نظريه وضعيتي روابط عمومي که توسط جيمز گرونيگ مطرح شده است يک نظريه کاربردي در مورد افکار عمومي است .
گرونيک معتقد است رفتار گروههاي اجتماعي با تحليل ادراکات انها از وضعيتي معين قابل پيش بيني و فهميدن است و رفتار اين گروهها بر اساس ادراکات انها از وضعيتي که در ان قرار دارند شکل مي گيرد .
اين نظريه گام به گام نحوه رفتار ارتباطي فعال را از سوي گروههاي اجتماعي مشخص مي کند که البته ممکن است براي بروز رفتار مشارکتي و يا غير فعال کردن ان استفاده شود .
شناخت مشکل شناخت محدوديت و سطح درگيري سه شناختي است که بايد براي گروههاي اجتماعي ايجاد شود و روابط عمومي در اولين گام بايد اطلاعات مورد نياز افراد را در مورد مساله اي که بايد در مورد ان بيانديشند تهيه کند چرا که مردم بايد بدانند مشکل و باور کنند اين مشکل واقعيت دارد .
سپس اگر مي خواهيم به رفتار مشارکتي دست پيدا کنيم بايد افراد محدوديت ها و موانع پيش رو براي تاثيرگذاري در حل مشکل بدانند هر ذهنيت ايجاد شده محدوديت کمتري را تشخيص دهد مشارکت فعالانه تري خواهد داشت .
در مرحله ديگر بايد شناخت مردم از ميزان ارتباط مشکل با انها تکميل شود .
انها بايد بدانند مشکل چه ارتباطي با منافع انها دارد و ميزان ارتباط انها با وضعيت و مشکل موجود مشخص شود .
دو متغير ديگر در اين نظريه درباره چگونگي شکل گيري عقيده عمومي و رفتار فعال گروههاي اجتماعي براي حل يک مشکل جستجوي اطلاعات و پردازش اطلاعات است .
وقتي روابط عمومي توانست باور يک وضعيت مشکل زا را براي گروههاي اجتماعيتبيين و ميزان تاثير گذاري انان را با محدوديت کمتري ايجاد کند افراد با درک اين مساله که وضعيت موجود مشکل انان نيز هست اقدام به جستجوي اطلاعات در خصوص وضعيت مي کند تا مشکلي که درگير ان است حل شود اين يک رفتار ارتباطي فعال است.
ممکن است افراد صرفا به پردازش اطلاعات بپردازند و يک رفتار ارتباطي غيرفعال داشته باشند .
همچنين برنامه ريز روابط عمومي از اين نظريه براي غير فعال کردن مخاطبان در خصوص وضعيت خاصي استفاده مي کند.