عصر ایران، هومان دوراندیش - محمود صدری، استاد جامعه شناسی دانشگاه تگزاس وومن، پیوند اینترنت و سیاست را یکی از عوامل پیشرفت فرایند دموکراسی در جای جای جهان می داند. وی هر چند که می گوید تاثیرگذاری اینترنت بر سیاست، دست اقتدارگرایان را نیز در دشمنی ورزیدن با دموکراسی بیش از پیش می گشاید، اما اینترنت را در نهایت پدیده ای می داند که عمدتاً در خدمت تحقق فضایی چند صدایی است و به همین دلیل، پیوند اینترنت و سیاست را بیش از آنکه مانعی بر سر راه فرایند دموکراتیزاسون بداند، ممد و راهگشای آن می داند.
***
مفهوم دموکراسی الکترونیک، در جامعه شناسی سیاسی امروز، تا چه حد محل بحث و واجد اهمیت است؟این بحث بسیار مهمی است. سه دهه قبل متفکر آینده نگر ،الوین تافلر، تمدن های قرن بیست و یکم را به دو گروه تقسیم کرد. در این تقسیم بندی اثری از شرق و غرب (محور فرهنگی) یا شمال و جنوب (محور اقتصادی) به چشم نمی خورد. بجای آن دو قطب تند و کُند مطرح است.
مراد این است که آن دسته از جوامع بشری که می توانند داده ها را به سرعت بیشتری تحلیل کنند، گروهی واحد را تشکیل خواهند داد و برندگان مسابقه تمدنی خواهند بود و در برابر آنها جوامع کُند را خواهیم داشت که بازنده هستند.
اکثر ثمرات پیشرفت اقتصادی و فنی به جوامعی سرازیر خواهد شد که از سرعت تحلیل بیشتری برخوردار باشند. این پیش بینی در حال تحقق و آثار آن در حال ظهور است. آشکار است که پیشرفت دیجیتالی شرق و غرب نمی شناسد و در آن کره جنوبی می تواند با انگلستان همطراز شود.
در این میان رسانه های الکترونیک نتایج عمده ای در توسعه ساحت مردمی و کنش فرهنگی و در نتیجه دموکراسی دارند. البته همین ابزارها برای سرکوبی دموکراسی از سوی دولتهای خود کامه نیز به کار می روند. انسان را به یاد نظر ارسطو در باره پول می اندازد که گفت ثروت به نفسه ابزاری خنثی است، آنچنان را آنچنان تر می کند. خوبان را بهتر می کند و بدان را بدتر.
اجماع جامعه شناسان بر آن است که این معادله با گذشت زمان بطور روز افزون به نفع مردمسالاری تغییر خواهد کرد. رسانه های نوین الکترونیک سبب شده اند که مکالمه سیاسی از رابطه یک جانبه بلند گوهای تبلیغاتی با مستمعین صامت به گفتگوی جمعی در بلاگ ها و مجامع مجازی تبدیل شود.
منتقدین این مفهوم، معتقدند که مهارت استفاده از اینترنت و هزینه دسترسی به آن، مانع از تحقق دموکراسی الکترونیکی می شوند. آیا چنین نقدی را وارد می دانید؟ چرا؟جامعه شناسان از این واقعیت با اصطلاح "جدار دیجیتالی"(digital divide) یاد می کنند. آمارها و مطالعات بسیاری وجود دارند که جوامع گوناگون و در آن جوامع طبقات گوناگون را با توجه به دسترسی شان به اینترنت و کامپیوتر تقسیم بندی می کنند و حتی به سایر جنبه های نابرابری مانند دسترسی غیر یکسان مردان و زنان به کامپیوتر می پردازند. 9 سال قبل یکی از دانشجویان دکترای من رساله خود را در همین باره نوشت. البته باید به خاطر داشت که به رغم این جدائی که ناشی از نابرابری مالی و سیاسی است، حضور کامپیوتر و اینترنت در مجموع به دموکراسی کمک کرده است.
منتقدین همچنین معتقدند در شرایطی که بسیاری از مردم جهان هنوز به تلفن دسترسی ندارند، سخن گفتن از پیدایش دموکراسی اینترنتی، خیال اندیشی است. نظر شما در این باره چیست؟ اتفاقاً همین رسانه های نوین الکترونیکی هستند که باعث می شوند به رغم نابرابری های زیر بنائی در اموری مانند خط برق و تلفن، جوامعی که تا دیروز امیدی به پیوستن به قافله تمدن نداشتند بتوانند یکسره ازعهد ما قبل صنعتی به عهد ما بعد صنعتی بجهند. دیگر امر غریبی نیست که ببینیم روستائی بنگلادشی فاقد برق و تلفن زمینی بتواند با استفاده از تلفن همراه از وضع بازار و قیمت کالاها با خبر شود و تولید و عرضه خود را با آنها هماهنگ کند. همچنین قابل ذکر است که در بسیاری از کشور های جهان پروژه های غیر انتفاعی مهمی برای تولید کامپیوترهای ارزان (زیر صد هزار تومان) در حال باروری است و با اشاعه آن جدار دیجیتالی پرخلل تر خواهد شد.
از منظر جامعه شناسانه، زمینه های اصلی پیدایش دموکراسی الکترونیک چیست؟در تحلیل نهائی رسانه های کامپیوتری و اینترنت و تلفن همراه ابزارهائی بیش نیستند و از این نظر تفاوتی با اختراعات پیشین مانند کاغذ، برق، و قطار ندارند. انسان همواره نیازها و انتظارات خود را از طریق این ابزارها در سطوح گسترده تر به ثمر نشانده. هرچه ابزار بهتر، برد نیات صاحب ابزار بالاتر. دموکراسی نیز بخشی از این نیازهاست. البته معارضین دموکراسی نیز با استفاده از همین ابزارها کوشش می کنند با سانسور و شانتاژ الکترونیکی از سرعت اشاعه دموکراسی بکاهند.
برخی از منتقدین نیز معتقدند که شرکت هایی چون مایکروسافت یا تایم وارنر، که صاحبان عمده منافع تجاری اشکال جدید ارتباط از راه دورند، علاقه ای به افزایش مشارکت سیاسی عموم مردم جهان ندارند و این فناوری ها به این دلیل بوجود آمده اند که در خدمت منافع صاحبان قدرت اند. چنین نقدی را تا چه حد وارد می دانید؟در سال 1978 فیلسوف بصیر فرانسوی آقای ژان فرانسوا لیوتارد کتاب بسیار مهمی تحت عنوان "موقعیت فرامدرن" نوشته دو واقعیت متضاد درباره عهد کامپیوتر را مطرح کرده است: نخست آنکه صنعت سخت افزار و نرم افزار کامپیوتری آماج رقابت شبه انحصاری است به گونه ای که شرکت های بزرگتر رقیبان ضعیف تر را با تهدید یا تطمیع از میدان بدر می کنند و مرتب بزرگتر و قوی تر می شوند. شرکت هائی که نام بردید از این قبیل اند. از این جهت ما در دنیای بسیار نابرابری زندگی می کنیم.
از سوی دیگر توده هائی که به کامپیوتر دسترسی دارند فضائی تازه برای ابراز و انتشار نظراتشان، فارغ از کنترل های معمول دنیای خارج یافته اند. ابراز و انتشار آرا و نظرات سیاسی، فرهنگی، و هنری دراینترنت از برد جهانی و سرعت شگفت آوری برخوردار است. از این جهت اینترنت به دموکراسی خدمت بسیار کرده است. لیوتارد می گوید هردو این واقعیت های متضاد در جهان ما تاثیر دارند.
در حال حاضر امکان حرکت به سمت دموکراسی الکترونیک در کدام یک از کشورهای جهان بیشتر است؟در کشورهائی که از یکسو مقدمات ابتدائی دسترسی به این ابزارها را دارند و از سوی دیگر به سبب محروم بودن از موهبت دموکراسی برای نیل به آن عطش بسیاری دارند. در سال گذشته یکی از دانشجویان من که مصری است تز فوق لیسانس خود را تحت نظارت من درباره استفاده گسترده از "فیس بوک" در مصر برای نو آوران دینی نگاشته و از طریق تحلیل محتوی به بررسی عمق و پیچیدگی این مباحث پرداخت. البته این افراد و گروهها برای رد گم کردن اسامی مستعار و عکس و تفصیلات ساختگی استفاده می کنند.
از چشم اندازی جامعه شناسانه، مهمترین دلایل و نتایج ورود اینترنت به حوزه سیاست چه بوده است؟اینترنت انحصار چاپ و نشر افکار را از نخبگان اقتصادی (موسسات رسانه ای و انتشاراتی)، فرهنگی (روزنامه نگاران و روشنفکران رسمی)، و سیاسی (ادارات ممیزی دولت ها) می گیرد و آن را به مردم عادی و کنشگران سیاسی در قاعده هرم اجتماعی واگذار می کند. جنگ تسلیحاتی جالبی در جریان است که طی آن دولتها و سازمانهای رسمی می کوشند امتیازات و انحصارهای ازدست رفته را بازیابند در حالی که اینترنت مردمی می کوشد این تلاشها را ناکام بگذارد.
آیا دسترسی به اینترنت با افزایش انگیزه مشارکت سیاسی شهروندان تلازم دارد؟همانگونه که عرض کردم، استفاده سیاسی از اینترنت هم در جهان توسعه یافته و هم در دنیای در حال توسعه جریان دارد اما در جاهائی که مشارکت سیاسی محدود یا غیر ممکن است اینترنت جایگزین آن می شود و رنگ سیاسی بیشتری می پذیرد.
برخی معتقدند اینترنت فضای عمومی ایجاد می کند اما حوزه عمومی بوجود نمی آورد. نظر شما در این باره چیست؟این نظر را فیلسوف برجسته فرانسوی جین بودریارد در کتاب موجز خود تحت عنوان "در سایه اکثریت های خاموش" به فصاحت ابرازکرده. او از ریزش "جامعه" و رویش "توده ها" سخن می گوید. شهروندان جهان فرا مدرن را افرادی ایزوله و بری از نیاز و حتی آرزوی تماس رویاروی با دیگران می بیند که در کنج اتاق ها و در برابر صفحه کامپیوترشان نشسته اند و با سایه الکترونیک خود سخن می گویند.
به گمان بودریارد در میان انسانهای فرا مدرن forum که ریشه لغوی اش "بازار" است در حال محو شدن است. بازار یعنی جائی که افراد می توانند با یکدیگر گفتگو کنند، چانه بزنند، و به تفاهم برسند. به جای آن جامعه ای مصرفی اما بدون رویاروئی انسانی در حال گسترش است. من این نظر را اغراق آمیز می دانم.
اول آنکه کیفیت روابط افراد در فضای مجازی به اندازه ای که بودریارد می گوید عقیم و تک ساحتی نیست. ثانیاً فضای عمومی با حوزه عمومی به انحا گوناگون مربوط است. چه بسا اجتماعات حقیقی که به واسطه اجتماعات مجازی حضور به هم می رسانند. مثال بارز آن هم جنبش ضد جهانی شدن یا anti globalization movement است که عمدتاً در اینترنت ریشه دارد اما از همان مجرا تظاهرات خیابانی موثری را ایجاد و هدایت می کند.
آیا در غرب و یا در سایر نقاط جهان، طبقات و گروههای اجتماعی خاصی در پی پیوند هر چه بیشتر اینترنت و سیاست و یا تاسیس دموکراسی اینترنتی هستند؟خیر، این تئوری توطئه است که می کوشد تلاش خود جوش مردمش برای دستیابی به استقلال و آزادی را به دستهای مرموزی در خارج مرزهایشان و در اینترنت نسبت دهد. البته در در اینترنت که بنا به تعریف فرامرزی است سرتاسر طیف سیاسی شامل همه گونه سازمانهای حضور دارند اما انتساب "تاسیس دموکراسی" اینترنتی به "طبقات" و سازمانهای متجانس خارجی خطاست.
بمباران اطلاعاتی شهروندان از سوی سایت های اینترنتی، چه تاثیری در کنش سیاسی آنان دارد؟کلمه "بمباران" در مورد نسل رسانه های ما قبل اینترنت یعنی رسانه های جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون، و فیلم صدق بیشتری دارد چرا که پروپاگاندای آنها انحصاری، جهت یافته، تک صدائی، و یکسره سیاسی است.
برخی معتقدند در گذشته توهمی از " دریافت حقیقت " وجود داشت اما الان بمباران اطلاعاتی مذکور، این توهم را از بین می برد و شهروندانی مردد پدید می آورد. آیا این امر به سود دموکراسی است؟دموکراسی یعنی اعتماد به هوش و درایت شهروندان نه تنها در انتخاب دولتشان بلکه در تشخیص درست و نادرست. دسترسی به منابع متعدد و احیاناً متضاد اطلاعات در درازمدت و در سطح توده ای تنها به تضارب و نقد آرا و عقاید و بقای اصلح باورها خواهد انجامید. در این منظر "تردید" منزلی در راه است نه مقصد آن. البته از مزایای اصلی دموکراسی تصحیح مسیر نیزهست. هیچ مقصدی لزوماً نهائی نیست. اگر جوامع دموکراتیک راهی را پیش گرفتند که نادرست بود، می توانند با نقد و حک و اصلاح به مسیر مطلوب باز گردند. اطلاق کلمه "بمباران" به این فرایند نادرست است.
ارزیابی شما از میزان و کیفیت تاثیرگذاری اینترنت بر سیاست در جامعه ایران چیست؟ به نظر بنده نفس حضور این گونه رسانه ها در ایران امری است مبارک و محتوم زیرا با آینده مردمسالاری در ایران غیر قابل انفکاک است. کمیت و کیفیت آن با گذشت زمان لاجرم بهبود خواهد یافت. نضج رسانه های اینترنتی در جوامع توده ای معاصر پادزهری است در مقابل سم پروپاگاندای رسانه های ارتباط جمعی.
ولی من باور نمیکنم تابناک سانسورچی!
قطعا" آینده مردم سالاری در ایران با این وضع اسفناک اینترنت ( سرعت ما فوق حلزونی ) در ایران گره نخورده .
قطعا" اون اینتر نتی که مد نظر شماست ، اون اینتر نتی نیست ، که هم اکنون در ایران در اختیار کاربران قرار گرفته .
مثل بعضیا که مدرک تقلبی دارن
شما دوست نداری از این سایتها استفاده نکن یا برو با هم فکرانت یک سایتی ایجاد کن و باهاشون رقابت کن ... واقعا بجای زیر سوال بردن بزرگترین سایتهای جهان بهتره خودتان را اصلاح کنید.
در ضمن آقای ناشناس 80% آمار سایتهای معتبر دنیا وابسته به سایتی مثل گوگل هست.
حتی سایتهایی که 90% مطالبشون ضد آمریکا هم هست تو سرچ ها بازم بی طرفانه قرار داده می شوند.
موفق باشی
والعقبة للمتقین... خداوند در قرآن میفرماید عاقبت نیکو با کسانی است که تقوای الهی دارند.
امیدوارم تو مابقی مسائل زندگیت از این شاخصها نداشته باشی که اون وقت ....
فکر می کنی تمتم کاربرای ایران اصلا همین چند تای که نظر دادن چقدر سیاسی هستند و اینترنت رو برای چی می خوان
ایران همین چند تا کاربر اینترنت نیستند و
و البته با همان تشخیصی که برای مردم مورد نظر توسط ابزار رسانهای غالب و حاکمشان ساختهاند....
فکر میکنید اگر الان از یک شهروند آمریکایی بپرسید آمریکا برای چه به عراق حمله کرد، چه پاسخی میشنوید؟ مطمئن باشید خواهد گفت برای مقابله با تروریسم و طالبان که البته این همان پاسخی است که رسانههای آنها با هنرمندی تمام برای ذهن او ساختهاند...
اگر به این مفاهیم دقت کنید متوجه میشوید که منظورشان از «اعتماد به هوش و درایت» شهروندان چیست؟!
البته این که گفتم مطلق نیست، اما متأسفانه فراگیری زیادی داره