همزمان با تبليغاتي مبني بر ايجاد اتحاديه عرب ضد ايران، تحليلگران آمريکايي معتقدند، هيچ يک از شيوخ عرب کنوني، براي آمريکا صدام حسين نميشود تا کاخ سفيد بتواند براي تعرض به ايران روي او حساب کند.
به گزارش بازتاب به نقل از «نيوزدي»، «جيمز پنيكوتون» مينويسد: جورج بوش، يك استراژي سياسي ـ نظامي را براي مهار ايران در پيش گرفته است، البته بسيار بد است كه ديگر صدام حسين، يكي از سردمداران اين استراتژي نيست تا در اين راه به ما كمك كند.
اما روح ضدايراني صدام هنوز زنده است و در راه جديد دولت بوش حلول كرده است؛ فروش سلاحهاي پيشرفته به عربستان و ديگر رژيمهاي عربي كه از ايران ميترسند.
متأسفانه، آمريكا از راهي بسيار سخت و تقريبا انجام همه اشتباهها در پنج سال گذشته به وضعيت كنوني رسيده است.
بزرگترين اشتباه اين بود كه گمان ميكردند نيروهاي آمريكايي در نبرد زميني و اشغالگرانه، موفق خواهند بود، اما در دورهاي كه ديگر دوران استعمار گذشته است، يك ارتش اروپايي سفيد نميتواند به كشوري جهانسومي تجاوز كرده و با مردم بومي روابط دوستانهاي برقرار كند.
اگر جوامع متجاوز و مورد حمله را همگون بدانيم، آنگاه ميتوان درصدي از موفقيت را قايل شد، اما در صورت ناهمگوني پس از حمله هميشه مخالفتها و مقاومتها آغاز ميشود؛ همان رخدادهايي كه براي اسرائيليها در فلسطين و براي آمريكاييها در عراق روي داد و همچنين براي نيروهاي ناتو در افغانستان كه حدود شش سال رويارويي مسيحيان و مسلمانان مؤثر واقع نشده است.
به رغم خوشبينيهايي كه درباره سرانجام حضور نيروها در عراق است، بايد گفت كه تنها زماني ميتوان اميدوار به پيروزي بود كه به گونهاي مشروعيت سياسي اشغالگران اعمال شود و اين امر تا زماني كه نيروها، عراق را ترك نكنند، ممكن نيست.
مشكل ديگر آن كه بيشتر عراقيها، مسلمان شيعه هستند كه از هر نظر، به ايران غير عرب نزديكند و در برابر جمعيت مسلمان سني عراق قرار ميگيرند. اين دو گروه به ويژه پس از بازگشت چهار سال به جاي اين كه برادر مسلمان باشند، به خاطر «الله»، دشمن خوني يكديگر شدهاند كه نشان ميدهد هر حكومتي كه در كشور عراق تشكيل شود، با توجه به جمعيت آن، تحت حاكميت يك دولت شيعي نزديك به ايران قرار خواهد گرفت و با كشورهاي عرب سني دشمن خواهد بود.
دولت بوش اين فاكتور مذهبي را در سال 2003 نميشناخت و جنگي به راه انداخت كه ايران را قويتر كرد. شايد آمريكا براي دستگيري و اعدام صدام حسين، بسيار علاقهمند بود؛ يك سني كه بر اكثريت شيعيان عراق با ابزار سنتي ترور و زور حكومت ميكرد.
صدام از ايرانيان شيعه متنفر بود و هشت سال هم با آنان ميجنگيد. هماكنون آمريكا جنگ خود را با ايران راه انداخته، اما ديگر كمكي از سوي عراق و صدام آن دريافت نميكند.
بنابراين، با دكترين جديد بوش روبهرو شدهايم؛ تقويت توپخانه دولتهاي سني براي مهار ايران و با توجه به تجربه عراق، ديگر براي ما مسائل دمكراسي و حقوق بشر اعراب مطرح نيست.
شايد صدام حسين بسيار علاقهمند بود كه در جديدترين اتحاد ضدايراني ما نقشي داشته باشد!