كيهان:چه كسي در آن نقطه منتظر بود؟!
«چه كسي در آن نقطه منتظر بود؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛1- با نگاهي گذرا به عرصه اقتصادي كشور، دو طيف با دو انگيزه متفاوت و حتي متضاد را مي توان ديد كه اصرار دارند گراني هاي افسارگسيخته اين روزها را به «تحريم»ها نسبت دهند. طيف اول؛ برخي از مسئولان هستند كه شماري از آنها تحليل واقع بينانه اي از ماجرا ندارند و شماري ديگر با نسبت دادن گراني ها به تحريم ها، وظيفه و مسئوليتي را كه براي مهار گراني برعهده داشته و دارند، ناديده مي انگارند و يا از ميزان و غلظت آن مي كاهند.
افراد اين طيف- غير از اعضاي اصلي يك حلقه انحرافي كه حساب جداگانه اي دارند- مانند همه مردم از افزايش بي رويه و جهشي قيمت ها نگرانند ولي چرا با حلقه ياد شده در نسبت دادن گراني به تحريم ها همصدا مي شوند؟ پاسخ به درستي معلوم نيست ولي مي توان از فشار و تحميل حلقه انحرافي به عنوان يكي از علت هاي موثر در اين همصدايي ياد كرد. حلقه اي كه عقبه اي مشكوك و پيوندهايي غيرقابل توضيح و توجيه دارد.
طيف دوم؛ مجموعه اي از كلان سرمايه داران سودجو و دنباله هاي داخلي دشمنان بيروني هستند كه با دست اندازي به بازار كالا و خدمات مورد نياز مردم، از يكسو كيسه هاي خود را از اموال حرام و غارت شده پر مي كنند و از سوي ديگر نارضايتي ناشي از گراني را به حساب تحريم ها مي نويسند. اين طيف تاكنون ردپاها و سرنخ هاي فراواني از خود برجاي گذاشته كه رديابي آن براي مراكز امنيتي و اطلاعاتي كشور به آساني امكان پذير بوده و هست و در موارد بسياري نيز، برخورد و بازداشت شماري از آنها- تاكيد مي شود كه فقط شماري از آنها- را در پي داشته است.
دو طيف ياد شده، اگرچه انگيزه هاي متفاوتي دارند و طيف اول- غير از حلقه انحرافي- خودي و طيف دوم، غريبه است ولي اين دو طيف متفاوت؛ نهايتا در يك نقطه به هم مي رسند. نقطه اي كه در آن، ضروري ترين نياز اين روزهاي آمريكا و متحدانش تامين مي شود. چرا...؟! بخوانيد!
2- آمريكا از حمله نظامي نااميد است و به خوبي مي
داند كه در صورت دست زدن به اين اقدام احمقانه، چه فاجعه بزرگي در انتظارش
خواهد بود. از سوي ديگر، جمهوري اسلامي ايران «موقعيت آمريكا» به عنوان يك
ابرقدرت سابق! و «موجوديت اسرائيل» را به عنوان يك رژيم جعلي و تحميلي كه
با بلندپروازي دو خط آبي به نشانه نيل تا فرات را بر پرچم خود نقش بسته
بود، با خطر جدي روبرو كرده است.
اين واقعيت به قول حضرت آقا در اجتماع پرشور مردم بجنورد «شعار» نيست، تحليل هم نيست، بلكه خبري غيرقابل انكار است.
انقلاب هاي اسلامي منطقه كه با الگو گرفتن از انقلاب اسلامي ايران پديد آمده است، شكست هاي پي درپي آمريكا و متحدانش در جنگ هاي عراق و افغانستان و 33 روزه و 22 روزه، بحران مالي آمريكا و اروپا كه طي 60 سال اخير بي سابقه بوده است، جنبش فراگير وال استريت كه براندازي نظام سرمايه داري را دنبال مي كند، فروپاشي رژيم صهيونيستي كه به گفته نتانياهو، در اطراف آن خميني و خامنه اي خيمه زده اند و ده ها نمونه ديگر كه به گفته برژينسكي در شوراي راهبردي «آتلانتيك»، آمريكا را از بلنداي ابرقدرتي 2001 به دره فاجعه آميز 2011 كشانده است و به گفته نتانياهو در گزارش دسامبر 2011 به كميسيون سياست خارجي سناي آمريكا «موجي است كه از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراكش، طوفان به پا كرده، قدرت هاي منطقه اي هم پيمان غرب نظير مصر و تونس را به زير كشيده، حاكميت هاي عربستان و اردن را به لبه پرتگاه كشانده و«لولاي تاريخ- HISTORY HINGE-» را به نفع خود چرخانده است» و يا به قول كارتر «آنچه اين روزها در خاورميانه مي بينم و مي شنوم برايم آشناست. آن را در انقلاب 1979 ايران ديده و شنيده بودم.» و...
ماه گذشته بعد از لغو رزمايش از قبل اعلام شده آمريكا و چند كشور اروپايي و عربي در خليج فارس، ژنرال «جان ميلر» درباره علت لغو اين رزمايش گفت؛ ترافيك سنگين دريايي در خليج فارس مانع برگزاري آن بوده است! ولي ژنرال «رابرت گيتس» در مصاحبه با CNN گفت؛ «واقعيت آن است كه ما- آمريكا- ديگر در خليج فارس غريبه ايم و ملت هاي منطقه از دريچه چشم ايران كه نسبت به آمريكا نفرت بار است به ما نگاه مي كنند».
گفتني است حمله نظامي به ايران قبلا در جريان جنگ تحميلي صورت پذيرفته و علي رغم شرايط بسيار سخت آن روزها، ناكام مانده بود و مي توان حدس زد كه امروزه با توجه به پيشرفت هاي نظامي حيرت انگيز ايران اسلامي و شرايط حساس منطقه، نتيجه حمله احتمالي چه خواهد بود؟!
3- آمريكا و اسرائيل اگر با ايران اسلامي مقابله نكنند، اولي «موقعيت» خود و دومي «موجوديت» خود را از دست مي دهد بنابراين ناچار به مقابله هستند، اما چگونه؟! حمله نظامي براي آنها فاجعه آفرين است. كودتاي مخملي در فتنه همه جانبه اي نظير فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 نيز با شكست روبرو شده، عرصه جنگ نرم نيز به نوشته مستند و گزارش ميداني هافينگتون پست به نفع ايران تمام شده است.
اين نشريه آمريكايي در بخشي از گزارش فوريه 2012 خود- بهمن 1390- از اوباما مي پرسد؛ اگر در جنگ نرم پيروزي نصيب آمريكا شده است، چرا امروزه مردم در خاورميانه اي كه 50 سال تحت نظارت و حضور ما بود، عليه آمريكا دست به شورش زده و از ايران به عنوان الگو ياد مي كنند؟! در پي اين ناكامي ها كه به قول حضرت آقا ويتريني از شكست هاي آمريكا و اسرائيل را در منطقه به نمايش گذارده است، نوبت به تحريم ها و فشار اقتصادي مي رسد تا به گفته خانم هيلاري كلينتون، «تحريم هاي فلج كننده ايران را به عقب نشيني و امتياز دادن وادار كند»!
تحريم هاي اقتصادي در پوشش مقابله با برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران صورت پذيرفته است كه به قول دقيق و حكيمانه رهبر معظم انقلاب- از جمله در ديدار پرشور اخير مردم خراسان شمالي با ايشان- فقط بهانه اي براي تحريم هاست. همين جا اشاره به اعتراف صريح «جرج فريدمن» مسئول موسسه راهبردي استراتفور خالي از فايده نيست. مسئول اين موسسه كه به باشگاه كهنه كاران سازمان سيا، شهرت دارد در مصاحبه با واشنگتن پست مي گويد؛ «مشكل ما با ايران، برنامه هسته اي اين كشور نيست، مسئله آن است كه ايران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمريكا، بلكه در حال ستيز و درگيري با آمريكا مي توان قدرت اول منطقه در هر دو عرصه نظامي و تكنولوژيك بود. همين تصوير از ايران است كه آن را به الگو تبديل كرده و تحولات منطقه را در پي داشته است.»
4- حالا مي توان نتيجه گرفت كه تحريم هاي اقتصادي، جديدترين جبهه از جنگ تمام عيار آمريكا و متحدانش با ايران اسلامي است. جنگي كه از نخستين روزهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شده و تاكنون بدون كمترين وقفه در عرصه هاي مختلف ادامه داشته است. نظير؛ تحريم هاي اوليه در سال هاي آغازين انقلاب، كودتاهاي ناكام مانده نظامي، فتنه گروهك هاي تروريستي، جنگ تحميلي، جنگ شهرها، جنگ نفتكش ها، جنگ سفارتخانه ها و...
تحريم ها قرار بود مردم ايران را از پاي درآورد و به گفته صريح اوباما و تصريح آيپك (لابي صهيونيستي در آمريكا)، ابتدا به كمبود كالاي ضروري و سپس به اعتراض هاي خياباني و نهايتا، اجبار ايران اسلامي به عقب نشيني از خواسته هاي خود منجر شود. اين پيش بيني، اما در ميدان عمل، تحقق پيدا نكرد و تحريم ها، اگرچه ضريب و درجه اي از تاثير را داشته است ولي گراني هاي افسارگسيخته اين روزها را با هيچ معيار و ملاك قابل قبولي نمي توان به تحريم ها نسبت داد و اين واقعيتي است كه تحريم كنندگان نيز با صراحت به آن اعتراف دارند.
«ديلي ميل» مي نويسد؛ تحريم ها به جاي ايران، به اقتصاد بيمار و بحران زده آمريكا و اروپا لطمه وارد كرده است. يو.اس.اي تودي در گزارشي به عبور ايران از تحريم ها اشاره مي كند و تحريم كشوري با صدها ميليارد دلار گردش مالي سالانه و برخوردار از بزرگترين منابع انرژي مورد نياز جهان صنعتي را ناممكن مي داند. وزير خزانه داري آمريكا با تاسف اعلام مي كند كه شركت هاي آمريكايي با ارائه اطلاعات غلط، تحريم هاي آمريكا را دور مي زنند. مركز استراتژيك «امريكن اينترپرايز»، با اشاره به رقباي سرسخت آمريكا و اروپا در شرق كره زمين، ادعاي خانم كلينتون درباره فلج كننده بودن تحريم ها را محترمانه مسخره مي كند و...
5- اكنون به بند اول يادداشت پيش روي بازمي گرديم. دشمنان از فلج كنندگي تحريم ها قطع اميد كرده اند ولي در صورتي كه به ناكامي در اين جبهه اعتراف كنند، الگوي ديگري از مقاومت پيروز جمهوري اسلامي ايران را كه ترجمان شكست ديگري براي آمريكا و متحدانش است، به ويترين شكست هاي پي در پي خود افزوده اند. و اين حالت بدون كمترين ترديدي، تزريق روحيه ايستادگي و مقاومت در مقابل قدرت هاي استكباري به ملت هاي مسلمان منطقه و جهان است. از اين روي و دقيقا از اين روي به نمايشي از «اثرگذاري تحريم ها» نياز دارند. اين نمايش مي تواند كاريكاتوري از اثرگذاري باشد! آيا خنده دار نيست كه ماجراي اخير روز چهارشنبه تهران كه شمار اندكي قصد آشوب آفريني داشتند و خيلي زود با مقاومت و اعتراض بازاريان روبرو شدند، از سوي رسانه هاي آمريكايي و اروپايي با عنوان «شورش خياباني»! به خبر اول اين رسانه ها تبديل مي شود؟ و اين در حالي است كه به قول حضرت آقا و به استناد گزارش هاي مستند و تصويري رسانه هاي غربي، آمريكا و كشورهاي اروپايي طي بيش از يكسال گذشته، همه روزه با اعتراض هاي گسترده مردم اين كشورها روبرو بوده و هستند؟! و آيا اين ذوق زدگي كودكانه آمريكا و متحدانش نشانه آن نيست كه به هر رخداد يا حادثه اي- ولو كاريكاتوري- كه حاكي از اثرگذاري تحريم ها باشد نيازمندند؟
بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه هر دو طيف ياد شده در بند اول اين نوشته، اگرچه انگيزه هاي متفاوتي دارند ولي در يك نقطه يعني تامين مبرم ترين نياز اين روزهاي آمريكا و متحدانش، به هم مي رسند. از طيف دوم كه همواره در نقش ستون پنجم دشمن ظاهر شده انتظاري نيست، اما، از كساني كه وظيفه و مسئوليت مقابله با گراني را برعهده دارند ولي به جاي انجام متعهدانه مسئوليت خويش، كم توجهي ها و بي تدبيري هاي خود را به حساب تحريم ها مي گذارند، انتظار ديگري در ميان است. چه كساني به اين طيف از مسئولان محترم مشاوره مي دهند؟
خراسان:چند نکته درباره يک سفر
«چند نکته درباره يک سفر»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم رضا واعظي است كه در آن ميخوانيد؛سرانجام انتظار چند هفته اي مردم خراسان شمالي به پايان رسيد و رهبرمعظم انقلاب اسلامي سفر خود به اين استان را آغاز کردند . استقبال بي نظير ، ديدارهاي فشرده و با همه اقشارمردم و بيانات کليدي و مهم رهبر معظم انقلاب حاوي نکات ارزشمندي است که در صورت تدبير بر روي اين نکات و حرکت در مسير اين رهنمودها ، حسرت دوباره دشمنان را رقم خواهد زد . روز آغازين سفرو بيانات رهبر معظم انقلاب نکات بسياري دارد که به چند مورد آن اشاره مي کنيم .
1- استقبالي که مردم باب الرضا(ع) به ويژه جوانان و نسل سومي ها از رهبر انقلاب اسلامي کردند و نمايش صحنه هاي کم نظير و نابي که از عشق و دلدادگي مردم و نسل جوان به نظام اسلامي و ولايت رقم خورد ، نشان داد که مردم برغم بروز مشکلاتي که به دليل جنگ اقتصادي دشمن از يک سو و ضعف نهادهاي تصميم ساز و مجري از سوي ديگر بوجود آمده همچون گذشته به کشور و رهبر خود عشق مي ورزند، علاقه مندند و به خوبي شرايط را درک کرده و وظيفه شناسند . قطعا اين استقبال باشکوه درسهاي بسياري براي دشمنان ملت ايران خواهد داشت همان هايي که با اعمال دشمني هاي مدرن از جمله جنگ رواني و اتخاذ تحريم هاي غير انساني و اخلاقي و با حجم عظيمي از رسانه هاي گروهي به جنگ با ملت ايران آمده اند تا شايد بين مردم و نظام اسلامي فاصله بيندازند.
اين استقبال حسرتي بر دل آنها گذاشت و ديدند که پيوند مردم و نظام واقعا ناگسستني است و اگر درصدي اميدواري در جبهه استکبار بوجود آمده مربوط به عملکرد برخي از مسئولان و بي تدبيري آنهاست مسئولاني که به جاي چاره انديشي براي پاسخ به اين همه عشق و ارادت مردم به نظام ورهبري و برنامه ريزي براي خنثي سازي اقدامات دشمنان ملت ايران ، به دنبال مچ گيري و متهم کردن يکديگرند و از پذيرش مسئوليت ها شانه خالي مي کنند فرقي هم نمي کند اين طيف هم در دولت و هم در مجلس و هم دستگاههاي نظارتي و قضايي حضور دارند و نمونه هاي آن نيز بسيار است .
2- رهبر معظم انقلاب در يک ديدار منطقه اي و محلي نقطه کانوني بياناتشان مسايل کلان و اصلي کشور بود . آنجا که صراحتا فرمودند گراني هاي لجام گسيخته و بيکاري در راس مشکلاتي است که همه مردم با آن دست به گريبانند. تمرکز ايشان برمسايل مهم و اساسي کشور درسي گويا براي ديگر بخشها در دولت و مجلس است تا به جاي پرداختن به مسايل حاشيه ( که در بسياري از آن ها هم اغراض شخصي و جناحي و تسويه حسابهاي گروهي پشت آن است ) به مسايل اصلي و واقعي مردم بپردازند و چاره انديشي صحيح بنمايند . همانگونه که رهبر معظم انقلاب در جمع پر شور اترک نشينان فرمودند ، ملت ايران با شرايط بوجود آمده از سوي غرب نا آشنا نيست .
بنابراين مشکل کار در نگاه متفاوت و نوع مديريت و خودباوري عناصر تاثير گذار در زمان حال و دوران هايي همانند زمان جنگ است در آن دوران برغم عقب ماندگي هاي مزمن به يادگار مانده آن دوران وابستگي به غرب ، اراده ، اخلاص ، همدلي و همکاري حرف اول را زد و نه تنها گذر از مشکلات به راحتي صورت گرفت که آن دوران پلي براي رهايي از وابستگي و تحقق پيشرفت هاي بسيار و سرمايه توفيقاتي شد که اکنون در حوزه هاي مختلف علمي فني ، تکنولوژيکي ، سياسي ، اقتصادي و بين المللي بوجود آمده است . از اين رو اگر امروز هم مسئولين در بخش هاي مختلف به جاي مچ گيري و تخريب يکديگر و پرداختن به مسايل حاشيه اي درصدد حل مشکلات اصلي و اساسي برآيند ، سرمايه هاي مهم انساني ، فکري ، مالي و فرهنگي به کمک آنها خواهد آمد.
3- يکي از مشکلات نگاه تک بعدي به مشکلات است . توسعه و پيشرفت و گذر از مشکلات و حل مسايلي که در کشور وجود دارد چند وجهي است بنابراين نمي توان اين مسايل و مشکلات را ه تک بعدي ديد بلکه بايد از ابعاد مختلف نگاه کرد و براي آن برنامه ريزي نمود مثلا مسايل پيش آمده در بازار و دلال بازي هاي بازار ارز و سکه و طلا کاملا اقتصادي ديده مي شود به همين دليل تاکنون راهحل درستي نه از سوي دولت و نه از سوي مجلس ارائه نشده است و حال آنکه بخش عمده اين مشکلات به مسايل رواني ، بازي هاي سياسي ، بي اخلاقي ها در عرصه تجارت که از آن دلال بازي درمي آيد و عدم توجه به مسايل ديني ، ارزشي و فرهنگي در مديريت بازار و اصل داد وستد در بازار است يعني اخلاق و احکام حاکم بر بازار که متاثر از اصول ارزشمند ديني و اخلاقي و فرهنگي ملت ايران از جمله رعايت اصل انصاف ، حرمت احتکار و ربا و .... است و رعايت آن جلوي بسياري از مسايل را خواهد گرفت.
4- نکته ديگر در بيانات رهبر معظم انقلاب توجه دادن مردم و مسئولين به لحظه و موقعيت شناسي است . در برهه هاي مختلف مردم نشان داده اند که موقعيت شناسند ( انتخابات مجلس نهم که حضور مردم شوکي مهلک براي اردوگاه غرب بود ، ديدار و استقبال از مسئولين نظام ، راهپيمايي روز قدس ، نماز عيد فطر و استقبال باشکوه مردم استان خراسان شمالي نمونه هايي از اين موقعيت شناسي مردم است ) اما به نظر مي رسد بخش قابل توجهي از مسئولين در بخش هاي مختلف در اين آزمون ناموفق بوده اند چنانکه تحليل امروز جامعه به ويژه در اولويت شناسي ، مديريت بازار و رفع مشکلات اين را نشان مي دهد به نحوي که مسئولين غربي وآ مريکايي را در اعمال فشار به ملت ايران اميد وار کرده است .
مطمئن باشيد اگر مسئولين کشور در سال گذشته نوسانات بازار ارز را به خوبي مديريت مي کردند امروز شاهد افزايش و تشديد تحريم ها از سوي غربي ها نبوديم و در داخل هم اخلال گران بازار جرات بوجود آوردن اين آشفته بازار را نداشتند .
مسئولين حتي به اندازه بازاريان هم موقع شناس و وظيفه شناس نبودند بازاري ها به محض اينکه عده اي اخلال گر قصد داشتند از اعتراضات به حق آنها سوء استفاده کنند بلافاصله اطلاعيه داده و از اخلال گران تبري جستند .به هر حال تجربه تاريخي و روحيه ملت ايران در کنار عزم راسخ، اميد و نشاط، کار و تلاش پيگير و هوشياري مردم و مسئولان دلسوز نظام باعث ناکامي دوباره دشمنان و ادامه حرکت در مسير پيشرفت کشورخواهد شد اما اين سئوال از مسئولين همچنان باقي است که چرا اين حرکت و گذر از مشکلات با صرف هزينه هاي زياد صورت گيرد و مديران ما در واقع کشور را گران اداره کنند ؟ حال آنکه مي توان اين مسايل را با پشتوانه عظيم مردمي و رهنمود هاي رهبري معظم انقلاب به خوبي و با کمترين هزينه ها مديريت کرد و حسرت شکست ملت ايران را بر دل استکبار نشاند.
جمهوري اسلامي:فرهنگ اعتراف به اشتباه
«فرهنگ اعتراف به اشتباه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛"يكي از خطاهائي كه در اواسط دهه هفتاد انجام شد، ادامه سياست كنترل جمعيت بود كه اين اشتباه بايد جبران شود زيرا نسل جوان عامل اصلي پيش روندگي كشور است. البته اجراي سياست كنترل جمعيت در اوائل دهه هفتاد كار صحيحي بود اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولين كشور و از جمله رهبري در اين اشتباه سهيم هستند و بايد از خداوند طلب عفو كنند."
اين، فرازي از بيانات رهبر انقلاب در جمع مردم استان خراسان شمالي در روز چهارشنبه گذشته (19/7/91) است كه بلافاصله پس از ورود به بجنورد در ورزشگاه تختي اين شهر ايراد شد. اين سخن از دو نظر داراي اهميت است و بايد مورد توجه ويژه قرار گيرد؛ اول آنكه مجموعه نظام جمهوري اسلامي هر چند دير اما به هر حال به اين نتيجه رسيده كه در مورد سياست كنترل جمعيت بايد تجديدنظر كند و دوم آنكه بالاترين مقام نظام با صراحت اعلام كرده است يكي از سياستهاي اساسي كه مورد تأييد كليه مسئولين قرار گرفته بود اشتباه بوده و بايد جبران شود.
در مورد نكته اول در اين مقاله سخن چنداني نداريم، زيرا اكنون مسئولان جمهوري اسلامي درحال تجديدنظر در سياست كنترل جمعيت هستند و حتي تلاش براي تشويق مردم به ازدياد نسل، به سياست رسمي نظام تبديل شده است. البته در حاشيه همين مقوله لازم است به دو نكته اشاره كنيم؛ يكي اينكه سياست كنترل جمعيت به شكلي كه در اوائل دهه هفتاد به اجرا درآمد از همان آغاز اشتباه بود زيرا به جاي اجبار و توسل به اهرمهاي قانوني براي وادار ساختن مردم به خودداري از داشتن فرزندان بيش از ميزان تعيين شده توسط دولت، لازم بود فرهنگ چگونه فرزنددار شدن ترويج شود. به عبارت روشن تر، اگر از ابتدا اين فرهنگ ترويج ميشد كه هرخانوادهاي با توجه به ميزان امكانات مادي و معنوي و قدرتي كه براي تعليم و تربيت فرزند دارد به همان ميزان فرزنددار شود، چنين سياستي نه تنها اشتباه نبود بلكه براي هميشه قابل استمرار نيز بود. نكته دوم اينكه در همان زمان كه سياست كنترل جمعيت در كشور به اجرا درآمد همين نكته توسط عدهاي از خيرخواهان از جمله دانشگاهيان و پزشكان گوشزد شد و صدها مقاله و گزارش و مصاحبه در روزنامه جمهوري اسلامي در نقد اين سياست به چاپ رسيد ولي مسئولان نظام به آنهمه تذكر خيرخواهانه بياعتنائي كردند و شد آنچه نميبايست ميشد. اكنون جمعيت كشور درحال پير شدن است، توازن جمعيتي به ويژه از نظر نسبت اقليتهاي ديني و مذهبي و قوص با اكثريت دستخوش تغييرات زياد شده و مهمتر اينكه فرزند كمتر داشتن به يك فرهنگ تبديل شده است، واقعيتي كه تغيير دادن آن كار چندان آساني نيست.
نكته دوم، يعني اينكه بالاترين مقام نظام با صراحت اعلام كرده است يكي از سياستهاي اساسي كه مورد تأييد كليه مسئولين قرار گرفته بود اشتباه بوده و بايد جبران شود، از اين جهت مهم است كه يك اتفاق بيسابقه در ميان مسئولين نظام جمهوري اسلامي است. متأسفانه فرهنگ اعتراف به اشتباه و عذرخواهي از مردم و تأكيد بر اينكه بايد بابت اشتباهات از خدا طلب عفو شود، در ميان مسئولين ما اصولاً جايگاهي ندارد. امام خميني در چند مورد با صراحت اعلام كردند كه اشتباه كردهاند و رهبر انقلاب نيز دو سال قبل در مراسم 14 خرداد در حرم امام خميني با اشاره به همين سيره بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي بر ضرورت اعتراف به اشتباه و تصحيح آن توسط مسئولان تأكيد كردند ولي عليرغم اين اقدامات و تذكرات، هنوز پذيرش اشتباه به يك فرهنگ در ميان مسئولين تبديل نشده است.
عجيب است كه تمام مسئولان ما از خرد و كلان عادت دارند خود را مصون از اشتباه بدانند، سفرهاي داخلي و خارجي خود را بدون استثنا "پربار" معرفي كنند و هرگز كمترين عيب و نقصي را به آن وارد ندانند! اين، درست برخلاف تعاليم اسلام و اخلاق اجتماعي است و چيزي است كه حتي در غرب و شرق جهان امروز نيز جائي ندارد. در كشورهاي غربي همواره مسئولان دولتي بر وجود مشكلات، عيوب و نواقص اقدامات خود و ناموفق بودن سفرهايشان نيز در كنار نكات مثبت تأكيد ميكنند. همين فرهنگ، در اظهارات مسئولان كشورهاي پيشرفته شرقي از قبيل ژاپن و چين نيز مشهود است. ما دين خود را به عنوان دين برتر و انقلابمان را به عنوان انقلابي كه ريشه در فرهنگ و ارزشها دارد به رخ غرب و شرق ميكشيم و حق هم داريم كه به دين و انقلابمان بنازيم ولي متأسفانه روش هايمان حتي در بخش قضاوت كردن درباره عملكردهايمان با دستورالعملهاي اين دين و اين انقلاب منطبق نيست.
در مقابل، تا دلتان بخواهد از روشهاي تخريبي براي نفي خدمات و زحمات و تلاشهاي صادقانه اين و آن استفاده ميكنيم، خوبيها را به خودمان نسبت ميدهيم و ضعفها و بديها را به رقبايمان! اينها همه برخلاف تعاليم اسلام است و اخلاق سياسي و اجتماعي به كارگزاران نظام حكومتي اسلامي حكم ميكند به اشتباهات خود اعتراف كنند، ازخدا طلب مغفرت نمايند و درصدد جبران بر آيند. اين، همان كاري است كه رهبر انقلاب در جمع مردم خراسان شمالي انجام دادند و البته بايد به يك فرهنگ تبديل شود و از اين پس كليه مسئولين نظام جمهوري اسلامي با همين فرهنگ به تعامل با مردم بپردازند و در عمل نيز براي جبران اشتباهات خود اقدام نمايند.
اگر مسئولان نظام جمهوري اسلامي از همين اقدام رهبري درس بگيرند و اعتراف به اشتباه را به يك فرهنگ تبديل كنند، ميتوان با اطمينان گفت سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالي بزرگترين دستاورد را داشته است. ترديدي نيست كه سياستهاي اشتباه ديگري نيز بوده كه مسئولان بايد شجاعت اعتراف به آنها را داشته باشند و مطمئن باشند كه فرهنگ پذيرش اشتباه و عذرخواهي از مردم و جبران كردن اشتباهات، به نفع همه حتي خودشان خواهد بود.
رسالت:جنگ احزاب، امتحاني در ميانه بدر و خيبر
«جنگ احزاب، امتحاني در ميانه بدر و خيبر»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه درآن ميخوانيد؛عنصر تشبيه، تمثيل و اشاره به حوادث تاريخي يک سنت قرآني است که هدف اصلي از آن پند و عبرت گرفتن از کردار، رفتار و گفتار گذشتگان است. « به راستي در سرگذشت آنان، براي خردمندان عبرتي است. سخني نيست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصديق آنچه [از کتابهايي] است که پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براي مردمي که ايمان ميآورند رهنمود و رحمتي است.»(يوسف: 111) کساني که از تاريخ درس نمي گيرند محکوم به تکرار آنند چرا که تاريخ در حال تکرار است. از رهگذر اين اشارات تاريخي برخي مفاهيم گنگ و غير قابل ملموس که بعضا در غبار فتنه هاي زمانه و حجاب معاصرت گم مي شوند رخ مي نمايانند و حق را از باطل، سفيدي را از سياهي و سره را از ناسره تمييز مي دهند.
رهبر معظم انقلاب نيز با تاسي به همين سنت حسنه قرآني در تحليل و تبيين برخي وضعيت ها و مقاطع زماني حساس در کشور از اين اشارات تاريخي به خصوص حوادت تاريخي صدر اسلام استفاده مي کنند که حاوي پيام ها و عبرت هاي زيادي است. معظم له در سفر اخير خود به استان خراسان شمالي در ديدار روحانيون و علماي اين استان با تشبيه وضعيت کنوني کشور به جنگ احزاب فرمودند: امروز نيز همانند شرايط جنگ احزاب در دوران پيامبر(ص)، همه دشمنان ملت ايران در سطح بين المللي و منطقه اي، دست به دست يکديگر داده اند، تا ايستادگي و عزم راسخ اين ملت را بشکنند اما همانگونه که در آن جنگ، مومنان به خود ترس و ترديد راه ندادند، ملت ايران هم با تلاش براي افزايش قدرت و توانايي هاي خود، در مقابل فشارها ايستاده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي افزودند: در جنگ احزاب عده اي منافق و سست ايمان، مومنان را مورد عتاب و خطاب قرار ميدادند که چرا کوتاه نمي آييد و سياست خود را عوض نمي کنيد اما ياران واقعي پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در پاسخ به آنها مي گفتند: ما از اين فشارها تعجب نمي کنيم و نمي هراسيم و به راه خود ادامه خواهيم داد.
جنگ احزاب يک آزمون و ابتلاي الهي در ميانه جنگ هاي بزرگي نظير بدر و خيبر در سال پنجم هجري بود. در اين جنگ اگر چه نبرد جدي صورت نگرفت اما امتحان الهي سبب شد با افشاي چهره نفاق سياسي و اقتصادي در بين مسلمين عيار جبهه ايمان بالا برود و آنها را مهياي پيروزي در جنگ خيبر کرد که مقدمه فتح الفتوح مسلمين بود.
در جنگ احزاب تمام قبايل و گروه هاي مشرکين، منافقين و حتي يهوديان دست به دست هم دادند تا اسلام را به زانو در آورند. در اين جنگ به تعبير پيغمبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفت. بيش از 10 هزار نفر از مشرکين به سمت مدينه حرکت کردند. پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) شوراي نظامي تشکيل دادند و در اين شورا به پيشنهاد سلمان فارسي خندقي در نقطه نفوذپذير مدينه حفر کردند تا سپاهيان دشمن نتوانند از آن عبور کنند. سپاهيان کفر به همراهي يهوديان حدود يک ماه شهر مدينه را محاصره کردند. محاصره مدينه توسط سپاهيان مشرکين موجي از رعب و وحشت را در دل برخي از ساکنين شهر ايجاد کرده بود.
خداوند متعال در سوره احزاب وضعيت حاکم بر مدينه را در هنگام محاصره اينگونه ترسيم فرموده اند:
اي
كساني كه ايمان آوردهايد نعمتخدا را بر خويش يادآور شويد،در آن هنگام كه
لشگرهاي(عظيمي)به سراغ شما آمدند، ولي ما باد و طوفان سخت و لشگرياني كه
آنان را نميديديد بر آنها فرستاديم(و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم)و
خداوند به آنچه انجام ميدهيد،بيناست.
به خاطر بياوريد زماني را كه آنها از طرف بالا و پايين به شهر شما وارد شدند
(و
مدينه را محاصره كردند)و زماني را به ياد آوريد كه چشمهااز شدت وحشتخيره
شده بود و جانها به لب رسيده بود و گمانهاي گوناگون[بدي]به خدا ميبرديد!در
آن هنگام مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختي خوردند.
به خاطر بياوريد زماني را كه منافقان و كساني كه در دلهايشان بيماري بود،ميگفتند خدا و پيامبرش جز وعدههاي دروغين به ما ندادهاند.
نيز به خاطر بياوريد زماني را كه گروهي از آنها گفتند:اي اهل يثرب!(مردم مدينه)اينجا جاي توقف شما نيست،به خانههاي خود بازگرديد.و گروهي از آنان از پيامبر اجازه بازگشت ميخواستند و ميگفتند خانههاي ما بدون حفاظ است،در حالي كه بدون حفاظ نبود،آنها فقط ميخواستند(از جنگ)فرار كنند!
آنها چنان ترسيده بودند كه اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدينه بر آنان وارد ميشدند و پيشنهاد بازگشتبه سوي شرك به آنها ميكردند،ميپذيرفتند،و جز مدت كمي براي انتخاب اين راه درنگ نميكردند.(احزاب:9-14 )
در يک ماه محاصره شهر مدينه لحظات بسيار سخت و خطرناكي بر مسلمانان گذشت منافقين در ميان لشكر اسلام سخت به تكاپو افتاده بودند تا بتوانند بيمار دلان و سست عنصران را از سپاه اسلام جدا کنند. آنها مرتب دم از هيبت و هيمنه جبهه کفر مي زدند و دل مسلمانان را خالي مي کردند. آنها همه چيز را براي مسلمانان پايان يافته وانمود مي کردند و به دنبال سازش با جبهه کفر بودند که در آستانه شهر مدينه و پشت خندق اردو زده بود و منتظر لحظه اي غفلت براي تصرف اين شهر و تاراج جان و مال و ناموس مسلمانان بود. غافل از اينکه نفس هاي گرم پيغمبر اکرم(ص) چيزي جز اميدواري به آينده و توکل به ذات اقدس اله نبود. اميد به وعده هاي حق پروردگار بصيري که به هر آنچه بندگانش انجام مي دهند آگاه است. خداوند متعال با اين امتحان و ابتلا ميخواست در اين غزوه آخرين ضربه را بر پيكر كفر فرود آورد و صف منافقين و کساني که "في قلوبهم مرض" بود را نيز از صفوف مسلمين مشخص سازد.
سر انجام اين غزوه به پيروزي مسلمانان انجاميد، امداد هاي غيبي و طوفاني شدن هوا، خيمه و خرگاه و زندگي كفار را در هم ريخت، رعب و وحشت شديدي در قلب آنها افكند که باعث شد پا به فرار بگذارند. کشته شدن عمرو بن عبدود که توانسته بود از خندق عبور کند توسط مولاي متقيان امير مومنان(ع) و فرار ديگر مدعيان مبارزه، از ميدان نبرد نيز تاثير زايد الوصفي در تجديد روحيه مسلمانان داشت. البته برخي از تواريخ نوشته اند يکي ديگر از عوامل شکست سپاه دشمن شکافي بود که به واسطه تدبير پيامبر اعظم(ص) در صفوف دشمن افتاد.
انگيزه قبيلههاي غطفان و فزاره براي حضور در جنگ خندق عليه مسلمانان، طمع به محصولات خيبر بود که يهوديان آنجا به آنان وعده داده بودند. بنابراين پيامبر اکرم(ص) هيئتي را فرستاد که با سران اين قبايل پيماني ببندند که يکسوم ميوههاي مدينه براي آنان باشد، به شرطي که با دشمنان همکاري نکنند.
همين پيمان باعث شد که آنان از همکاري با دشمنان اسلام خودداري کنند و از تعداد دشمنان اسلام کاسته شود. پس از اين آزمون الهي در سال هفتم هجري خيبر به نماد کندن ريشه نفاق در حکومت اسلامي تبديل شد. خيبر نماد هشدار به کساني است که در دارالاسلام هستند اما به دشمن چراغ سبز نشان مي دهند. همانها که با کسريها و قيصرهاي زمان فالوده ميخورند و زلفشان را با بيگانگان گره زدهاند.
با استقرار حکومت اسلامي در مدينه، يهوديان دشمني خود را با اسلام و پيامبر و مسلمانان به شکلهاي گوناگون نشان ميدادند. يهودياني که در مدينه و اطراف آن ساکن بودند، به دليل پيمانشکني و توطئه، از سوي پيامبر اکرم به عواقب ناگواري نظير اعدام، آوارگي و تبعيد از مدينه گرفتار شدند و برخي از آنها در منطقهاي به نام خيبر و واديالقري که جلگه وسيع و حاصلخيزي در 32 فرسخي شمال مدينه است، سکونت گزيدند.
با اين حال، بعضي اقدامات يهوديان که منجر به حوادثي چون جنگ احزاب شد و نيز احتمال همدستي آنها با کسري و قيصر، پيامبر را بر آن داشت که هرچه زودتر آتش فتنه آنها را براي هميشه خاموش کند. به همين جهت دستور حمله به سوي دژهاي يهوديان را صادر کرد که با دلاوري مسلمانان، دژهاي هفتگانه خيبر که عبارت بودند از « ناعم، قموص، کتيبه، نسطاة، شق، وطيح و سلالم » يکي پس از ديگري فتح شد و ريشه نفاق درآمد.
البته تا دژهاي هفت گانه نفاق از ريشه درنيامد زمينه فتح الفتوح مسلمين در رمضان همان سال هفتم مهيا نشد. ايران اسلامي نيز امروز در ميانه بدر و خيبر به امتحاني بس بزرگ دچار شده است که سربلندي در آن مقدمه پيروزي هاي بزرگتر است. تحريم هاي سياسي و اقتصادي اخير نيز يک امتحان بزرگ براي ملت و مسئولان کشور است.
در شکست دشمن ترديدي نيست چون ايران بسيار مقتدر و قوي تر از گذشته است و هم صفوف دشمن به مراتب شکننده تر از سابق مي باشد.رهبر معظم انقلاب با همان استراتژي پيغمبر اعظم(صلي الله عليه و آله وسلم) و با همان اميدي که پيامبر به وعده هاي حق الهي داشتند وارد اين کارزار شده اند. امروز اقتصاد مقاومتي و اتکا به توليدات داخلي همان خندقي است که فرا روي جبهه کفر در جنگ احزاب کنده شد.
غرب در دنيايي که به ادعاي خودش جهاني کرده نمي تواند از حصن حصين خودباوري اقتصادي و خود اتکايي يک ملت بگذرد. اقتصاد مقاومتي خندقي در جهاني سازي اقتصاد است که با همه روش هاي تجربه شده متفاوت است. همانطور که خندق جناب سلمان را کفار نديده بودند و نمي دانستند در برابر آن چه بايد بکنند.
از طرفي مولفه ها و ارکان اقتصاد مقاومتي نظير مديريت مصرف، اجتناب از خام فروشي نفت، خصوصي سازي اقتصادي، اتکا بر شرکت هاي دانش بنيان در توليد ثروت و ... بيش از آنکه اقداماتي پدافندي و ستادي باشد يک استراتژي بلند مدت به منظور اولويت بندي سياست گذاري ها در عرصه اقتصاد به منظور پيشرفت کشور است.رهبر فرزانه انقلاب نيز به تاسي از پيامبر عظيم الشان اسلام(ص) در مواجهه با تلاش دشمن براي ايجاد ياس و نااميدي در بين ملت تنها نسخه قابل تجويز براي کشور را در شرايط کنوني ايجاد روحيه اميد به آينده قلمداد مي کنند.
ايشان در ديدار معلمين و اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها در خراسان شمالي اساسي ترين نياز کشور را ايجاد روحيه اميد به آينده، نشاط و خودباوري در نسل جوان دانستند. معظم له همچنين با استفاده از روش پيامبر اکرم(ص) در ايجاد شکاف بين دشمنان حساب بخش هاي مختلف جبهه کفر را از هم جدا مي کنند و به کشورهاي اروپايي توصيه کردند: از پيروي از سياست هاي آمريکا و رژيم صهيونيستي که يک حماقت است به طور جدي اجتناب کنند.
حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار پر شور مردم بجنورد با اشاره به خاطره نه چندان بد ملت ايران از بيشتر کشورهاي اروپايي تأکيد کردند: البته ملت ايران از انگليس ذهنيت بسيار بدي دارد و به همين علت، به آن ، انگليس خبيث گفته مي شود.ايشان افزودند: کشورهاي اروپايي بدانند که همراهي با آمريکا نتيجه اي جز منفور شدن نزد ملت ايران ندارد. يکي ديگر از ثمرات و نتايج اين امتحان الهي جداسازي صف منافقين از صفوف مسلمين است. منافقين سياسي و اقتصادي که مانع از کندن خندق هاي اقتصادي در برابر فشارهاي تحميلي تحريمها به مردم مي شوند. آنهايي که مرتب دل مردم را خالي مي کنند و مسئوليت هاي مصرح در قانون اساسي را که بر دوش آنان است به ديگران احاله مي دهند.
اخلال گران اقتصادي که در هر پست و لباس با اخلال در نظام اقتصادي کشور، کهولت ها، رها کردن کارها، بي تدبيري ها و حتي برخي جاها بازي در زمين دشمن به دنبال تشديد فضاي احساس تحريم ها هستند تا ايده هاي سازش مدارانه خود با آمريکايي ها را به پيش ببرند.
اين در حالي است که تحريم هاي سياسي و اقتصادي ايران موضوع جديدي نبوده و نيست که امروز برخي اين تحريم ها را مربوط به پرونده هسته اي بنمايانند و بخواهند از اين طريق منويات سازشکارانه خود را به پيش ببرند.
در جنگ اقتصادي اخير عليه ملت ايران مانند جنگ احزاب که نخستين جرقه جنگ، از ناحيه گروهي از يهود «بني نضير» زده شد که به «مکّه» آمدند، طايفه «قريش» را به جنگ با پيامبر(صلي الله عليه وآله) تشويق کردند و به آنها قول دادند، تا آخرين نفس در کنارشان مي ايستند، ملت از چراغ سبز و پيغام برخي عناصر داخلي به دشمن که خواستار افزايش فشارها بر مردم شده اند غفلت نخواهد کرد و در لحظه مناسب همه اين ترفند ها و خيانت ها را بر ملا خواهد ساخت. معاون وزير خارجه آمريکا چندي پيش صراحتا اعلام کرد درخواستهايي از داخل ايران به آمريکا واصل شده که خواهان تشديد تحريمهاست.
مايکل پازنر، در گفتگو با خبرگزاري يورونيوز تاکيد کرد: «برخي رهبران حرکت دموکراسيخواهانه در داخل ايران» خواهان تشديد تحريمها هستند.رهبر معظم انقلاب در اين جنگ اقتصادي به مانند سرباز رشيد پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) مولاي متقيان علي بن ابي طالب(عليه السلام) که بزرگترين پهلوان جبهه کفر را که توانسته بود از خندق عبور کند، به زانو درآورد ضمن تحدي با دشمن و برملا ساختن وضعيت آشفته جبهه دشمن آنها را از مقابله با ملت ايران عاجز دانسته و خطاب به کشورهاي غربي تأکيد مي فرمايند: مشکلات شما به مراتب پيچيده تر از مشکلات ايران است، زيرا اقتصاد شما قفل شده است. ايشان افزودند: امروز يکي از مسائل مهم در انتخابات رياست جمهوري آمريکا، مشکلات اقتصادي مردم گرفتار آن و جنبش 99 درصدي است.(ديدار پرشور مردم بجنورد)و...
مآلا بايد گفت در جنگ احزاب نبردي صورت نگرفت و امدادهاي غيبي، طوفاني شدن هوا و تدبيرهاي پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله وسلم) سبب شد که مشرکان شکست بخورند مطمئنا از آنجا که سنت هاي الهي واحد و حق است جبهه کفر و نفاق نيز در اين جنگ اقتصادي که عليه ملت ايران راه انداخته اند شکست مي خورند. اما مهمترين دستاورد اين جنگ بالا رفتن عيار يک ملت بر اثر استقامت و روشن شدن خط نفاق سياسي و اقتصادي خواهد بود. ملت ايران به بيان رهبر معظم انقلاب امروز بيش از هر زمان ديگر در مقابل دشمنان، احساس قدرت مي کند و اين احساس متکي بر واقعيات است و همين واقعيات هر انساني را اميدوار مي کند که اين ملت قدرتمند و با بصيرت در اين آزمون نيز سربلند بيرون خواهد آمد و مقدمات يک فتح الفتوح را به نزديکي مهيا نمايد.
تهران امروز:ترکیه و راهزنی هوايی
ترکیه و راهزنی هوايی»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسن هانيزاده است كه در آن ميخوانيد؛اقدام اخیر دولت رجب طیب اردوغان در فرود اجباری یک فروند هواپیمای غیر نظامی سوری که از مسکو عازم دمشق بود تنش های 18 ماهه دمشق – آنکارا را وارد مرحله حساس وخطرناکی ساخت. این اقدام از سوی دولت سوریه به عنوان راهزنی هوايی تلقی شد واین کشور تهدید کرده که در مورد هواپیماهای غیر نظامی ترکیه که از آسمان سوریه عبور ميكنند اقدام مشابهی اتخاذ خواهد کرد.
اگر چه دولت ترکیه پس از تفتیش کامل هواپیما اجازه پروازبه این هواپیمای سوری داد اما دولت روسیه نسبت به اقدام ترکیه از خود واکنش نشان داد زیرا شماری از سرنشینان هواپیمای سوریه را اتباع غیرنظامی روسی تشکیل میدادند.
ولادیمیر پوتین رئيسجمهور روسیه در واکنش تنبیهی نسبت به اقدام ترکیه دیدار رسمی خود را ازآنکارا که قرار بود، فردا «یکشنبه» صورت گیرد لغو کرد. به نظر می رسد ترکیه اکنون نقش ناتو را در رخدادهای سوریه ایفا میکند زیرا روسیه با وتوی 3 پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل،از قرار دادن سوریه تحت بند 7 منشور سازمان ملل جلوگیری کرد. شکست آمریکا و غرب در دخالت مستقیم نظامی در رخدادهای سوریه موجب شده تا این کشورها نقش نظامی فعالتری به ترکیه بدهند تا با حمله به مرزهای سوریه زمینه دخالت ناتو را فراهم کند.
طبق مواد 4و5 آيیننامه ناتو هر کشورعضو این سازمان مورد تعرض کشور دیگری قرار گیرد این امر به مفهوم تهاجم به همه کشورهای عضو ناتو تلقی میشود. لذا حادثه اخیر روستای «آکجاقلعه» که منجر به کشته و زخمی شدن 14 تبعه ترک شد اگرچه یک حادثه کاملا مشکوک بود اما ترکیه درصدد بهرهبرداری سیاسی ونظامی از این رخداد مرزی است. طولانی شدن پروسه سرنگونی دولت بشار اسد و ناتوانی گروههای مسلح سلفی و وهابی در این خصوص موجب شده تا کشورهای غربی،آمریکا، قطر وعربستان از ترکیه برای دخالت مستقیم نظامی در بحران سوریه کمک بگیرند.
بشار اسد رئيسجمهور سوریه با آگاهی از اهداف بعدی ترکیه برای تنش آفرینی در مرزهای مشترک،به نیروهای مسلح خود دستور داد تا به مسافت10 کیلومتر از نقطه صفرمرزی به داخل خاک سوریه عقبنشینی کنند تا بهانه از آنکارا برای حمله به مرزهای سوریه گرفته شود.
هدف آنکارا از ایجاد تنشهای مرزی با همسایه خود سوریه درگیر ساختن حداقل 5 لشکر پیاده ومکانیزه سوریه در مرزهای مشترک وکاهش فشار نیروهای مسلح دولت بشار اسد علیه نیروهای تروریستی در شهرهای ادلب، حلب، حمص دیر الزور،درعا وحومه دمشق است. به همین دلیل اخیرا گروه های تروریستی ضمن دریافت کمک گسترده نظامی وتسلیحاتی از ترکیه، قطر وعربستان،شهرهای مرزی ادلب، اعزاز ومعره النعمان را اشغال تا اتوبان استراتژیک دمشق- حلب را قطع کنند.
نیروهای مسلح دولتی سوریه با اتخاذ تاکتیک هوشمندانه موسوم به «زمین در مقابل زمان» اجازه دادند تا گروههای تروریستی وارتش موسوم به آزادیبخش سوریه به سمت اتوبان دمشق حلب پیشروی کنند تا در یک حمله غافلگیرانه و گسترده نیروهای زبده ارتش آزادی بخش را محاصره و قلع و قمع کنند. قطعا اگر این نیروها در آینده سرکوب شوند، ارتش ترکیه نیز فاز نظامی خود را به بهانه حفظ امنیت مناطق مرزی خود در طول مرز 850 کیلومتری مشترک با سوریه عملیاتی خواهد کرد.
با این حال چندین عامل باز دارنده دولت ترکیه را به اتخاذ اقدامات احتیاطآمیز مجبور ساخته و موجب توقف ورود نیروهای مسلح ترکیه به خاک سوریه شده. نخستین عامل مخالفت روسیه، چین و جمهوری اسلامی ايران با اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه است زیرا دولت رجب طیب اردوغان از گسترش بحران سوریه به خارج از مرزهای دو کشور نگران است.
از سوی دیگر مخالفت 12 میلیون علوی ترک و نیز رهبران احزاب چپ و ملیگرای این کشور با هرگونه اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه به توقف طرح نظامی ارتش ترکیه در مرزهای سوریه منجر شد. با این حال هرگونه اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه به وضعیت میدانی این کشور در آینده بستگی دارد زیرا شکست احتمالی ارتش آزادیبخش در تصرف کامل شهرهای حلب، حمص وحومه دمشق موجب خواهد شد تا ترکیه گزینه حمله نظامی به داخل مرزهای سوریه را عملیاتی کند.
ناتو نیز اگرچه به دلیل شرایط منطقهای واحتمال واکنش ایران،روسیه،چین، عراق و بخشی از نیروهای لبنان از دخالت مستقیم در درگیرهای احتمالی میان نیروهای ترکیه و سوریه خودداری خواهد کرد اما قطعا بیطرف نخواهد ماند و بهصورت غیرآشکار کمک های اطلاعاتی و لجستیکی در اختیار ارتش ترکیه قرار خواهد داد.
مرز ترکیه وسوریه اکنون به یک نقطه انفجار آمیزی
رسیده و اگر آنکارا دست به ماجراجويی بیشتری علیه سوریه بزند قطعا
خاورمیانه در آینده شاهد یک بحران فراگیرجدیدی خواهد بود که امکان مهار این
بحران برای کشورهای فرا منطقهای وجود نخواهد داشت.
حمايت:روزهاي سخت پادشاه
«روزهاي سخت پادشاه»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آ ميخوانيد؛اردن در هفتههاي اخير با موجي از اعتراضهاي مردم و جريانهاي سياسي به روند حاکم بر کشورشان مواجه شده است. هر چند که از آغاز قيامهاي مردمي در کشورهاي عربي شمال آفريقا و حوزه خليجفارس اين حرکتها در اردن نيز آغاز گرديده بود اما اکنون اين روند ابعاد گستردهتري گرفته به گونهاي که سرانجام عبدالله دوم پادشاه اردن، نخست وزير را بركنار تا كابينه جديدي تشكيل شود.
در باب تحولات اردن بسياري از ناظران سياسي تاکيد دارند که شرايط حاکم بر اين کشور برگرفته از سياستهاي ملک عبدالله دوم پادشاه اردن ميباشد. هر چند که وي وعدههاي بسياري براي اصلاح ساختار سياسي داده بود و حتي نخستوزير را نيز با اين ادعا تغيير داد، اما در نهايت گام چنداني در اين زمينه برنداشته و سياستگذاريهايش مانند گذشته بوده است. غير مردمي بودن دولت و ارکان ساختار سياسي در کنار فساد اداري، خشم انزجار مردم را به همراه داشته است.
ناکارآمدي دولت در حوزه اقتصادي که به تورم و بحران اقتصادي منجر شده بر شدت اعتراضها افزوده است.در اين ميان برخي جريانهاي سياسي مانند اسلامگرايان و اخوان المسلمين دگرگوني در ساختار سياسي و نيز اجرايي شدن شريعت اسلامي در ساختار اجتماعي کشور را خواستار ميباشند.
برخي ناظران سياسي نيز تاکيد دارند که گسترش يافتن اعتراضهاي مردمي برگرفته از تحولات کشورهايي مانند مصر، ليبي و تونس است. مردم خواستار آنند تا به نوعي تحولات اين کشورها در اردن نيز تکرار گردد و ساختاري جديد جايگزين نظام پادشاهي گردد.نکته مهم در تحولات اردن تفاوت ديدگاهي در عرصه سياست خارجي است. دولتمردان اردن در حوزه آمريکا و رژيم صهيونيستي گام برميدارند و نمود آن عدم حمايت قاطع از فلسطين و مشارکت در طرحهاي غرب عليه سوريه است.
اردن در کنار ترکيه و برخي کشورهاي عربي، عملا به عامل بحران در منطقه به نفع غرب و صهيونيستها مبدل شده است. به رغم چنين رويکردي از سوي دولتمردان اردن، مردم اين کشور تاکيد دارند که به دنبال خروج از چرخه آمريکا و رژيم صهيونيستي و رويكرد به مقاومت هستند.
آنها تاکيد دارند که سياستهاي کنوني سران اردن، نه تنها دستاوردي براي آنها ندارد، بلکه کشورشان را از مسير حضور فعال در منطقه و حمايت از فلسطين دور ساخته است.اين نگرش چنان بوده که مردم اردن بارها در اعتراض به تحرکات صورت گرفته عليه سوريه تظاهرات کرده و خواستار عدم حضور کشورشان در تحرکات ضد سوري غرب شدهاند.
با توجه به اين شرايط ميتوان گفت که مجموعهاي از عوامل داخلي وخارجي ريشه ر اعتراضهاي مردمي به سياستهاي عبدعبدالله دوم پادشاه اردن است که استمرار آن ميتواند به دگرگونيهاي اين کشور منجر شود شايد عبدعبدالله بتواند حکومت خود را حفظ کند اما اين آتش زير خواستار خواهد ماند و روزي سرنگوني نظام پادشاهي را رقم خواهد زد.
آفرينش:اوباما و پيامدهاي نوين بهار عربي در خاورميانه
«اوباما و پيامدهاي نوين بهار عربي در خاورميانه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛كمتر كسي در دو سال گذشته وضعيت كنوني خاورميانه را به درستي پيش بيني ميكرد و مي توانست شرايط كنوني اين منطقه را به درستي مورد نظر داشته باشد. در اين راستا امريكايي ها هم در اين وضعيت عملا در شرايط نويني قرار گرفته اند و ميان اهداف و آرزو هاي خود در انقلابهاي دو ساله گذشته تنها دستاوردهايي اندك را داشته اند .
در اين بين اگر در گذشته نگاه سياست خارجي امريكا دو متغير امنيت اسرائيل و حفظ و كنترل بازارانرژي خاورميانه نقش اصلي داشت اينك متغيرهاي كوچك و بزرگ زيادي نيز بدان افزوده شده و عملا تصميم گيري براي امريكاييها در خاورميانه جديد را با چالشهاي بيشتري روبرو كرده است.
در اين راستا اگر به وضعيت كنوني منطقه نگاهي داشته باشيم جريان هاي اسلامي اي که در کشورهاي عربي به قدرت رسيده اند چندان با امريكاييها همخوان نيستند و آينده موازنه هاي قدرت در خاورميانه نيز در وضعيت بسيار حساسي قرار گرفته است. اخوان در مصرو منطقه با نگاهي تاكتيكي به امريكا مي نگرد و همكاريهاي راهبردي با غرب عملا چندان مورد نظر نيست . جدا از اين نيز در شرايط نوين نيز اسرائيلي ها چالش ديگري براي امريكا در منطقه شده اند. چالشي كه با تك روي و طرح همواره حمله به ايران عملا دولت اوباما و سياست منطقهاياش در خاورميانه و حتي پيروزي دوباره اش را در معرض خطر قرارداده است. گذشته از اين، اعتراض مسلمانان به فيلم موهن به ساحت پيامبر اکرم (ص) که از مقابل سفارت آمريکا در قاهره شروع شد به سرعت به ساير کشورهاي اسلامي گسترش پيدا کرد.
در مقابل هر چند امريكا كوشيد با تكيه برسياست هايي، از افزايش تاثير اين امر بر وجهه منطقه اي امريكا بكاهد اما قتل سفير اين كشور در ليبي و حمله به سفارتخانههايش بيش از هر زماني در دو سال گذشته امريكا را در شرايط سختي قرارداده است . در بعد ديگري از داستان در سوريه نيز جدا از موضع گيري ايران شاهد ورود دو قدرت بزرگ بين المللي يعني روسيه و چين به اين عرصه بوديم که اين حضور تا حدود زيادي دستيابي آمريکا به اهدافش را دچار چالش کرده است .
آنچه مشخص است قتل سفير آمريكا در ليبي كشوري كه ناتو و آن كشور نقش مهمي در سقوط حكومتش ايفا كرد در كنار ساير عوامل نشان ميدهد كه حمايت گذشته باراک اوباما از بهار عربي مي تواند نتيجه عکس داشته باشد. گذشته از اين نيز اكنون بايد امريكاييها نگران رويكردهاي كشورهاي مهم منطقهاي باشند چنانچه آمريکا نگران واکنش هاي آينده دولت جديد در مصر در قبال ايران، اسرائيل و امريكا و.. است.
در اين بين هر چند اکنون دموکراتها در ايالات متحده آمريکا در راس قدرت جاي دارند و همه تلاششان اين است که براي يک دوره چهار ساله ديگر اين حضور را تمديد کنند و فضاي داخلي و بينالمللي به نفع آنان باشد اما تحولات ماه هاي گذشته نشان ميدهد در شرايط كنوني عملا انقلاب هاي بهار عربي يا بيداري اسلامي چنان دستاورهاي مثبتي براي امريكاييها نداشته است و حتي ممكن است پيامد هاي منفي بيشتري در صورت عدم كنترل سياسي و اقتصادي بيشتر منطقه براي آنان داشته باشد.
مردم سالاري:ازلوئي جرگه ناطق تا طرح وحدت ملي هاشمي؟
«ازلوئي جرگه ناطق تا طرح وحدت ملي هاشمي؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛سالهاست هرزمان شرايط عمومي جامعه بحراني ميشود و دود تفرقه و انشقاق به چشم مردم و مسئولين ميرود ناگهان همه به فکر وحدت ميافتند. طبق معمول ريش سفيدان و بزرگان پيشقدم ميشوند و هرکدام به شيوه خود طرحي ارائه ميدهند. طرح وحدت ملي، آشتي ملي، تفاهم ملي، دولت وحدت ملي، اجماع ملي و...
اگر به ياد داشته باشيد تابستان سال 87 بود که اخبار رايزني آقاي ناطق نوري، روحاني ريش سفيد اصولگرايان وقت با آقايان هاشمي رفسنجاني و سيد محمد خاتمي به يک موج رسانه اي تبديل شد.
آقايان در آن زمان ضمن نقد وضع موجود و در آستانه انتخابات رياست جمهوري دهم، طرحي موسوم به تشکيل دولت وحدت ملي را مورد بررسي قرار دادند و به سرعت تبديل به دستور کار احزاب و گروهها گرديد. در ادامه همين طرح بود که سخن از لوئي جرگه به ميان آمد تا بتوانند به نامزد جامع الاطراف که مورد وفاق ملي باشد به عنوان نماينده لوئي جرگه (ميانه روهاي هر دو جريان سياسي چپ و راست) وارد عرصه انتخابات شود.
از آنجا که پيام محوري طرح تقابل با نامزدي مجدد احمدي نژاد بود، چنان مورد حمله قرار گرفت که بانيان آن مصون از خشم نماندند و تا مدتها نوک پيکان حملات و حتي خائن قلمداد ميشدند وضع به گونه اي شد تا آقاي ناطق، باني اصلي طرح، ضمن عقب نشيني اعلام داشت که طرح در نطفه منتفي شده چرا که هر گروهي آتش را براي نان خويش ميخواهد.
در گمان برخي، اقدام ناطق در ارائه چنين طرحي موجب حمله تمام عيار احمدي نژاد نسبت به ايشان در آن مناظره تاريخي گرديد. جالب است بدانيم همان زمان اين طرح مخالفان سرسختي در بين دو جريان داشت، در جبهه اصلاح طلبان سازمان مجاهدين انقلاب علمدار مخالفت شدند.
محمد سلامتيان، دبيرکل سازمان مجاهدين انقلاب در آن زمان ضمن محکوم دانستن اصل طرح و اينکه دولت وحدت ملي نتيجه فرافکني جناح راست نسبت به مشکلات کنوني ناشي از سوء تدبيرشان است، تاکيد کرد که دولت وحدت ملي فقط با خاتمي امکان تحقق دارد. در نقطه مقابل اگر چه شخص احمدي نژاد به تقابل با طرح برخواست ولي حسين شريعتمداري حامي سرسخت آن روز محمود احمدي نژاد، اعلام داشت که دولت احمدي نژاد همان دولت وحدت ملي است.
اين بود که طرح با چنين واکنشهايي به سرانجام نرسيد و با گُر گرفتن تنور انتخابات رياست جمهوري دهم به محاق رفت تا اينکه اتفاقات پس از انتخابات 88 يکبار ديگر نگاهها را متوجه ضرورت طرحهاي وحدت کرد تا شايد از حجم منازعات کاسته و آرامش را برگرداند. محسن رضائي که خود جزو نامزدهاي انتخابات بود طرح آشتي ملي را با مشورت آقايان هاشمي و مهدوي کني و ناطق به عنوان چاره برون رفت ارائه نمود اما داغي فضاي راديکال تابستان 88 آنچنان بود که امان نداد و اجازه درنگ و فکر کردن را گرفته بود و چيزي نمانده بود که بانيان طرح را همچون خود طرح بسوزاند.
اکنون يکبار ديگر شرايط کشور هم انديشي دلسوزان پيرامون طرحهاي وحدت بخش به منظور برون رفت از اين شرايط را ديکته کرده و بر همين اساس هم خبر رونمائي هاشمي رفسنجاني از طرح وحدت ملي در هفته گذشته به تيتر روزنامهها تبديل شد و پيرامونش شرح و بسط، نقد و تعريفها داشتند.
به طور طبيعي اين طرح محور کنش و واکنشهاي گروهها تا انتخابات رياست جمهوري يازدهم خواهد بود. محور اصلي طرح بر ضرورت تدبير به منظور فراهم آوردن امکان مشارکت همه گروههاي وفادار به قانون اساسي است. شايد اين همان چيزي است که چندي پيش سيدمحمد خاتمي آن را طلب کرد. او در يکي از سخنراني هايش اصلاح فضا و تغيير آن را شرط مشارکت حداکثري برشمرد.
اين موضع با واکنشهايي در دو سرخط روبرو شد، از يک طرف «اصلاح طلبان سبز» آن را برنتافتند و بر خاتمي تاختند، از سوي ديگر برخي از اصولگرايان نيز با حمله و هجمه اعلام داشتند که خاتمي اول بايد توبه کند آنگاه اظهارنظر. ولي تفاوت واقعيتهاي کنوني با شرايط سال 87 موجب شده تا واکنشها و مخالفتها با طرح هاشمي به شدت گذشته نباشد.
بايد ديد در ادامه، اين طرح فرصت کمک به فضاي سياسي را پيدا خواهد کرد و زمينه يک انتخابات با مشارکت حداکثري را پيدا ميکند يا به مثابه گذشته در مصاف با حداکثرطلبان به ديوارکوبيده خواهد شد.
مردم سالاري:شعارها و گفتمانها در انتخابات يازدهم
«شعارها و گفتمانها در انتخابات يازدهم»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم ميرزابابامطهرينژاد است كه در آن ميخوانيد؛ ميگويند هيچ چيز؛ مثل تغيير آدم را آرام نميکند، تغيير کردن نشانه زندگي است. اگر پاييز و برگ ريزان نبود، هيچ کس رنگ بهاران را هم نميديد!
استاد ابوالقاسم حسينجاني تعبير زيبايي دارد: همواره بر سر يک «قله» ايستادن و متوقف شدن، نوعي بيحرکتي است و سقوط شکستپذيري است. بايد تغيير کرد، بايد حرکت کرد و به پيشروي و پيشرفت جان تازهاي داد.
علامه اقبال لاهوري نظريه پرداز و شاعر و متفکر فارسي زبان جهان مي گويد:
ساحل افتاده گفت: گرچه بسي زيستم.
«هيچ نه معلوم شد؛ آه که من کيستم؟!»
موج ز خود رفتهاي، تيز خراميد و گفت:
«هستم، اگر ميروم. گر نروم نيستم!»
آري؛ آنان که براي ادامه حرکت و حيات خويش و جامعه، انگيزه و توان کافي ندارند بايد بروند و چيزي که به درد «مردم» ميخورد بايد بيايد و بماند.
اين روزها به واسطه اين که به انتخابات يازدهمين دور رياست جمهوري کشورمان نزديک ميشويم حرف و حديث تغيير پررنگتر و با مفهومتر است. احزاب، افراد، گروهها با طرح گفتمانهاي مطلوب خود از تغيير سخن ميگويند. قاعده و اصل در روزگار اطلاعات و ارتباطات هم همين است که بايد با گفتمان جلو آمد.
اما گفتمان با شعار متفاوت است. شعار يک آرمان است و گفتمان يک راه براي رسيدن به آن آرمان. بسياري از حرفها که زده ميشود فراگفتمان است و نبايد توسط اين يا آن مصادره شود، آن هم مصادره به مطلوب!
مثلا در همين چند روز گذشته دو واژه فراگفتماني به چنين سر نوشتي درآمد:
عبارتي چون نامزد آشتي ملي! اين همان سخن همواره امام راحل(ره) و رهبري است که همه بايد وحدت ملت ايران را محترم بشمرند و به آن آسيب نرسانند. پس اين عبارت فراگفتمان است و هيچ فرد و گروه و حزبي نه با آن مخالف است و نه ميتواند که مخالف باشد! گفتمان در اين مورد واجد شرايطي است، از جمله اين که مولفهها و رويدادها و عملکردهايي که به اين عبارت فراگفتماني لطمه زده است را نفي کنيم و نقطه مقابل آن را تاييد.
اين ميشود «گفتمان»، خود عبارت فراگفتمان است و نميتواند توسط يک گروه مصادره شود يا عبارت ديگري که در کنگره سرداران شهيد مطرح شد که در انتخابات رياست جمهوري بايد گفتمان دفاع مقدس احيا شود! اين نيز فرا گفتماني است، گفتمان واجد شرايط براي اين مطلوب بايد به طور واضح مولفهها، رويدادها و عملکردهايي که به اين گفتمان آسيب رسانده يا ميرساند را مورد توجه قرار داده و نفي کند.
بزرگترين تجلي گفتمان دفاع مقدس اين بود که از خود خرج کنيم براي مردم، براي حفظ نظام و براي حفظ اسلام پس همه آنهايي که از نظام، اسلام و مردم خرج کردند براي خود، ضد اين گفتماناند.
نميدانم امان دارم از مصاديق بگويم که به وسعت صد شاهنامه مصداق ميدانم مهم اين نيست که در گذشته چه بوديد و چه ميکرديد، مهم اين است که از همين حالا به بعد چه ميخواهيد و، چه خواهيد کرد؟! طلحه و زبير يک طرف اين معنا و حر هم طرف ديگري از اين معنا هستند.
«حر، همان تصميم است، عقل و تدبير، کجاست؟!»
شخصيتهايي چه در اصلاحطلبان و چه در اصولگرايان، که براي نامزدي رياست جمهوري مطرح هستند و کم و بيش هم پا به ميدان نهادهاند، به چهار دسته مشخص قابل تقسيماند: گروهي فقط شعار ميدهند و اهل گفتمان و گفتمانسازي نيستند و گروهي ديگر به عبارات فراگفتماني توسل جستهاند و جسارت ورود به گفتماني را ندارند و دسته سوم نه شعاري دارند و نه گفتماني و نه حتي بر عبارات فراگفتماني تکيه ميکنند، اينان هندوانه در بستهاي را مانند، که وقتي گشوده شوند يا با هيبتشان از همه دل ميبرند يا با آلت دست عدهاي شدن از همه دل ميبرند! پشت سر چنين افرادي قرار گرفتن از تدبير و عقل و حکمت به دور است. اما گروه چهارمي هم هستند که به طور واضح صاحب گفتماناند و شجاع و آگاه به مسائل که قدرت تغيير دارند و توان تجميع.
هم اينانند که اگر حتي همفکر و همراستا نباشند به رقابت با آنان افتخار بايد کرد. تاکتيک و تکنيک و فراز و فرود در چنين بستري معنا و مفهوم دارد. اگر اين بستر درست گسترده نشود از تاکتيک و تکنيک کاري ساخته نيست. در پايان روي سخن به اصلاح طلبان دارم تا در صورت عدم حضور سيدمحمد خاتمي که تجسم عيني گروه چهارم را در قول و فعل دارا هستند، اين معنا را توجه کنند و از مطرح شدن افرادي که در دسته اول و سوم جاي دارند از هماکنون جلوگيري کنند که غفلت بر زحمتشان خواهد افزود. به ديدار همه جانبه خويش برخيزند و به خودشان سري بزنند که هرچه ديرتر راه بيفتند، راه دورتر ميشود!
زمين تنگ و، زمين تنگ و، زمين تنگ
نگاهي شبزده، انديشه سنگ
خوشا پرواز، از اين شبنشيني
به روي شاخه صبحي خدا رنگ(1)
1- ابوالقاسم حسينجاني در کتاب عشق کبريت نيست که بيخطرش را بسازند.
آرمان:ایران و الزامات انتخاباتی رامنی
«ایران و الزامات انتخاباتی رامنی»عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم مهدی محتشمی است كه در آن ميخوانيد؛با نزدیک شدن به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا در روز ششم نوامبر، کاندیداهای این دوره انتخابات با توجه به فضای افکار عمومی این کشور بیش از پیش تلاش میکنند تا در موضعگیریهای خود به گونهای عمل کنند که کمترین میزان ریزش و البته حداکثر جذب آرای عمومی مستقلان را که هنوز تصمیم نهایی برای مشارکت یا انتخاب کاندیدای مورد نظر خود را نگرفتهاند، داشته باشند. بسیاری از تغییر مواضع در جریان رقابتهای انتخاباتی آمریکا را میتوان در همین چارچوب مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، از آن جمله اظهارات اخیر میت رامنی، نامزد حزب جمهوریخواه در قبال پرونده هستهای کشورمان است.
وی بهرغم تمامی موضعگیریهای تند گذشته خود در قبال ایران، در مصاحبه اخیر خود با شبکه سیانان تاکید کرده که حمله نظامی به ایران با توجه به تاثیر تحریمها ضرورتی ندارد. گرچه کماکان موضعگیری وی در قبال ایران تندتر از مواضع رقیب او، یعنی باراک اوباماست اما میتوان نوعی از تعدیل را در این موضعگیری وی مشاهده کرد.
شاید مهمترین دلیل این تعدیل توجه نامزد جمهوریخواهان به موضع منفی افکار عمومی شهروندان آمریکا در ارتباط با ورود این کشور به درگیری جدید در منطقه خاورمیانه است. به نظر میرسد ایده باراک اوباما مبنی بر پرهیز از ایجاد بحران جدید برای آمریکا با ورود به یک جنگ جدید و تبعات غیرقابل پیشبینی آن در بین افکار عمومی این کشور طرفدار بیشتری داشته باشد که نظرسنجیهای موسسات معتبر نیز این موضوع را تایید میکنند.
آمریکا نزدیک به یک دهه گذشته را در جنگها و تنشهای خود ساخته خارجی غوطهور بوده که تبعات داخلی زیادی نیز برای مردم و اقتصاد این کشور به همراه داشته است. کاملا طبیعی خواهد بود که آمریکاییها خواهان بازگشت چنان دورانی به کشور خود نباشند. اکنون با قاطعیت میتوان گفت که ایده جنگ در آمریکا هواداران چندانی ندارد و قطعا این مساله مدنظر کاندیدای جمهوریخواهان نیز قرار گرفته است.
هر چند که شاید میت رامنی در مقام فردی و حزبی همچنان طرفدار لشکرکشیهای فرامنطقهای آمریکا باشد اما نمیتواند تحت فشار وحساسیت افکار عمومی این کشور، ایده خود را آشکار و عملی سازد. در کنار این باید به موضعگیری اخیر نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز اشاره کرد. جایی که وی عملا خط قرمزهایی برای برنامه هستهای ایران ترسیم و قدرتهای غربی را به همراهی با خود ترغیب کرد.
این موضعگیری نخست وزیر اسرائیل در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در حقیقت نوعی باجخواهی سیاسی است. احزاب ایالات متحده در فرآیند انتخابات احتیاج مبرمی به حمایت لابیهای صهیونیستی از خود دارند و این بهترین موقعیت برای مقامات اسرائیل است تا سیاستهای خود را به مقامات آمریکا دیکته کنند.
اما نباید از یاد برد که موج منفی به راه افتاده در پس سخنان نخست وزیر اسرائیل عملا علاقه نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا برای تعقیب سیاستهای او و همگرایی با آن را کاهش داد. بنابراین به نظر میرسد نامزدهای انتخابات آمریکا دیگر چندان تمایلی برای همراه شدن با اسرائیلیها در این مقطع زمانی را نداشته باشند و تلاش خود را معطوف به اتخاذ تصمیم مستقلتر در این زمینه بکنند. چه آنکه مساله برخورد نظامی با ایران در میان همپیمانان منطقهای و اروپایی آمریکا هم چندان خریداران جدی نداشته است.
در این میان نباید از یاد برد که ایران نیز خود دارای ظرفیتها و قابلیتهای سیاسی و نظامی است که درگیری نظامی با آن را هم سخت و هم پرهزینه میکند. چیزی که میتواند امنیت انتقال انرژی را نیز تهدید کند.
دنياي اقتصاد: گرههای سیاسی بر پیکره اقتصاد ایران
«گرههای سیاسی بر پیکره اقتصاد ایران»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم مرتضی کاظمی است كه در آن ميخوانيد؛پیش نیازهای یک حرکت اقتصادی سالم را سیاستورزان آماده میکنند.
اگر سیاستورزان نخواهند، نتوانند یا ندانند این امکان وجود دارد که یک حرکت اقتصادی به مقصد نرسد. در این خصوص مثالهای زیادی قابل طرح است. طرح موسوم به هدفمندی یارانهها میتواند مثالی واضح از این داستان باشد.
وزیر نیرو طی اظهاراتی از توقف طرح موسوم به هدفمندی یارانهها گله کرده و گفته است: «اگر مرحله دوم هدفمندی یارانهها اجرا نشود، قطعا وزارت نیرو و شرکتهای خدماتی با توجه به رشد قیمتها دچار مشکل خواهند شد و مجبوریم به سراغ روشهای قدیمی برویم. براین اساس باید روشهای دیگری را دولت و مجلس برای حل مشکل این شرکتهای خدماتی در پیش بگیرند.»
از طرفی، مجلس با اجرای طرح هدفمندی یارانهها مخالف است. چندی پیش نمایندگان مجلس در قالب طرح اصلاح قانون بودجه 1391 پیشنهادی ارائه کردهاند که به موجب آن هرگونه افزایش قیمت فرآوردههای نفتی و سایر حاملهاي انرژي در سال ۱۳۹۱ ممنوع است.
در صورتی که طرح مذکور به تصویب نهایی برسد، دست دولت در اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها در سال جاری بسته خواهد بود. در این صورت وزارت نیرو باید به جستوجوی راهکاری باشد که بتواند از مسیری دیگری راه را برای تامین هزینههایش هموار کند. بر اساس گفته وزیر نیرو «اگر وزارت نیرو موفق به افزایش قیمتها نشود... باید به راهکارهای قدیمی متوسل شود». راهکارهای قدیمی چیست؟ احتمالا یکی از راهکارهای قدیمی، پرداخت حجم بیشتری یارانه به وزارت نیرو به منظور تلاش برای عدم افزایش بهای انرژی است.
به راحتی میتوان اذعان کرد که نه این اولین وزیر نیرو است که به دنبال چنین راهکاری میگردد و نه این آخرین تلاش برای گران کردن برق و آب است. چرا اینگونه است؟ چون وزارت نیرو مسوول تامین انرژی برق به صورت پایدار و مطمئن است. در گذشته بارها مسوولان وزارت نیرو نسبت به فرآیند قیمتگذاری انرژی معترض بوده و هشدار دادهاند که نگران پایداری شبکههای برق هستند.
در سال 1387 بحران خاموشیها چنان در فضای کشور گسترش یافت که برای مدتی خاموشیهای با برنامه در دستور کار شرکتهای توزیع برق قرار گرفت. مردم در آن موقعیت، دوران جنگ هشت ساله را به یاد میآوردند و از خاموشیهای گسترده و حتی با اعلام قبلی متعجب میشدند. معاون وقت وزیر نیرو در آن زمان خاطر نشان کرد یکی از دلایل خاموشیها این بود که «افزایش حجم سرمایهگذاری متناسب با افزایش رشد مصرف نبوده است».
او دلیل این ناهماهنگی را عدم پرداخت مابهالتفاوت قیمت تمام شده برق و قیمت عرضه برق به مصرفکنندگان میدانست.
شوکی
که خاموشیهای گسترده در تابستان سال 1387 به مسوولان وارد کرد منجر به
این تصمیم شد که مابهالتفاوت بین قیمت تمام شده برق و قیمتی که به
مصرفکنندگان عرضه میشود به وزارت نیرو پرداخت شود.
این مابهالتفاوت همان یارانههایی بود که در یکی دو سال گذشته بخشی از توان مدیریتی کشور صرف حذف آن شده است و احتمالا این روزها مسوولان وزارت نیرو مجبور خواهند بود برای جبران افزایش هزینهها باز هم به چنین راهکارهایی متوسل شوند. باز هم به جملات وزیر نیرو دقت کنیم: «اگر مرحله دوم هدفمندی یارانهها اجرا نشود... مجبوریم به سراغ روشهای قدیمی برویم.»
برگشت به روشهای قدیمی میتواند به آن معنا باشد که بهرغم تحمیل هزینهای سنگین بر اقتصاد کشور نتوانستهایم به اهداف مورد نظر در طرح هدفمندی یارانهها برسیم و مجبور به بازگشت به نقاط کور قبلی هستیم. راه برون رفت از این فرآیند مارپیچی و فرسایشی چیست؟ آیا سازمانها و وزارتخانههای اقتصادی با ارائه راهکارهای اصولی و موثر توان برون رفت از معضل را دارند یا گره کار به دست سیاستورزان باز میشود؟
لازم است دائما به این موضوع توجه داشت که در دامی همچون جابهجایی هدف و وسیله گرفتار نشویم. باید دائما سیاستگذاران را با این سوال مواجه کرد که هدف از اجرای طرح هدفمندی یارانهها چه بوده است؟ آیا غیر از این است که ابزارهایی همچون واریز یارانه نقدی وسیلهای برای رسیدن به هدفی بزرگتر بوده است؟ اگر هدف فراموش شود و وسیله محفوظ بماند راه برون رفت از این فرآیند مارپیچی و فرسایشی مشکلتر خواهد شد.
آیا شوک ارزی اخیر و تورم نسبتا بالاي ماههای گذشته به این معناست که طرح هدفمندی یارانهها با شکست مواجه شده و لاجرم باید انعطافپذیر بود و به شیوه قدیمی تخصیص یارانهها بازگشت؟!
با فرض اینکه چنین نیتی در نظر باشد بعید به نظر میرسد دولتهای بعدی و حتی دولت فعلی توان پرداخت این همه مابهالتفاوت را به صورت یارانه داشته باشند، اما اگر قرار است مجددا حجم انبوهی از یارانهها صرف برق، آب و سایر حاملهای انرژی شود چه دلیلی برای استمرار یارانهها به صورت نقدی به حساب مردم وجود دارد؟ به نظر میرسد پاسخ این سوال را باید از سیاستورزان شنید.
واضح است که حل بعضی از معضلات اقتصادی صرفا به راهکارهای اقتصادی مربوط نبوده و برای یافتن راهکارهای موثر باید با در جستوجوی راهکارهایی فراتر از راهکارهای صرفا اقتصادی باشیم. به نظر میرسد مجبوریم در این شرایط نیم نگاهی به توصیه یکی از اقتصاددانان داشته باشیم که «راهحل نظام اقتصادی کشور ما سیاسی است... این سیاستمداران هستند که انبوهی گره بر پیکره اقتصاد ایران زدهاند و اکنون باید آنها را باز کنند تا اقتصاد ما بتواند نفس بکشد.»
گسترش صنعت:افزایش کارایی با استاندارد
«افزایش کارایی با استاندارد»عنوان سرمقالهخ روزنامه گشترش صنعت به قلم نظامالدین برزگری است كه در آن ميخوانيد؛امسال، سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی است و روز جهانی استاندارد فرصتی است تا ضمن گرامیداشت این روز همزمان با ۱۶۵ کشور عضو سازمان بینالمللی استاندارد،به این موضوع بیندیشیم که در این روزها که بدون تردید، سرعت پیشرفت فناوریها با سرعت نور برابری میکند و اقتصاد، مرزهای سیاسی را متوجه خود کرده، چگونه باید با تکیه بر استانداردهای بومی، تهدیدهای موجود در فضای کسب و کار را به یک فرصت تبدیل کرد.
هماکنون برخی از اقتصادهای نوظهور در شرق آسیا و اقتصاد مستقل مثل ایران اسلامی با وجود شدیدترین تحریمهای استکبار جهانی به مسیر متعالی خود ادامه داده و با تکیه بر علم، فناوری و همچنین استانداردهای بومی این اقدام را در دستورکار خود قرار دادهاند، بهگونهای که در حال حاضر اقلام زیادی از محصولات نانو، بایو و محصولات دانشبنیان در ایران تولید و چند استاندارد ملی هم تدوین شده است.
جهان امروز همواره در حال تغییر و تحول است و در این مسیر استانداردهای جدید متکی به مدیریت کیفیت، فقط به نتیجه محصول نهایی بسنده نمیکند، بلکه بر خط تولید از ابتدا تا انتها نظارت دارند و باعث پویایی و هدفمندی بخشهای مختلف سازمانی میشوند.
مهمترین اصل در توسعه اقتصادی، بهبود کیفیت کالاهای تولیدی برای پاسخگویی به نیازهای مصرفکنندگان داخلی و راهیابی کالاها به بازارهای جهانی و کاهش واردات است و یکی از اساسیترین نکات در برنامههای پیشرفت جوامع در حال توسعه، افزایش و بهبود ظرافت صنعتی، استاندارد کردن شاخصهای تولید، خدمات، سنجش و کنترل کیفیت محصولات است.
تعامل انسانها در عصر حاضر با رشد و توسعه صنعت و فناوری، بسیار پیچیده شده است و اگر برای همه موارد، استاندارد مشخص و معینی در نظر گرفته نشود، افراد با مشکلات بیشماری روبهرو میشوند، از اینرو، با توسعه استانداردسازی و تعهد به رعایت استانداردها، پیشرفت و تعالی جامعه محقق میشود.
ایران نیز بهعنوان یکی از اعضای سازمان بینالمللی استاندارد اقدامهای گوناگونی را در جهت استانداردسازی انجام داده است. سازمان ملی استاندارد سالهاست در این زمینه فعالیت میکند و تنها سازمانی است که براساس قانون میتواند استاندارد رسمی فرآوردهها را تعیین، تدوین و اجرای آنها را با کسب موافقت شورایعالی استاندارد اعلام کند.
این سازمان دارای وظایف و هدفهای مختلفی همچون تعیین، تدوین و نشر استاندارد ملی، انجام تحقیقات به منظور تدوین استاندارد، بالا بردن کیفیت کالاهای داخلی، کمک به بهبود روشهای تولید و افزایش کارایی صنایع در جهت خودکفایی کشور است.
همچنین از دیگر وظایف آن میتوان به کنترل کیفی کالاهای صادراتی مشمول استانداردهای اجباری و جلوگیری از صدور کالاهای نامرغوب بهمنظور فراهم آوردن امکانات رقابت با کالاهای مشابه خارجی و حفظ بازارهای بینالمللی، آزمایش و تطبیق نمونه کالاها با استانداردهای مربوط، اعلام مشخصات و اظهار نظر مقایسهای و صدور گواهینامههای لازم اشاره کرد.
باتوجه به شعار جهانی امسال که «ضایعات کمتر، نتایج بهتر، افزایش کارایی با استانداردها» است، تولیدکنندگان و ارائهدهندگان خدمات باید بیشتر به رعایت استانداردها بپردازند تا با استفاده از این ابزار علمی، فنی و تجربی بتوانند در تولید و کسبوکار با افزایش کارایی و بهرهوری به نتایج بهتر و ضایعات کمتر برسند، چرا که فرآیندهای صنعتی و تجاری کارآمد حاصل استانداردها هستند و استانداردها به تولیدکنندگان کمک میکند تا با افزایش کارایی به نحو مطلوب از منابع دراختیار خود استفاده کنند.
امید است همه با هم با همکاری و مشارکت صنعتگران و زحمتکشان تولید و تجارت و همدل و همسو با سیاستهای چشمانداز ۲۰ ساله نظام جمهوری اسلامی ایران در جهت تحقق اهداف و آرمانهای کشور گام برداشته و با ارتقای سطح استانداردها در افزایش ایمنی و سلامتی جامعه سهیم شده و با تأسی به اقتصاد مقاومتی در سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، صیانت از کیفیت محصولات ایرانی را بهمنظور مقابله با هرگونه تحریم درصدر وظایف خود قرار داده و مقتدرانه و با عزت مشکلات را پشت سر بگذاریم.