جام جم آنلاين: بيمهاي كه وزير آموزش و پرورش اصرار دارد بگويد طلايي است از نظر فرهنگيان، مسي و مفرغي هم نيست. بيمه طلايي قبل از اينكه به اين حال و روز بيفتد؛ البته به خاطر وعدههاي زريني كه ميداد واقعا طلايي بود؛ اما گذشت زمان نشان داد اجراي طرحي كه ميكوشد در خدمات بيمهاي تحول بنيادين ايجاد كند بجز حرفهاي زيباي دهان پركن، اراده و برنامهريزي هم ميخواهد.
ميگويند ظلم برابر، خودش نوعي عدل است؛ اين جمله در مورد دارندگان كارت بيمه طلايي، چه بازنشسته و چه شاغل صدق ميكند.
هر دو اين گروه از بيمه طلايي زخم خوردهاند كه هر كدام زخم خود را كاريتر از ديگري ميداند. شاغلان معتقدند چون نيروي كار فعال هستند، آموزش و پرورش بايد به فكر تامين سلامتي آنها بيهيچ دغدغهاي باشد و بازنشستهها ميگويند چون بهترين سالهاي عمرشان را صرف خدمت كردهاند، حالا بايد بهترين خدمات را بگيرند تا احساس نكنند مثل شيء قراضه با آنها رفتار ميشود؛ اما هر دو شهادت ميدهند كه از بيمه طلايي جز ناكارآمدي چيزي نديدهاند.
خانم «گ» هنوز در بستر بيماري است كه با او در مورد بيمه طلايي حرف ميزنيم. او گرفتار بيمارياي است كه رحم و تخمدانهايش به اضافه 10 سانتيمتر از رودهاش را از او گرفته و كليههايش را هم درگير كرده است.
كارت طلايي او اواخر اسفند 90 به دستش رسيد كه اعتبارش از اول دي آن سال تا آخر فروردين سال بعد بود يعني او عملا نتوانست در دو ماه دي و بهمن از خدمات بيمهاي استفاده كند و وقتي هم كه كارت به دستش رسيد تعطيلات فروردين پيش آمد و پيگيري درمانش به بعد از روزهاي تعطيل موكول شد.
او براي تشخيص و درمان بيماري، 17 روز فرصت داشت، براي همين هزينه يك ميليون توماني كارهاي تشخيصي را پرداخت و به اميد اينكه هزينههاي درمان را نيز از بيمه دريافت ميكند نوبت جراحي در بيستم ارديبهشت را هم پذيرفت و 14 ميليون تومان هزينه آن را نيز پرداخت كرد، اما حالا كه براي گرفتن هزينه ها، فاكتور به دست به ادارات مختلف ميرود، ميگويند بيمه طلايي فرهنگيان تمديد نشده و معلوم هم نيست كه دوباره تمديد شود.
او تمام اين پولها را قرض كرده اما با اين حال نگران خودش نيست، چون دغدغه بازنشستههايي را دارد كه با هزار اميد، حق بيمه پرداختهاند و حالا كه بيمه بايد دستشان را بگيرد، رهايشان كرده است.
خانم «گ» نگران همكار مبتلا به سرطانش است كه هر 21 روز يكبار بايد شيمي درماني شود و يك ميليون تومان هزينه كند، در حالي كه بيمه خدمات درماني فقط يك چك 34هزار توماني برايش صادر ميكند.
بيمه طلايي در اين چند ماه به كار خانم «ص» هم نيامده است. او نيز كارت طلايي را اواخر اسفند پارسال دريافت كرد، در حالي كه 12 بن آن فقط تا آخر فروردين مهلت داشت.
او در اين مدت دستش شكست و زير جراحي 9 ميليون توماني رفت، اما بيمه خدمات درماني و آتيهساز مشتركا يك ميليون و 800 هزار تومان به او پس دادند.
او به جلسات متعدد فيزيوتراپي هم نياز دارد كه بايد بابت هر جلسهاش 25 هزار تومان بپردازد در حالي كه بيمه فقط 5000 تومان آن را قبول ميكند.
خانم «ص» از بيمهاي نالان است كه برخلاف تبليغات اوليه، نه اسكن و آزمايش و نه ويزيت پزشك و داروها را تحت پوشش نميگيرد؛ بيمهاي كه اگر هم پول اندكي به حساب فرهنگيان ميريزد با سلسله مراتب اداري طولاني، ماندن در صفهاي دور و دراز و برخوردهاي غيرانساني برخي كاركنان بيمه همراه است.
او از ازدحام در ساختمان بيمه آتيهساز هم گله دارد. او در اين ساختمان هميشه فرهنگيان سالخورده و بيماري را ميبيند كه عصازنان پيش ميآيند و با رفتارهاي توهينآميز، پس زده ميشوند، در حالي كه همه اين سختيها را ميپذيرند تا همان اندك كمك بيمه دستشان را بگيرد.
معلمها به صف؛ بيمه طلايي از بدو ورودش به جمع فرهنگيان چنين كرده است. فرهنگيان گيلان از ايستادن در صفهاي طولاني براي تحويل فاكتور و دادن مدارك و تمديد كردن كارت طلايي گله دارند.
اواخر ارديبهشت امسال وقتي وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد كه تمام كاركنان اين وزارتخانه ميتوانند بيمه طلاييشان را تا 31 فروردين سال 92 تمديد كنند تمام فرهنگيان آماده اين كار شدند، اما در رشت اين اتفاق 20 خرداد شدني شد و عملا فرهنگيان، ماههاي ارديبهشت و خرداد را بدون بيمه پشت سر گذاشتند.
آقاي «ق» از صفهاي طولانياي ميگويد كه از چند روز قبل براي تمديد كارت طلايي تشكيل شده و فرهنگيان شهرش را گرفتار كرده است.
او كه مدتي قبل بيماري سختي گرفته بود بعد از اينكه قصد تحويل فاكتورهاي مربوط به هزينههاي درمان را براي استفاده از خدمات بيمه داشت به خاطر همين صفهاي طولاني منصرف شد؛ هرچند ميداند كه از زمان صدور تا ارائه فاكتور فقط شش ماه فرصت دارد و اگر دير دست به كار شود پولهايي كه پرداخته سوخت ميشود.
او ميگويد بيشتر همكارانش نگرانند كه وقتي هزينههاي درمان را ميپردازند بيمه، اين هزينهها را تقبل نكند يا اگر ميپردازد آنقدر از سروته آن بزند كه عاقبت پول قابل اعتنايي به آنها برنگردد،در حالي كه به گفته او بعضي از فرهنگيان حتي روي 20 هزار تومان هم حساب باز ميكنند.
آقاي «ق» در عين حال بين برقرار شدن بيمه طلايي و حذف برخي تسهيلات فرهنگيان رابطه برقرار ميكند و توضيح ميدهد از زماني كه كارت بيمه طلايي توزيع شده هزينههاي رفاهي كه به حساب فرهنگيان واريز ميشده قطع شده است.
مقصر اصلي، صندوق بازنشستگي
بيمه طلايي فرهنگيان بازنشسته يك گير قانوني دارد ؛ ميگوييم فرهنگيان بازنشسته چون علي فرهادي سخنگوي وزارت آموزش و پرورش در آخرين مصاحبه خود در خرداد ماه بصراحت اعلام كرد بيمه طلايي فرهنگيان شاغل هيچ مشكلي ندارد، به طوري كه آنها براي دريافت هزينههاي درماني بايد مداركشان را به بخش رفاه آموزش و پرورش شهر خود ارائه كنند و اگر احيانا به مشكلي برخوردند، راهي وزارتخانه شوند.
با اينكه فرهنگيان شاغل هرگز چنين گفتهاي را قبول نميكنند، ولي فعلا آنچه را وزارت آموزش و پرورش ميپذيرد، مشكل بيمه بازنشستههاست.
آنطور كه فرهادي ميگويد، مشكل اين گروه از فرهنگيان مربوط به وزارت كار، تعاون و رفاه اجتماعي است، يعني صندوق بازنشستگي براي اينكه مبلغ بيمه كسر شده را از حقوق بازنشستهها به حساب شركت بيمه ايران واريز كند، گير قانوني دارد و نميتواند پولي را كه به بيمه آتيه سازان حافظ ميپردازد به شركت بيمه ديگري پرداخت كند.
البته قرار بود اين مشكل در يك نشست مشترك سهجانبه بررسي و حل و فصل شود كه اين نشست هم برگزار شد، اما نتيجهاي از آن به دست نيامد كه به نفع بازنشستهها تمام شود.
وزير وعدههاي خوش آب و رنگ
حميدرضا حاجيبابايي، وزير آموزش و پرورش هرچند نتوانسته تاكنون دل فرهنگيان را با بيمه طلايي صاف كند، اما معلوم است كه پيگير كارهاست. او بيستوسوم خرداد اعلام كرد كه مشكل بيمه طلايي بازنشستگان به همت وزارت رفاه برطرف ميشود.
حاجيبابايي مشكل بيمه طلايي اين گروه از بازنشستهها را تامين نشدن اعتبار از سوي اين وزراتخانه ميداند و توضيح ميدهد كه مقرر شده وزارت رفاه به تعهدات مالي خود در پرداخت بخشي از هزينه بيمه طلايي عمل كند تا آموزش و پرورش بتواند با كسر از حق عائلهمندي و اضافه پرداخت (اگر اين اقدام صورت گيرد به احتمال فراوان موجب اعتراض فرهنگيان خواهد شد)، خودش بيمه طلايي بازنشستهها را راه بيندازد.
ظاهرا حاجيبابايي صفت بيمه طلايي را نزد فرهنگيان هم شنيده؛ هماني كه ميگويد اين بيمه مسي و مفرغي هم نيست چون در اظهار نظر روز بيست و سوم خردادش اظهار اميدواري كرد كه وزارت رفاه با دادن اعتبار برنزي به آموزش و پرورش كاري كند كه اين بيمه در حد طلايي كار كند.
در انتظار بيمه تكميلي كارآمد
زماني كه براي جذب بازنشستهها به سمت بيمه تكميلي، تبليغات ميشد اسمش را گذاشته بودند بيمه طلايي، اما حالا كه اين بيمه به مشكل برخورده است، آموزش و پرورش حرفي از بيمه طلايي نميزند و نام تكميل بيمه تامين اجتماعي را روي آن ميگذارد.
در واقع اين تغيير اسم خيلي از ناكارآمديها را توجيه ميكند، چون اگر قرار باشد يك بيمه، طلايي نباشد و مثل همه بيمههاي تكميلي موجود عمل كند، آنوقت اوضاع پيش آمده براي فرهنگيان قابل دفاع است ولي با اين حال متوسل شدن به اين روشها براي ساكت كردن موج اعتراضات، منطقي به نظر نميرسد، چون بيمه طلايي نيازمند بازنگري اساسي و محتاج همكاريهاي بين بخشي است تا لايق عنوان طلايي شود.
آنطور كه هنوز در صفحه پرتال وزارت آموزش و پرورش ثبت است، هدف از اجراي طرح بيمه طلايي، افزايش رضايتمندي كارمندان، ارتقاي شأن فرهنگيان و كاهش سهم كاركنان در پرداخت هزينههاي درمان بوده، يعني اهدافي كه يا محقق نشده يا دست و پا شكسته تحقق يافته است.
با وجود اين، مجريان اين طرح از مشكلات ريشهاي آن خبر دارند و همواره تاخير در صدور كارت بيمه، كمبود مراجع و مراكز طرف قرارداد، كمبود نيروي انساني متخصص در برخي شعبات، ناهماهنگي بين شركتهاي مجري و بيمهگذار و وجود مشكل در تفكيك هزينههاي دارو و ويزيت را به خاطر جدا بودن بيمه پايه و تكميلي از چالشهاي خود دانستهاند.
اما بيشك اذعان به وجود مشكل، مشكل را حل نميكند و براي رفع كمبودها بايد تصميم و اراده جدي داشت آن هم در قبال بيمهاي كه قرار است تحول بنيادين در خدمات بيمهاي ايجاد كند و يك بيمه درماني كامل لقب بگيرد.