۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۴۶۱۲
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۷ - ۱۷-۱۲-۱۳۹۰
کد ۲۰۴۶۱۲
انتشار: ۰۸:۱۷ - ۱۷-۱۲-۱۳۹۰

بسته سنگین

یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم.

مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی حملش برای او مشکل است چه برسد به این بچه.

کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟

کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است.

مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟

کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت:

"خانم بالاخره یه کسی پیدا می شه به این بچه کمک کنه دیگه!"

برچسب ها: داستان کوتاه
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۱
مجید توکلیmajidtavakkoli@ymail.com
-
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
176
590
بابا شما رو بخدا ریشه بدگمانی را آبیاری نکنید بگذارید این حداقل نوعدوستی و حس کمک هم از بین نره
پاسخ ها
كاظم
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
كاملا درسته ، نمونه اينگونه داستانها بتدريج رسم جوانمردي را از بين خواهد برد.
من
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
275
156
دمش گرم عجب مخی داشته
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
261
35
چه باباي خوش بيني
ely
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
60
204
با آقای توکلی موافقم. اگرچه خودم تحت تاثیر اینجور حکایتها نیستم.
جای تاسف و شرمندگیه برای همچین پدری و 2 نظر اخیر!!!
وبگردی