۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۳۳۳۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۷ - ۲۱-۰۵-۱۳۸۶
کد ۲۳۳۳۹
انتشار: ۱۲:۱۷ - ۲۱-۰۵-۱۳۸۶

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران

 

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها رد زير مي‌آيد.
  
 
* جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان دشمنان وحدت ملي آورده است: كنار هم قرار گرفتن دو مقوله « وحدت ملي » و « انسجام اسلامي » علاوه بر اينكه نشانه نياز امروز و هميشه جامعه به هردوي آنهاست اين مفهوم را نيز اعلام مي كند كه اين دو ملازم همديگر هستند.

مردمي كه مي خواهند به عنوان يك مذهب با مردم ديگري كه پيروان مذاهب ديگر هستند مجموعا زير يك چتر كه وجه مشترك مذاهب شان به عنوان دين واحد است قرار بگيرند. قبل از هر چيز بايد خودشان با هم متحد باشند. اين هدف را اگر در مورد يك ملت در نظر بگيريم طبيعي است كه آن ملت فقط هنگامي مي تواند سخن از انسجام با ديگر ملت ها به ميان بياورد كه خود از وحدت برخوردار باشد.

انسجام اسلامي كه وحدت ملت هاي مسلمان است و مجموعه آنها امت واحده را تشكيل مي دهند براي آنكه تحقق يابد قبل از هر چيز نيازمند شكل گيري وحدت هر يك از ملت هائي است كه قرار است بخشي از امت واحده باشند. اگر خود ملت ها در درون خود دچار تفرقه باشند امكان ندارد از مجموع چنين ملت هائي يك امت متحد تشكيل شود و انسجام تحقق يابد. بنابر اين انسجام اسلامي فقط درصورتي قابل تحقق است كه ملت هاي مسلمان در درون خود دچار تفرقه نباشند.

اين واقعيت درخصوص ملت ايران كه در سال جاري از زبان رهبر خود منادي « انسجام اسلامي » است بيش از ديگران مورد انتظار است . ملت مسلمان ايران هنگامي مي تواند منادي انسجام اسلامي باشد كه خود از انسجام داخلي برخوردار باشد و نمونه كامل وحدت ملي باشد. علاوه بر اين رهبر معظم انقلاب كه براي سال جاري مقوله بسيار مهم « انسجام اسلامي » را در نظر گرفته اند مقوله « اتحاد ملي » را قبل از آن قرار داده و اين دو را در عمل غيرقابل انفكاك دانسته اند. عنوان تركيبي « وحدت ملي و انسجام اسلامي » اين نكته را بيان مي نمايد كه راه رسيدن به « انسجام اسلامي » تحقق « وحدت ملي » است .

با توجه به اين مقدمه اكنون مي توانيم به اين سئوال مهم پاسخ بدهيم كه « وحدت ملي » چگونه تحقق خواهد يافت و سئوال مهمتر آنكه دشمنان وحدت ملي چه كساني هستند
از آنجا كه وحدت ملي با مصالح و منافع همه افراد جامعه منطبق است عوامل تحقق آنرا به راحتي مي توان شناخت .

براي همه حق و سهم قائل شدن در مواهب خدادادي و حقوق شهروندي

آزادي هاي مشروع را براي همه خواستن

حدود افراد و حريم آنها را حفظ كردن

در موارد لازم تا حدودي كه ممكن است از خودگذشتگي نشان دادن

براي حفظ اصول و عدالت تلاش كردن

و براي عقايد قانوني همديگر احترام قائل شدن

اينها حداقل حقوقي است كه همه شهروندان يك جامعه بايد از آن برخوردار باشند. تامين بعضي از اين امور برعهده حكومت و رعايت بقيه بر عهده آحاد مردم است . در مواردي كه مردم و يا دولتمردان از انجام وظايف خود تخطي نمايند بايد براساس موازين قانوني با آنها برخورد شود تا شرايط وحدت فراهم گردد. اگر جامعه اي در تحقق وحدت دچار مشكل است عقلاي جامعه بايد بررسي كنند و به اين سئوال اساسي پاسخ بدهند كه كداميك از عوامل وحدت دچار اختلال گرديده و رعايت نمي شود و بعد از شناسائي بلافاصله براي برطرف نمودن آن اقدام نمايند.
با توضيحات اجمالي كه درباره عوامل وحدت ملي داده شد شناخت دشمنان وحدت بسيار آسان است .

دريغ كنندگان از اعطاي حق و سهم افراد و اقشار جامعه در زمينه هاي مختلف مواهب خدادادي و حقوق شهروندي

محدود كنندگان آزادي هاي مشروع و متجاوزان از حد و مرز آزادي هاي مشروع

حريم شكنان و متجاوزان به حدود افراد از طريق بي حرمتي ها دروغ ها تهمت ها و شايعه سازي هائي كه معمولا براي زمين زدن رقبا و خارج ساختن آنها از ميدان صورت مي گيرد.

كساني كه در موارد لازم حاضر به گذشت براي رسيدن به مصالح بالاتر و منافع عمومي نيستند.
مخالفان عدالت و كساني كه به حقوق عمومي تجاوز مي كنند

خودمحوران و افراد و گروه هائي كه فقط خود و عقايد خود را قبول دارند و حاضر نيستند براي عقايد قانوني ديگران اهميت و ارزش قائل شوند.

اينكه در جامعه ما پاي بندي به حقوق شهروندان گروه ها احزاب و جمعيت ها چقدر است نكته ايست كه نيازمند بررسي دقيق و همه جانبه است و نمي توان به صورت نظري درباره آن قضاوت كرد اما اگر احساس شود تحقق وحدت با مشكل مواجه است بايد به اين نتيجه رسيد كه در يك يا چند مورد به اموري كه به عنوان عوامل تحقق وحدت برشمرده شد پاي بندي وجود ندارد. در چنين مواردي مي توان دريافت كه دشمنان وحدت در جامعه فعالند و بايد با آنها برخوردي جدي شود.

با قطع نظر از ميزان فعال بودن دشمنان وحدت در جامعه ما و يا قوت و ضعف عوامل تحقق وحدت در اين واقعيت نبايد اندكي ترديد نمود كه ما وقت زيادي نداريم . دشمنان ما بشدت فعالند و ما فقط درصورتي كه اراده اي همگاني براي سرمايه گذاري مادي و معنوي گسترده براي تقويت عوامل وحدت ملي و مقابله با دشمنان آن داشته باشيم و كمترين كوتاهي را در اين زمينه روا نداريم توفيق تحقق وحدت ملي را به دست خواهيم آورد امري كه نقطه عزيمت به عرصه انسجام اسلامي خواهد بود و جهان اسلام را در برابر مطامع دشمنان اسلام بيمه خواهد كرد.

* كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان نوبت ديكتاتوري ! به قلم حسين شريعتمداري آورده است:

1- اين روزها برخي از محافل نزديك به كاخ سفيد از ضرورت بازگشت ديكتاتوري به عراق سخن مي گويند و اين گزينه را تنها راه پيش روي براي پيشگيري از حاكميت اسلامگرايان در عراق مي دانند!... اين زمزمه كه از چند روز پيش آغاز شده و مركز امور بين المللي دانشگاه نيويورك آن را كليد زده است، اگر چه عجيب است ولي تعجب آور نيست، چرا كه به قول رهبر معظم انقلاب در ديدار ديروز كارگزاران نظام با ايشان؛ «امروز فاسدترين انسان ها پرچم اصلاح جهان را در دست گرفته اند».

مركز امور بين الملل دانشگاه نيويورك پنهان نمي كند كه گزينه «بازگشت ديكتاتوري به عراق» هر چند با اهداف اعلام شده بوش قبل از حمله نظامي به اين كشور يعني گسترش دموكراسي منافات دارد ولي اگر يك حكومت ديكتاتور زمام امور عراق را در دست نگيرد، غرب بايد تشكيل نظام اسلامگراي ديگري در خاورميانه را شاهد باشد كه به قول پروفسور «مايكل برايمر»- رئيس مركز امور بين الملل دانشگاه نيويورك- غير قابل تحمل خواهد بود!

2- روز 15 مارس 2003- 5 روز قبل از حمله نظامي آمريكا به عراق، روزنامه انگليسي گاردين به نقل از چند كارشناس امور خاورميانه در وزارت خارجه آمريكا كه نخواسته بودند نامشان فاش شود به جرج بوش هشدار داده بود «پي آمد قطعي حمله به عراق روي كار آمدن يك دولت اسلامگرا و نزديك به ايران خواهد بود». گاردين در توضيح اين نظريه نوشته بود، خاورميانه تحت تأثير انقلاب اسلامي در ايران و تأكيد جمهوري اسلامي بر آرزوهاي مردم مسلمان منطقه نظير حاكميت قوانين اسلامي، براندازي رژيم اسرائيل، ايستادگي در مقابل آمريكا، مخالفت با حكومت هاي غير دموكراتيك در كشورهاي عربي و... حالتي برانگيخته دارد و از اين روي اگر در اين كشورها به آراء مردم مراجعه شود، آنها به خميني هاي ديگري رأي خواهند داد.

بعد از سقوط حكومت ديكتاتوري صدام كه پيش از آن و در جريان جنگ تحميلي، مورد حمايت همه جانبه آمريكا و متحدانش بود، قدرت هاي اشغالگر تلاش گسترده اي را براي روي كارآوردن يك دولت دست نشانده در عراق آغاز كردند و نسبت به موفقيت خود چنان اميدوار بودند كه از يكسو شركت هاي بزرگ آمريكايي و صهيونيستي براي سرمايه گذاري در عراق نوين! -واژه اي كه ديك چني براي اولين بار درباره آينده عراق به كار گرفت- به اين كشور اشغال شده سرازير شدند و از سوي ديگر، جرج بوش از ايران اسلامي به عنوان كشوري كه بايد تغيير ماهيت دهد و يا آماده برخورد نظامي آمريكا باشد سخن مي گفت! اما، به رغم همه تلاش ها، مردم مسلمان عراق در انتخابات مجلس اين كشور به ليست پيشنهادي اسلامگرايان كه مورد تأييد آيت الله سيستاني بود رأي دادند و نهايتاً برخلاف ميل و خواسته آمريكا، اسرائيل و انگليس، دولتي مردمي و اسلامگرا زمام امور عراق را در دست گرفت. دولتي كه از آغاز شكل گيري تاكنون با خشم پنهان و نيمه آشكار آمريكايي ها روبرو بوده است.

3- بعد از پيروزي ليست اسلامگرايان در انتخابات مجلس عراق كه مقدمه غيرقابل ترديدي از تشكيل يك دولت اسلامي در اين كشور بود، ديك چني معاون بوش به طور غيرمنتظره و با عجله وارد بغداد شد و به عنوان اولين گام براي نشان دادن خشم آمريكا از نتيجه انتخابات، 25 تن از سران حزب بعث را كه به جرم جنايت جنگي و كشتار مردم بي دفاع عراق بازداشت شده بودند، از زندان آزاد كرد و سه روز بعد، سناتور «براون بك» كه به كينه توزي عليه ايران اسلامي شهرت دارد، طي مصاحبه اي به كنايه گفت؛ اين احتمال وجود دارد كه آقاي بوش در حمله به عراق فريب ايران را خورده باشد، چرا كه تحولات عراق به نفع ايران پيش مي رود. البته، براون بك چند ساعت بعد در تماس با «يو.اس.اي.تودي»، اين بخش از اظهارات خود را «يك شوخي نه چندان دلچسب» توصيف كرد، ولي آنچه اتفاق افتاده بود حكايت از آن داشت كه «شوخي» سناتور آمريكايي، «جدي» بوده است!

4- ديدار روز پنج شنبه- 86.5.18- نوري مالكي نخست وزير عراق با رهبر معظم انقلاب كه آقاي مالكي از آن با عنوان «ديدار تاريخي» ياد كرد، بازتاب گسترده اي در محافل سياسي غرب داشت و مخصوصاً خشم جرج بوش و برخي ديگر از مقامات آمريكايي را برانگيخت. نوري مالكي در اين ديدار از مواضع و حمايت هاي دولت و ملت ايران قدرداني كرد و رهبر معظم انقلاب بر شكست قطعي آمريكا درعراق تأكيد ورزيده و حمايت از دولت مردمي عراق را وظيفه همه گروهها و جريانات سياسي فعال در اين كشور دانسته بودند.

چند ساعت بعد از اين ديدار، جرج بوش طي مصاحبه اي به طور تلويحي نخست وزير عراق را ملامت كرده و گفت: «فكر مي كنم آقاي نوري مالكي مي داند كه ايران در منطقه يك عامل بي ثباتي است»! و شون مك كورمك سخنگوي وزارت خارجه آمريكا بدون اشاره به اين ديدار، اظهارات نوري مالكي درباره تلاش جمهوري اسلامي ايران براي تأمين امنيت عراق را زير سؤال برده و گفت «دو دور گفت وگو ميان رايان كروكر سفير آمريكا در عراق و همتاي ايراني او آقاي كاظمي قمي در بغداد و نيز، گفت وگوهاي امنيتي سطح پايين تر نتيجه مثبت نداشته است و ايران كماكان به ناامني در عراق دامن مي زند»!

مك كورمك براي اثبات ادعاي خود به اظهارات اخير فرمانده آمريكايي درعراق استناد كرده! و گفت؛ «حملات جاده اي عليه سربازان آمريكايي كه در آن از بمب هاي ضد زرهي استفاده مي شود افزايش يافته است و «ريموند اوديرنو» فرمانده دوم آمريكا در عراق اعلام كرده است كه اين تسليحات ضدزرهي از سوي ايران در اختيار نيروي شورش قرار گرفته است»!

اين ادعاي آمريكايي ها در حالي است كه تمامي شواهد و قرائن و اسناد موجود از دخالت مستقيم و غير مستقيم نظاميان اشغالگر در عمليات تروريستي عراق حكايت مي كند، چرا كه آمريكا و متحدانش، چند سال بعد از اشغال عراق و صرف هزينه هاي كلان و تحمل تلفات فراوان نه فقط در تشكيل يك دولت دست نشانده، كه هدف اوليه آنان بود ناكام مانده اند، بلكه شاهد شكل گيري دولتي مردمي در اين كشور اشغال شده نيز هستند. و اين، به گفته خانم «نانسي پلوسي» رئيس مجلس نمايندگان آمريكا- از حزب دموكرات- به يك «كابوس» شبيه است.
كابوسي كه جرج بوش و دارو دسته نئومحافظه كارش براي ملت آمريكا به ارمغان آورده اند و اكنون با ايجاد ناامني در عراق مي كوشند ادامه حضور نظامي خود در اين كشور را توجيه كنند و به قول رهبر معظم انقلاب در ديدار روز پنج شنبه نوري مالكي با ايشان «آمريكايي ها از طريق سفارت خود در بغداد و همچنين سرويس هاي جاسوسي خود و صهيونيست ها، در عراق دخالت نظامي، سياسي و امنيتي مي كنند... اشغالگران به گونه اي تبليغ مي كنند كه اگر آنها از عراق خارج شوند، عراق نابود خواهد شد در حالي كه خروج اشغالگران باعث خواهد شد، مسئولان عراقي با همه وجود وارد ميدان شوند و در جهت حل مشكلات گام بردارند».

5- امروز آمريكا در عراق با يك «بحران مشروعيت دوسويه» روبروست، اول مشروعيت دولت نوري مالكي كه برخاسته از رأي مردم و غير قابل انكار است، مشروعيت دولت نوري مالكي از آن روي براي آمريكا ناگوار است كه با مشروعيت حضور نظامي آمريكا در عراق و ادامه اشغال اين كشور در تناقض است و اين دومين بحران مشروعيتي است كه آمريكا در عراق با آن روبروست. افكار عمومي جهانيان و از جمله مردم آمريكا كه هزينه كلان مالي و تلفات جاني اشغال عراق روي دوش آنان سنگيني مي كند دولت جرج بوش را در مقابل اين پرسش بي پاسخ قرار داده اند كه اگر هدف از حمله نظامي به عراق، ايجاد يك دولت دموكراتيك بود، اين مقصود حاصل شده است و ادامه اشغال، آنهم به بهاي هزينه هاي سنگين مالي و تلفات كم نظير جاني قابل توجيه نيست، مردم آمريكا براين باورند كه دست يازيدن به عمليات تروريستي و ايجاد ناامني در عراق پاسخي است كه بوش براي سؤال ياد شده - بخوانيد براي فرار از پاسخ به اين سؤال- تدارك ديده است.

6- ديروز «منصور فرهنگ» استاد علوم سياسي و روابط بين المللي در آمريكا و ضد انقلاب فراري، طي مصاحبه اي با راديو «دويچه وله» آلمان در پاسخ به اين سؤال كه آمريكا براي خروج از بن بست عراق چه راه حلي پيش روي دارد، گفت «آرا مردم عراق به نفع دولت مالكي و در جهت همراهي با ايران است و حاكميت يك اقليت كه آمريكا خواهان آن است فقط در صورتي امكان پذير است كه يك ارتش قدرتمند و مجهز تحت فرماندهي شخصي مانند صدام و با برخورداري از يك دستگاه سركوب قوي حاكميت عراق را در دست بگيرد و كوچكترين اعتراض ها را به شدت قلع و قمع كند، يعني همان كه در دوره 25-30 ساله حاكميت حزب بعث جريان داشت ولي اين راه حل با شعار دموكراسي خواهي آمريكا در تناقض است و اين همان بن بست و باتلاقي است كه گريبان آمريكا را در عراق گرفته است».

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان زندگى و زمانه پيروان دين محمد(ص) به قلم دكتر حشمت‌الله فلاحت پيشه آورده است:

ديروز دنياى اسلام عيد مبعث حضرت رسول(ص) را جشن گرفت. پيامبرى كه اساس بعثت او مقابله با جهل و جور بود. اكنون پيروانش از جهل رسوب شده در بخش‌هايى از دنياى اسلام وجور بانيان جنگ اديان رنج مى‌كشند. در حالى كه بيش از 90 درصد قربانيان جنگ‌هاى امروز دنيا مسلمانان هستند، برخى از مفتيان كشورهاى اسلامى براى كشتارهاى تازه در درون مسلمانان فتوا صادر مى‌كنند و همچون گذشته جهل به كمك حاكمان جور آمده است. تاريخ جديد جنگ عليه مسلمانان و تفرقه در درون آنها به تئورى جنگ تمدن‌هاى “ساموئل هانتينگتون” بر مى‌گردد. اين تئورى براى اداره دنياى بعد از جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت. هانتينگتون جنگ اول را جنگ غرب عليه مسلمانان مى‌داند. جنگى كه در آن بايد بقاياى نظام كمونيستى را به حاشيه بى‌طرفى راند ويهوديان را در كنار غرب صليبى به جنگ با مسلمانان واداشت.

لازمه اين سياست تفرقه در دنياى اسلام است. بايد مصاديق اتحاد اسلامى را تضعيف و مظاهر تفرقه را تقويت نمود. غلبه بر دنياى اسلام علاوه بر ناكارآمدسازى دينى كه داراى پوياترين و با انگيزه‌ترين طرفداران است، غرب را بر بيش از 36 منطقه استراتژيك دنيا حاكم مى‌كند. اين پيروزى زمينه برترى راهبردى غرب در ادامه جنگ تمدن‌ها با اديان و تمدن‌هاى ديگر را فراهم مى‌كند.

حوادث 11 سپتامبر كه هنوز به عنوان بازى پيچيده دستگاه‌هاى امنيتى آمريكا و مباشران تروريسم جاهل از آن ياد مى‌شود، بهانه آغاز جنگ تمدن ها عليه دنياى اسلام بود. در طرح اقدام مشاوران رامسفلد وزير دفاع سابق آمريكا تنها كشورهاى اسلامى به عنوان هدف معرفى شده‌اند اما اين جنگ‌ها تا نطقه عطفى در حدود يك سال و نيم پيش آثارى معكوس در دنياى اسلام برجاى گذاشت. مسلمانان از همه مذاهب در مقابل توطئه غرب موضع گرفتند. نظرسنجى‌ها نشان مى‌داد كه نفرت از آمريكا در دنياى اسلام به سطحى بى‌سابقه رسيده است.

در اين زمان برخى از بانيان جنگ تمدن‌ها كه از توصيه‌هاى تفرقه انگيزانه هانتينگتون غفلت كرده بودند، به تبليغات آشكار عليه دين اسلام و پيامبر اعظم (ص) روى آوردند. كاريكاتور روزنامه دانماركى نقطه عطفى بود كه واقعيت جنگ را نشان داد و وحدت دنياى اسلام در برابر آن نيز به همان اندازه گوياى يك جنگ واقعى بود.

درست در اين زمان بار ديگر جهل به كمك حاكمان جور آمد و با انفجار حرمين عسكريين به يكباره راهپيمايى‌ها و تظاهرات ضدغربى جاى خود را به زخم كهنه شيعه- سنى در عراق و به موازات آن در كشورهاى اسلامى ديگر داد. چراغ سبز تاره به وهابيون جهت اذيت و آزار شيعيان از حاجيان مكه و مدينه گرفته تا ساكنان سرزمين عراق و سرانجام فتواى تخريب اماكن مقدسه شيعي.

از اواسط دهه 1990 م در زمان رياست جمهورى آقاى هاشمى دوره‌اى در روابط ايران و عربستان سعودى و برخى ديگر از كشورهاى عربى آغاز شد كه از آن به عنوان تنش زدايى ياد مى‌كنند. اين سياست ايران با حسن نيت كامل دولت‌هاى بعدى آقايان خاتمى و احمدى‌نژاد نيز ادامه يافت. بعد از چند دهه بى‌مهرى به زائران ايرانى آنها از برخوردهاى برادرانه عربستانى‌ها دلگرم مى‌شدند. به گونه‌اى بى‌سابقه همنشينى حاجيان كشورهاى اسلامى و نقد آزاد عملكرد دشمنان اسلام “ذى الحجه”‌را به سياسى‌ترين ماه مسلمانان تبديل كرد. در زمينه سياسي- امنيتى نيز يكسرى توافقات امنيتى ميان تهران و ديگر پايتخت‌هاى عربى منعقد شد كه بيش از هرچيز به سوءظن‌ها پايان مى‌داد و به تدريج در محافل عربى اتهام فرامنطقه‌اى تهديد بودن ايران رنگ باخت.

در سال 2004 ميلادى طرح “خاورميانه جديد”‌آمريكا انتشار يافت. اين طرح كه محور آن مقابله با تروريسم است با تقسيم تروريست به دو خط سنى و شيعه بنيانى را گذاشت تا مسلمانان دودستگى را ادامه داده و يكديگر را به تروريسم متهم نمايند. مثلث عربستان، اردن و مصر براى همسويى بيشتر با سياست‌هاى آمريكا اعلام آمادگى كرد. جنگ احد در قالبى نوين طراحى شد و عده‌اى با جهل و عده‌اى عامدانه از پشت به وحدت اسلامى خنجر زدند.

روشنفكران و ناظران منصف تحولات دنياى اسلام بعد از دوران گذار وحدت نبايد تفرقه جديد را پذيرا باشند. دنياى غرب كه پنج سال پيش در مقابل تخريب مجسمه بودا در افغانستان هجمه‌اى تبليغاتى به راه انداخته‌اند، اكنون خود محرك و مباشر تخريب اماكن مقدسه اسلامى هستند. اگر بار ديگر جور و جهل همدست شوند، روزگار سختى را براى مسلمانان رقم خواهند زد. بايد به خونخواهى هزاران جوان و كودك مسلمان كه قربانى بزرگترين آفت دنياى اسلام يعنى تبانى جور با جهل شده‌اند جنبشى روشنفكرى را در ميان مسلمانان سامان داد.

* حزب‌الله

روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان ره توشه مالكي آورده است: دولت كنوني عراق در حالي طي فرايندي دموكراتيك پا به عرصه قدرت در اين كشور گذاشت كه چشم اميد بسياري از عراقي ها به آن بسته بود. مردم عراق در آن برهه اميدوار بودند كه دولت جديد بتواند نماد وحدت و در عين حال تقسيم قدرتي منطقي ميان قوميت هاي مختلف حاضر در اين كشور باشد. اما هرچه از عمر دولت نوري المالكي گذشت، كارشكني هاي مخالفان داخلي و خارجي بيش از پيش عيان و عرصه هر لحظه بر دولت منتخب اين كشور تنگ تر شد. در اين ميان ايالات متحده و عربستان كه نمي توانستند حضور دولتي شيعي را در رأس هرم قدرت عراق برتابند، اقدام به توطئه عليه دولت مالكي كردند و از حربه هاي گوناگون براي ضربه زدن به اين دولت تازه تأسيس بهره جستند. به نحوي كه اكنون حدود 75 درصد عاملان عمليات هاي انتحاري كه امنيت را از مردم عراق سلب كرده اند از خاك عربستان وارد اين كشور مي شوند و با چراغ سبز آمريكا مبالغ هنگفتي پول از جانب شيوخ سعودي به دست شبه نظاميان سني مي رسد. همگرايي سران كاخ سفيد و آل سعود براي رخنه در عراق و سست كردن پايه هاي دولت شيعي اين كشور با توجه به آنكه هر دو آنها تهران را رقيب جدي خود در عراق مي پندارند، به استحكام قابل توجهي رسيده است.در مقطع كنوني خروج جبهه التوافق، بزرگترين جبهه سياسي سني اين كشور از دولت عراق كه به نظر مي رسد با دخالت هاي خارجي صورت گرفته است، دولت مالكي را با بحران جديدي دست به گريبان كرد. خروج شش وزير سني از كابينه در شرايطي رخ داد كه مالكي و هم پيمانانش هدف برقراري وحدت ملي را آرمان خود قرار داده بودند و اين اقدام جبهه التوافق كاملا در تقابل با اين هدف قرار داشت. بحران موجود با خروج 4 وزير جبهه العراقيه وابسته به اياد علاوي به نحو قابل ملاحظه اي تشديد شد. با خروج العراقيه و با احتساب خروج وزراي نزديك به مقتدي صدر كه پيش از اين رخ داده بود، تعداد وزراي خارج شده از كابينه مالكي به 17 نفر رسيد و حدود نيمي از وزارتخانه هاي كشور بي سرپرست ماند. شدت بحران به وجود آمده تا به حدي بود كه دولت نوري المالكي را تا مرز انحلال پيش برد و حتي گزينه هايي هم براي جايگزيني وي مطرح شد. اياد علاوي سياستمدار سكولار نزديك به ايالات متحده و رهبر جبهه العراقيه كه در سال 2004 نخست وزيري دولت موقت عراق را به عهده گرفت يكي از اين كانديداها بود. از ابراهيم جعفري رئيس حزب الدعوه عراق هم به عنوان كانديدايي ديگر ياد مي شد كه حمايت غالب گروه هاي عراقي را پشت سر خود داشت. عادل عبدالمهدي معاون رئيس جمهور و از اعضاي مجلس اعلاي شيعيان هم يكي از ديگر گزينه هاي مطرح براي جانشيني مالكي بود و دست آخر هم نام مهدي الحافظ به عنوان جانشين احتمالي مالكي مطرح بود وي كه به نسبت ديگر كانديداها از شانس كمتري برخوردار بود فردي سكولار و با گرايشات ناسيوناليستي محسوب مي شد.در چنين شرايطي كه در خصوص جانشينان مالكي هم گمانه زني مي شد، وي سفري منطقه اي را ترتيب داد و به دو كشور تركيه و ايران سفر كرد و برنامه اي هم براي سفر به سوريه در آينده نزديك تدوين كرد. در اين ميان اهميت جمهوري اسلامي با توجه به نفود سنتي در ميان اقوام مختلف عراقي از اهميت خاصي برخوردار بود. با توجه به بحران هاي مختلفي كه مالكي با آنها مواجه بود از ابتدا آشكار بود كه وي به قصد جلب حمايت كامل ايران از دولتش به تهران سفر كرده است چرا كه در صورت بركناري مالكي احتمال جايگزيني وي با يك نخست وزير سني نزديك به عربستان بسيار زياد مي شد. از سوي ديگر به نظر مي رسيد كه مالكي در اين سفر تصميم دارد از ايران بخواهد براي بازگشت سني ها به دولت عراق چاره انديشي و اعمال نفوذ كند.در سفر به تهران، مالكي طي ملاقات با مقامات بلندپايه جمهوري اسلامي موفق شد، حمايت قاطع ايران را از دولت منتخب عراق كسب كند. مسولان جمهوري اسلامي در نشست هاي خود مجددا بر موضع هميشگي خود در خصوص عراق تأكيد كرده و اشغالگران را عامل ناامني و بي ثباتي موجود در اين كشور دانستند. حمايت جمهوري اسلامي از دولت مالكي هم چندان دور از انتظار نبود چرا كه دولت مالكي از جايگاهي دموكراتيك در عراق برخوردار است كه احترام و پذيرش اين دولت را مترادف با احترام به آرا و نظرات مردم عراق ساخته است. اما اكنون عراق در شرايطي قرار دارد كه به نظر نمي رسد زخم هاي مردم اين كشور حتي با تغيير دولت مالكي التيام يابد چرا كه تمامي آلام اين مردم ناشي از حضور اشغالگران است. اشغالگراني كه نه براي نجات مردم كه به منظور تضمين منافع خود وارد خاك اين كشور شده اند و براي دست يابي به اين اهداف و منافع هيچ خط قرمزي را بر نمي تابند. لذا شرايط موجود در عراق با انحلال دولت مالكي و ايجاد دولتي جديد حل نخواهد شد. بحران عراق تنها يك راه حل دارد و آن خروج اشغالگران از خاك اين كشور است.

* اعتماد ملي

روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان جنون دلارهاي سياه نفتي آورده است: ديدار نوري مالكي و سياستمداران ايراني بسيار زودتر از آنچه كه گمان مي‌رفت، حتي پيش از آنكه آثار توافقات، مباحثات و مذاكرات ميان طرفين نمايان شود، آتش خشم كاخ سفيد را شعله‌ور كرده و جورج بوش را به واكنش تند در قبال اين ديدارها وادار كرد.

نارضايتي و نگراني بوش و لحن غيرمعمول او در اين ميان كه نمايندگان سه طرف دور جديد مذاكرات را به تازگي به پايان رسانده‌اند، منطقي نيست، مگر آنكه را مطابق معمول ناشي از چربش منافع جناحي و شخصي بر منافع ملي آمريكايي‌ها بدانيم.

تجربه رابطه شخصي بوش و اعراب (به ويژه سعودي‌ها) نشان مي‌دهد كه چگونه دلاري‌هاي نفتي آنان، حمايت كاخ سفيد را برايشان به ارمغان آورده است. در چنين شرايطي طبيعي است هنگامي كه نوري مالكي شيعه ابتدا به تركيه رفته و با ميانه رويان عدالت و توسعه به گفت‌وگو نشسته و سپس به ايران سفر مي‌كند تا با همكاري دو همسايه خود امنيت كشورش را تضمين كند، خشم سعودي‌هايي كه خواهان تداوم روند تضعيف دولت مركزي بوده و بارها به نمايندگي ديگران و يا از زبان آنان نسبت به تبعات قدرت‌گيري شيعيان د رمنطقه هشدار داده‌اند، برانگيخته شود.

اگر ملك عبدا... در اردن با لفاظي، از هلال شيعي ابراز نگراني مي‌كند ملك‌عبدا... ديگر در عربستان سعودي در هراس از تشكيل آن از هيچ اقدامي فروگذار نيست. بدين ترتيب طبيعي است كه همراهان آمريكايي‌اش هم در طمع دلارهاي سياه نفتي، در همان حال كه براي تامين امنيت عراق فرار از اين گرداب در پي جلب حمايت ايرانيان بر آمده‌‌اند، براي راضي كردن سعودي‌ها سفر مالكي به تهران را بهانه تهديد طرفين قرار دهند. بوش بارها نشان داده كه بوش خوش نفت و دلارهاي نفتي را بر منافع شهروندان كشور خود ترجيح مي‌دهد. اين بار هم همان داستان كهنه تكرار شده است، تعجب نكنيد!

*مردم سالاري

روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان توسعه بر مبناي عقلانيت به قلم محمد حسين روانبخش آورده است: توسعه اگر چه مفهومي مطلق نيست و در نسبت و مقايسه يك كشور با ساير جوامع معنا مي‌يابد اما همواره به عنوان يكي از معيارهاي ارزش گذاري رشد و پيشرفت كشورها در دنياي جديد مطرح بوده است.

كشورهاي دنيا امروز به سه دسته توسعه يافته( صنعتي)، كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي توسعه يافته تقسيم مي‌شوند. بر همين اساس هم يكي از ملاك‌هاي ارزش گذاري دولت‌ها و عملكردشان، توانايي و اجراي سياست‌هايي است كه روند توسعه را در كشورشان سرعت بخشد، اما اين وضعيت چگونه حاصل مي‌شود و لوازم و پيش شرط‌هاي توسعه و رشد آن چيست؟

توسعه در همه بخشها اعم از اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ... بر پايه علم شكل خواهد پذيرفت.

اگر در قرون و اعصار گذشته، مملكت داري پيش زمينه تئوريك و علمي نمي‌خواست به دليل مناسبات ساده و تك بعدي داخلي و بين‌المللي حاكميت در آن روزگار بود و امروزه نمي‌توان با آن الگو عمل كرد. شناخت دنياي جديد و ويژگي‌هاي روابط بين‌الملل در آن و همچنين هنر ديپلماسي و قدرت دفاع از حق خود در اين دنيا، در روزگاران قديم مناسبات ديگري داشته است، همچنان كه مسائل اقتصادي و روش‌هاي كسب درآمد و شيوه‌هاي نوين بازيگري در بازارهاي بين‌المللي دنيا هم مختص روزگار ما است و در جوامع غير مدرن هيچ گاه به شكلي امروزي موضوعيت نداشته است.

در مباحث فرهنگي هم همين وضعيت حاكم است. حذف فرهنگ‌ها و هضم فرهنگي در فرهنگ قوي تر از مختصات روزگار جديد است و بر همين مبنا است كه تهاجم فرهنگي و لزوم بازشناسي و تقويت فرهنگ هر ملت به چشم مي‌خورد.

اين‌ها نشانه‌هايي است از شرايط دنياي جديد و توسعه نيز قرار است بر مبناي اين مختصات و ويژگي‌ها شكل بگيرد. بديهي است كه نمي توان در دنياي جديد بر اساس قابليت‌ها و قواعد روزگار ديگري اثر گذاري داشت و پيش رفت.

امروز نگاه علمي و عقلي- عقل بر اساس تعريف در دنياي امروز - پيش شرط و پيش نياز توسعه است و بدون آن دم زدن از توسعه، غير عقلاني است. اين موضوع اولين قدم و مهم‌ترين اصل در توسعه است كه بي‌اعتنايي به آن ، موجب هدر رفتن منابع، انرژي و فرصت‌ها است و جبران آن براي هر ملتي محال است.

 

ارسال به دوستان
وبگردی