۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۷۹۴۶۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۸ - ۲۳-۰۳-۱۳۹۲
کد ۲۷۹۴۶۸
انتشار: ۱۳:۵۸ - ۲۳-۰۳-۱۳۹۲

با آنان که هنوز تصمیم نگرفته اند

این تصور که همه غایبان را می توان معترض و مخالف تلقی کرد باطل است. چرا که در هر انتخابات، کم نیستند کسانی که مایل به انجام عمل سیاسی نیستند و در دموکراتیک ترین حالت نیز مشارکت نخواهند کرد بنابراین چگونه می توان غایبان را عینا و طابق النعل بالنعل ،همان معترضان دانست؟
عصر ایران ؛ مهرداد خدیر - کمتر از 24 ساعت دیگر انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزار می شود . هنوز اما شماری از هم میهنان به تصمیم نهایی و قطعی نرسیده اند.

روی سخن این گفتار البته با کسانی نیست که بر سر انتخاب گزینه مورد نظر تردید دارند چرا که در نهایت بر تردید خود فائق خواهند آمد. مخاطب این نوشته اما هم میهنانی اند که بر سر رفتن یا نرفتن تردید دارند و البته انگیزه ها و دلایلی را اقامه می کنند:

1- برخی می پندارند با غیبت خود یک عمل سیاسی انجام داده اند و نه تنها اتهام انفعال را رد می کنند بلکه بر این باورند که در حال کنش هستند. اینان عمل خود را منتج به مشروعیت زدایی سیاسی ارزیابی می کنند. حال آن که در هیچ ساختار سیاسی مشارکت 100 درصدی تحقق نمی یابد تا کاهش آن را به منزله تقلیل مشروعیت بدانیم.

مشارکت صد در صدی تنها در حکومت های توتالیتر رخ می دهد و مشهورترین مثال انتخابات ریاست جمهوری صدام حسین در اواخر حکومت اوست .
ضمن این که در جمهوری اسلامی ایران مشارکت حداقلی همواره حاصل آمده و اگر چه در ادوار مختلف در نوسان بوده و گاه تا 85 درصد نیز ارتقا یافته اما هرگز به زیر 40 درصد (به صورت میانگین  در کل کشور) سقوط نکرده است. به این دوستان باید یادآور شد نرخ مشارکت در ایالات متحده نیز بین 50 تا 60 درصد است. بنابر این مشارکت 50 یا 60 درصدی مشروعیت زدا نیست.

این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که همزمانی انتخابات شوراها با ریاست جمهوری انگیزه مشارکت در  بسیاری  نقاط را پیشاپیش فراهم ساخته و غالب مشارکت کنندگان در انتخابات شوراها رای خود را به صندوق انتخابات ریاست جمهوری نیز خواهند انداخت و همین عامل نیز بر نرخ مشارکت تاثیر می گذارد.  این نویسنده  البته اساسا با پروژه مشروعیت زدایی مخالف است. چه، به میزانی که مشروعیت می دهیم می توانیم مطالبات خود را نیز مطرح کنیم.

2- انتخابات جمعه یک ویژگی منحصر به فرد دارد که شاید دیگر هرگز تکرار نشود. جمهوری اسلامی امکان قضاوت افکار عمومی درباره دو نوع رویکرد به پرونده هسته ای را فراهم ساخته است و دو گرایش در نوع مواجهه با این پرونده دو کاندیدا دارند و یک نامزد دیگر نیز متمایل به مقامی با پیشینه مسوولیت مذاکرات هسته ای است. بنابراین رای به هریک از آن دو نفر و با نگاهی وسیع تر یکی از آن سه نفر پایگاه اجتماعی هر رویکرد را مشخص می کند.باورداران به یک گرایش -در حال حاضر مسلط- در ابراز رای و انتخاب خود ذره ای تردید ندارند و بی گمان در ساعات اولیه جمعه پای صندوق ها حاضر می شوند.آیا طیف مقابل نمی خواهد وزن خود را به نمایش بگذارد؟ اجتناب از رای دادن وزن کفه ای را که نمی پسندید سنگین جلوه نخواهد داد؟

3- این تصور که همه غایبان را می توان معترض و مخالف تلقی کرد باطل است. چرا که در هر انتخابات، کم نیستند کسانی که مایل به انجام عمل سیاسی نیستند و در دموکراتیک ترین حالت نیز مشارکت نخواهند کرد بنابراین چگونه می توان غایبان را  عینا و طابق النعل بالنعل ،همان معترضان دانست؟

میزان آرای کاندیدایی را که تنها با مناظره ها معرفی شده و هیچ تبلیغ و حمایت دیگری نداشته می توان به تاثیر رسانه نسبت داد یا آرای نامزد دیگر را ناشی از نگاه جامعه به عملکرد اجتماعی او دانست اما با کدام سنجه می توان دریافت که 20 یا 30 درصد غایب دقیقا چرا حاضر به شرکت نشده اند؟ از بی عملی یا بی علاقگی یا از سر اعتراض؟

4- از استدلالات دیگر این است که امکان انتخاب محدود است. واقعیت اما این است که چند گرایش متفاوت سیاسی در صحنه حاضرند و چنانچه به بیرون از ساختار نظر نداشته باشیم امکان انتخاب - دستکم از بین گزینه های موجود-  وجود دارد. به فرض پذیرش محدودیت در انتخاب نیز می توان پرسید آیا محدودیت در انتخاب نوع اتومبیل در ایران، شما را از خرید خودرو منصرف می سازد؟ آیا به خاطر محدودیت در انتخاب نوع هواپیمای مورد نظر در ایران شما از سفر هوایی انصراف می دهید یا بین توپولوف و بویینگ دست به انتخاب می زنید؟ قصد مقایسه و شبیه سازی در میان نیست اما آیا در این کشور همه عرصه ها و ساحت های دیگر اجتماعی امکان انتخاب در حد اعلا وجود دارد و تنها در این میدان انتخاب ها محدود است؟ 

5- بارها گفته ایم و نوشته ایم که اگر هم ما با سیاست کار نداشته باشیم سیاست با ما کار دارد. سیاست در همه شئون زندگی ما دخالت دارد و این تصور که بیرون از این فضا می توانیم زندگی کنیم خام دستانه است. حتی سرنوشت دو باشگاه پرهوادار فوتبال به انتخابات گره خورده است. با تغییر دولت، اعضای هیات مدیره و مدیر عامل و کادر فنی دو تیم تغییر می کنند. سیاست نه تنها در مناسبات قدرت که در ورزش و هنر و اقتصاد دخالت دارد و بر این اساس حتی هوادار غیر سیاسی این یا آن باشگاه یا بازیگر سینما که از پی گیری حقوق صنفی خود محروم شده نیز نمی تواند به انتخابات بی اعتنا باشد.

دست آخر این که ممکن است تردیدهایی درباره نحوه اعلام نتیجه را به عنوان نداشتن انگیزه مطرح یا ادعا کنند گزینه ای غیر از نامزد آنها مد نظر است اما آیا چنین ادعا یا اتهامی را با حضور می توانند پی گیری کنند یا بدون حضور ؟

اگر از هیچ یک از موارد پیش گفته قانع نشده اید دو نکته دیگر و تمام :

اول این که رای دادن عملی شاق و پرمرارت نیست که به خاطر انجام آن مدام در ذهن مان چرتکه بیندازیم. برخی از ما زمانی در صف ایستادن و نامی را بر روی برگه نوشتن و به صندوق انداختن بیش از اندازه منت گذارنده تصور یا تصویر می کنیم. حال آن که می توانیم این کار را در ردیف دیگر کارهای زندگی که هر روز انجام می دهیم و همه آنها  نیز به نتیجه مورد نظر ما نمی انجامد قلمداد کنیم. سخت نگیریم. کار آسانی است!

دوم این که می خواهیم زندگی کنیم و آدمی به امید زنده است.

ارسال به دوستان
وبگردی