامهای که پیشتر ندیده بودمش و آنشب دیدم چه خوب و جذاب است. برنامهای که بنا دارد بیتعارف و تکلف هر مسئولی را یک ساعت بنشاند سر جایش. مسئول یعنی کسی که ازش سوال میکنند و جای مسئول همان موقعیتی است که باید ازش سوال کنند و این برنامه هر مسئولی را دست کم یک ساعت سر جای واقعیش مینشاند.
بالاخره مثل هر کار دیگری، عدهای هم بودند که میگفتند نرو. میگفتند آنجا اذیتت خواهند کرد. آنجا ممکن است سوالپیچت کنند، مسائل را طور دیگری جلوه بدهند، آبرویت را ببرند.
اما این طور نبود. خوب بود. طبیعی بود که سوال کنند. طبیعی بود که جوابی که برای من قانعکننده و واضح است، گاه برای دیگران هنوز واضح نباشد. راستش شاید یکی دو بار هم هیجانزده شدم. آدم زود احساس ظلم میکند. نه فقط این که به خودت ظلم شده باشد، حس میکنی یک دستگاه به بزرگی شهرداری تهران مظلوم است و نیمی از این مظلومیت به این دلیل است که کسانی میخواهند قالیباف را بزنند و شهرداری را میزنند.
اما الان خوشحالم. خوشحالم که قصهی حذف و سانسور راست نبود و مردم، شهردار تهران را هم در سیما دیدند. خوشحالم که بیزد و بند و نان قرض دادن و تعارف و تبانی توانستیم حرف بزنیم، از من سوال کنند و من جواب بدهم. خوشحالم که یکی دو حرف از آن همه حرفی که ناگفته مانده بود و دانستنشان حق مردم بود را از من پرسیدند و من جواب دادم. خوشحالم که هفتهی بعد و هفتههای بعد هم باز مردم مسئول دیگری را بر صندلی پاسخگویی میبینند.
مجری برنامه، آقای محمود احمدی مجری مسلط و آگاهی است. در آخر برنامه، او پیش از پرسیدن سوال آخرش، دست من را گرفت، و گفت صریح و دوستانه میپرسد و توقع دارد من هم صریح و دوستانه جوابش را بدهم. آن لحظات، آن پرسش، و تلاش من برای پاسخ دادنش، در ذهن من نمادی از تمامی برنامه و تمامی دوران مسئولیتم بود و هست. کاش همیشه بتوانیم به مردم پاسخ صریح و دوستانه بدهیم.
آرزوي موفقيت بيشتر برايشان دارم .
با تشكر
انشاا... همیشه در خدمت اسلام و مسلمین باشید.حمیدرضا