بازتاب:شايد شما هم تاکنون نام عسلويه را بارها و بارها شنيدهايد و کم و بيش ميدانستيد که چنان شور و حال و سازندگي در اين منطقه بود که همه جوانان براي کار و تلاش در راستاي سازندگي و ايجاد درآمد براي خود و خانواده، رنج دوري را بر خود هموار کرده به اين منطقه كاري ميرفتند.
جمعي از كاركنان عسلويه، با فرستادن شكواييهاي به «بازتاب»، به انتقاد از عملكرد مسئولان اين منطقه پرداختند.
در بخشي از اين نامه آمده است: حتما ميدانيد که ميدان گازي پارس جنوبي، بين قطر و ايران مشترک است و کشور قطر از سال 1996 شروع به استخراج بسيار وسيع از اين ميدان کرده و از آن سال در حال صادرات به کشورهاي گوناگون هستند.
در کشور ما نيز با تلاش مسئولان نظام مقدس جمهوري اسلامي، تلاش خوب و گستردهاي براي استخراج و پالايش در اين ميدان انجام شده است، اما نکته جالب توجه و بسيار بسيار مهم اين که از حدود دو سال پيش، مديريت اين منطقه در اختيار گروهي قرار گرفت که به اصطلاح افراد بومي بودند و با سروصداي فراوان و با شعار اينکه همه فرصتهاي شغلي استان در دست اجانب است و چرا تهراني و آذربايجاني و خراساني در اين منطقه هستند و اينها بايد از منطقه خارج شوند و بايد همه نيروها بومي باشند و پيمانکاران بايد محلي و چنين و چنان باشند و تا پيش از اين، پيمانکاران و مديران غريبه اين استان را از بين بردهاند و... .
حالا پس از دو سال، ميخواهيم از شما خواهش کنيم سري به منطقه بزنيد تا تغييرات آن را ببينيد. منطقهاي که در خيابانهاي آن ترافيک بود، اکنون پرنده پر نميزند؛ جايي که گاهي کارگر براي کار پيدا نميشد، اکنون چيزي به عنوان کار وجود ندارد و همه پروژهها خوابيدهاند و همه از اينجا رفتهاند، ولي جالب است کسي حتي به فکر برداشتهاي سنگين قطر از حوزه مشترک بين ايران و قطر نيست و آقايان محترم، تنها به فکر اين هستند که کدام پيمان را براي خودشان بردارند.
اين مديران محلي به جاي تلاش براي ايجاد پالايشگاههاي جديد، برداشت از منابع و سازندگي و ساخت سکوهاي متعدد دريايي، تنها و تنها در فکر دزدي و پر کردن جيب خودشان هستند و جالب است اين گروه داراي تعداد بسياري خواهرزاده، پسر عمو و پسر عمه هستند که با شرکتهايي که حتي دو ماه از تأسيس آنها نميگذرد، کارهاي ميلياردي ميگيرند و صحنههاي بسيار جالبي را پديد ميآورند که براي ما کارکنان اين منطقه بسيار جالب و خندهدار است؛
براي مثال، آقاي «ب»، مدير عامل شرکتي که پسر عمه آقاي «س» است، پروژهاي هفتصد ميليوني به او دادهاند که در مدت شش ماه هم کاري کردند که کار را تمام کند و سريع به پول برسند. بله، اين شخص در عمرش حتي يک کار ده هزار توماني هم انجام نداده بود و از همه جالبتر اينکه او کارمند قراردادي شرکت نفت در جزيره خارک است که بنابر قانون، اجازه چنين کاري را ندارد.
روزي که او ميخواست چک اول خود را بگيرد، کارت پرسنلياش را براي گرفتن چک ارايه داد و حتي فکر نميکنم تا امروز هم فهميده باشد چه کار کرده است.
همچنين قرارداد تنظيفات، قرارداد ميلياردي برق منطقه را به فاميل نزديک آقاي «س» دادهاند و قرارداد خط لوله کنگان را به خواهرزاده «ر» و عملا همه قراردادها را بين خودشان تقسيم كردهاند.
متأسفانه، آقاي دکتر «ر» حافظه خوبي هم ندارد، چرا كه در رزومه و سخنرانيهاي نخست، خود را دکترا از دانشگاه امام حسين معرفي ميکرد و نميدانم از کجا به يکباره مدرکشان از دانشگاه سوربون پاريس صادر شد و نميدانم يکباره چگونه از فرانسه مدرک گرفتند. نميدانم اصلا تا به حال فرانسه رفتهاند و يا اصلا فرانسه بلد هستند؟!
بله اين گروه مافيايي، نبايد هم به فکر منابع گاز ايران باشند که توسط قطر در حال غارت است. خودشان بايد به فکر جيب خودشان و هم روستاييهايشان باشند و ماشاالله چنان حرص و طمعي دارند که همه پول گاز را هم اگر به اينها بدهند، باز هم کم است و اين دو سال هم که خيلي زمان کمي است!
گفتني است، بحث بوميگرايي، مسئله خطرناکي است که با اهداف خطرناکي باب شده است. خوزستانيهاي بزرگوار، صد سال نفت به کشور دادهاند و تاکنون يک کلام از آنان براي بوميگرايي شنيده نشده، اما اين گروه در سخنرانيها، بحثها، کارها و تفکرشان، مسائل فرقهاي خطرناکي را مطرح کردهاند و بذر خطرناکي در مغز جوانان اينجا کاشتهاند که به اين سادگيها از ذهن آنان خارج نميشود و هر کجا که ميروي اين سخن را از زبانشان ميشنوي که گاز مال ماست؛ گاز ماست که براي تهرانيها ميرود؛ اين همه گاز داريم و کارگري ميکنيم، حال آن كه تهرانيها بايد براي ما کارگري کنند!
ما کارکنان منطقه ويژه که اکنون هفت سال در اين منطقه مشغول به کاريم، اين مسئله را براي نظام و کشور بسيار بسيار خطرناک ميدانيم و بر خود لازم ديديم آن را به گوش مديران ارشد نظام و ديگر برادران مسئول برسانيم، چرا كه متأسفانه اين گروه فراموش کردهاند، در جنگ تحميلي بسيجيان خراسان، تهران و گيلان بودند که در مجنون و فاو حماسه آفريدند.
احتمالا ایشان که این مطلب رو نوشته اند در مناقصه برنده نشده اند و علت برنده نشدن خود را بومی گرایی عنوان کردن
واقعا برای کسی که این مطلب رو فرستادن متاسفم
خواهش میکنم همون جور که این مطالب کذب رو منتشر کردین جوابیه بنده هم منتشر بفرمایید
با تشکر
کارمند روابط عمومی سازمان منتطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس