۰۹ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۲۲۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۰۲-۰۵-۱۳۸۶
کد ۲۲۲۳۴
انتشار: ۰۹:۰۲ - ۰۲-۰۵-۱۳۸۶
"يادداشت روز" کیهان


 

1- تيم ملي فوتبال ايران با شكست از كره جنوبي از چهاردهمين دوره مسابقات فوتبال جام ملت هاي آسيا حذف شد. شكست مثل پيروزي جزو طبيعت ورزش و رقابت هاي ورزشي است و به هيچ وجه فاجعه به حساب نمي آيد. به ويژه وقتي تيم شكست خورده در عين برتري و با چاشني «بدشانسي»- آن هم در ضربات پنالتي كه در آن «شانس» بيش از ساير عوامل دخيل است- اين نتيجه را پذيرفته باشد.

به اذعان همه كارشناسان منصف و اهالي فن، تيم ملي ايران در برابر كره جنوبي تيم برتر ميدان بود و نسبت به سه بازي قبلي خود در دور مقدماتي، در برابر حريف بهتر و هماهنگ تر بازي كرد و به انسجام لازم و اندازه هاي اميدواركننده رسيده بود. در هرحال تيم ملي علي رغم آنكه بسياري از كارشناسان داخلي و خارجي آن را بخت اول قهرماني مي دانستند، از دور مسابقات حذف شد و نتوانست توقع علاقمندان به ورزش و دوستداران سربلندي ايران و ايراني در همه عرصه ها از جمله ورزش را برآورده سازد. اينك وقت آن است كه مسئولان ورزش با كمك رسانه هاي متعهد و داراي وجدان حرفه اي و ملي و همچنين كارشناسان آگاه و دلسوز به بررسي علمي و دقيق چرايي و علل قريب و بعيد اين ناكامي بپردازند و با كشف و رفع نواقص و كاستي ها، براي آينده فوتبال ايران شرايط بهتري را فراهم آورند.

2- ناكامي تيم ملي فوتبال بهانه اي شد هم براي نشريات زرد ورزشي كه در تخريب فضاي فرهنگي و اخلاقي ورزش و سنگ اندازي جلوي اقدامات سازنده و اصلاحي ورزش، نقش ديرپاتر و غيرقابل انكاري دارند، تا با يقه دراندن هاي دروغين و راه انداختن سروصداي ساختگي، از مسئولان ورزش و دست اندركاران تيم ملي كه مدتي است فرصت جولان دادن و دخالت كردن آنها در كار و بار تيم ملي را از آنها گرفته و بساط دلال بازي و دخالت هاي بي جا و تحميل بازيكنان سفارشي به تيم ملي آنها را برهم زده اند، انتقام بگيرند و به اصطلاح با آنان تصفيه حساب كنند و هم دستاويز تازه اي شده براي روزنامه هاي زرد زنجيره اي مدعي روشنفكري تا مثل هميشه و مانند همه عرصه ها، از آن حربه اي بسازند براي تخريب ايران و ايراني و تضعيف روحيه مستقل و استقلال طلبانه ملي آن هم با اتخاذ روش هاي پوپوليستي و زدن تيترها و نگارش مطالب عوام فريبانه تا شايد از اين اتفاق طبيعي ورزشي به نفع اهداف حقير مادي و باندي خود بهره برداري كنند.

اينان كه به شيوه شبه روشنفكران «عوضي بگير» به ويژه در جهان سوم و دنياي اسلام، همواره در بررسي و تحليل مسائل مختلف اجتماعي ، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و... با راه انداختن بحث هاي انحرافي، به جاي نشانه گرفتن نقاط ضعف، نقاط قوت و نكات مثبت را هدف قرار مي دهند و برخلاف ادعاهاي كركننده و دروغين شان، عملاً مانع از شناسايي و درمان دردهاي واقعي جامعه و اقدامات اصلاحي مي شوند، در تحليل ناكامي تيم ملي نيز با تكيه بر اين روش گمراه كننده و غيرعلمي، اولاً سعي مي كنند با بازي كردن با احساس ها و وجدان ها و بالاخره انديشه هاي مخاطب، اين باخت را به صورت يك فاجعه جبران ناپذير! جلوه دهند و ثانياً با به رخ كشيدن مربيان درجه چندم خارجي و بدون توجه به دلايل ساختاري و... علت اصلي اين ناكامي را با به كارگيري الفاظ روشنفكرمآبانه به گردن مربي ايراني و همكاران وطني او بياندازند، بدون اينكه نشان دهند پيش از اين مربيان خارجي چه گلي بر سر فوتبال و تيم ملي ما زده اند، جز اينكه از رهگذر حضور آنان، علاوه بر اينكه جيب خود آنها و عده اي دلال و كارچاق كن - كه بعضي از آنها امروز به اسم نويسنده و تحليل گر! مربي وطني را مي كوبند- از پول اين مردم پر شده بود، و آفاتي همچون بازيكن سالاري، رنگ بازي، استعدادكشي و... ده ها ضعف فني و اخلاقي بيش از هر وقت ديگر دامنگير فوتبال ما شد كه امروز تاوان آن را مي پردازيم و اين خود يكي از علل ناكامي اخير فوتبال به حساب مي آيد.

بدون ترديد يكي از وظايف يا به قول جامعه شناسان «كاركرد» هاي مثبت ورزش قهرماني ارتقاء غرور ملي و تقويت خودباوري و دميدن روح اعتماد به نفس در كالبد جامعه و به ويژه مخاطبان اصلي آن يعني جوانان است. اما متأسفانه مي بينيم كه نشريات اشاره شده كه همواره هر قلم و زباني را كه در عرصه ورزش حرف از غرور ملي، غيرت و فداكاري ورزشي، دفاع از مربيان وطني و استعدادهاي سرشار جوانان و... مي زند به سياسي بودن، سياسي نوشتن و بالاخره سنتي بودن! محكوم مي كنند، و يكي از حرف هاي سياسي! و تكراري شان اين است كه ورزش نبايد سياسي شود و سياست نبايد در ورزش دخالت كند، اين روزها با نگاه كاملاً آلوده به اغراض سياسي، نقاط قوت تيم ملي را هدف قرار داده و همان طور كه در عرصه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و... مرغ همسايه در نظرشان غاز است و خارجي پسندي را به عنوان يك ارزش ترويج مي كنند و آغوششان به سوي خارجي ها و به ويژه غربي ها باز است، در ورزش هم سياست مسئولان ورزش را مبني بر به كارگيري و بهاء دادن به مربيان زحمتكش و توانمند وطني مي كوبند و در كوچك شمردن و تحقير و تمسخر مربي ايراني از هيچ كوششي فروگذار نمي كنند و مربيان خارجي بي هويت و بدون كارنامه را به رخ مخاطب مي كشند و با آه و حسرت از آنها و عدم حضور آنها در فوتبال ايران ياد مي كنند، تا آنجا كه يكي از عناصر سياسي وابسته به اين جريانات كه امروز هم به لطف خارجي ها (فيفا) راهي به فوتبال پيدا كرده است، بدون اينكه به اعتراف خودش مسابقه ايران- كره را ديده باشد، مي گويد: «اگر يك مربي نيمه بين المللي(!) داشتيم حذف نمي شديم...» اين در حالي است كه در زمان رياست وي بر فدراسيون فوتبال، تيم ملي ايران با داشتن يك مربي درجه اول خارجي و گماردن كادري سراسر غيروطني بر راس امور تيم ملي، در بهترين شرايط از رسيدن به جام جهاني 2002، محروم شد! تاكيد مي كنيم كه شكست مثل پيروزي در ذات و طبيعت ورزش است و هرگز فاجعه به حساب نمي آيد، فاجعه اينجاست كه عده اي كه اسم و شناسنامه ايراني دارند و در آب و هواي اين مملكت نفس مي كشند و به لطف فضاي آزاد ايجاد شده در اين كشور صاحب قلم و سخن و روزنامه و تريبون هستند و... اما در هر جا و در همه حال سنگ خارجي ها را به سينه زده و با روحيه خودباوري و استقلال طلبي اين مردم مظلوم وقيحانه به پيكار برخاسته اند!

3- همان طور كه بالاتر هم اشاره شد بر مسئولان ورزش كشور است كه با واقع بيني و بررسي دقيق با مدد گرفتن از كارشناسان منصف، با وجدان و دلسوز كه- تعدادشان هم بسيار است- و بدون اينكه مرعوب جوسازي ها و شانتاژها و القائات هدفدار اين كارشناس هاي قلابي و كارچاق كن هاي قلم به دست! شوند، علل شكست تيم ملي فوتبال را بررسي كنند و نقاط قوت را تقويت و نقاط ضعف را ترميم و مرتفع سازند و شك نكنند كه يكي ازاقدامات روشن و شجاعانه آنان كه در آينده نتايج مثبت آن بيشتر آشكار مي شود، بهاء دادن به مربيان وطني در اكثر رشته ها از جمله فوتبال است. خوب حالا كه بحث ورزش مطرح است در پايان اين نكته را هم اضافه كنيم كه لازم است مسئولان ورزش با پرهيز از غلتيدن در ورطه فوتبال زدگي با پرداختن بايسته و معتدل به رشته پرطرفدار و جذاب فوتبال، از توجه لازم به ساير رشته هاي ورزشي كه ثابت كرده اند در صورت رسيدگي بيشتر و داشتن برنامه هاي قويتر مي توانند به سرعت در مسير پيشرفت حركت كنند و مثل واليبال نه فقط در سطح قاره آسيا كه در عرصه جهاني با امكانات موجود در بهره گيري از مربيان وطني افتخارات بزرگ خلق كنند و داراي مقام و عناوين جهاني شوند و نام ايران عزيز را در ورزش دنيا مطرح نمايند، غافل نباشند و بالاخره در برنامه ريزي هاي خود توجه علمي و كاربردي به ورزش هاي بومي و سنتي را كه ريشه در تاريخ اين آب و خاك دارند و مي توانند در بعد گسترش و همگاني كردن ورزش و همچنين در سطح قهرماني و حرفه اي به ساير رشته هاي ورزش امروزي و مدرن از لحاظ فني و فرهنگي مدد برسانند، از نظر دور ندارند...

 

ارسال به دوستان
وبگردی