۲۹ اسفند ۱۴۰۲
به روز شده در: ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۴۰۲۹۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۵ - ۱۷-۰۸-۱۳۹۱
کد ۲۴۰۲۹۵
انتشار: ۱۶:۱۵ - ۱۷-۰۸-۱۳۹۱
مدیر کل اسبق آمریکای وزارت خارجه در گفتگو با عصر ایران:
میت رامنی در رقابت های انتخاباتی، حرفی زد که به ضررش تمام شد. او گفت 47 میلیون نفر از مردم آمریکا، مالیات بگیر دولت هستند و از دولت آمریکا، کمک های اقتصادی و غذایی دریافت می کنند.
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - مهدی محتشمی، مدیر کل اسبق "آمریکای وزارت خارجه" و سفیر پیشین ایران در اتریش و یونان است. محتشمی جزو دیپلمات هایی است که کارشناس روابط ایران و آمریکا نیز محسوب می شود.

او در گفتگو با عصر ایران، پیروزی اوباما را محصول عملکرد منفی جرج بوش و سیاست های لیبرالیستی حزب دموکرات آمریکا می داند.

وی معتقد است اگر مشارکت مردم آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور افزایش می یافت، باراک اوباما با قاطعیت بیشتری به پیروزی می رسید؛ چرا که بخش عمده ای از کسانی که در انتخابات ایالات متحده رای ندادند، اقشار متوسط و فرودست جامعه آمریکا بودند.

***

به نظر شما، مهمترین عوامل پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه بود؟

به نظر می رسد عملکرد جرج بوش در سال های 2000 تا 2008، مهمترین عامل پیروزی اوباما در این انتخابات بود. عملکرد بوش موجب مخدوش شدن وجهه دولت آمریکا، در داخل و خارج این کشور شد. در دوران بوش، بحران اقتصادی شدیدی در جامعه آمریکا پدید آمد؛ بحرانی که بر وضعیت اقتصادی اکثر خانوارهای آمریکایی تاثیر گذاشت.

علاوه بر این، جنگ های دولت بوش در خاورمیانه در زندگی مردم آمریکا، تاثیرگذار بود. سیاست های رامنی کم و بیش همان سیاست های یکجانبه گرایانه بوش بود و همین موجب می شد که مردم آمریکا، اعتماد چندانی به رامنی پیدا نکنند.

یکجانبه گرایی دولت آمریکا، بیشتر دغدغه چین و روسیه است یا دغدغه مردم آمریکا؟

این یکجانبه گرایی در زندگی مردم آمریکا تاثیرگذار بود. مردم آمریکا علاقه نداشتند وارد جنگی شوند که پایان آن نامعلوم باشد. جنگ با عراق تاثیر بسیار بدی بر ذهنیت مردم آمریکا داشت و تصویر دولت آمریکا را نیز در جامعه بین المللی، مخدوش کرد.

شما تا به این جا، به جنبه های سلبی رای مردم آمریکا اشاره کردید. جنبه های ایجابی رای به اوباما چه بود؟ یعنی عملکرد خود اوباما، از نظر مردم آمریکا چه نقاط قوتی داشت؟

در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مسائل اقتصادی به مراتب مهم تر از مسائل سیاست خارجی بود. مردم آمریکا، اوباما را وارث سیاست های اقتصادی بوش می دانستند و این به سود اوباما بود. رکود اقتصادی آمریکا، قبل از ورود اوباما به کاخ سفید شروع شده بود.

 البته سیاست های اقتصادی اوباما، تا حدی رکود اقتصادی آمریکا را متوقف کرد و در برخی زمینه ها، حتی اوضاع را بهبود بخشید. اما این طور نبود که وضع اقتصادی مردم آمریکا در چهار سال اخیر دچار دگرگونی جدی شده باشد. ناامیدی ها کماکان وجود دارند.

 اما برخی از اقدامات اوباما، برای اکثریت رای دهندگان مطلوب بود. افزایش مالیات طبقات مرفه جامعه، ساختار بیمه همگانی برای مردم آمریکا، کمک به صنایع خودروسازی آمریکا، که تا حدودی جلوی ورشکستگی آنها را گرفت، بهبود شاخص های بیکاری و یا حداقل توقف رشد بیکاری در آمریکا، نقاط مثبت کارنامه اوباما بود.

علاوه بر این، توجه اوباما به زنان و جوانان و اقلیت ها نیز نقطه قوت سیاست های او از نظر مردم آمریکا بود. لایحه ای که اوباما برای بهبود وضعیت مهاجران آمریکا به کنگره فرستاد، در حمایت مهاجران از او تاثیر بسزایی داشت. اقلیت های قومی در آمریکا، رای بسیار تاثیرگذاری دارند.

در بین طبقات اقتصادی، ظاهراً رامنی از حمایت لایه های گوناگون طبقه سرمایه دار برخوردار بود و سایر طبقات، حامی اوباما بودند.

بله. شعار اوباما، تقویت طبقه متوسط آمریکا بود. رامنی در رقابت های انتخاباتی، حرفی زد که به ضررش تمام شد. او گفت 47 میلیون نفر از مردم آمریکا، مالیات بگیر دولت هستند و از دولت آمریکا، کمک های اقتصادی و غذایی دریافت می کنند و تحت هر شرایطی به آقای اوباما کمک می کنند. این حرف برای مردم آمریکا خوشایند نبود.

 از سوی دیگر، رامنی برخاسته از طبقه سرمایه دار بود و سرمایه داران آمریکا بویژه سفیدپوستان از او حمایت می کردند. این حمایت، عملاً نقطه ضعف رامنی شد. مطابق آماری که تاکنون اعلام شده، بیش از 100 میلیون نفر در انتخابات آمریکا شرکت کرده اند. با وجود اینکه این رقم خیلی بالا نیست، اوباما پیروز انتخابات شد. اگر مشارکت مردم بیشتر می شد، با توجه به اینکه اکثریت مردم جزو سرمایه داران نیستند، رای اوباما باز هم بیشتر می شد. این امر نشان دهنده حمایت بدنه اجتماعی ایالات متحده آمریکا از سیاست های اوباما است.

در مناظره های قبل از انتخابات، رامنی تا حدی موفق تر از اوباما ظاهر شده بود اما انگار مناظره ها، نقش زیادی در نتیجه انتخابات نداشت.

این دو کاندیدا سه بار و یکبار هم معاونین آنها با هم مناظره کردند. اوباما در مناظره اقتصادی، مرتکب اشتباهاتی شد و چندان موفق نبود. اما در مناظره مربوط به سیاست خارجی، ورق برگشت و اوباما بسیار چالاک تر ظاهر شد و برای مردم آمریکا این تصور شکل گرفت که اوباما تجربه بین المللی بیشتری دارد و بیش از رامنی شایسته رهبری ایالات متحده آمریکا در صحنه بین المللی است.

به نظر می رسد که آمار این انتخابات متفاوت از نتایج اکثر نظرسنجی هایی است که پیش از انتخابات صورت گرفته بود. مثلاً رای اکثر ایالت های مردد، حتی ایالت هایی که به آقای رامنی وابستگی داشتند، به اوباما تعلق یافت.
رامنی فرماندار ایالت ماساچوست بود اما در ایالت خودش هم نتوانست رای اکثریت را کسب کند. پدر رامنی از ایالت میشیگان بود ولی رامنی در این ایالت هم به اوباما باخت ، یا پل برایان، معاون رامنی، از ویسکانسین بود اما رامنی در این ایالت هم ناکام ماند. این امر نشان می دهد که نظرسنجی هایی که درباره نتایج مناظره های تلویزیونی صورت گرفته بود، چندان هم دقیق نبودند.

چرا رامنی نتوانست رای ایالات ماساچوست و ویسکانیسن و میشیگان را کسب کند؟

صنایع خودروسازی نقش مهمی در اقتصاد ایالات ماساچوست و میشیگان دارند. رامنی در مبارزات انتخاباتی اش اعلام کرده بود که ما باید شرکت های ورشکسته را تعطیل کنیم. اما اوباما در چهار سال گذشته با حمایت های مالی اش به داد این شرکت ها رسیده بود.

 اگر این شرکت ها در ماساچوست و میشیگان تعطیل می شدند، یقیناً بر قشر سربازان جویای کار در این دو ایالت اضافه می شد. این یکی از اشتباهات رامنی در زمینه سیاست های اقتصادی بود. همچنین بحث زنان و جوانان هم در این سه ایالت اهمیت داشت و زنان و جوانان هم، اکثراً طرفدار اوباما بودند.

در ادبیات کلاسیک جامعه شناسی سیاسی، این آموزه تدریس می شود که زنان در حوزه سیاست، عموما محافظه کارند و به کاندیداهای دست راستی رای می دهند. رای زنان آمریکایی به اوباما را چطور باید تحلیل کرد؟

زنان آمریکایی به طور سنتی به دموکرات ها رای می دهند. فقط در دوره ریگان، اکثریت زنان به جمهوریخواهان رای دادند. درست است که زنان گرایشات محافظه کارانه دارند ولی سیاست های لیبرالیستی دموکرات ها، آزادی های مد نظر زنان آمریکایی را بیش از سیاست های جمهوریخواهان، تامین می کند. موضوع سقط جنین، یکی از این مسائل است. امکان قانونی سقط جنین برای اکثریت زنان آمریکا، اهمیت دارد ولی جمهوریخواهان هیچ گاه با موضوع سقط جنین کنار نیامده اند اما دموکرات ها با سقط جنین مشکلی ندارند.

 بحث همجنسگرایی در جامعه آمریکا اهمیت دارد و بخش عمده ای از همجنسگرایان آمریکایی، زنان این کشور هستند. آزادی های رفتاری ای که دموکرات ها برای زنان قائل هستند  دلیل اصلی حمایت زنان آمریکا از دموکرات ها است.

در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این بحث هم مطرح بود که زنان در ستاد انتخاباتی میت رامنی نقش پررنگی نداشتند. یعنی ستاد او، ستادی مردسالار بود. اما در ستاد انتخاباتی اوباما، زنان بیش از مردان فعال بودند.
باید افزود که اعتقادات مذهبی میت رامنی هم در عدم حمایت زنان از او، موثر بود. از دل اعتقادات مورمنی (یکی فرقه های نوظهور مسیحیت که از سال 1830 به وجود آمده است) او ، محدودیت هایی برای زنان بیرون می آید و این امر هم تا حدی موجب نگرانی جامعه زنان آمریکا از به قدرت رسیدن رامنی بود.

در این انتخابات، زنان و سیاهان اکثراً حامی اوباما و مردان و سفیدها و مسیحی ها اکثراً حامی رامنی بودند. یهودی ها هم با اینکه رامنی به اسرائیل نزدیک تر از اوباما بود، غالباً حامی اوباما بودند. چرا؟

اکثر سفیدپوستان به طور سنتی به جمهوریخواهان رای می دهند. ایالت هایی که بافت جمعیتی آنها سفیدپوست است، اکثریت به رامنی رای دادند. رای مردان به رامنی هم حدود 20 درصد بیشتر از اوباما بود. مسیحی ها هم اکثراً به رامنی رای دادند. با اینکه رامنی مورمن بود، پل برایان کاتولیک را به عنوان معاون خودش برگزید تا بتواند آرای کاتولیک ها را کسب کند.

 یهودیان اکثراً به طور سنتی به دموکرات ها رای می دهند. ولی در این دوره، سیاست های اوباما در قبال اسرائیل بویژه در این یک سال اخیر، موجب شکسته شدن رای یهودیان نسبت به اوباما شد. یعنی در این دوره، یهودیان کمتر از همیشه به کاندیدای حزب دموکرات رای دادند. بویژه سرمایه داران و شرکت ها و رسانه های یهودی، از رامنی حمایت کردند.

انتخاب اوباما چه تاثیری در رابطه استراتژیک آمریکا و اسرائیل بر جای می گذارد؟

ممکن است در این چهار سال سیاست خارجی اوباما، تا حدی تغییر کند؛ چرا که اوباما دیگر نگران انتخاب مجددش برای ریاست جمهوری نیست. بنابراین دست او در این دوره، کمی بازتر از قبل است.
شاید در این دوره، دولت اوباما سخت گیری های بیشتری با اسرائیل کند تا اسرائیل به میز مذاکره بر سر صلح خاورمیانه برگردد. البته ما نباید فراموش کنیم که سیاست خارجی دولت آمریکا، حداقل در برخی موضوعات بسیار حساس، از جمله موضوع اسرائیل، سیاستی فراحزبی است.

مثلاً چهار سال قبل اوباما شعارهایی به نفع صلح خاورمیانه داد ولی در طول این چهار سال، دولت اوباما، همیشه عملاً از اسرائیل حمایت کرده است؛ چه در شورای امنیت و چه در جاهای دیگر. به عنوان مثال، دولت اوباما پیوستن فلسطین به یونسکو را وتو کرد. ناگفته نماند که هیلاری کلینتون اعلام کرده است که در این دوره دیگر وزیر امور خارجه آمریکا نخواهد بود. احتمال دارد که جان کری جانشین او شود و جان کری بیش از هیلاری کلینتون، از اسرائیل جانبداری می کند. البته این امکان نیز وجود دارد که سوزان رایس وزیر خارجه شود. به هر حال باز هم می توان احتمال داد که اوباما در این چهار سال، در قبال اسرائیل دستش بازتر از چهار سال قبل باشد.

تقویت شکاف آمریکا و اسرائیل و یا باقی ماندن همین وضع بین این دو کشور، می تواند فرصتی برای ایران باشد؟

مساله ایران و آمریکا، تا حدود زیادی مجزا از موضوع سیاست های آمریکا در قبال اسرائیل است. دولت اوباما و دولت نتانیاهو، در قبال موضوع فعالیت های هسته ای ایران، خطوط متفاوتی را ترسیم می کنند. اگر چه موضوع فعالیت هسته ای ایران بر رابطه آمریکا و اسرائیل بی تاثیر نبوده، ولی به نظر می رسد که این موضوع فی نفسه برای آمریکا بسیار مهم است و دولت اوباما در آینده نیز همین سیاست فعلی اش را در قبال ایران دنبال می کند. یعنی پیگیری و تقویت تحریم ها و فرصت دادن به مذاکره ایران با 5+1.

به نظر شما، انتخاب اوباما به سود جمهوری اسلامی تمام می شود؟

این انتخاب حداقل به این معناست که جمهوری اسلامی در چهار سال آینده، تکلیف خودش را در مواجهه با آمریکا می داند. یعنی اوباما در دوره بعدی ریاست جمهوری اش قطعاً سیاست های چهار سال گذشته را، ولو با فراز و فرودهایی، دنبال می کند. اما پیش بینی پذیری سیاست خارجی رامنی برای ایران، تا حدی کمتر بود.

 اگر رامنی رئیس جمهور می شد، حداقل در شش ماه آینده، ما برای تصمیم گیری در قبال تنظیم موضع و رابطه خودمان با آمریکا، تا حدی دچار سردرگمی می شدیم. اما با انتخاب اوباما، ما از همین فردا می توانیم شاهد این باشیم که اوباما سیاست های گذشته اش را پیگیری می کند؛ سیاست هایی که او در مبارزات انتخاباتی اش، آنها را به عنوان نقطه قوت دولتش مطرح می کرد. من فکر نمی کنم در صورت پافشاری طرفین بر مواضع کنونی خود، در سیاست اوباما در قبال ایران چرخشی ایجاد شود.     
       

ارسال به دوستان
وبگردی