۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۸۴۷۳۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۸ - ۱۹-۰۴-۱۳۹۲
کد ۲۸۴۷۳۹
انتشار: ۱۱:۵۸ - ۱۹-۰۴-۱۳۹۲

سیاستمدار کیست؟

دکتر محمود سریع‌القلم
دکتر محمود سریع‌القلم مطلبی را که از هشت سال پیش علاقه‌مند به نوشتن آن بوده است به رشته تحریر در آورده است تا به این سئوال پاسخ دهد که چه کسی را می‌توان سیاستمدار نامید؟ سیاستمدار شدن به چه دانشی نیاز دارد و راه کسب این دانش کدام است؟ یک سیاستمدار چه کسانی را در اطراف خود جمع می‌کند، چه خلقیاتی دارد و راه تربیت چنین سیاستمداری چیست؟

متن نوشته ایشان به قرار زیر است:
 
هشت سال است كه علاقه‌مند بودم در ارتباط با اين موضوع، دانسته‌ها و مشاهدات خود را بر روي كاغذ بياورم. خرسندم كه امروز، فضاي بهتر فكري اين فرصت را فراهم كرد. حدود دو قرن است كه سياستمداري، تخصص محسوب مي‌شود. از زماني كه در غرب اروپا و شمال آمريكا، حزب شكل گرفت و توليد ثروت به ثبات سياسي و عقلانيت احتياج پيدا كرد، سياستمدار شدن نيز تخصصي شد.
 
چون در ايران هنوز حزب شكل نگرفته و عرصه سياست عمدتا بر حس و مزاج و تمايلات فردي استوار است، آنچه سياسي است بيشتر حالت تصادفي دارد، واقعه و شانس است، به تلفن‌ها و روابط وابسته است و با دوستي‌هاي قديمي شكل مي‌گيرد. قاعده و قانون و متن و آيين‌نامه يا نيست يا جنبه تزئيني دارد. چون خواسته‌ها و منافع آدميان ملاك است و به معناي علمي كلمه، سيستمي در كار نيست، فضا پيوسته مبهم و بي‌ثبات است.
 
بنابراين، موضوع بسيار ساده و شفاف است. مادامي‌كه صحنه‌گردان سياست نزد احزاب نيست، ميدان سياست پر از آشوب و هرج و مرج بوده و حالت سينوسي خواهد داشت. از اين‌رو، سياستمداري در درون نظام حزبي ارزش حقيقي پيدا مي‌كند. اما سياستمدار چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشد؟ در زير، اين ويژگي‌ها از منظر يك دانش‌پژوه علم سياست، به ترتيب اولويت تبيين مي‌شود:
 
1. دانش: مهم‌ترين ويژگي يك سياستمدار حرفه‌اي، دانش او از وضعيت كشورش و همچنين از محيط بين‌المللي است. منظور از دانش، مواد خام نيست. مواد خام بايد تجزيه و تحليل شود و با استنباط حرفه‌اي و عقلي و منطقي همراه باشد. اين استنباط به راحتي به دست نمي‌آيد و با مطالعه روزنامه‌ها، بولتن‌ها و شبكه‌هاي خبري قابل حصول نيست.
 
يكي از دلايلي كه در كشور ما، اشتباه و سعي و خطا فراوان است به موجب درس خواندن تكه‌تكه و بدون دقت و تمركز افراد، بعد از سال‌ها كار اجرايي است. تعداد كساني كه اول درست درس خوانده و سپس كار اجرايي را پذيرفته‌اند بسيار محدود است. فهم چندبعدي و عميق مسائل يك كشور و محيط بين‌المللي كار سهلي نيست.
 
بهترين رشته‌ها براي تحقق چنين هدفي، رشته‌هاي علوم انساني هستند به ويژه اقتصاد، حقوق و مديريت. طي دو دهه اخير، 250 دانشكده اقتصاد و مديريت در چين تأسيس شده تا نيروي انساني لازم براي دستگاه هيات حاكمه چين با همكاري دانشگاه‌هاي برتر جهان تربيت كند. كساني كه اين رشته‌ها را مي‌خوانند و استاد مي‌بينند و متون مي‌خوانند، رقم و آمار مي‌فهمند و به‌طور طبيعي از تخيل، خرافات و وارونه جلوه دادن واقعيت‌ها فاصله مي‌گيرند. كسي كه اقتصاددان است تفاوت كهكشاني ميان نيم درصد رشد اقتصادي با هشت درصد را مي‌فهمد. كسي كه حقوق خوانده، از واژه‌ها و مفاهيم و عبارات و حتي حروف اضافه با دقت استفاده مي‌كند و «مسووليت» سخن خود را بيشتر مي‌پذيرد.
 
با اطمينان مي‌توان گفت كه در كشورهاي قابل اعتناي جهان، هشتاد درصد سياست مداران يا اقتصاد خوانده‌اند يا حقوق. اين دو تخصص باعث مي‌شود تا فرد در شناخت محيط داخلي و بين‌المللي كشورش، با واقعيت‌ها،‌مسائل را ارزيابي كند و از خيالبافي، جزميت و حتي خودخواهي فاصله گيرد. در تحقيقي كه در دانشگاه كمبريج صورت گرفته 92درصد بنيادگرايان در خاورميانه يا مهندس و علوم پايه خوانده‌اند يا پزشكي. دليل تناسب ميان اين رشته‌ها و جزميت، ذهن دوتايي (Binary) و يا سياه و سفيد است. انسان‌هاي عميق كه با مطالعه حداقل 5000 كتاب به مرحله استنباط مي‌رسند، داراي مدارهاي خاكستري در ذهن و تجزيه و تحليل هستند. سخن گفتن دقيق عمدتا هنر و توانايي حقوق‌دانان است و بي‌دليل نيست كه در تاريخ آمريكا نزديك به نود درصد سياستمداران، حقوق‌دان هستند. فهميدن متن در مورد مسائل داخلي يك كشور و تحولات بيروني خود يك تخصص است و نمي‌توان در اين عرصه خودآموزي كرد.
 
2.‌ ابزار تصميم‌گيري: تصميم بر اساس واقعيت ضمن در نظر گرفتن افق‌ها و آرمان‌ها مهم‌ترين مهارت يك سياستمدار است. او براي اتخاذ تصميم‌هاي عقلايي هم خود بايد ظرفيت‌هاي تحليلي و منطقي از واقعيت و امكانات داشته باشد و هم گروهي كه دايره نخبگان فكري و نخبگان ابزاري او را تشكيل مي‌دهند از چنين قوه‌هايي برخوردار باشند.
 
در كشورهاي قابل اعتناي جهان، كساني كه اطراف يك سياستمدار كليدي قرار مي‌گيرند به مراتب از خود او تواناترند كما اينكه كيسينجر از نيكسون، چوئن لاي از مائو، جك استرا از توني‌بلر، تيمور تاش از رضا شاه، گنشر از هلموت كل و داوداوغلو از اردوغان به مراتب تواناتر بودند و هستند. يكي از روش‌هاي شناخت يك سياستمدار و سنجش ظرفيت‌هاي او، دقت در اطرافيان اوست. هيلاري كلينتون، احترام در داخل آمريكا و تقدير جهانيان را به عنوان وزيرخارجه كسب نمود.
 
حضرت امير در فرمان مالك اشتر توصيه مي‌كنند: كساني را به كار بگمار كه آنها در نزد مردم به بهترين‌ها شناخته مي‌شوند. سياستمدار كسي است كه مي‌خواهد مسائل را حل كند و مشكلات را تخفيف بخشد و نگراني‌ها را بكاهد نه آنكه با جهل و بي‌دانشي و حُبّ نفس خود،‌ مشكلات را به صورت تصاعدي گسترش دهد. سياستمدار فردي ايدئولوژيك و يا جزمي نيست كه به ذهنيت‌هاي بسته، غيرواقعي و غيرقابل دستيابي، محصور بماند. سياستمدار هم قدرت را درك مي‌كند و هم محدوديت‌هاي آن را.
 
او به پيامد سخنان و تصميم‌هاي خود واقف است. به عنوان مثال،‌ سياستمدار دانش‌محور كه به يك گروه مشورتي مجرب وابسته است سعي مي‌كند پرونده هسته‌اي ايران در وين و در آژانس بين‌المللي هسته‌اي باقي بماند تا آنكه به شوراي امنيت سازمان ملل در نيويورك برود زيرا اين سياستمدار سرنوشت پرونده‌هاي ارجاعي به شوراي امنيت را در تاريخ مطالعه كرده است و تعهد كاري و وطن‌دوستي مشاوران او مقدم بر جهل و چاپلوسي آنهاست تا افق را ببينند و مانع از تصميم‌گيري‌هاي نادرست شوند.
 
سياستمدار حرفه‌اي در عصر جهاني شدن به چند زبان تسلط دارد نه آنكه آشنايي كلي داشته باشد و يا مانند بعضي به اصطلاح مديران در حدّ (Yes) و (No) باشند.
 
سياستمدار مديريت گزينشي ندارد بلكه مشكلات به صورت هرمي در ذهن او و زيرمجموعه او شكل گرفته‌اند و تقدم و تأخر دارند. سياستمدار اولويت‌بندي دارد و از مسائل يك كشور و حتي نظام بين‌الملل، فهم شبكه‌اي دارد. او تمركز دارد و دچار ذهن پريشاني و رفتار پريشاني نيست. سياستمدار حرفه‌اي هر روز در رسانه‌ها نيست چون نيازي به خودنمايي ندارد بلكه به ضرورت ظاهر مي‌شود و اثر مي‌گذارد. تصميم‌گيري يك سياستمدار حرفه‌اي براي رضايت فرد و گروهي نيست بلكه براي كل كشور و سعادت و آينده آن است. عقلانيت سياستمدار حرفه‌اي آنجا بروز مي‌كند كه چهل سال پس از تصميم‌گيري، پيامدهاي مثبت آن نمايان شود.
 
3.‌ خلقيات: خوبي نظام حزبي اين است كه دو يا سه دهه طول مي‌كشد تا عامه مردم و نخبگان، افكار و خلقيات فردي و سياسي او را بشناسند و بتوانند در مورد او، قضاوت‌هاي دقيقي انجام دهند. اين وضعيت را مقايسه كنيد با شرايطي كه فقط 23 روز فرصت براي قضاوت كردن وجود دارد. بعد هم طيف وسيعي از افراد، پشيمان مي‌شوند. چون ايراني ظاهر مودب دارد، لايه‌هاي پنهاني او ديرتر شناخته مي‌شود. بگذريم از اينكه شناخت ايراني (در مقام مقايسه با تركيه‌اي يا ژاپني) اگر نگوييم محال بلكه بسيار دشوار است.
 
سياستمدار حرفه‌اي كسي است كه از غرايز (كينه، عقده، حسد، طمع و امثالهم) عبور كرده است: او كسي است كه غذاي خوب خورده، در حد متعارف زندگي كرده است، ‌مهرباني و احترام را تجربه كرده است، سفر رفته و حتي از هوس نيويورك رفتن هم عبور كرده است. ريچارد نيكسون معتقد بود سياستمدار حرفه‌اي از هر ده دعوت، شايد يك دعوت را قبول كند.
 
مهم‌ترين خصلت خُلقي سياستمدار اين است كه با رقيب و مخالف خود، انساني و در فرهنگ ما با اخلاق اسلامي رفتار كند. در گذشته ايراني‌ها مودب‌ترين ملت‌ها بودند اما در معرض كارگزاراني قرار گرفتند كه سخيف‌ترين رفتارها و واژه‌ها را استفاده كردند. شخصيت سياستمدار بايد هم‌وزن افكار او باشد و هر دو كفه با هم رشد كرده باشند. او بايد در حدي خودسازي كرده باشد كه عصبانيت خود را مديريت كند و واكنش‌هاي خود را سال‌ها به تأخير اندازد.
 
همچنين، نه به صورت رسمي و تصنعي بلكه به صورت واقعي به شخصيت و افكار انسان‌ها احترام بگذارد. متعادل بودن، هم يك بعد آموزشي و فكري دارد و هم يك ركن تربيتي و شخصيتي. اين تعادل با سهولت به دست نمي‌آيد. اعتدال‌گرايي به مثابه يك چارچوب فلسفي در سايه يك نظام اجتماعي و تربيتي متعادل تحقق پيدا مي‌كند. طبيعي است كه نبايد اينگونه افق‌ها را سهل انگاريم.
 
يكي از روش‌هاي شناخت يك سياستمدار حرفه‌اي و معقول، درجه توجه او به جزئيات است: آيا اين شهامت را دارد كه به خاطر پنج ثانيه تأخير از عده‌اي عذرخواهي كند؟ آيا رنگ جوراب او با رنگ لباسش سنخيت دارد؟ آيا در كنار فكر، ‌تجزيه و تحليل، عقلانيت در تصميم‌گيري و مديريت، آداب راه رفتن، غذا خوردن و معاشرت را مي‌داند؟ اينگونه جزئيات را مي‌توان تا صدها مورد شمرد.
 
تربيت رفتاري و فكري در خانواده، مدرسه، دانشگاه و محيط اجتماعي در رشد شخصيت سياستمدار تعيين‌كننده‌اند. مانع و ترمز اصلي در مقابل سوءاستفاده‌ها، دزدي‌ها، اختلاس‌ها و حرام‌خوري‌ها قبل از آنكه فكر و قانون باشد، شخصيت و اصالت فرد و سياستمدار است كه پس از سال‌‌ها بلكه دهه‌ها عملكرد در عرصه سياست قابل شناخت است.
 
4. نكته آخر: سياستمداري و عرصه سياست گذرگاه عمومي نيست كه هر كسي در آن ورود و خروج داشته باشد. بعد از هزاران سال تاريخ ايران و توليد حجم قابل توجهي از متون به موازات تجربيات گسترده، اكنون لازم است براي تضمين ظهور سياستمداران حرفه‌اي از يك طرف، نظام حزبي را جدي بگيريم و از طرف ديگر، ارتباط جامعه با سياست، از حسي و كوتاه‌مدت به عقلايي و درازمدت تقويت شود. به خاطر داشته باشيم كه تجربه دو قرن اخير بشر نشان مي‌دهد كه هميشه مسائل و مشكلات در ساختارها حل مي‌شوند.
 
منبع:آسمان
ارسال به دوستان
وبگردی