۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۲۸۷۰۰
تعداد نظرات: ۱۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۶ - ۰۲-۰۶-۱۳۹۱
کد ۲۲۸۷۰۰
انتشار: ۱۱:۳۶ - ۰۲-۰۶-۱۳۹۱

دربی با طعم پول و پورشه/ چرا استقلال - پرسپولیس دیگر "داغ" نیست؟

مجری "صندلی داغ"-داریوش کاردان- از محمد حسین قریب مدیرعامل وقت استقلال درباره تخصص و مدرک دانشگاهی اش پرسید و پاسخ شنید:"دکترای امنیت استراتژیک." قریب، تعجب مجری را که دید توضیح داد: «تعجب نکنید. ارتباط دارد.فوتبال نیز مقوله ای امنیتی به حساب می آید.»

عصر ایران ورزشی- تنها دو روز پس از مسابقه فوتبال بین دو تیم استقلال و پرسپولیس درنیمه مهرماه 1362 که در ورزشگاه آزادی و در برابر جمعیتی انبوه برگزار شد که بر روی پله های پایه های پروژکتورها نیز نشسته بودند ، برنامه ورزش و مردم تلویزیون از رییس وقت سازمان تربیت بدنی – داوودی شمسی - دعوت کرد . موضوع برنامه انبوهی جمعیت و ناتوانی مدیران ورزشگاه در کنترل آنان بود که چگونه وارد زمین مسابقه هم شده بودند . تاجایی که از کاپیتان های دو تیم خواستند مردم را به بیرون از زمین هدایت کنند . علی پروین این خواست را اجابت کرد هر چند که توفیقی کسب نکرد . ناصر حجازی اما سر باز زد و رو به دور بین تلویزیون گفت : « وقتی بیش از اندازه بلیت می فروشند یا نمی توانند ورود مردم را کنترل کنند یا از بیرون آدم می آید مشکل خودشان است . به بازیکن چه ارتباطی دارد که ما را رو در روی مردم قرار می دهند؟»


همه می خواستند ببینند آقای داوودی شمسی چه کسی را مقصر می داند . رییس سازمان تربیت بدنی اما گفت این بازی مگر چه ویژگی و تفاوتی با مسابقات دیگر دارد که این همه آدم می رود و این قدر حساس به نظر می رسد ؟

از آن پس دو سیاست متضاد دنبال شد . از یک طرف سیاستی که دیدار سنتی دو تیم را عادی جلوه می داد و از مربیان می خواست این جمله را تکرار کنند که « فقط سه امتیاز دارد» و چند سالی هم قبل از مسابقه بازیکنان را به تلویزیون می آوردند تا عمق دوستی و رفاقت خود را به نمایش بگذارند و از جانب دیگر ، سیاستی که توجه جامعه به این بازی را کم ضرر تر از گرایش های دیگر می دید وبه همین خاطر در تنور حساسیت آن می دمید .

اوایل گمان می شد که با تغییر نام باشگاه تاج به «استقلال» و پرسپولیس به« آزادی ، چمران و نهایتا پیروزی »، مشکل حل شده و مثل دو موسسه کیهان و اطلاعات ، این دو باشگاه نیز در مسیر تازه گام برمی دارند. از یک طرف نگاه منفی به رقابت آبی و قرمز فراموش نشده بود و از سوی دیگر انقلابیون جوان خود اهل توپ و فوتبال بودند و آنها که گرایش های چپ داشتند می دانستند حکومت های سوسیالیستی به ورزش بهای بسیار می دهند و ورزش به عنوان وسیله ای برای صدور انقلاب مورد توجه قرار گرفت.

پیش از پیروزی انقلاب نیزالبته اختلاف نظر در این باره وجود داشت. نگاه غالب سیاسی ،رقابت قرمز و آبی را یکی دیگر از دسیسه های رژیم و به قصد سرگرم سازی مردم به امور غیر واقعی می دانست. این نگاه ،ستارگان فوتبال ، سینما و موسیقی پاپ و توجه رسانه ها به آنان را با این هدف ارزیابی می کرد که می خواهند مردم ندانند بر سر قهرمانان واقعی آنان چه می آید . برای آنان قابل قبول نبود که در زندان ها جوانانی شکنجه شوند و در استادیوم ها برای فوتبالیست ها هورا بکشند. با این حال روزی که یک بازیکن مشهور و محبوب – پرویز قلیچ خانی – در تلویزیون ظاهر شد و اقرار به اشتباهاتی کرد هرچند اعترافات او به مذاق ها خوش نیامد اما از واقعیت تازه ای حکایت کرد که تا قبل از آن نامکشوف مانده بود. این که فوتبا لیست ها هم اهل فعالیت سیاسی هستند و بازیکن فوتبال می تواند اهل فکر و کنش سیاسی هم باشد و اتفاقا به مصداق « عقل سالم در بدن سالم است » اگر بخواهند هم به خاطر سلامت نفس و اشتهار به الگوی نسل جوان می توانند موفق تر و تاثیر گذارتر هم باشند. همان بازیکن که البته عضو یکی از آن دو باشگاه نبود و در تیم دیگری – دارایی – توپ می زد بعدتر رخت مهاجرت پوشید -و اگر چه در روزهای انقلاب به سبب تن دان به فشار ماشین اعتراف گیری رژیم پهلوی ازمردم عذرخواهی کرد - اما باز در گردونه سیاست قرار گرفت و آرمان های خودش را دنبال کرد.


سیاسیون و جامعه شناسان اما همواره با تردید به اصالت رقابت آبی و قرمز می نگریستند و رگه هایی از آن تا زمانه ما نیز باقی مانده است . چندان که در موضوعات و اشارات دیگر گریزی هم به این ماجرا می زنند . در بیان یک نمونه از ده ها موردی که می توان مثال آورد شاید اشاره به نوشته ای که هیچ ارتباطی با مقوله فوتبال و ورزش ندارد گویا و کافی باشد:

حسن نراقی – نویسنده کتاب جامعه شناسی خودمانی – در یادداشتی که در بزرگداشت دکتر احسان نراقی – پژوهشگر اجتماعی – نوشته است به بحث های آبی و قرمز در دهه 50 خورشیدی گریز می زند و می نویسد:« توده مردم معمولا خودشان را با بحث ها ی جدی سیاسی و فکری خسته نمی کردند . آن ها بیشتر سرگرم حل مساله اختلاف تاج و پرسپولیس به همراه بیوگرافی هنرمندان مورد علاقه شان – آغاسی و سوسن - بودند. در چنین بلبشویی بود که صدای یک نفر بلند شد که مغزها را می برند.»-[ فصل نامه کاج ، شماره 15]

این نوع توصیف کاملا گواهی می دهد که رقابت تاج و پرسپولیس در دوران رژیم پهلوی در کنار موسیقی های تخدیری و در مقابل اصحاب فکر و تفکر ، تصور و تصویر می شده است.

این انگاره هم وجود داشت که برخی از فوتبالیست های مشهور با ساواک سر وسرّ دارند . در روزهای اوج انقلاب اما مردم اعضای تیم ملی فوتبال را در راه پیمایی های مشهور دیدند و بررسی های بعدی هم نشان داد که اتفاقا یکی از پاک ترین صنوف در مناسبات سیاسی همان ها بوده اند. نهایت این بود که بازیکنانی یکی دو بار به محوطه کاخ سعد آباد رفته ودر زمین پشت دفتر اسدالله علم با ولیعهد ناکام مسابقه داده بودند. اما این اتهامی نبود که انقلابیون را وادارد باشگاه ها و کل فوتبال را تعطیل کنند. تاج «خسروانی» و پرسپولیس «عبده » ابتدا به بنیاد مستضعفان و بعد به سازمان تربیت بدنی سپرده شد ولی حکایت آبی و قرمز فرو نکاست و اتفاقا با شدت وحدّت بیشتر ادامه هم یافت . چرا که دریافتند هم فال است و هم تماشا. هم مردم را سرگرم می کرد هم شهرهای درگیردر جنگ را نشاط می بخشید . هم بدنه اصلی تیم ملی فوتبال را تشکیل می داد و هم جامعه را امن و آرام توصیف می کرد.


همین احساس ایجاد امنیت ، مدیرانی را به این صرافت انداخت که زمام باشگاه ها را اندک اندک به مدیرانی بسپارند که با مقوله امنیت آشنایند . چند سال پیش و در روزگار مسئولیت محمد حسین قریب در باشگاه استقلال و با این که او کمتر تن به مصاحبه می داد در برنامه تلویزیونی « صندلی داغ» حاضر شد . هنگامی که مجری – داریوش کاردان – از او درباره تخصص و مدرک دانشگاهی اش پرسید پاسخ شنید : دکترای امنیت استراتژیک. آقای قریب ، تعجب مجری صندلی داغ را که دید توضیح داد : «تعجب نکنید . ارتباط دارد . فوتبال نیز مقوله ای امنیتی به حساب می آید.»

می توان به احتمال گفت که همین نگاه موجب شده استقلال و پرسپولیس به چهره های آشنا یا مرتبط با این مقوله سپرده شوند ونیز هر گاه که بحث خصوصی سازی و واگذاری آن به بخش خصوصی مطرح شده جدی انگاشته نشود. نکته غریب اما در این میانه این است که دو باشگاه رقیب از یک دستگاه واحد دولتی حمایت می شوند . سازمان تربیت بدنی- و امروز وزارت ورزش و جوانان - مالک واقعی هر دو باشگاه است و این یعنی از اولی حمایت می کند تا دومی را شکست دهد و متقابلا از دومی تا اولی را ببرد !معمایی که تا به حال کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که چگونه می توان از دو رقیب انتظار قهرمانی در آن واحد و به صورت هم زمان را داشت و مگر موفقیت یکی در گرو ناکامی دیگری نیست ؟!


با این همه باید گفت استقلال و پرسپولیس دیگر مثل سابق دل نمی برند و تزریق پول های میلیاردی هم دردی از مشکلات آنها حل نمی کند . چندان که در پایان مسابقه قرمزها در رشت گزارشگر گیلانی پیروزی همشهری ها را شیرین تر از عسل توصیف کند و انگار نه انگار که کام میلیون ها نفر تلخ بود و آن بازی برایشان نه مزه عسل که طعم حنظل می داد.دو ساعت بعد هم آبی دوستان در تهران جان به لب شدند تا گل تساوی را دردروازه دیگر تیم گیلانی دیدند. در شهرستان ها هم دیگر کمتر تشویق می شوند و اندک اندک به این دو باشگاه به چشم عزیز کرده های مرکز نشین می نگرند و تماشاگران شهرهای دیگر ترجیح می دهند آش خودشان را بخورند و هلیم ( حلیم ) دیگری را هم نزنند. از این رو می توان گفت که دیگر مثل سابق آبی و قرمز همه حکایت فوتبال ما نیست . اگرچه دربی ها می آیند و می روند و اسباب سرگرمی چند روزه ای را فراهم می آورند که از منظر تولید شادی قابل بحث اند اما به همان میزان در طرف مغلوب ، خشم و غضب ایجاد می کنند و برای اصفهان و تبریز و گیلان دربی طعم و شکل متفاوتی پیدا کرده است.

از منظری جامعه شناختی هم می توان گفت مشکل امروز قرمز و آبی این است که توجیه پایگاه اجتماعی خود را از دست داده و گاه هواداران از خود می پرسند چرا از این حمایت می کنند و از آن نه و اگر رودربایستی های دوست و رفیق و هم محله ای و بستگان نبود چه بسا ازیکی یا هر دو دست می شستند!

واقعیت عیان و عریان اما این است که شتر سواری دولا دولا نمی شود. اگر دولتی اند چرا هر دو سر در یک آبشخور داشته باشند و دست کم به دو دستگاه واگذار نشوند و زیر ذره بین هیچ حساب رسی نباشند و دخل و خرج آنان حساب و کتابی ندارد انگار و اگر قرار است به قواعد و قوانین کنفدراسیون فوتبال آسیا تن در دهند چرا واقعا به بخش خصوصی واگذار نمی شوند. پاسخ این پرسش دوم را البته خود پیش تر آوردیم اما تا کی می توان پوستین وارونه پوشید و دو باشگاه تمام دولتی را به نام خصوصی بزک کرد وبه میدان های داخلی و خارجی فرستاد؟


امروز البته دیگر کسی فوتبال را تخدیر نمی خواند و بر وجه صنعتی و تجاری و سرگرمی آن اتفاق نظر وجود دارد. با این حال در جامعه ای گرفتار در مسابقه کسب پول ، فوتبالیست ها احساس دوگانه ای به مردم می دهند . هم حس قهرمانی و شادی و هم خشم و مقایسه به خاطر درآمد های نجومی آنان و دستمزدهای غالبا زیر خط فقر مردمان . از این رو تماشاگران بیش از آن که به بازی های آنان رشک ببرند ازدر آمدهای افسانه ای شان درشگفتند. بر این پایه می توان گفت دربی های این زمانه بیش از آن که به رنگ قرمز و آبی باشند بوی پول می دهند و پورشه. پس می توان به سبک پا به سن گذشته آهی از سر حسرت کشید و گفت دربی هم دربی های قدیم . اما خودمانیم همان قدیم ها هم از هر ده نفر یکی هم نمی دانست دربی یعنی چه!به جای احساس نوستالزیک باید از این واقعیت گفت که فوتبال امروزی ، مدرن تر است و به یاری رسانه های دیداری فراگیر تر . پس این گفتار چه می خواهد بگوید ؟

یکی این که با پوستین وارونه به جایی نمی توان رسید و تکلیف مالکیت باشگاه ها را باید روشن کرد . دیگر این که این در تقسیم تماشاگران به این که یکی پرسپولیسی است و دیگری استقلالی ، چرا مثل پبش از انقلاب یا جاهای دیگر دنیا پایگاه اجتماعی قابل تفکیک به چشم نمی آید ؟ هر تیم باید یک طبقه یا قشر اجتماعی یا موقعیت جغرافیایی خاص را نمایندگی کند و با این نگاه می توان نتیجه گرفت که آبی و قرمز به مرورو به خاطر وضعیت نامشخص مالکیت و تغییر مکرر مدیریت تحت تاثیر دست به دست شدن قدرت و دولت ها دچار بحران هویت شده اند.

با این همه ،شاید هم واقعیت اجتماعی بزرگ تری را نمایندگی می کنند و باز می تابانند . بهرام بیضایی در « طومار شیخ شرزین » و از زبان شرزین می گوید :« مردمان ، همه یک سانند و از تغلب روزگار است که برخی صدر می نشینند و برخی ذیل ». اگر این دربی ها ، این رقابت بر سر قرمز و آبی و این نمایش مستطیل سبز حکایت همان پوستین وارونه باشد که جوانانی را از کوچه های فقر به ثروت و شهرت می رساند و مدیرانی را کیسه پول به دست می دهد تا بذل و بخشش کنند و در این دهگذار لبخندی هم به دل جماعتی بنشاند – که خود نیز از جمع آنان می توانیم بود- چرا که نه و چرا این آیینه را از برابر برداریم ؟!

برای خواندن سایر خبرهای ورزشی کلیک کنید

برچسب ها: استقلال ، پرسپولیس ، داربی
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۴۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
3
317
امروز انقدر زندگی سخت شده که دیگه آدم یادش به این حرف ها نمی یاد. بیکاری و گرانی و هزاران مشکل دیگر.
در ثانی، این فوتبالیست های پولکی فعلی، مانند بازیکنان قدیم نیستند. قدیم واقعا بازیکنان، استقلالی یا پرسپولیسی بودند اما امروز به واسطه ی پول های میلیاردی، استقلالی یا پرسپولیسی می شن.
همچنین این همه هزینه از بیت المال، نه برای پیشرفت فوتبال که برای بازیکنانی که بواسطه ی برنامه نود و چند تا روزنامه بزرگ شدن، باعث میشه دیدگاه نیست به این تیم ها عوض بشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
28
139
شما هم الکی میخواید جو بدید. برای من دیگه اصلا مهم نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
2
128
به این علت دیگه داغ نیست که چون در گذشته بازیکنانی که به رده های بالای فوتبالی می آمدند که دارای شاخصه هایی همچون غیرت پاک به باشگاه و بازی سالم در تیم بودند ولی الان اکثرا دارای تعصب به خود همراه و بی احترامی هست، در گذشته بازیکنان با توانمندی واقعی بالا در این دوتیم می آمدند نه با پارتی و به دست دلالان و پول بیشتر و ... .در گذشته به احساسات و همراهی تماشاگران ارزش قائل بودند و احترام می گذاشتند و حتی به مدت کوتاهی هم که شده دست تکان دهند اما حال اکثرا بی توجه به تشویق تماشاگران و بدون واهمه از ناراحتی تماشاگران هستند حتی بازی فوتبال را هم حرفه ای بازی نمی کنند که هیچ عادی هم نیست. در گذشته اختلافی هم اگر بود در بین بازیکنان پیدا می شد و کادر فنی و مدیران باشگاه با میانجیگری آن را حل میکردند اما الان درون خود کادر فنی و مدیران اختلاف وجود دارد چه برسد به بازیکنان. به امید آینده ای بهتر.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
1
180
سلام
تماشای پولایی که چیزی از اون و به ما نمیرسه چه لذتی نداره آخه!...من خودم زیاد مشتاق نیستم!

اونایی هم که میرن تماشا بیشتر به خاطر اینه که توی خونه بی حوصله شدن!
ناشناس
Germany
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
24
141
آقا این قرطی نوشته ها را بگذارید کنار_استقلال و پرسپولیس نمونه مدیریت تهرانی بر کشور وسپاهان و تراکتور و ملوان نمونه مدیدیت شهرستانی.بابا مردم می خواهند بگویند ایران فقط تهران نیست و زبانشان فوتبال است.اگه قبلا بیشتر سکوهای دربی را تبریزی ها و اصفهانی ها و شمالی ها و جنوبی ها پر می کردند الان دیگر آنها برای خودشان تیم دارند.تیم های چند ده میلیونی که شکست دادن تهرانی های میلیاردی برایشان مثل آب خوردن است.الان آنها برای خودشان دربی دارند.سپاهان ذوب آهن _ تراکتور و شهرداری_ملوان و داماش دربی تهران فقط برای صدا وسیما اعتبار دارد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
2
192
من که دیگه اصلا فوتبال ایران رو نگاه نمیکنم ، چون نه قشنگ بازی میکنند ، نه ورزشگاه قشنگ داریم.تازه از همه مهمتر ، وقتی میبینم پول های بیخودی میگیرن این فوتبالیست ها ، اصلا دوس ندارم فوتبال ایران رو ببینم.
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
1
64
واقعا درست بود...
با این حال در جامعه ای گرفتار در مسابقه کسب پول ، فوتبالیست ها احساس دوگانه ای به مردم می دهند . هم حس قهرمانی و شادی و هم خشم و مقایسه به خاطر درآمد های نجومی آنان و دستمزدهای غالبا زیر خط فقر مردمان . از این رو تماشاگران بیش از آن که به بازی های آنان رشک ببرند ازدر آمدهای افسانه ای شان درشگفتند. بر این پایه می توان گفت دربی های این زمانه بیش از آن که به رنگ قرمز و آبی باشند بوی پول می دهند و پورشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
1
97
فوتبالي كه فوتباليست هاش فقط به پول فكر كنند و حفظ ساق و آينده گري اولويت فوتباليست باشه ديگه ارزش ديدن نداره.
دربي همون دربي هاي قديم
ستاره
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
1
60
وقتی پول حرف اول رو تو فوتبال میزنه و اکثر مدیران، از عرصه های غیر ورزشی، میان و اخلاق هم که خدایش بیامرزد!!! توقع دارین بشینیم و ببینیم چطور بیت المال و حق مردمی را که بعضا به نان شب محتاجند، میخورند و اخر هم در زمین چمن هر کاری میکنند، به جز کاری که برایش پول گرفته اند؟!
امامي
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
5
74
قبلا فقط 2 تا تيم قوي و مدعي بود
ولي از وقتي كه سپاهان به عنوان اولين تيم شهرستاني به قهرماني رسيد فوتبال 2 قطبي ايران به انتها رسيد.
خدا وكيلي تو همين 3و4 سال گذشته زيبايي و حساسيت بازيهاي سپاهان-استقلال يا سپاهان-پرسپوليس بيشتر از استقلال پرسپوليس نبوده؟؟
همين دلايل باعث ميشه كه ديگه دربي تهران 100هزار نفري نشه.
شما هم نيازي نيست دنبال اين همه دلايل عجيب و غريب بگردي كه خيلي از عوام باهاش كاري ندارند.
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
3
92
قبلا مشکلات زیاد نبود. حالا مردم اکثرا افسردگی دارند و لذتی از خوشی ها و فوتبال نمی برند.

راستی در روز یا حتی در هفته چندبار از ته دل می خندیم؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
3
106
رقابت تیم نهم با تیم شانزدهم جدول جذابیتی ندارد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
3
161
به خدا قسم اگر لیگ داخلی منحل میشد و پولش رو میدادن واسه اشتغال جوون ها و یا ساختن ورزشگاه های رایگان برای ورزش کردن مردم خیلی راضی تر بودن
چرا باید یک ادمی که از فوتبال فقط زیر توپ زدن رو فهمیده 1 میلیارد بگیره ؟!؟؟
وبگردی