عصر ایران؛ سعید شمس – ایران صفر - ازبکستان 1! پایان ۹۰ دقیقه حساس با این نتیجه، در کنار اینکه امیدها به راه یابی به جام جهانی را کاهش داد، مهر تاییدی بود بر اینکه «فدراسیون کفاشیان غیر قابل اعتماد است» تا این سؤال در اذهان عمومی مطرح شود که «آیا آقای رییس باز هم انگیزهای برای خندیدن خواهد داشت یا خیر؟»
تیم ملی فوتبال ایران در حالی که با شکست دادن رقیبی که در خانهاش هم نتوانسته بود از پس ما بیاید، میتوانست خود را در یک قدمی یا حتی میتوان گفت نیم قدمی برزیل ۲۰۱۴ ببیند باز هم در نتیجه گیری ناموفق بود تا هم امیدها کم شود و هم اینکه هفته سیاه فوتبال سیاهتر شود.
حالا علی کفاشیان مانده است و سؤالهایی که باید به آنها پاسخ دهد. حالا که در یک هفته از دو جام جهانی باز ماندهایم و سومی را هم در حال از دست دادن هستیم، باید پاسخ هایی قانع کننده به سوالات افکار عمومی داشته باشد.
علی کفاشیان یا همو که به آقای خنده معروف شده است، حالا متوجه این امر شده است که «خنده» نمیتواند درد فوتبال ایران را درمان کند و وقت این رسیده است تا واکنشی جدی به آنچه پیرامون فوتبال میگذرد، داشته باشد.
حذف قابل پیش بینی جوانانتیم فوتبال جوانان ایران در شرایطی از رسیدن به آوردگاه مهمی چون جام جهانی باز ماند که از همان اول هم معلوم بود که سرانجامی ناخوشایند خواهد داشت. این تیم در حالی که به عنوان پشتوانه تیم ملی باید به طور جدی مورد توجه قرا بگیرد در اختیار یکی از «خاص»ترین مربیان حاضر در فوتبال گذاشته شد.
اکبر محمدی که با حضور در برنامه تلویزیونی و به عنوان مجری چهرهاش را به فوتبالیها شناساند، ۲ سال پیش با انتخاب شدن به عنوان سرمربیگری نوجوانان همه را انگشت به دهان گذاشت و بعد از ناکامی محض در اولین تجربه جدی به جای علی دوستی مهر جوانان را به عهده گرفت تا مشخص شود که باید در فوتبال ایران منتظر خبرها و اتفاقهایی باشیم که به معنای واقعی کلمه حیرت انگیز هستند.
سؤال از کفاشیان این است که چرا و با چه استدلال و توجیهی یک مجری تلویزیونی را شایسته حضور روی یکی از نیمکتهای مهم فوتبال دانست و چرای دوم اینکه ناکامی با نوجوانان برای اشراف به عدم توانایی وی کافی نبود؟ حالا جوانان ما بعد از درخشش نسبی در جام جهانی گذشته باید بنشینند و تماشای خودنمایی هم قارههایی بپردازند که ۴ سال پیش مغلوبشان کرده بودند.
فوتسال؛ عاقبت لج بازیتیم ملی فوتسال ایران یکی از درجه اولیهای دنیا است و با وجود اینکه هیچ گاه نتوانسته به چهار تیم برتر جام جهانی برسد (منهای دوره اول این مساقبات)، به عنوان یکی از تیمهای مطرح در جام جهانی حاضر میشود.
تیم ملی در دوره گذشته، تحت هدایت حسین شمس به مرحله یک چهارم نهایی رسید و در دیدار با ایتالیا هم به گواه همه با بدشانسی مغلوب لاجوردی پوشان شد. همان حضور پر قدرت باعث شده بود تا این ذهنیت به وجود بیاید که فوتسال ایران در قوارههای مدعی به استقبال جام جهانی تایلند برود.
اما حاشیهها و جدلهای پایان ناپذیر و سیاست خذف که موجب شد تا وحید شمسایی غایب بزرگ این جام لقب بگیرد و ... کاری کردند که تیم پر امید فوتسال با حداقل پتاسیل موجود به رویارویی با رقبای جهانی خود برود.
سؤال از کفاشیان این است که چرا و با چه استدلال و توجیهی اجازه بیبند و باری در فوتسال را صادر کرد و چطور متوجه این امر نشد که هیچ تیمی در فضای مسموم و پر از تنش نمیتواند کمترین شانسی برای موفقیت داشته باشد؟
برزیل رویا یا ...؟ تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی که کادری بین المللی را روی نیمکت خود میبیند و از بازیکنان و چهرههای تاثیرگذار در همه خطوط خود بهره میبرد با ۵ بازی و ۷ امتیاز حالا باید به اما و اگرها دلخوش باشد تا شاید از این طریق بتواند خود را در ردیف تیمهایی ببیند که قرار است ۳۲ تیم حاضر در برزیل ۲۰۱۴ باشند.
این موقعیت متزلزل در مقدماتی جام جهانی در حالی به فوتبال ایران تحمیل شده است که کارلوس کی روش تمام تصمیم گیریها را انجام میدهد و لیگ برتر بارها و بارها تعطیل شده است تا «تیم ملی فوتبال با بهترین شرایط به فکر دیدارهای مقدماتی جام جهانی باشد.» اما نتیجه مشخص و به دست آمده نشانگر این است که نه کی روش و نه کفاشیان محاسبات دقیقی نداشتهاند و در شرایطی امید به جهانی شدن داریم که ۱۸۰ دقیقه از ۲۷۰ دقیقه مانده را باید در قطر و کره جنوبی بازی کنیم.
سؤال از کفاشیان این است که چرا و با چه استدلال و توجیهی انتقادات و نظرات را نشنید و با این ذهنیت که «همه علیه فدراسیون هستند» خودرای شد تا فوتبال ایران برای دومین دوره متوالی جام جهانی را رویایی محال برای خود تصور کند.