۲۸ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۷۲۶۲۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۲۸-۰۲-۱۳۹۲
کد ۲۷۲۶۲۰
انتشار: ۰۹:۳۲ - ۲۸-۰۲-۱۳۹۲
دكتر عباس حاتمي
تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير ،تفاوت قدمت آنها نيست. زيرا براي مثال كشور مصر بيش از 3000 سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است! اما كشورهاي جديدي مانندسنگاپور؛كانادا،نيوزيلند،استرالياكه150سال پيش وضعيت قابل توجهي نداشتند؛ اكنون جزو كشورهايي توسعه يافته وثروتمند محسوب مي شوند.

تفاوت كشورهاي فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آنها هم نيست ، زیرا به عنوان مثال ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوه‌هايي است كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست ،اما سومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا و چین است.
اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناروي مي‌باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر مي‌كند .

مثال بعدي سوئيس است ؛ كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمي‌آيد اما بهترين شكلات‌هاي جهان را توليد و صادر مي‌كند. در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال مي‌توان كشاورزي و دامداري انجام داد بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد مي‌شود .
سوئيس كشوري است كه به امنيت ،نظم وسختكوشي مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شده است (بانك‌هاي سوئيس).
کشورهای کره جنوبی وتايوان نیز چنین هستند.

3- افراد عاليرتبه‌اي كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير برخورد دارند ، براي ما مشخص مي‌كنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهي دراين ميان ندارد.
نژاد و رنگ پوست نير مهم نيستند،زيرا مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي مي‌گيرند در كشورهاي پيشرفته به نيروهاي مولد تبديل  مي‌شوند. بسیاری ازمتخصصان ایرانی وپاکستانی درخارج ازکشور به عنوان نابغه وکارآفرین مطرح هستند.

4- تقاضای داخلی هم مهم نیست برای مثال کره جنوبی وژاپن بهترین و بیشترین چادرمشکی دنیا را تولید می کنند ولی زنان این کشورها از چادر استفاده نمی کنند و آن را صادرمی نمایند.

تفاوت در چيست؟

تفاوت در رفتارهايي است كه در طول سال‌ها فرهنگ و مهارت زندگی نام گرفته است. وقتي كه رفتارهاي مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند رابررسی مي‌كنيم ،متوجه مي‌شويم كه اكثريت غالب آنها از اصول زير در زندگي خود پيروي مي‌كنند و هيچ گروهي از امتيازات ويژه برخوردار نيستند :

1- اخلاق به عنوان اصل اساسي (احترام به افکار و سلیقه های دیگران،نفی نکردن عقاید دیگران ، خوش رفتاری باهمه انسانها، پرسشگری، یادگیری دائمی، کمک به توانمندشدن همه شهروندان ،استقبال از  نوآوری،صداقت،پرهیزازدروغ وتحقیر) .

2- وحدت نظر دراهداف توسعه‌اي (مثل توسعه فناوری ،افزایش تولید ملی، فقرزدایی،تعامل با دنیا،مبارزه بافساد اقتصادی و سیاسی ،رشد صادرت،مشارکت ملی ،آزادی اطلاعات،چرخشی بودن مدیریت سیاسی ازطریق انتخابات آزاد؛كنترل كامل رشدجمعيت).

3- مسئوليت پذيري دولتمردان و تدوین قوانین ساده وشفاف که امکان نظارت مردمی ورسانه ای برآنها باشد.

4- احترام به قانون و مقررات توسط تمام طبقات اجتماعي به ویژه اجرای قوانین توسط مسئولان دولتی و نظام قضايي مستقل و پاسخگو.

5- احترام‌ به‌ ساختارهای‌ دمکراتیک و التزام مردم به فرهنگ دمکراسی درتمام ابعادزندگی (رفتاردمکراتیک یعنی احترام به افکار و سلیقه های دیگران،تامین حداقل نیازهای زندگی مثل بهداشت،آموزش ورفاه اجتماعی،دوری ازتنفروخشونت ،تقویت خردورزی و مشارکت متوازن همه شهروندان در توسعه سیاسی واجتماعی).

6- عشق به كار و ارزشمندبودن کاروتولید درجامعه.

7- تحمل سختي‌ها به‌منظور سرمايه‌گذاري روي آينده.

8- ميل به ارائه كارهاي برتر و فوق‌العاده باتوجه به نیازروز.

9- نظم پذيري،لذت اززندگی و آینده نگری.

10- انتخاب صالح ترين و باهوش‌ترين افراد به عنوان مديران عالي كشور: در جوامع پیشرفته مسئولان دولتی از نخبگان ،متفکران و روشنفکران اجرایی انتخاب می شوند(ازطریق انتخابات آزاد).
ازمیان این شاخصها 2 شاخص يعنی آزادیهای مدنی(مثل آزادی بیان،نظریه پردازی،آزادی رسانه های غیردولتی و...) و آزادی انتخابات  در صدر سایر شاخص ها بوده وبدون رعایت این دو شاخص توسعه ممکن نیست.

11- تسلط مدیران ارشد به علوم انسانی بویژه روانشناسی،مردم شناسی،علوم اجتماعی،حقوق شهروندی،رعایت قواعدبین المللی در کشورهای ثروتمند مشهود است.
اما در كشورهاي فقير تنها عده قليلي از مردم از اين اصول پيروي مي‌كنند و مردم عادی معمولاً از نظر فکری جلوتر از اغلب سیاستمداران هستند.
بسیاری ازسیاستمداران درجوامع توسعه نیافته گذشته نگرهستند،یا دچار روزمرگی وخودشیفتگی شده اند و دوست دارند با انجام كارهاي زودبازده وكم بهره قهرمان عوام جامعه شوند.

ما ايرانيان فقير هستيم نه به اين خاطر كه منابع طبيعي نداريم يا طبيعت نسبت به ما بيرحم بوده است یا اینکه شانس نداشتیم:

1- ما فقير هستيم براي اينكه رفتارمان باعث فقرمان شده است و نسبت به سرنوشت کشورمان حساس نیستیم، برای بسیاری از ایرانیان مفاهیم توسعه دقیقاً تبیین نشده است. درایران تولید علم و نظریه پردازی ضعیف است،برای ما یادگیری از جوامع پیشرفته ارزشمند نبوده و علوم انسانی مهم نیست.

2- ما فاقد اهتمام لازم جهت آموختن و رعايت اصول فوق كه توسط كشورهاي پيشرفته شناسائي شده است هستيم. سیستم آموزشی درایران پاسخگوی نیازهای امروزی نیست.

3- اغلب ما خواهان منافع زودگذر(معجزه) هستيم و قانون را براي ديگران ميخواهيم .

4- ما فاقد نوآوری در سطح کلان هستیم،بسیاری ازقوانین ماکهنه وقدیمی هستند .

5- ما در انتخاب مديران توانمند و دانش پذیر با امّا واگرهايي مواجه هستيم .

6- متخصصان و نخبگان ما انگیزه کافی برای پیشبرد اهداف توسعه ای ندارند.در نتیجه یا منفعل اند یا کشور را ترک می کنند.
ضعف تئوری پردازی و فقرخردورزی مشکل مهم جامعه ماست. اگر ميهن خود را دوست داريد و خواهان پيشرفت كشور هستيد ،اين پيغام را به گردش بياندازيد تا شايد تعداد بيشتري از هموطنانمان مانند شما آن را نقدكنند و تغيير پذيري رادرسرلوحه زندگي خويش قراردهند.


ارسال به دوستان
وبگردی