۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۲۷۹۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۶ - ۰۵-۰۸-۱۳۸۶
کد ۲۷۹۱۶
انتشار: ۱۱:۳۶ - ۰۵-۰۸-۱۳۸۶

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز تهران

روزنامه‌هاي صبح امروز تهران در سرمقاله‌هاي امروز خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.


   
كيهان

«ديپلماسي حفظ آبرو » عنوان سرمقاله امروز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن آمده است: «امريكا تلاش مي كند ثابت كند هنوز نااميد نشده و مي تواند ادامه بدهد»، اين مهم ترين پيام شوي تلويزيوني ديروز رايس-پاولسن بود. وزراي خارجه و خزانه داري امريكا روز جمعه اعلام كردند ايالات متحده تحريم هاي جديدي عليه ايران اعمال مي كند تا كمك بيشتري به موثر واقع شدن تلاش هاي ديپلماتيك عليه ايران كرده باشد. اين تحريم ها بر روي بخش هايي از سپاه پاسداران كه امريكايي ها ادعا مي كنند متولي عمليات برون مرزي است متمركز شده و علاوه بر اين چند بانك ايراني را هم به اين بهانه كه با برنامه هسته اي و موشكي مرتبط هستند در بر مي گيرد. تكرار تجربه اعمال تحريم هاي يك جانبه عليه ايران از جانب امريكا، آن هم پس از مدت ها تلاش ناموفق براي «بين المللي كردن مسئله ايران» چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ امريكايي ها چه چيز مي خواهند بگويند كه تا به حال نگفته اند؟

به لحاظ تاريخي تقريبا هيچ كس ترديد ندارد كه تحريم هاي اعمال شده عليه ايران حتي به حداقل اهداف خود هم دست پيدا نكرده است. به يك معنا آنچه روز جمعه در واشينگتن اعلام شد، سومين سري از تحريم هاي امريكا عليه ايران است. سري اول كه اعمال آن از سال 1996 آغاز شده همان است كه به نام سناتور دموكرات كنگره، «قانون داماتو» خوانده مي شود. معروف است كه داماتو به تحريم كردن كشورهايي كه از آنها خوشش نمي آمد، علاقه فراواني داشت. او پيش از ايران تحريم هايي عليه عراق و ليبي هم به تصويب رسانده بود. قانون داماتو مقرر مي كرد شركت هايي كه ظرف يك سال بيش از 40 ميليون دلار در ايران سرمايه گذاري كنند، از داد و ستد با دولت امريكا محروم خواهند شد. پس از آن در سال 1999 قانون ديگري در امريكا به تصويب رسيد كه با موضوع سلاح هاي كشتار جمعي ارتباط داشت و بر مبناي آن دولت امريكا اجازه مي يافت براي جلوگيري از آنچه تلاش ايران براي دستيابي به سلاح هاي كشتار جمعي خوانده مي شود، از ابزار اعمال محدوديت هاي پولي و مالي استفاده كند. اين قانون تا امروز هر سال از جانب رييس جمهور امريكا تمديد شده و تا كنون ده ها شركت روسي، اروپايي، هندي و شركت هاي ديگري از مناطق مختلف جهان مشمول محدوديت هاي آن واقع شده اند. تا زمان نگارش اين يادداشت هنوز خبري كه تاييد كند تحريم هاي جديد در چارچوب همان قانون سال 99 بوده منتشر نشده، بنابر اين مي توان فرض كرد امريكايي ها دور جديدي از تحريم ها را آغاز كرده باشند، اگرچه، حتي اگر معلوم شود تحريم هاي تازه اعلام شده ذيل همان قانون قبلي قرار دارند هم تغييري در اصل مسئله ايجاد نمي شود.

با اين اتفاق لااقل به دو شكل مي توان مواجه شد. اول، بررسي فرايند تاريخي تحريم هاي امريكا عليه ايران و دوم نتايجي كه به طور خاص در مقطع فعلي ازاين اقدام امريكا مي توان گرفت.

به لحاظ تاريخي همانطور كه پاتريك كلاوسون در مقاله معروف خود درباره سير تحريم هاي امريكا عليه ايران نوشته، امريكايي ها از پي گيري پروژه تحريم همواره مشخصا 3 هدف خاص را تعقيب مي كرده اند: 1-تغيير رژيم در ايران، 2- تغيير رفتار نظام جمهوري اسلامي و 3- تضعيف توانايي ايران براي دستيابي به اهداف خود. اكنون و پس از گذشت سال ها از آغاز تحريم ايران توسط امريكا، واضح است كه اين كشور به هيچ يك از اين 3 هدف دست نيافته است. نظام جمهوري اسلامي ايران اكنون با ثبات ترين كشور منطقه خاورميانه است. در حالي كه تقريبا تمامي كشورهاي همسايه ايران به انحاء مختلف دچار بي ثباتي سياسي هستند، وضعيت در ايران كاملا عادي است و تهديدهاي پي در پي امريكا و جنگ رواني وسيع رسانه هاي غربي هم هيچ تاثيري در فضاي عمومي ايران نگذاشته است. كشورهاي متحد امريكا در خاورميانه بدترين دوران خود را از حيث مشروعيت سياسي مي گذرانند به گونه اي كه يك انتخابات دموكراتيك بزرگترين خطري است كه مي تواند آنها را تهديد كند. به تعبير تحليلگران امريكايي اكنون ايران و امريكا هر دو سعي مي كنند دامنه نفوذ خود را در خاورميانه گسترش دهند، تنها با يك تفاوت، ايران براي گسترش نفوذ خود به برگزاري انتخابات هاي دموكراتيك نياز دارد در حالي كه امريكا از ابزار نظامي استفاده مي كند و البته توفيق آن به هيچ رو با ايران قابل مقايسه نيست.

درباره هدف دوم، تنها اشاره به اين نكته كافي است كه ايران حتي يك مورد از اصول حاكم بر رفتار خود را كه از ابتداي انقلاب تا كنون به آنها پاي بند بوده تغيير نداده است. در مقابل امريكايي ها طي ماه هاي گذشته پس از مواجهه با قدرت بي بديل ايران در منطقه، مجبور شده اند از بسياري از خط قرمزهايي كه بر تعامل خود با ايران حاكم كرده بودند صرف نظر كنند و اينطور كه از قرائن مي توان فهميد عقب نشيني هاي بيشتري هم در راه است. هدف سوم اما شايد از معدود موارد در تاريخ سلطه جويي امريكاست كه نشان مي دهد چگونه تلاش سازمان يافته براي عقب نگهداشتن كشورهاي خاص اتفاقا به رشد و پيشرفت شتابان آنها مي انجامد. آنچه ايران اكنون چه در داخل خاك خود و چه در خارج از مرزها در اختيار دارد بسيار بيشتر از آن چيزي است كه زماني حتي خوشبين ترين ناظران مي توانستند پيش بيني كنند. همين دو روز پيش جان بولتون نماينده سابق امريكا در سازمان ملل -كه چندي پيش به دنبال بالا گرفتن موج حذف تندروها در كاخ سفيد كنار گذاشته شد- اذعان كرد ايران به رغم تحريم ها توانسته بر تمامي دشواري هاي فني در برنامه هسته اي خود غلبه كند و تازه اين غير از آن چيزي است كه امريكايي ها به خاطر اشتباهات خود در جاي جاي منطقه خاورميانه به ايران هديه كرده اند.

ايران همواره تاكيد كرده با توجه به ساختار كنوني اقتصاد جهاني و ظرفيت هاي بي بديل بازارهاي منتشر در جهان، تحريم ها عليه ايران هرگز موثر، عملي و حتي ممكن نخواهد بود و تنها باعث پافشاري بيشتر ايران بر اهدافش خواهد شد. اين نتيجه اي است كه امريكا اگر تجربه حدود دو دهه تحريم پيدا و پنهان عليه ايران را صادقانه بررسي كند، چاره اي جز اذعان به آن نخواهد داشت.

شكل دوم مواجهه با اقدام اخير امريكا اين است كه ببينيم بر فضاي فعلي مذاكرات درباره مسئله هسته اي ايران و ديگر پرونده هاي مرتبط با ايران در خاورميانه چه تاثيري خواهد گذاشت. يك معناي روشن اقدام روز جمعه رايس-پاولسن بي گمان اين است كه امريكا از جلب موافقت و همراهي ديگران در تحريم ايران نااميد شده و به همين دليل دوباره يكجانبه عليه ايران اقدام كرده است. اعمال تحريم هاي يكجانبه عليه ايران يعني امريكايي ها نه تنها از ادامه مسير شوراي امنيت عليه ايران نااميد هستند بلكه حتي در قالب مجامع منطقه اي مانند اروپا هم موفق به پيشبرد رويكرد خود عليه ايران نشده اند. محتواي تحريم ها عليه ايران هم كاملا تكراري و كليشه شده است. دقيق اگر باشيم مي توان ديد كه امريكايي ها در مقابل ايران به وضع جالبي افتاده اند. وقتي به قول خودشان -در صحنه فلسطين ودر واقع براي تضعيف ايران- مي خواهند صلح برقرار كنند، سراغ كساني مي روند كه اساسا با آنها دعوا ندارند و وقتي مي خواهند كسي را تحريم كنند، آنچه را كه قبلا هم اجرا مي شده روي كاغذ مي نويسند و دوباره از نو مي خوانند! اسم اين كار بيش از آن كه اعمال قدرت باشد، تلاش براي حفظ آبروست. امريكايي ها نمي خواهند -و نمي توانند- عليه ايران كاري بكنند، اما به اين نياز دارند كه ديگران فكر كنند كارهايي در دست انجام است.

جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان «زمان تدبير و هوشياري» آورده است: دولت آمريكا روز يكشنبه با متهم كردن جمهوري اسلامي ايران به انحراف از مسير فناوري صلح آميز هسته اي و رفتن به سوي توليد سلاح هسته اي و صدور تروريسم تحريم هاي جديدي را عليه كشورمان اعمال كرد. محور اين تصميمات خصمانه آمريكا تروريست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است و به موازات آن تعدادي از بانك هاي دولتي نيز مشمول اين تحريم شده اند.

دولت آمريكا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را متهم كرده كه گسترش دهنده تسليحات كشتار جمعي بخصوص موشك هاي بالستيكي است كه قابليت حمل كلاهك هاي كشتار جمعي را دارا هستند. با استناد به همين اتهام تعدادي از شركت هاي صنعتي عمراني و حمل و نقل نيز مشمول تحريم آمريكا قرار گرفته اند و حتي تعدادي از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و فرماندهان ارشد سازمان صنايع هوافضا نيز متهم به حمايت از تروريسم شده اند. گروه هائي كه آمريكا آنها را تروريست مينامد حزب الله لبنان گروه هاي فلسطيني از جمله حماس و همينطور طالبان هستند. علاوه بر اين دولت آمريكا مدعي شده است سپاه قدس با آموزش و ارائه كمك هاي مالي به گروه هاي منتخبي از شيعيان عراق آنها را براي حمله به نيروهاي اشغالگر كه آمريكائي ها آنها را نيروهاي ائتلاف مي نامند تشويق مي كنند و باعث مرگ اعضاي ائتلاف و مردم بي گناه مي شوند.

اتهامات دولت آمريكا متوجه تعدادي از بانك هاي ايراني نيز شده و بانك ملي ايران بانك سپه بانك صادرات و بانك ملت نيز به اتهام ارائه خدمات مالي براي برنامه هاي هسته اي و موشكي و گروه هائي كه آمريكا آنها را گروه هاي تندروي اسلامي مي نامد توسط دولت آمريكا تحريم شده اند. دولت آمريكا مدعي است اين بانك ها در تعدادي از كشورها از طريق شعبه هاي خود به اين گروه ها خدمات مالي ارائه مي نمايند و يا اقدام به ارائه تسهيلات براي فعاليت هاي هسته اي موشكي ايران مي كنند.

ادعاي حمايت جمهوري اسلامي ايران از طالبان بسيار مضحك است . زيرا خود دولتمردان آمريكائي نيز ميدانند كه ايران قرباني تروريسم طالبان است و علاوه بر آنكه در مزار شريف افغانستان تعدادي از ديپلماتها و يك خبرنگار ايراني توسط طالبان به شهادت رسيده اند تلاش هاي گسترده اي در صحنه هاي مختلف توسط طالبان براي مقابله با انقلاب و جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته و دولتمردان ايراني نيز براي ريشه كن ساختن طالبان اقدامات مهمي انجام داده اند. مهمتر آنكه طالبان را خود آمريكا تاسيس كرده تا آنرا به عنوان يك ابزار براي مقابله با انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران مورد استفاده قرار دهد. اين واقعيتي است كه همه از آن اطلاع دارند و به همين دليل هنگامي كه دولتمردان آمريكائي جمهوري اسلامي ايران را به همكاري با طالبان متهم مي كنند مورد تمسخر همه كساني كه از زد و بندهاي پشت پرده آمريكا با طالبان خبر دارند قرار مي گيرند.

در مورد حزب الله لبنان و گروه هاي فلسطيني از جمله حماس نكته جالب اينست كه افكار عمومي جهان ميداند اين گروه ها نه تنها تروريست نيستند بلكه جريان هائي از نهضت هاي آزاديبخش هستند كه درحال مبارزه با غاصبان و مقابله با زشت ترين و بي رحم ترين تروريسم دولتي يعني رژيم صهيونيستي مي باشند. به همين دليل همكاري بااين گروه ها و حمايت از آنان نه تنها جرم نيست بلكه كمك به مبارزه با تروريسم است . در اين زمينه اگر قرار باشد كسي تعقيب شود دولتمردان آمريكائي هستند كه آشكارا از صهيونيست هاي غاصب و جنايتكار حمايت مي كنند و به حمايت همه جانبه نظامي و مالي و سياسي و تبليغاتي خود از اين تروريسم دولتي اعتراف مي نمايند.

در عراق نيز اين دولتمردان آمريكائي هستند كه بايد مورد تعقيب و تحريم قرار گيرند. زيرا اشغال يك كشور و كشتار بي رحمانه مردم بي گناه آن و دخالت در كليه امور كشور برخلاف قانون و عليرغم اعتراضات گسترده مردم جرم اول دولتمردان آمريكائي در عراق است حمايت آنها از تروريست هائي كه عراق را ناامن كرده اند جرم دوم آنهاست و دخالت در امور داخلي عراق و بي اعتنائي به حقوق قانوني دولتي كه منتخب مردم عراق مي باشد جرم سومي است كه دولتمردان آمريكائي مرتكب شده اند.

در عراق اين شيعيان هستند كه قرباني تروريسم آمريكائي و گروه هاي تروريستي آمريكا ساخته هستند. با اينكه اكثريت مردم عراق شيعه هستند آمريكا حاضر نيست حق آنها را به رسميت بشناسد و تلاش مي كند بعثي ها و ساير مخالفان شيعيان را بر اين كشور حاكم نمايد و با اينحال جمهوري اسلامي ايران را به حمايت از گروه هاي تروريستي متهم مي كند!

واقعيت اينست كه آمريكا درصدد است انتقام شكست جنگ 33 روزه لبنان را كه شكست آمريكا و رژيم صهيونيستي بود بگيرد . آمريكا درصدد است به نوعي بر شكست خود در عراق سرپوش بگذارد و با اين دست و پا زدن ها خود را از باتلاق عراق نجات دهد. اما اين دست و پا زدن ها نه تنها سودي براي دولتمردان آمريكائي نخواهد داشت بلكه آنها را در افكار عمومي جهان منزوي تر خواهد ساخت . اين جمله پوتين رئيس جمهور روسيه كه به عنوان هشدار نسبت به تحريم هاي اخير آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران گفته است : « شمشير كشيدن همچون ديوانگان بهترين راه حل نيست » و اينكه رسانه هاي غربي اين اقدامات آمريكا عليه ايران را نشانه شكست سياست هاي خصمانه واشنگتن دانسته اند و حتي تحليل گران آمريكائي نيز اعلام كرده اند سياست هاي آمريكا عليه ايران شكست خورده است اينها همه نشان ميدهند آمريكا از روي استيصال درحال دست و پا زدن هاي بيهوده است .

در اين ميان واكنش هاي منفي جهاني نسبت به اين اقدامات خصمانه آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران زمينه مناسبي است براي اينكه دولتمردان ايراني با تدبير و هوشياري و بهره گرفتن از تجربيات گذشته اقدامات سياسي خود در صحنه بين المللي را افزايش دهند و توطئه آمريكا را خنثي نمايند. وحدت كلمه ملت ايران كه يكپارچه گوش به فرمان رهبري است اين موفقيت را تضمين خواهد كرد.

رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «نفرت از عموسام » آورده است: هنرى كيسينجر،وزير امور خارجه اسبق ايالات متحده آمريكا مى گويد كه آمريكا ستيزى در تمام اروپا و خاورميانه موج مى زند.ما در شرايط سخت و پيچيده اى به سر مى بريم و حتى متحدين ديرين ما،امروزه در برخى موارد مواضعى عليه ما اتخاذ مى كنند ... .

به راستى ريشه هاى نفرت عمومى جهان از ايالات متحده آمريكا را در قالب چه فاكتورهايى بايد آناليز نمود؟نفرت از سياستهاى واشنگتن به يكباره ايجاد نشده است.اين پديده فراگير ناشى از سياستهاى جنگ طلبانه و رويكرد خصمانه جمهوريخواهان و دموكراتهاى واشنگتن در طول تاريخ پس از جنگ جهانى دوم است.بازتعريف ميليتاريستى كاخ سفيد پس از پايان دو جنگ جهانى خانمانسوز وجهه بين المللى آمريكا را در بين ملتها و دولتهاى آگاه جهان تخريب نموده است.
“گذار از آمريكا”نكته ايست كه در اين مجال نبايد آن را ناديده انگاشت.بر اساس نظر سنجى اخير موسسه بين المللى گالوپ كه در 52 كشورجهان انجام شد،اكثر مردم اين كشورها مخالف سلطه آمريكا و خواهان ايجاد جهانى چند قطبى بوده اند.

گذار از آمريكا معلول سه پديده موازى است كه همچنان با ضرباهنگ معينى به مسير خود ادامه مى دهند.”سلطه گرى واشنگتن”،”قدرت يافتن كشورها و جريانهاى منطقه اي”و”آگاهى ملتهاى جهان “پديده هايى هستند كه گذار از آمريكا را توجيه مى نمايند.نئورئاليستها و حتى برخى ايده آليستها ى روابط بين الملل نسبت به ايجاد جهان چند قطبى تا سال 2025 ميلادى باور دارند.حركت رو به جلوى چين،روسيه و ديگر جريانهاى موجود در نظام بين الملل ساختار تك قطبى به وجود آمده پس از فروپاشى كمونيسم را در هم مى شكند.در اين صورت فرزندان عمو سام مجبور هستند حركت زيگزاگى خود در معادلات جهانى را در سايه محدوديتهاى ناشى از ايجاد جهان چند قطبى دنبال نمايند.مسلما در اين صورت دكترين هايى مانند “مبارزه نامحدود با تروريسم”پاسخگوى سياستمداران آمريكايى نخواهد بود و نوعى انزواگرايى مزمن گريبانگير آنها خواهد شد.
 
ولاديمير پوتين،رئيس جمهور روسيه اخيرا نفرت جهانى عليه ايالات متحده آمريكا را به خوبى تشخيص داده و به مقامات كاخ سفيد هشدار داده است كه در خصوص جمهورى اسلامى ايران رويكردى منطقى و عاقلانه اتخاذ نمايند.واقعيت امر اين است كه ادامه رويكرد غير واقع بينانه آمريكا در قبال كشورهايى قدرتمند و آگاه مانند جمهورى اسلامى ايران ،انزواى واشنگتن در نظام جهانى را تسريع خواهد نمود.انزوايى كه مقدمات آن از اكنون فراهم شده است.

صداي عدالت

«علل افزايش قيمت نفت »عنوان سرمقاله امروز روزنامه صداي عدالت است كه در آن آمده است: روز جمعه همزمان با افزايش قيمت نفت، قيمت طلا در بازارهاي جهاني به ركوردي بي سابقه دست يافت و نرخ برابري دلار در برابر يورو نيز به پايين‌ترين سطح خود در سال هاي اخير رسيد. به دنبال تهديدهاي چند روز پيش جرج بوش مبني بر آغاز جنگ جهاني سوم و نيز اعلام تحريم عليه سپاه پاسداران و 3 بانك ايراني از سوي آمريكا، سير صعودي رو به نزول بهاي نفت دوباره اوج گرفت و علاوه بر آن قيمت طلا در بازارهاي جهاني به ركوردي بي سابقه دست يافت و نرخ برابري دلار در برابر يورو نيز به پايين‌ترين سطح خود در سال‌هاي اخير رسيد. قيمت نفت در بازار نيويورك براي اولين بار در تاريخ به رقم 92 دلار رسيد كه تشديد تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران و هشدار تركيه مبني بر حمله به مواضع كردها در شمال عراق از عمده ترين دلايل افزايش بي سابقه قيمت نفت بوده است. در ساعت 1:46 بعدازظهر جمعه، قيمت نفت خام به 92.22دلار رسيد و به ركود قبلي كه 101.70دلار كه در آپريل 1980 يك سال پس از انقلاب اسلامي و شروع جنگ ايران و عراق بود نزديك شد. تقاضاي زياد براي نفت خام و ارزش پايين دلار علاوه بر اثرات ژئوپليتيكي منطقه موجب افزايش اين قيمتها شده است.

ايران: مصرف كنندگان نفت، در مورد اختلال توليد و خريد نفت از ايران چهارمين صادركننده بزرگ دنيا كه با غرب در مورد پرونده هسته‌اي درگيري دارد ابراز نگراني مي‌كنند. دو روز پيش آمريكا شديدترين تحريم‌هاي خود عليه جمهوري اسلامي ايران را پس از انقلاب اسلامي را اعلام داشت كه بنابر آن سپاه ايران تروريست و 3 بانك ايران از معامله منع شدند. روزنامه واشنگتن پست در اين رابطه مي نويسد: به گفته بسياري از كارشناسان اقتصادي حمله آمريكا به ايران پيامدهاي سهمگيني روي بازار نفت دارد و از اين رو پيش بيني مي شود كه اين تأثير بر بازار نفت باعث شود به رغم افزايش تحريم‌هاي آمريكا بر ضد ايران احتمال اقدام نظامي بر ضد اين كشور ضعيف باشد.

عراق: به نوشته وال استريت ژورنال؛ در عين اينكه عراق در تلاش است تا سكوهاي نفتي خود را پس از سالها جنگ، تحريم و بي ثباتي احيا كند؛ صادرات نفت خام از كركوك در شمال عراق پس از اشغال عراق با خرابكاري‌هاي متعدد از جمله انفجار خط لوله نيز بر اين امر صحه گذاشته است. همچنين تهديد تركيه به حمله به شمال عراق براي مقابله با شورشي‌هاي كرد و توقف مذاكرت با عراقيها يكي از ديگر دلايل افزايش قيمت نفت بوده است.

ضعف دلار: وال استريت ژورنال در ادامه مي آورد: كاهش ارزش دلار نسبت به ديگر ارزهاي اصلي موجب شده است تا خريداران باتوجه به اينكه دلار براي آنها ارزانتر تمام مي شود در بازارها خريد را به دلار انجام داده‌اند.

عملكرد بانك مركزي آمريكا: رويترز مي آورد؛ پس از اينكه بانك مركزي آمريكا نرخ سود بانك‌هاي آمريكا را در اواسط آگوست كاهش داد و بانك مركزي ميلياردها دلار را براي كنترل بحران اعتبار وارد بازارهاي اقتصادي كرد موجب افزايش 30 درصدي قيمت نفت و 20 درصدي طلا شده است.

محدوديت توليد اوپك: سازمان كشورهاي صادركننده نفت تشكيل دهنده درصد اعظم منابع نفتي دنيا، از اواخر سال 2006 براي كاهش قيمتها شروع به كاهش توليد خود كرد. بشكه‌هاي كمتر اوپك در بازار كمك كرد تا مسابقه امسال قيمتها نيز اوج بگيرد و بنابراين در نشست ماه پيش اوپك تصميم گرفته شد كه از اول نوامبر تعداد بشكه هاي توليدي هر روز به 500 هزار بشكه برسد.

نيجريه: نيجريه كه هشتمين صادركننده نفت دنيا و از اعضاي مهم اوپك است شاهد بود كه گروهي از افراد مسلح ناشناس به يك سكوي نفتي برون ساحلي متعلق به شركت ايتاليايي اجيپ در جنوب نيجريه حمله كردند.

سياست روز

روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «برنامه پنجم توسعه و چالش‌هاي فرهنگي» به قلم علي يوسف‌پور آورده است: چندي پيش رياست محترم جمهوري عده‌اي را مامور تدوين برنامه پيشنهادي توسعه پنجم نمود. اين برنامه بعد از تدوين توسط دولت مي‌بايستي براي تصويب نهايي در سال 1387 به مجلس تقديم گردد.

اگرچه در برنامه‌هاي اول و دوم به مسائل فرهنگي توجه شده است اما با توجه به توضيحات ذيل شايسته است هم مجلس و هم دولت توجه ويژه و شايسته‌تري به مسائل فرهنگي كشور بنمايند. در سه دهه اخير كه از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌گذرد نظام جمهوري اسلامي اقدامات گسترده‌اي در جهت تحت پوشش قراردادن كليه افراد واجد شرايط براي تحصيل در سراسر كشور انجام داده است. مبارزه با بي‌سوادي به خوبي انجام پذيرفته است، افزايش تعداد دانشجويان و گسترش مراكز آموزش عالي در سراسر كشور در خور توجه مي‌باشد.

2 - ملت ايران در طول تاريخ نشان داده است كه يك ملت تمدن‌ساز و فرهنگي است. دانشمندان ايران در تمدن‌سازي دوره اسلامي نقش اول را ايفا نموده‌اند ميراث ادبي و علمي كشور ما جزو آثار ممتاز در جهان مي‌باشد. شاعران، فلاسفه، فقها و پزشكان و رياضي‌دانان ايراني منشاء خدمات بزرگي به تمدن جهان گرديده است.

3 - با توجه به مطالب فوق سوال اينجاست آيا توجه به مسائل فرهنگي در خور جايگاه ملت ما با توجه به سوابق و مسائل جهان امروز مي‌باشد يا خير. در سال‌هاي اخير ده‌ها هزار ميليارد تومان دولت در بحث يارانه بنزين، سوخت هواپيما، آرد و نان، مسائل كشاورزي پرداخت كرده است كه هنوز هم ادامه دارد.

در مقابل دولت براي بخش فرهنگ به چه ميزان و چه درصدي از يارانه‌هاي فوق را پرداخت كرده است. آنچه كه آشكار و واضح است اين است كه دولت در بخش كتاب و مطبوعات در طول بيست ساله گذشته رقمي حدود بيست ميليون دلار هزينه كرده است و اگر يارانه ساير بخش‌هاي فرهنگي را در نظر بگيريم سرجمع به يك درصد كل يارانه‌ها نمي‌رسد كه آثار اين كم توجهي را مي‌توان در خروجي‌هاي فرهنگي مشاهده كرد. آموزگاران ما از يك رفاه نسبي برخوردار نيستند و معمولا به دنبال شغل دوم مي‌گردند نظام آموزش و پرورش تنها به انتقال داده‌ها بسنده مي‌كند و نمي‌تواند دانش‌آموزاني را تربيت كند كه در جامعه كارايي لازم را داشته باشند نوعا فارغ‌التحصيلان مدارس ما نه جستجوگر هستند نه كارآفرين نه داراي نظم رفتاري و وجدان كاري. در صحنه آموزشي عالي نيز فارغ‌التحصيلان ما نمي‌توانند بطور گسترده در جامعه موثر باشند اگر چه عده‌اي از نخبگان در سطوح علمي و مديريتي موثر هستند كه آن هم بيشتر به توانايي‌هاي شخصي آنان برمي‌گردد تا نظام آموزشي ما.

4 - براي رسيدن به يك وضعيت مطلوب فرهنگي كه باعث تحولات عميقي در بخش‌هاي اجتماعي - اقتصادي و صنعتي و بين‌المللي ما خواهد شد لازم است كه در ديدگاه دولت و مجلس نسبت به بخش فرهنگي يك دگرگوني اساسي ايجاد شود و با توجه بيشتر نسبت به بخش فرهنگي بتوانيم روند تمدن‌سازي خويش را با سرعت بيشتري ادامه دهيم و در چشم‌انداز بيست ساله قدرت فرهنگي برتر در جهان شويم. پيشنهاد مي‌گردد در بخش آموزش و پرورش به گونه‌اي عمل گردد كه با استعداد‌ترين و باهوش‌ترين افراد ما جذب آموزش و پرورش گردند و اين مهم زماني عملي مي‌گردد كه حقوق و مزايا و ساير امتيازات در بخش آموزش و پرورش به بالاترين نقطه برسد.

با استفاده از رسانه‌هاي جمعي و نظام آموزشي فرهنگ كتابخواني در ميان نوجوانان و جوانان گسترش يافته و نهادينه گردد.نهايت اينكه جا دارد مجلس و دولت تا 50 درصد يارانه ها را صرف بخش هاي فرهنگي كشور نمايند.

 

ارسال به دوستان
وبگردی