۱۴ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۷۵۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۱ - ۱۳-۰۴-۱۳۸۶
کد ۲۰۷۵۹
انتشار: ۱۳:۱۱ - ۱۳-۰۴-۱۳۸۶

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران

 روزنامه‌هاي صبح امروز ايران درسرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد. 
    
* جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان مسئولان قوه قضائيه بخوانند آورده است: تراكم اخبار و ديدارها و گردهمائي ها همزمان با برگزاري مراسم بزرگداشت شهداي هفتم تير فرصت توجه لازم به مقولات اساسي را از رسانه ها گرفت و بعضي مطالب مهم كه بايد زير ذره بين قرار گيرند و اهميت بيشتري به آنها داده شود زمين ماندند. از جمله اين مطالب بيانات رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار رئيس و مسئولان قوه قضائيه با ايشان است كه در سالروز فاجعه هفتم تير و شهادت مظلومانه آيت الله بهشتي و 72 تن از ياران انقلاب و خدمتگزاران ملت صورت گرفت .
هر سال هفته منتهي به هفتم تير با اين تناسب كه اين فاجعه معمار بزرگ قوه قضائيه شهيد مظلوم آيت ا لله بهشتي را در زماني كه رياست اين قوه را برعهده داشت از مردم گرفت تحت عنوان قوه قضائيه گرامي داشته مي شود. از نكات قابل پرداخت مربوط به تشريفاتي شدن برنامه هاي اين هفته كه بگذريم گردهمائي سالانه مسئولان قوه قضائيه اين فايده را دارد كه معمولا در روز پاياني همه آنها به ديدار رهبري مي روند و از نقطه نظرهاي ايشان درباره عملكرد دستگاه قضائي مطلع مي شوند و براي ادامه كار رهنمودهائي دريافت مي كنند.
در ديدار امسال طبق معمول رئيس قوه قضائيه گزارشي ارائه كرد كه در آن از احياي نهادهاي شبه قضائي احياي نظام دادسرايي احياي نهادهاي نظارتي فعال كاهش اطاله دادرسي و شفاف سازي فرايند دادرسي اجراي طرح مكانيزه كردن احياي فرهنگ برنامه ريزي و علمي نگري در مديريت ها و اصلاح مقررات و قوانين قضائي در قالب 30 لايحه به عنوان مهمترين فرازهاي عملكرد اين قوه ياد شد . وي همچنين به شوراهاي حفظ حقوق بيت المال و مبارزه با زمين خواري ستاد مبارزه با جرايم اخلاقي و اجتماعي ستاد مبارزه بامفاسد اقتصادي دفاتر حمايت از حقوق زنان و كودكان دفاتر حمايت از حقوق شهروندي ستاد حقوق بشر اسلامي و ستاد اجراي اصل 44 به عنوان زيرمجموعه هاي تشكيلات مشترك قضايي ـ اجرائي اشاره كرد و بدين ترتيب فهرستي برخوردار از كميت در زمينه عملكرد قوه قضائيه ارائه داد.
بيانات رهبر معظم انقلاب در اين ديدار و پس از استماع گزارش رئيس قوه قضائيه حاوي نكات مهمي بود كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم .
اول آنكه ايشان ضمن قدرداني از زحمات و تلاش هاي رئيس مسئولان و كاركنان قوه قضائيه بر اين نكته تاكيد كردند كه بايد همواره به خروجي و نتيجه كارها توجه شود زيرا ممكن است از نظر كمي كارهاي بسياري انجام گيرد اما مهم محصول كارها و رضايتمندي مردم از فعاليت هاست كه بايد معيار بررسي عملكردها قرار گيرد.
در برابر ارائه فهرست بلندبالاي عملكرد قوه قضائيه كه از نظر كمي قابل توجه است اين سخن رهبر معظم انقلاب كه بايد همواره به خروجي و نتيجه كارها توجه شود يك هشدار به مسئولان قوه قضائيه است . مهمتر آنكه ايشان تصريح كردند : ممكن است از نظر كمي كارهاي بسياري انجام گيرد اما محصول كارها و رضايتمندي مردم از فعاليت هاست كه بايد معيار بررسي عملكردها قرار گيرد.
هرگز از رهبري اين انتظار وجود ندارد كه مستقيم و آشكارا به يك قوه يا يك مجموعه از مسئولان كشور كه درحال فعاليت و تلاش هستند و به ديدار ايشان ميآيند اعتراض كنند. روش رهبري هميشه اين بوده و هست كه از مسئولان آشكارا تقدير و حتي حمايت مي كنند و بطور ضمني ايرادها و اعتراض ها را هم گوشزد مينمايند. از بيانات رهبري معظم انقلاب در ديدار اخير رئيس و مسئولان قوه قضائيه با ايشان كاملا مشخص است كه به همين روش عمل كرده اند و به آنها هشدار داده اند كه مفتون كميت نشوند و ضمن گرايش به كيفيت درصدد ارزيابي عملكرد خود با معيار رضايتمندي مردم برآيند.
اين هشدار حكايت از اين واقعيت دارد كه اطلاعات دقيقي درباره عدم رضايت مردم از دستگاه قضائي به رهبري رسيده و ايشان نگراني هائي دارند كه آنرا در قالب جملاتي به رئيس و مسئولان قوه قضائيه تفهيم كردند. مسئولان قوه قضائيه اگر ميخواهند از گردهمائي يك هفته اي خود نتيجه اي بگيرند و بدانند روي چه نقطه اي بايد متمركز شوند به نكات هشدارگونه و ظريف بيانات رهبر معظم انقلاب توجه كنند و آنها را مورد تامل قرار دهند و در عمل بكار ببندند.
نكته ديگر توصيه مهم رهبر معظم انقلاب به مسئولان قوه قضائيه درخصوص حداكثر استفاده از شرايط كنوني به منظور ارائه يك نمونه ملموس از دستگاه قضائي اسلامي است .
كاري كه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي در دستگاه قضائي شروع كرده بود همين بود. تاكيد هميشگي حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به مسئولان قوه قضائيه نيز در همه ديدارها و مناسبت ها همين بوده و هست . اما متاسفانه اكنون حتي خوشبين ترين مسئولان خود قوه قضائيه نيز نمي توانند ادعا كنند كه آنچه داريم يك نمونه ملموس از دستگاه قضائي اسلامي است .
اگر منصفانه و البته كنجكاوانه درصدد كشف علل اين ناكامي برآئيم در ميان عوامل متعددي كه مشكلات و بحران ها هم بخشي از آنها هستند بايد به اشتغال مسئولان بويژه شخص رئيس قوه قضائيه به اموري كه آنها را از انجام كامل وظايفشان در اين دستگاه باز ميدارد به عنوان مهمترين عامل توجه شود. در اين ميان علاقمندي شديد به رسانه ملي و مانورهاي تبليغاتي نيز از اموري است كه مورد غفلت قرار نگرفته و متاسفانه درحال تبديل شدن به يكي از اشتغالات مي باشد. شهيد بهشتي به اين دليل توانست معمار قوه قضائيه باشد كه به اين امور بي اعتنا بود و ميگفت : بايد عملكرد ما با مردم سخن بگويد نه حرفها و تبليغات ما.
فراز ديگر بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان قوه قضائيه به امنيت حيثيتي مربوط مي شود. ايشان تاكيد كردند : نبايد حيثيت و آبروي افراد در جامعه بازيچه قرار گيرد و بدون دليل افراد مورد سئوال قرار گيرند و درباره آنها شايعه سازي و به آنها تهمت زده شود زيرا اين برخلاف شرع و احكام اسلامي است .
اگر از رئيس محترم قوه قضائيه سئوال شود در دستگاه تحت مديريت شما براي جلوگيري از ضربه زدن به حيثيت افراد در جامعه اسلامي چه اقداماتي صورت گرفته ايشان چه جوابي براي اين سئوال دارد تعبير جامعه اسلامي را به اين دليل بكار برديم كه توجه ايشان را به اين نكته جلب نمائيم كه از نظر اسلام آبروي مومن از حرمت كعبه كه خانه خداست و حرمت بسيار زيادي دارد بيشتر است . در اين جامعه كه بايد همه افراد از نظر حيثيت از بالاترين ضريب امنيتي برخوردار باشند متاسفانه افرادي در قالب هاي مختلف رسانه اي بيشترين ضربه را به حيثيت هركس كه اراده كنند با تهمت و شايعه پراكني وارد مي سازند و با استفاده از حاشيه امنيتي كه دارند حتي از كمترين تذكري نيز مصون هستند. رياست قوه قضائيه و دادستان كه مدعي العموم است و براي مقابله با اين تخلفات آشكار وظيفه قانوني و شرعي دارد چرا هيچ اقدامي نمي كنند و فقط شاهد ساكت اين صحنه مشمئز كننده هستند اينكه رهبر معظم انقلاب تهمت و شايعه سازي عليه افراد را در حضور شما « خلاف شرع و احكام اسلامي » اعلام كرده اند براي اين نيست كه يك حكم شرعي را به شما گوشزد نمايند بلكه خواستند وظيفه خطيرتان را در اين زمينه به شما گوشزد نمايند.
درست بعد از همين فراز است كه رهبر معظم انقلاب خطاب به رئيس و مسئولان قوه قضائيه ميفرمايند : اگر مردم قوه قضائيه را به عنوان ملجا و پناهگاه خود احساس كنند و چنين نگاه اميدوارانه اي به آن داشته باشند مي توان گفت قوه قضائيه به اهداف خود رسيده و موفق بوده است اما اگر چنين نگاهي وجود نداشته باشد بايد تلاش بيشتري انجام شود.
رياست محترم قوه قضائيه كه با فنون بلاغت آشنا هستند ميدانند اين « اگر و اما » در بيانات رهبري به اين معناست كه مردم نسبت به قوه قضائيه سخنان بسياري دارند و مسئولان اين قوه بايد تلاش بيشتري انجام دهند تا مردم احساس كنند اين قوه ملجا و پناهگاه آنهاست .
اينكه براي اين سرمقاله عنوان « مسئولان قوه قضائيه بخوانند » را انتخاب كرده ايم براي اين نيست كه به آنها بگوئيم فقط اين سرمقاله را بخوانيد. منظور اصلي اينست كه بگوئيم بعد از خواندن اين مقاله حتما بيانات رهبر معظم انقلاب را آنهم نه يكبار بلكه چند بار و نه فقط اين روزها بلكه تا سال آينده هفته قوه قضائيه و ديداري ديگر مكررا بخوانند و البته به آن عمل هم بكنند.

* كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان اصولگرايي، باز هم پيروز به قلم مهدي محمدي آورده است:مخالفان نظام جمهوري اسلامي-خصوصاً دولت نهم- بحث و مناظره عمومي درباره بنزين را باخته اند. اين براي آنها وضعيتي كاملاً غيرمنتظره است، باخت در عرصه اي كه گمان مي كردند در آن پيروز مطلق خواهند بود و براي تخريب دولت نهم و برخي نيز براي انتقام گيري از كليت نظام به آن اميدهاي فراواني بسته بودند. علائم اين اميدواري را از آنچه رسانه هاي وابسته به اپوزيسيون در روزهاي اول آغاز اجراي طرح سهميه بندي گفتند و نوشتند به آساني مي شد مشاهده كرد. مقالات مطول و آب وتاب دار درباره فجايعي كه به زودي در اثر اجراي اين طرح بر سر ملك و ملت فرو خواهد باريد، گزارش هايي كه تقريباً تمامي تاكتيك هاي جنگ رواني در آنها به كار رفته و گنجانده شده بود و اظهارنظرهايي گاه از سر فضل گاه با ژست تهديد و ترحم از جانب مدعيان اصلاحات در داخل و خارج؛ همه با اين مضمون كه كار ديگر تمام است و دولت نهم كه سهل است كل نظام سياسي از اين غائله جان سالم به درنخواهد برد.
امروز اما پيداست كه اين خودفريبي ها ادامه همان اشتباه محاسبه هاي پي درپي و خطا هاي رنگارنگي است كه اصلاح طلبان در چند سال گذشته- و جبهه اپوزيسيون در حالت كلي طي 27 سال- اخير مرتكب شدند و به اين حال و روز افتادند. فضاي امروز جامعه ايراني پس از اجراي طرح سهميه بندي بنزين هيچ شباهتي به آنچه آرزومندان افول دولت نهم پيش بيني مي كردند ندارد، بر عكس مردم ايران به نحو شگفت انگيزي -البته شگفت انگيز براي معاندان و الا معتقدان به نظام جمهوري اسلامي همواره اين مردم را طور ديگري شناخته اند و رفتار مردم هرگز براي آنها شگفت و غيرقابل هضم نبوده است- به راهي ديگر رفته اند. نه تنها نشانه اي از ناآرامي و اعتراض نيست، شجاعت و صداقت رئيس دولت نهم، احساس مردم و مشاهده زودهنگام نتايج اين طرح در كاهش ترافيك و تدبيرهاي روز به روز بهبود يابنده دولت در تخصيص بهينه و مناسب سهميه به اتومبيل هاي خاص و عام ، عقل آنها را ارضا و قانع كرده است كه نهايتاً اين طرح سبب خير عظيم براي توده مردم خواهد بود. عده اي البته سخت ضرر كرده اند و مردم اين را هم خوب مي دانند و مي توانند صداي خودي را از بيگانه و هدف نهفته در پي هر اظهار عقيده اي را به خوبي دريابند.
چرا اينگونه است؟ به چه دليل برخي از خودي هاي غافل و مخصوصاً مخالفان نظام جمهوري اسلامي درست در همانجا كه گمان مي كرده اند به دقيق ترين و صحيح ترين وجه ممكن محاسبه و تدبير كرده اند، دچار شكست هاي سخت و اشتباه هاي فاحش شده اند؟ چه چيز در اين مردم هست كه دشمن از درك و فهم آن عاجز است و لذا طراحي هاي آن پيوسته به بن بست هاي عبورناپذير گرفتار مي آيد؟
مهم ترين علت شايد اين باشد كه مردم دست جماعت مدعي اصلاح و دموكراسي را خوانده اند و پس از يك دهه و نيم تجربه زندگي با آنها و سياست هاشان ديگر نه خنده و به به و چه چه آنها را باور دارند، نه سرو صدا و جيغ و فرياد آنها را. مردم براي كسي كه به خاطر آنها نميرد، تب هم نخواهند كرد. احمدي نژاد به مردم راست گفت و پاي حرف راست خود ايستاد. مردم ديدند كه اين مرد به خود نمي انديشد و همه وجودش و آبرويش را پاي كار خدمت به آنها آورده است.
از جمله آنچه مردم اكنون به يقين باور دارند اين است كه پولي كه دولت نهم از ناحيه سهميه بندي بنزين صرفه جويي مي كند به جيب يك عده رانت خوار زبان دراز نخواهد رفت و به زودي به طريقي ديگر جهت خدمت به آنها و برداشتن باري از دوش حيات اجتماعي ايرانيان هزنيه خواهد شد. مردم بي عملي را دوست ندارند و از آنها كه از دولتمردي فقط به سخن گفتن- آن هم نه هميشه خوب- بسنده مي كنند دل خوشي ندارند. براي مردم ايران فهم اين نكته سخت نيست كه اقليتي هميشه طلبكار و ناراضي آن روز كه خود برسر كار بودند شجاعت عمل نداشتند وحالا كه كسي از راه رسيده مردانگي كرده و بار بر زمين مانده آنها را از زمين برداشته صداقت دفاع ندارند. احمد ي نژاد- چنانكه پيش از اين در يادداشت روز كيهان نمونه ها و علت هاي آن راخوانده ايد- در حال جراحي اقتصاد بيمار ايران است، صداي آنها كه نمي خواهند بيمار زنده بماند درآمده است. و اينها چه كساني هستند؟ همانها كه بيمار را به اين روز انداختند و حالا طلبكار شده اند. اين اقليت هميشه طلبكار- كه رفتارش هرگزاز چشم تيزبين مردم پنهان نبوده- زبان و قلم عنيف دارد چون تقوا ندارد، براي انتشار و در بوق كردن آنچه بر اين زبان و قلم مي آيد، رسانه دارد چون پول دارد و پول دارد چون زماني دراز از آنچه متعلق به مردم بوده تغذيه كرده و فربه شده است. اين اقليت امروز البته از «قدرت»- به معناي حقوقي نه حقيقي آن- بي بهره است چون عرصه مناصب رسمي تنها جايي است كه به دليل ساختار مردمسالار نظام جمهوري اسلامي دست مردم به آن مي رسيده، لذا آنان را رانده اند. اين اقليت اكنون سخت ناراضي است چراكه دولت اصولگرا با منافع آن درافتاده است. كساني كه چندين سال در خيابان ها و خانه ها صداي مردم را نشنيدند، بيان مطالبه اقتصادي آنها و ترويج عدالت را ماركسيسم خواندند و گفتند مردم براي كار اقتصادي به ما رأي نداده اند، سه شنبه شب گذشته در چند پمپ بنزين تهران به دنبال صداي مردم مي گشتند، غافل از اينكه مردم حرفشان را مدت ها قبل زده و تصميمشان را گرفته اند.
مردم مي دانند دولت اصولگرا درگير با مافياهاي قدرت و ثروت در حال بازگرداندن حقوق آنها به آنهاست و بيش و پيش از آنكه بر مردم سخت بگيرد بر خود سخت گرفته است. مردم مي بينند همه دشمنان نشاندار و تاريخي اين ملت كمر بسته اند كه اين دولت در راه بماند و به مقصد نرسد و بعد با خود مي گويند لابد خبري است. احمدي نژاد كيسه اي برا ي خود ندوخته، پس اينها از چه نگرانند؟
در اين ترديدي نيست كه همه وجود و هويت و حيثيت برخي به مقدار پول انباشته در انبان هاشان است، اما نظام جمهوري اسلامي مشروعيت خود را نه از پول كه از امر الهي و بعد «خون» و نهالي كه با آبي چنين گران آبياري شده به اين سادگي ها نخواهد خشكيد. علاوه بر اين حالا معلوم شده وقتي مردانگي به ديگر شاخصه هاي مديريت اضافه شود چه ها كه نمي توان كرد.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان جنگ نرم تحت لواى كنفرانس علمي محمد مهدى انصارى آورده است:1 - طى روزهاى 17 و 18شهريور سال‌جارى (8 و 9 سپتامبر 2007) كنفرانسى به مناسبت پانصدمين سال اشغال جزيره هرمز توسط پرتغالى‌ها در واشنگتن برگزار مى‌شود.اين كنفرانس، با پشتيبانى پژوهشى و مالى دو موسسه تحقيقاتى به نام‌هاى “ژوليوس بار” و “تارگت فالو” و با عنوان “پرتغال، خليج فارس و سلسله صفويه” در پى آن است تا نقش پرتغالى‌ها را در منطقه خليج فارس و معادلات منطقه‌اى آن روز از حيث تاريخى و سياسى به بحث بگذارد.
2 - پرتغالى‌ها را مى‌توان نخستين اروپائيانى دانست كه اولين كشتى‌هاى خودرا به فرماندهى آلفونسودوآلبوكرك (1515 - 1453) به منطقه خليج‌فارس فرستادند و آلبوكرك در سال 1507 ميلادي، جزيره استراتژيك هرمز را به تصرف درآورد و در يك جنگ نابرابر، سيف‌الدين حاكم جزيره‌ را به شكست و فرار واداشت.بنياد واقعى قدرت استعمارى پرتغال در شرق توسط آلبوكرك بنا نهاده شد و برخى مورخين غربي،‌ امروز مفتخرانه او رانخستين فردى مى‌دانند كه پس از اسكندر مقدونى يك امپراتورى اروپايى در مشرق زمين ايجاد كرده است. قواى پرتغالى بيش از يك قرن بر هرمز،‌كيش و بندر گمبرون حكمفرما بودند تا اينكه شاه عباس صفوى در سال 1624 م . با استفاده از رقابت موجود بين دول استعمارى و با اعزام سردار خود به نام “امامقلى‌خان” به سلطه پرتغالى‌ها خاتمه داد و آنها را از خليج‌فارس بيرون راند. به پاس همين پيروزى بود كه از آن پس بندر گمبرون به نام “بندر عباس” خوانده شد و رونق خود را در تجارت آغاز كرد. البته براى اين كنفرانس،‌اين بخش‌ها اهميتى ندارد. آنچه از اين كنفرانس به ظاهر تحقيقاتى و آكادميك دنبال مى‌شود فقط بخش “شكست ايران و تسخير هرمز” است و پانصدمين سالگرد هم براى اين “شكست” برگزار مى‌شود. لازم به ذكر است موسسه تحقيقاتى “اسميت سونين” )Smith sonian( كه يك موسسه يهودى است امكانات گالرى‌هاى خود به نام‌هاى فرير و ساكلر را نيز در اختيار برگزار كنندگان قرار داده است...
3 - اگر گزاره‌هايى چون توليد و نمايش فيلم 300 (شكست ايران در جنگ با يونان) ، توليد و نمايش فيلم انيميشنى پرسپوليس، برگزارى پانصدمين سال اشغال هرمز، تلاش براى تحريف نام خليج‌فارس، تبليغات روانى و تخريبى عليه فرهنگ و تاريخ ايرانى و مواردى از اين دست را در كنار هم بگذاريم بايد خوشبين‌ترين و خوش‌باورترين انسان تاريخ باشيم كه مقوله “توهم توطئه” را باور كنيم!! برخى عادت دارند تا وقتى از اين مباحث صحبت مى‌شود كه عده‌اى با برنامه‌ريزى و با ظرافت‌هاى خاصى تحت لواى كارهاى پژوهشى و رسانه‌اى و ... عليه نظام اسلامى و فرهنگ ايرانى مشغول كارند، از اينكه دچار توهم توطئه و فوبياى افراطى شده‌ايم سخن مى‌گويند. اما بايد فارغ از اين پيشداورى‌ها و تحليل‌ها، واقعيات ملموسى را ديد كه در راستاى جنگ نرم عليه جمهورى اسلامى و با پوششهاى مختلف در حال اجرا هستند و آثار خود را چه بخواهيم و چه نخواهيم بر افكار عمومى خواهند گذاشت.
4 - در سال‌هاى اوليه پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامي،‌به دليل حساسيت‌هايى كه بود و البته كماكان هم رگه‌هايى از آن وجود دارد، پرداختن به تاريخ پادشاهان و سلسله‌هاى حكومتى قرن‌هاى گذشته چندان مطلوب و مرسوم نبود، چنانكه اگر تا ديروز حتى نام مسعود رجوى خائن سركرده منافقين از رسانه‌ها بيان نمى‌شد. امروز بنا به ضرورت‌هايي،‌ از صدا و سيما شاهد نمايش تصاوير و ميتينگ‌هاى اين گروهك تروريستى هستيم. بنابراين اقتضائات زماني،‌ ضرورت‌هايى را ايجاد مى‌كنند كه بايد نسبت به آنها توجه شود. چه ايرادى دارد كه مثلا از سوى مراكز دانشگاهى يا ديگر نهادها در داخل كشور يك كنفرانس يا سمينار تبليغاتى و علمى حول اين موضوع برگزار شود كه در سال 1624 م شاه‌عباس صفوى چگونه پرتغالى‌ها را به هزيمت وا داشت وتشيع را در ايران رسميت بخشيد و استقلال و تماميت ارضى كشور را تثبيت نمود؟! و ده‌ها مثال و مقطع تاريخى ديگر ... پيشنهاد مى‌شود مسئولان امر تا فرصت باقى است براى پاسخ دادن به اين سمينار ضد ايراني، يك پاتك تبليغاتي،‌رسانه‌اى و پژوهشى را طراحى و به مورد اجرا بگذارند...

* شرق

روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود با عنوان پايان بلريسم فرصت جديد لندن به قلم سيدمحمدصادق خرازي آورده است:دولت جديدي در بريتانيا آغاز به كار كرده است كه وارث مشكلات و بحران هايي است كه طي ماه هاي اخير زندگي مردم را در اين كشور دچار تنش كرده بود. به رغم تيرگي هايي كه در روابط تهران و لندن و طي ماه هاي اخير رو به اوج گذاشته است، جمهوري اسلامي ايران از روي كار آمدن دولت آقاي گوردون براون استقبال كرده است. در حالي كه آقاي براون وارث توني بلر و خود از حزب كارگر است و البته سياست هاي اين حزب همچنان حرف اول را در صحنه سياسي بريتانيا و مناسبات بين المللي اين كشور مي زند دليل استقبال تهران از دولت جديد و نخست وزيري آقاي براون در چيست؟
پاسخ به اين سوال را مي توان در سه موضوع اصلي چشم انداز سياست هاي دوجانبه، تغييرات در آرايش و تعداد نيروهاي نظامي بريتانيا در عراق و رويكرد جديد اين كشور در بحران خاورميانه جست وجو كرد. چشم انداز سياست هاي دوجانبه؛ بيست و چهار ساعت پس از آنكه آقاي براون به عنوان نخست وزير بريتانيا از طرف ملكه اليزابت دوم موظف شد دولت جديد را تشكيل دهد، وي در يك تحول مهم ديويد ميليبند را جايگزين خانم مارگارت بكت در وزارت امور خارجه كرد. آقاي ميليبند 41 ساله يهودي جواني است كه در عين حال از سال 1970 جوان ترين وزير امور خارجه دولت بريتانيا محسوب مي شود. وي از منتقدان توني بلر نخست وزير پيشين بريتانيا در خصوص فرستادن نيروهاي بريتانيايي به عراق در سال 2003 به شمار مي رود و به نظر مي رسد كه مي خواهد توانايي هاي خود را براي بازسازي سياست هاي اعمال شده لندن در خاورميانه به كار گيرد. با آمدن آقاي ميليبند و تحولاتي كه وزارت خارجه بريتانيا پس از دوران نسبتاً كم تحرك در دوره خانم مارگارت بكت سپري كرد نسل جديدي در وزارت امور خارجه بريتانيا مستقر خواهد شد كه مي توانند واقعيت ها را بهتر ببينند. هر چند كه در شرايط كنوني انگليسي ها چاره اي جز يك همكاري گسترده نظامي و سياسي با ايران براي حل مسائل خود در عراق و افغانستان ندارند. ايران با استقبال از انتخاب گوردون براون به عنوان نخست وزير بريتانيا اظهار اميدواري كرد كه دولت جديد بريتانيا رويكرد مناسب تر و بي طرفانه تري در خصوص مسائل منطقه اي و بين المللي در پيش گيرد و اين زمينه اي مناسب براي گسترش همكاري هاي تهران و لندن است. البته شرايط فعلي نيز همكاري مشترك سياسي ايران و بريتانيا را مشروط كرده است و ابراز اميدواري به كابينه آقاي براون و همكاري با اين كشور در صورتي اثربخش خواهد بود كه بريتانيا در سياست دوگانه اي كه در ماه هاي پاياني صدارت آقاي بلر درباره ايران اعمال مي كرد، تجديدنظر كند. شايد مناسب باشد بريتانيا اين بار سياست اعتمادسازي با كشورهاي خاورميانه از جمله ايران را در پيش بگيرد و اگر در اين مرحله بتواند گامي رو به جلو بردارد مطمئناً موقعيت جديدي پيش روي روابط ايران و بريتانيا قرار خواهد گرفت. آنچه در مورد براون به عنوان يك نكته اساسي مطرح است اين است كه وي به نوعي در راستاي اصلاح اشتباهات بلر روي كار آمده تا بتواند به نوعي هم حزب و هم كشور خود را از بند مشكلاتي كه به ويژه در بعد سياست خارجي دارد، برهاند. يكي از مسائل سياست خارجي بريتانيا تعيين استراتژي در قبال مساله هسته اي ايران است. در اين مورد آقاي براون تلاش خواهد كرد تا همچون اتحاديه اروپا به طور مستقيم با ايران از طريق گفت وگوها تعامل كند.

پس از آنكه دولت جورج بوش رئيس جمهوري امريكا پيشنهاد گروه تحقيق عراق (بيكر - هميلتون) مبني بر مذاكره مستقيم با ايران را رد كرد، بلر هيچ واكنشي از خود نشان نداد و با آن مخالفتي نكرد. دولت بوش از آن زمان به بعد تلاش كرده تا رويكرد خود را نسبت به ايران تغيير دهد، اما گوردون براون معتقد است كه يك حركت اساسي در جهت تعامل با ايران در خاورميانه بايد به منظور جلوگيري از فاجعه در منطقه ايجاد شود. گوردون براون به طور ضمني با حمله احتمالي امريكا به ايران مخالفت كرده است. تغييراتي كه احتمالاً براون در سياست خارجي كشورش در قبال خاورميانه انجام خواهد داد، مورد استقبال راي دهندگان حزب كارگر قرار خواهد گرفت. آقاي براون معتقد است كه دنياي امروز با گذشته فرق كرده و جهان ديگر، جهاني تك بعدي نيست؛ و در اين جهان چندبعدي بايد درباره مساله ايران و كره شمالي با تامل بيشتري برخورد شود و به نظر مي رسد كه وي با تهران مذاكراتي را آغاز كند. انتظار مي رود آقاي براون درباره آينده عراق احتمالاً با ايران وارد گفت وگو شود. مشاوران براون اميدوارند اين تغيير در مواضع، وي را در نظر افكار عمومي فردي متكي به خود و نه مانند بلر كه دنباله رو جورج بوش رئيس جمهوري امريكا نام گرفته بود، بسازد. وجود جك استراو وزير خارجه اسبق اين كشور در كابينه جديد به عنوان وزير دادگستري (وزارتخانه اي جديد در بريتانيا كه از دل وزارت كشور بيرون آمده است) مي تواند واقع بيني انگلستان را نسبت به مسائل خاورميانه و به خصوص ايران افزايش دهد. چرا كه روابط تهران و لندن در زمان وزارت جك استراو، روند رو به رشدي را طي كرده بود و آقاي استراو تلاش داشت ديدگاهي واقع بينانه تر نسبت به سياستمداران وقت اروپا در قبال ايران اتخاذ كند هر چند كه با اعمال فشار هاي امريكا اين سياست ناكام و عقيم ماند. بركناري آقاي استراو كه گفته مي شد در راستاي مخالفت سرسختانه وي با هرگونه در دستور كار قرار گرفتن گزينه هاي نظامي بود، دلسردي ها را در ميان افكار عمومي از نرم شدن سياست هاي لندن افزايش داده بود. بازگشت آقاي استراو شايد پيامي به آن دلسردان و خوش بينان به جهت گيري هاي آقاي استراو باشد.

حضور نيروهاي نظامي بريتانيا در عراق؛ هرچند گمان نمي رود كه نيروهاي نظامي بريتانيا طي ماه هاي آينده به طور كامل از عراق خارج شوند اما تغييرات سياسي اين كشور نه تنها تعديل نيروهاي نظامي در عراق را وعده داده بلكه براي پيروزي مجدد حزب كارگر در انتخابات پارلماني دو سال آينده واجب و حمايت افكار عمومي اين كشور از حزبي كه آقاي براون رئيس آن شده را ضروري كرده است.

يكي از دلايل افول شديد اقبال عمومي نسبت به دولت بلر از سال 2003 به بعد، تاكيد بيش از حد وي بر اطلاعات غيرموثق در مورد سلاح هاي كشتار جمعي عراق پيش از حمله به اين كشور بود. اما گوردون براون در جريان ملاقات خود كه از چند روزي پيش از شروع دوره نخست وزيري اش انجام گرفت اعلام كرد كه پيرامون مستقل بودن تحليل هاي موجود در مورد سلاح هاي كشتار جمعي عراق، از اعضاي كابينه انگليس سوالاتي خواهد پرسيد. وي در عين حال تاكيد كرد كه ديدارش از عراق ايده عقب نشيني سريع تر نيروهاي انگليسي از اين كشور را تاييد كرده است. هرچند در مورد مساله عراق نبايد سابقه حمايت هاي براون از سياست هاي امريكا و روابط نزديكش با دولت بوش را مورد غفلت قرار داد اما به نظر مي رسد كه براون در مورد مسائل مربوط به عراق با پارادوكس پيچيده اي روبه رو شده كه مناسبات سنتي انگلستان با امريكا را به چالش خواهد گرفت. رويكرد دولت آقاي براون در مسائل دوجانبه كشورش با ايالات متحده موضوعي بسيار تعيين كننده در آينده سياسي حزب كارگر است. هر چند وي تاريخ دقيقي را براي خروج كامل نيروهاي بريتانيايي از عراق مشخص نكرده است، اما تقليل نيروهاي بريتانيايي در دستور كار وي خواهد بود. در صورتي كه آقاي براون بخواهد ادامه دهنده سياست هاي دولت توني بلر باشد، بايد خود را براي پاسخگويي به افكار عمومي اين كشور كه مخالف ادامه حضور نيروهاي پرشمار نظامي بريتانيا در عراق و كشته شدن مكرر آنها هستند، آماده كند. رويكرد سياست خارجي آقاي براون چه در گفته هاي وي پيش از نخست وزيري و چه انتصابات وي در كابينه جهت گيري متفاوتي را با دولت سابق نشان مي دهد كه مايه هايي از اميد را به وجود آورده و البته انتقاداتي را نيز در ايالات متحده سبب شده است. بحران خاورميانه؛ يكي از انتصابات كليدي گوردون براون تعيين سيمون مك دانلد سفير سابق انگليس در اسرائيل به عنوان مشاور ارشد سياسي خود به جاي سر نيگل شينوال است كه پيشتر در سمت مشاور ارشد سياسي بلر بود. انتخاب آقاي مك دانلد به اين سمت كه تا پيش از اين از نزديك در جريان بحران خاورميانه بوده، اين اميد را به وجود آورده كه لندن تمايل خود را به حل و فصل نهايي بحران ميان فلسطينيان و اسرائيلي ها به طور عملي افزايش داده است. آقاي براون در مورد اتخاذ سياست هاي سختگيرانه عليه فلسطيني ها با اسرائيلي ها اتفاق نظر ندارد. وي تاكيد كرده است كه در زمينه حل نزاع اسرائيل- فلسطيني بايد فاكتور اقتصاد را مورد توجه قرار داد و به گونه اي عمل نكرد كه سرزمين هاي فلسطيني از نظر دستيابي به حداقل حوائج روزانه خود در مضيقه قرار گيرند. اينك دولت آقاي براون در شرايطي زمام امور را در بريتانيا به دست گرفته كه اروپاي امسال با اروپاي سال گذشته كاملاً متفاوت شده است. ما امروز با اروپايي روبه رو هستيم كه نيكلا ساركوزي در فرانسه و آنگلا مركل در آلمان با موجي از نوگرايي و با هدف جلب افكار عمومي كشورشان روي كار آمده اند. اروپاييان امروز به خوبي مي دانند كه بحران هاي داخلي روي سياست هاي خارجي كشورشان تاثيري مستقيم دارد و از همين رو راضي به نارضايتي حتي يك نفر از راي دهندگانشان نيستند تا از قوت سياست خارجي و پرستيژ بين المللي شان كم نشود.

بايد صبر كرد و ديد كه در شرايط به وجود آمده آيا سياستمداران بريتانيايي كه در يك دهه صدارت توني بلر فراآتلانتيكي عمل كرده بودند همان ديدگاه ها را دنبال مي كنند يا روند متفاوتي را پيش خواهند گرفت؟ اميد به اين تغييرات از روي كار آمدن دولت جديد بريتانيا فرصتي است كه اگر ساكن خانه شماره 10 خيابان داونينگ غنيمت بداند مرهمي بر زخم هاي گذشته و نويددهنده دوره اي تازه در روابط است.

* حزب‌الله

روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان شير مرد جبهه هاي غرب و جنوب آورده است: "وقتي صحبت از جنگيدن در غرب مي شود صحبت از جنگيدن در عمق دره هايي است كه بر سطح آنها برفي به ارتفاع9 متر نشسته ؛ صحبت از جنگيدن بر فراز قله هايي به ارتفاع دو تا سه هزار متر است . جايي كه انسان ايستاده يخ مي بندد و حتي امكان تحمل 10 دقيقه نگهباني در آنجا سخت است اما به شكرانه خدا با وجود تمامي سختي ها برادر هاي من تا به امروز مقاومت كرده اند . درباره حماسه مقاومت مظلومانه اين عزيزان خوب است در همين جا به عنوان نمونه عرض كنم . در جريان تصرف قله سوق الجيشي و مرتفع تته در شب چهارم عيد سال جاري درست در زماني كه دشمن فكرش را هم نمي كرد در منطقه اي كوهستاني و سردسير كه ارتفاع برف روي زمين گاه تا چند متر هم مي رسيد نيرويي بتواند ارتفاعات را بگيرد و روي آن قله يخ زده دوام بياورد، ما وارد عمل شديم . برادر هاي من با توكل به خدا حمله كردند و قله تته آزاد شد . با توجه به اينكه قله مه آلود بود و هليكوپتر براي تامين تداركات قادر نبود به بالاي قله برود برادر هاي من روي قله فاقد كمترين امكانات بودند . نه چادري داشتند و نه حتي كيسه خوابي؛ حتي غذايي هم به آنها نمي رسيد . با اين وجود روي آن قله كه به محاصره نيروهاي مشترك كماندويي سپاه يكم عراق و عناصر ضد انقلاب درآمده بود تا پاي جان مقاومت كردند و به يمن همين مقاومت مظلومانه قله تته تثبيت شد . در اين حمله ما پانزده نفر شهيد داديم . از اين تعداد فقط چهار نفر با اصابت گلوله دشمن به شهادت رسيدند . يازده نفر ديگر بر اثر شدت برودت هوا سرمازدگي و لغزندگي سطح يخ زده قله تته از بالاي ارتفاع سقوط كردند و بر اثر اصابت به صخره هاي دره ها پيكرهاي پاك آنها پاره پاره شد . مقاومت برادران ما در جبهه هاي غرب تا به امروز به اين قرار بوده . در حال حاضر مريوان تنها جبهه اي است كه رزمندگان آن در داخل خاك دشمن مي جنگند و وقتي كه آتش توپخانه هاي ما به پايگاه?هاي سپاه يكم ارتش عراق در آن سوي مرز اصابت مي كند ما شاهد شادي و هلهله مردم مظلوم كردستان عراق هستيم . " سخنراني سرلشكر پاسدار حاج احمد متوسليان در دومين سمينار سراسري فرماندهان سپاه كشور پادگان غدير اصفهان - فروردين شير مرد جبهه هاي غرب و جنوب، حاج احمد متوسليان نامي آشنا براي همه بچه هاي جبهه و بلكه همه مردم ايران زمين است. اسطوره اي كه رشادت هاي او در جنگ تحميلي نقل بسياري از محافل و مراسمي است كه در باب دفاع مقدس برگزار مي شود. او به همراه سه فرزند رشيد اين مملكت از سوي سفاكان رژيم غاصب و اشغالگر قدس دستگير شده اند و اكنون بعد از 25 سال هنوز هيچ اثري از آنها نيست. به راستي چه كسي مي داند كه فرمانده تيپ 27 محمد رسول الله (ص) الان كجاست و چه مي كند؟ اين سردار بزرگ كه سالهاي سال را در زندان هاي ساواك به سر برد و حتي گوشه اي از شكنجه هايش را هم به زبان نياورد ، دلاوري كه در جبهه ها حتي شده با عصا در صحنه حاضر مي شد و عمليات?ها را اداره مي كرد و سرانجام نيز نتوانست مظلوميت مردم لبنان را زير چنگال صهيونيسم تحمل كند و به ياري سپاه مسلمين در آنجا شتافت و در نهايت اين كبوتر آزاده به دست ديوصفتان اسرائيلي دستگير شد و از سرنوشت او خبري بازگو نشد. مشروح گزارش ها و يادداشت هايي به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد اسارت چهار رزمنده دستگير شده در لبنان را در صفحات هشت و 9 بخوانيد.

گر مرد رهي ميان خون بايد رفت
وز پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به راه در نه و هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان درباره «پرس تي وي» آورده است: حضرت امير علي (ع) در نهج‌البلاغه جمله زيبايي دارند بدين مضمون كه «حق را درياب حتي اگر در جناق سينه منافق نهفته باشد». روزنامه سهيونيستي «جروزالم پست» در تحليلي به مناسب آغزا به كار شبكه ماهواره‌اي پرس تي وي، از اين شبكه به عنوان «سلاح 24 ساعته ايران» ياد كرد. حرف حقي است. رسانه در دنياي امروز بهترين سلاح در دفاع از منافع ملي است، بگذريم كه ما به طور سنتي و ژنتيك (!) به اهميت رسانه كم توجه هستيم و
تاسيس حداقل يك شبكه خبري انگليسي زبان نياز ضروري كشور و دستگاه ديپلماسي بوده و حتي بايد خيلي زودتر صورت مي‌گرفت. به عنوان مثال بهتر بود كه از آغاز شكل‌گيري چالش هسته‌اي در اوايل دهه هشتاد، رسانه‌اي با زبان طرف مقابل و با رويكردي حرفه‌اي براي هماوردي با امواج رسانه‌اي غرب راه‌اندازي مي‌شد تا در فضاسازي رسانه‌اي و رواني، پشتوانه مردان هسته‌اي كشورمان باشد.

البته تاسيس PRESSTV در واقع پيش‌دستي ايران براي تاسيس رسانه خبري به زبان انگليسي در منطقه است. از مدت‌ها قبل رسانه‌هاي عربي مثل الجزيره و العربيه براي تاسيس بخش يا كانال مستقل انگليسي، خيز برداشته بودند و حتي مقدماتي را هم آماده كرده بودند، ولي اين ابتكار بزرگ ابتدا توسط كشورمان انجام شد كه قابل تقدير است.

با اين حال پرس تي وي مي‌تواند با هنرمندي و به كارگيري حرفه‌اي ابزارهاي رسانه‌اي، حتي فراتر از رسانه ايراني عمل كند و عملا انعكاس صداي حقيقي مردم مسلمان «خاروميانه» براي غرب باشد. صدايي كه اكنون بسيار جذاب است و مشتاقان فراواني براي شنيدن دارد.

يكي از نكاتي كه براي خبرنگاران ايراني همواره مورد سوال و البته تاسف برانگيز بوده است، اطلاع‌رساني سريع‌تر رسانه‌ها و خبرگزاري‌هاي غربي از آخرين اخبار و تحولات هسته‌اي كشورمان، از زمان و تاريخ و مقصد مسافرت مسوولان كشورمان تا تصميمات مهم و ... است. رسانه‌هاي خارجي طبعا جهت‌گيري‌ها و دروازه‌باني‌هاي خاص خود را در قبال اين اخبار اعمال مي‌كنند. اگر پرس تي وي اين نقيصه را برطرف كند و به «مرجع مطمئن و دست اول اخبار و تحولات ديپلماتيك» كشورمان تبديل شود، مي‌‌توان افق روشن‌تري را براي اين شبكه متصور بود.

درجازدن يكي از آفت‌هاي جامعه رسانه‌اي كشور ماست و دليل عمده آن به رسوخ و حاكميت ديدگاه «كارمندي - دولتي» و استفاده از بودجه دولتي در خبرگزاري‌ها و رسانه‌هاي كشور باز مي‌گردد. رسانه‌هاي ما اغلب يك اوج اوليه دارند ولي بعد از مدتي با رسوب نيروهاي خبري خود و عدم انجام گردش نخبگان در درون ساختار خود، با افت مواجه مي‌شوند؛ خطري كه مي‌ـواند در انتظار پرس تي وي هم باشد. مشكل ديگر رسانه‌هايي از جنس «العالم، سحر، پرس تي وي و ....» اين است كه به آساني در محاصره و احيانا بايكوت رقباي رسانه‌اي خود قرار مي‌گيرند و تبديل به «رسانه‌هاي تنها» مي‌شوند. تعامل با رسانه‌هيا ديگر يكي از اصول مهم ماندگاري در حوزه رسانه‌هاست كه اعلب بخاطر ساخت رسمي - بروكراتيك اين رسانه‌ها مورد توجه قرار نمي‌گيرد.

* سياست روز

- روزنامه سياست روز در سرمقاله امورز خود با عنوان «در فقدان رسانه!» به قلم محمد مطهرزاده آورده است: در جهان امروز، تكنولوژي، شكل عمده و شايد بتوان گفت بن مايه خويش را به ما «هديه» كرده است. هديه‌اي كه شايد بتوان گفت، در برخي اوقات «تحميلي» به نظر مي‌رسد، اما بلاشك از آن راه گريز و مفري يافت نمي‌شود. «رسانه» چه در شكل مكتوب و چه در سنخ ديداري و شنيداري، قابليت آن را دارد كه در زيست اجتماعي - سياسي ما واجد اثر باشد و حتي راه بنماياند. اينچنين است كه «رسانه» امري است كه در بادي امر، نه فقط مفهوم «خبر»، كه «تحليل» و خط دهي را به اذهان متبادر مي‌كند.

با اين وصف سوال اين است كه چرا جبهه اصولگرايي به اين مقوله مهم اقبالي نشان نمي‌دهد و حتي‌گاه از آن گريزان است. گريزان بودني كه بلاشك خسران عظيمي را به جاي مي‌گذارد و شايد بتوان گفت هم اكنون نيز از حادث شدن آن، خسران حس مي‌شود. امروز در حالي كه جريان مقابل از نزديك به ده روزنامه برخودار است و سايت‌ها و پايگاه‌هاي خبري بي‌شماري را راه‌اندازي كرده است، اصولگرايان آرام، تنها نظاره مي‌كنند و گويي اتفاقي نيافتاده است. فقط هر از چند گاهي فغان و فرياد از عمليات تخريبي آنان ابراز مي‌شود و شكوه از روش آنها به گوش مي‌رسد.

در اين ميان بايد گفت كه وضعيت رسانه‌اي جبهه اصولگرايي در حال حاضر بسيار اسفناك است.

مسامحتا 4 روزنامه اصولگرا در كشور وجود دارد كه به هيچ وجه نمي‌توان انتظار داشت، تام و تمام از پس مقابله جنگ رواني 10 روزنامه به علاوه ده‌ها سايت و خبرگزاري برآيند.

نخبگان اصولگرا نيز متاسفانه از آنجا كه رسانه موثري در طيف فكري آنان وجود ندارد، گاه ناگزير به رسانه‌هاي مقابل روي مي‌آورند و مقهور جنگ رواني آنان مي‌شوند.

نكته ديگر آنكه بايد توجه داشت جناح مقابل فاقد هرگونه ريشه و بن‌مايه اجتماعي مشخص است، اما آنها با مدد گرفتن از رسانه‌هاي خود مي‌كوشند، جو اجتماعي را به سود خود تغيير دهند تا به حال چندين بار چنين اتفاقي رخ داده است.

اما اگر قرار باشد وضع موجود ادامه يابد، بلا ترديد به مشكل برخواهيم خورد. دوستان فعال سياسي و نخبگان اصولگرا، برنامه‌هاي اصولگرايان را در رسانه‌هاي جناح مقابل مطرح مي‌كنند و حتي دعواهاي درون گروهي را نيز به آنجا انتقال مي‌دهند! اين اشتباه استراتژيك آشكار، بلاشك زمينه سوء استفاده گروههاي مخالف اصولگرايان را فراه مي‌آورد و پروسه بسط تفكر اصولگرايانه در بدنه اجرايي كشور را با مانع مواجه مي‌كند.

بنابراين، بهتر است زعماي اصولگرا بدانند كه تصرف در ابزار مدرن، از واجبات سياسي اصولگرايان است و مي‌تواند در خدمت اصولگرايي واقع شود. اين امري است كه گويا عده قليلي نمي‌خواهند آن را درك كنند.

*قدس

روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «مديريت سوخت در اقتصاد سياسي» آورده است: مصرف سوخت هر كشور، يكي از شاخص‌هاي توسعه آن محسوب مي‌شود. بر اساس شواهد، آمريكا و كشورهاي اروپايي، داراي بالاترين مصرف انرژي به ويژه در زمينه حمل و نقل در جهان هستند، اما آنچه بايد مورد توجه باشد اين است كه نرخ سوخت مصرفي در اين كشورها، اولا با درآمد عمومي و نيز توليد ناخالص ملي آنها تناسب دارد و در طرف ديگر، با بهبود روشها و كارآيي صنعتيو بهينه‌سازي مصرف، انرژي مصرفي خود را با حداكثر كارآيي اقتصادي به بهره‌وري مي‌رسانند.

البته، بايد به اين نكته هم توجه داشت كه كشورهاي بزرگ و صنعتي مانند آمريكا و تعدادي از كشورهاي اروپايي، با استفاده از هژموني نظامي و تسلط بر منابع سوخت در خارج از سرزمين‌هاي خودف سعي مي‌كنند نرخ الويه مواد خام را به حداقل رسانده و يا در همان سطوح پايين نگهدارند. بنابراين، اگرچه سهم مصرف سوخت در اين كشورها يكي از شاخص‌هاي توسعه محسوب مي‌شود، اما همه عناصر مرتبط با اين شاخص، قابل انطباق با بقيه كشورها نيست.

در كشور ما نيز افزايش جمعيت در كنار ارزان بودن قيمت انرژي، ارزيابي شاخص‌هاي وسعه را در اين زمينه با مشكلاتي مواجه ساخته است. اگرچه در برنامه‌هاي چهارگانه توسعه تلاش شد، اتكابه اقتصاد نفت كاهش يابد، اما روند لجام گسيخته مصرف سوخت در داخل كشور و ثابت بودن نرخ آن در سالهاي اخير، موجب شده هيچ گاه عرضه سوخت پاسخگوي تقاضاي داخلي نباشد، به گونه‌اي كه بخش قابل توجهي نفت خام هم اينك به فرآورده‌هاي مصرفي در داخل كشور تبديل مي‌شود.

در كشور ما نيز افزايش جمعيت در كنار ارزان بودن قيمت انرژي، ارزيابي شاخص‌هاي توسعه را در اين زمينه با مشكلاتي مواجه ساخته است.

بايد اذعان كرد تا به امروز يكي از مبادي (مجاري) كاهش وابستگي به خارج كه همچنان آسيب‌پذير مانده و در جايگاه مطلوبي قرار ندارد، طرح اخير برخي نمايندگان آمريكا و حمايم حافل رسانه‌اي غرب درباره تحريم شركت‌هاي صادر كننده بنزين به ايران، مويد اين ادعاست؛ موضوعي كه نشان مي‌دهد بايد به مديريت سوخت در كشور ما نه فقط به عنوان يك مسئله اقتصادي، بلكه نگرش سياسي و استراتژيك هم داشت.

اهميت ديگر اين نوع نگاه در آ»جاست كه بدانيم ايران به عنوان يكي از اعضاي اصلي اوپكف سهميه‌ معيني در صادرات نفت خام دارد. در صورت افزايش بي‌رويه مصرف سوخت در داخل كشور، يقينا در سالهاي آتي با مشكلاتي در بخش صادرات مواجه شده و اين مسئله مي‌تواند موقعيت سياسي و تاثير‌گذار ايران را در اوپك نيز به مخاطره اندازد.

از سوي ديگر، ثابت ماندن نرخ سوخت در كشور و افزايش بي‌رويه مصرف آن در داخل، هم به آلودگي‌هاي زيست محيطي دامن زده و هم ازدحام و ترافيك در شهرها را به مرحله غيرقابل تحملي رسانده است.

بي‌توجهي به ان آسيب‌ها مي‌تواند در آينده‌اي نه چندان دور نه فقط در ابعاد اقتصادي، بلكه از زواياي سياسي‌ _ اجتماعي نيز عوارض غيرقابل جبراني را براي مديريت سياسي كشور به همراه داشته باشد. از اين رو و با در نظر گرفتن همه اين ملاحظات، ارايه طرحي كه بتواند پاسخگوي همه اين مسايل باشدف ضروري مي‌نمود؛ طرحي كه اجراي آن نيازمند يك عزم جدي و انسجام قوي داخلي هم هست.

عده‌اي از اين تحليلگران با توجه به وابستگي برخي از خانواده‌هاي ايراني به خودرو به عنوان ممر درآمد و با ضرب و جمع تعداد افراد اين خانوارها، چنين نتيجه گرفته‌اند كه با اجراي طرح سهميه‌بندي بنزين در ايران، درصد قابل توجهي از مردم اين كشور با مشكلات اساسي مواجه خواهند شد.

در مقابل، عده‌اي ديگر از تحليلگران در نگاهي كاملا متفاوت با نگاه اول، معتقدند ايران با اجرايي كردن اين تصميم، خود را براي مقابله با تحريم‌هاي بين‌المللي در موضوع انرژي هسته‌اي و نيز برخورد با قطعنامه‌هاي جديد شوراي امنيت و غلبه بر تبعات آن، آماده مي‌سازد.
در وراي همه اين تحليل‌ها و نگاه‌هاي كاملا جهت‌دار كه مسئله سوخت در كشور ما را به يك موضوع اقصادي _ سياسي تبديل كرده، بايد اذعان كرد كه اكثريت سياستمداران غربي و تحليلگران وابسته به محافل قدرت، هنوز هم به عمق شعور ملي ايرانيان پي نبرده‌اند. ملتي كه با وجود نارسائي‌هاي موجود در اين طرح، جوهره و ضرورت آن را با آرامش و احساس مسئوليت بالا پذيرفته و به اجراي آن تن داده‌اند.


* مردم سالاري

روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان« درباره اقدام قاطع رئيس جمهور» به قلم سروش ارشاد آورده است: محمود احمدي‌نژاد در آخرين ابلاغيه دستوري خود خطاب به وزراي صنايع و رفاه ، بازگشت قيمت محصولات و خدمات عمومي بر مبناي قيمت‌هاي اسفند 85 را خواستار شده است.

در واقع اين اولين بار نيست كه رئيس جمهور براي يك تصميم مهم اقتصادي، قاطعانه وارد عمل شده و در دستورات ابلاغي، خواستار تعيين وضعيتي مي‌شود كه به نظر « خود» مطلوب حال مردم است. رئيس جمهور قبلا نيز در ابلاغيه‌اي مشابه، دستور كاهش نرخ سود بانكي را به شبكه بانكي كشور ابلاغ كرده بود كه مورد مخالفت و اعتراض طيف گسترده‌اي از صاحبنظران و فعالين اقتصادي قرار گرفته بود.

امروز اما رئيس جمهور دستوري تازه صادر كرده است كه قطعا موافق با وضعيت معيشتي و احوال عمومي مردم است و مانع از افزايش بي‌رويه قيمت‌ها مي‌شود اما با اين حال سخن اينجاست كه آ‌يا در يك نظام با ثبات و با ساز و كارهاي مشخص، چرا بايد به ابلاغيه‌هاي دستوري و اقدامات« قاطع» نيازمند باشيم. لذا بايد با برگزاري جلسات كارشناسي و تشكيل كار گروه‌هاي مشخص، به تصويب قوانيني دست زد كه سرانجام آن هم به نفع كشور باشد و هم داراي پشتوانه كارشناسي زيرا در اين صورت از طك طرف صاحبنظران و فعالين مربوطه فرصت و فضاي ابراز ديدگاه‌هاي كارشناسانه را خواهند يافت و از طرف ديگر مي‌توان در حين اين بررسي‌هاي كارشناسانه، به اطلاع رساني دقيق و شفاف در خصوص آن دست زد تا افكار عمومي با تصميمات ناگهاني رو به رو نشود و اعتماد خود را به تصميم‌گيران كشور روز به روز افزايش دهد.

هر چند كه تورم و رشد بي‌رويه قيمت‌ها را صرفا با ابلاغيه‌ و دستور العمل نمي‌توان كنترل و يا آن را كاهش داد زيرا همان طور كه در قضيه صفر كردن قيمت زمين مشاهده شد، امور اين چنيني حتي در صورت ابلاغ به دستگاه‌هاي اجرايي، محملي براي عمل نمي‌يابند و عمل به آن نيازمند توسعه زيرساخت‌ها از يك طرف و اقدامات پخته سنجيده و كارشناسي شده از طرف ديگر است.

 

 

ارسال به دوستان
وبگردی
نظرسنجی
در صورتی که انتخابات ریاست جمهوری بین این افراد برگزار شود، به چه کسی رای می دهید؟ (اسامی به ترتیب حروف الفبا)