آقاي هاشمي رفسنجاني از مردان پرنفوذ، تاثيرگذار و تصميم ساز نظام اسلامي است و به همين دليل انتشار خاطرات روزنوشت او از اهميت خاصي برخوردار است.
معمولا بعد از انتشار خاطرات ساليانه ي وي، موج نقدها و تحليل ها به راه مي افتد و در صدد شكافتن اطراف آنچه او به ثبت رسانده است، بر مي آيد.
اما اين روال معمول بعد از انتشار كتاب (به سوي سرنوشت) به گونه اي ديگر رقم خورد و هاشمي به خاطر آن به طور صريح و ضمني به دروغ گويي و خاطره بافي متهم شد. حرفي كه مدعيان آن براي اثباتش جز برداشت ها و تحليل هاي خود را ارائه ندادند.
اما چگونه مي توان به نقل هاي هاشمي اعتماد كرد و يا آنها را بي اعتبار تلقي نمود؟
آيا معيارهايي براي تفكيك وجود دارد يا هر كسي مي تواند بر مبناي ظنون و گرايشات سياسي خود به رد يا تاييد آنها اقدام كند. براي پاسخ دادن بدين سوال، ناچار بايد جستاري به علم رجال بزنيم و از معيارهاي مدون آن مدد بگيريم.
علم رجال پيرامون حالات راويان حديث از نظر صفات و شرايطي كه موجب قبولي يا عدم قبولي احاديث آنها مي شود، بحث مي كند.
به عبارتي علم رجال متكفل تشخيص راويان حديث، صفات و مدح و ذم آنهاست. در اين علم همچنين از اصحاب اجماع كه بر اساس نظر مشهور هجده نفرند و بر مبناي توثيق هاي عمومي و ضوابط خاص احاديثشان مورد تصديق فقهاي شيعه است، بحث مي شود و نيز از مشايخ ثقات كه شامل ابي عمير، صفوان و بزنطي است و فقهاي شيعه مراسل آنها را در رديف مسانيدشان مي شمرند و هر كس را كه آنها از او نقل حديث كرده باشند محكوم به وثاقت مي دانند، بحث مي شود.
رجال در واقع علم راوي شناسي است، از اين نظر كه در سلسله ي اسناد احاديث قرار گرفته اند. فارغ از مباحث مطروحه در علم درايه، براي شناخت صحت و سقم احاديث ناچار از اعتماد يا عدم اعتماد به راويان هستيم. اگر راوي داراي اوصاف وثاقت، قدرت ضبط، عدالت و ... باشد، ممدوح بوده و حتي اگر به تنهايي از معصوم (ع) نقل حديث كند، احاديثش مورد اهتمام و پذيرش قرار مي گيرد. و اگر فاقد اين صفات باشد، تضعيف شده و از پذيرش رواياتش سر باز مي زنند.
براي شناخت راوي از اين نظر كه داراي وثاقت، قدرت ضبط، عدالت و... است يا نه، در اطراف شخصيت، مشايخ و شاگردانش بحث مي كنند و فصل فصل زندگيش را مورد كند و كاو قرار مي دهند تا با شناخت شخصيت و عملكرد وي به اين نتيجه ي رجالي دست يابند كه آيا مي توان به احاديث وي اعتماد كرد يا نه.
وقتي به درياي احاديث شيعه چنگ مي زنيم در مي يابيم كه مخاطب اكثر فرمايشات ائمه ي معصومين (ع) جز يك، دو و چند نفر نبوده است، اما همين نقل حديث به واسطه ي يك يا چند نفر و اعتمادي كه نسبت به راستگويي ايشان وجود داشته است، به اهتمام دلايل ديگر احاديث را در ميان دوستداران اهل بيت (ع) پراكنده است.
البته گاه معصومين (ع) با رعايت تقيه به برخي سوالات پاسخ داده اند كه فقهاي شيعه به تنقيح آنها پرداخته و حتي از وثاقت راوي نيز عدول كرده اند و يا احكامي را بيان نموده اند كه از حد و اندازه ي ادراك دوستدارانشان خارج بوده و به همين سبب وثاقت راويان آن نيز زير سوال رفته اند.
مثلا در صحيحه ي ابان بن تغلب آمده است كه وي از امام (ع) مي پرسد:
چه مي فرماييد در مورد مردي كه يك انگشت زني را قطع كرده باشد؟
امام (ع) مي فرمايد: ده شتر ديه بدهد.
ابان مي پرسد: اگر دو انگشت زن را قطع كرده باشد؟
امام (ع) مي فرمايد: بيست شتر ديه بدهد.
ابان مي پرسد: اگر سه انگشت زن را قطع كرده باشد؟
امام (ع) مي فرمايد: سي شتر ديه بدهد.
ابان مي پرسد: اگر چهار انگشت زن را قطع كرده باشد؟
امام (ع) مي فرمايد: بيست شتر ديه بدهد.
ابان مي گويد: سبحان الله! براي قطع سه انگشت سي شتر ديه بدهد و براي قطع چهار انگشت بيست شتر؟ اين حديث را در عراق به ما مي گفتند و ما مي گفتيم آورنده ي آن شيطان است.
امام (ع) مي فرمايد: بايست ابان! اين حكم رسول خداست. همانا زن و مرد در ثلث ديه با هم برابرند و بعد از ثلث، ديه زن به نصف تقليل مي يابد. اي ابان تو قياس كردي و اگر سنت قياس شود، دين از بين مي رود.(1)
حال با اين مقدمه به خاطرات هاشمي رفسنجاني مي پردازيم و در وهله ي اول بر اساس مباني رجالي اين سوال را مطرح مي كنيم كه آيا هاشمي ثقه، عادل و ضابط است تا به نقل خاطرات او حتي اگر تنها از سوي او نقل شده باشد، اعتماد كنيم يا نه به دليل عدم وثاقت و ... وي نمي توان به خاطرات اعتماد كرد؟
سابقه و شخصيت هاشمي به همراه اعتماد و توثيق هاي بي شمار و خاص امام (ره)، رهبري و اكثريت بالاتفاق بزرگان نظام اسلامي جملگي بر وثاقت، ضابط بودن و عدالت وي گواهي مي دهند، مگر اين كه بر خلاف همه ي اصول علمي بر روي همه ي اين توثيقات خط بطلان بكشيم.
بنابراين به طور اصولي نمي توان هاشمي را به خلاف گويي و خاطره سازي متهم كرد و به تضعيف وثاقت او پرداخت. چرا كه براي تضعيف وثاقت يك شخصيت بزرگ، همانند مدح او نياز به ادله، استدلال و قرائن اطمينان آور وجود دارد.
ضمن اين كه بر اساس يك قاعده رجالي اگر هاشمي را در روايت بخش هايي از خاطرات خود به خلاف گويي متهم نماييم، بايد بر احتمال خلاف گويي وي در ديگر نقل قول هايش، از جمله نقل نظر مبارك امام (ره) در مجلس خبرگان مبني بر لياقت مقام معظم رهبري براي نشستن بر روي كرسي ولايت و صدها موارد ديگر نيز صحه بگذاريم.
چون اصل اين است كه كسي كه دروغ گفته است، باز احتمال دروغ گفتنش مي رود. پس گريزي از قبول صحت نقل خاطرات هاشمي نيست.
اما در مورد برخي از خاطرات خاص وي بايد بگوييم يا ما چون ابان ابن تغلب از درك آن چه رهبر نظام اسلامي مي انديشيد، عاجزيم و يا بايد راهي براي جمع صحت خاطرات و وثاقت راوي آن و عدم خدشه دار شدن اصول و آرمان ها پيدا كنيم كه اين با توجه به ذات متغير سياست، شدني و امكان پذير است.
پیشنهاد می کنم یک نسخه از وصیت نامه امام رحمت الله را به عنوان پاداش این مقاله بدهید به آقای قائمی عزیز تا برای آینده رفع خطا و اشتباه شود.
به استحضار مي رساند كليه مطالب مندرج در كتب منتشره مركز اسناد انقلاب اسلامي مستدل به مدارك متقن است خصوصا نقل قول هايي كه از فرمايشات حضرت امام(ره) مي شود به تاييد مركز نشر اثار ايشان مي رسد.
ومن ا... توفيق
احمدزاده
بنده همواره به جناب هاشمي به عنوان حامي رهبري و انقلاب نگريسته و مينگرم.
اما دليلي ندارد حرفهاي ايشان را كه بعضا در تعارض با وصيتنامه امام راحل است را بپذيرم.
همانطور كه در لينك"نظر موسسه نشر آثار امام(ره) درباره خاطرات هاشمی" آمده از اين موسسه مجوزي براي انتشار آن نقل قولها نيامده.
درضمن دو دوست عزيز بالاي آقاي احمدزاده!
آخرالزمان است بيشتر مراقب باشيد.