۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۱۹۸
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۲ - ۱۰-۰۹-۱۳۸۶
کد ۳۰۱۹۸
انتشار: ۱۹:۴۲ - ۱۰-۰۹-۱۳۸۶

آقای امین زاده! شما به همان "بیزینس" خود در افغانستان مشغول باشید

راستی، آقای امین زاده چقدر از دولت نهم امتیاز گرفته است که با چنین نقدهای وهن آمیزی( مثل آنکه می گوید بین 16 سانتریفیوژ با 1600 سانتریفیوژ فرقی نیست!) وجهه منتقدان دولت را خدشه دار سازد؟

 سعید پورسینا – در این نوشتار، قصدی برای دفاع از دستگاه دیپلماسی کشور در مقابل اتهاماتی که معاون وزیر خارجه سابق ایران به آن وارد کرده است، نداریم. چه آنکه وزارت خارجه سخنگو و روابط عمومی و سایت و ... دارد که می تواند از خود و عملکرد خود دفاع کند.

 آنچه نویسنده این سطور را بر آن داشت که چند کلمه ای راجع به اظهارات آقای امین زاده، معاون وزارت خارجه کشور در زمان آقای خرازی بنگارد، نگرانی عمیقی است که از نهادینه شدن انصاف گریزی در جامعه سیاسی کشور دارد.

 بی هیچ تردیدی هم سیاست خارجی کنونی ایران قابل نقد است (همانطور که سیاست خارجی دولت گذشته قابل نقد بود) وهم هر کس این حق را دارد که نقدهای خود را بر آن وارد کند. ولی نکته اینجاست که نقدی که معاون وزیر خارجه انجام می دهد، از نقدی باشد که یک شخص معمولی که مثلا در میدان راه آهن تهران آب میوه می فروشد، باید متفاوت باشد.

 یک شخص عادی که هرگز دستی در دیپلماسی نداشته، می تواند "کلی گویی" گوید و مثلاً در نقد سیاست خارجی کنونی بگوید که این دیپلماسی نیازی به وزارت خارجه ندارد و برای اداره آن به یک تریبون و چند نویسنده هیجانی نیاز است و سپس ادعا کند که دستگاه دیپلماسی ایران هیچ کاری (و هیچ کاری) انجام نمی دهد.

 ولی از یک دیپلمات که خو د سرد و گرم چشیده عرصه دیپلماسی است، انتظار نمی رود با چنین ادبیات عوامانه ای سخن بگوید چه آنکه اگر یک فرد معمولی چنین بگوید، خواهند گفت که او نسبت به ظرائف و سختی های دیپلماسی بی اطلاع است و به عنوان مثال نمی داند ترتیب دادن یک سفر ساده سیاسی تا چه اندازه توانفرسا و زمان گیر است. ولی اگر معاون وزیر سابق چنین رویکردی را پیشه کند، عذری به نام بی اطلاعی از او پذیرفته نیست و تنها می توان او را "بی انصاف" نامید.

 بی انصافی، متاسفانه ویروسی است که پیکر جامعه سیاسی امروز ایران را به شدت می آزارد.

 وقتی برخی حامیان دولت، زحمات پیشینیان را نادیده می انگارند، این "ندیدن" به همان اندازه زشت و نارواست که دولتمردان گذشته، تلاش های کنونی را "نبینند".

 آقای امین زاده که اخیراً در نقد دیپلماسی دولت نهم سخن می گفته، با بهره گیری از ادبیات کوچه بازاری اظهار داشته است که کار دیپلماسی کنونی با یک تریبون و چند نویسنده هیجانی راه می افتد! و سپس همانند کسی که هیچ خبری از دیپلماسی ندارد، مدعی شده است که دستگاه سیاست خارجی ایران در دو سال اخیر کاری نکرده است!

 راستی به نظر ایشان، صدها مذاکره و گفت و گوی دیپلماتیک بین مقامات ایرانی و خارجی طی دو سال اخیر، جذب میلیاردها دلار سرمایه گذاری خارجی و انجام تفاهمات مهم با آزانس اتمی و...  "کار" نبوده است!

 آیا سیاست خارجی ایران در قبال پرونده هسته ای موفق تر عمل کرد یا سیاست خارجی دوران آقای خرازی؟

 شاید گفته شود که در آن دوره، هیچ قطعنامه ای علیه ایران صادر نشد و این را دلیلی بر موفقیت خود بدانند ولی آیا فراموش کرده اند که در آن زمان، قطعنامه صادر نشد چون برنامه هسته ای ایران در حالت سکون و انجماد بود و غربی ها اساساً نیازی به قطعنامه نداشتند!

 آیا قطاری که حرکت نکرده، هرگز با سنگ باران "بچه های بی ادب" مواجه می شود؟

 آیا در دوران گذشته که حتی یک سانتریفیوژ آزمایشگاهی در حد دانشگاهی هم حق کارکردن در ایران نداشت، نیازی به صدور قطعنامه علیه ایران بود که عدم صدور آن به حساب دیپلماسی فعال گذاشته می شود؟

 وانگهی، مگر در همین دیپلماسی دو سال اخیر نبود که ایران با آژانس بیشترین همکاری ها را کرد و البرادعی را واداشت که به مبرا بودن ایران از بسیاری از اتهمامات ناروای هسته ای اذعان کند و در همان حال غنی سازی را از سرگرفت و ادامه داد؟

 آیا جز این است که سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران با مانورهای دیپلماتیک جهان پسندش، زمینه را برای بهره گیری وزارت خارجه اش از فرصت های ایجاد شده، پدید می آورد ولی وزارت خارجه او(که آقای امین زاده معاونش بود) هرگز نمی توانست توپ هایی که خاتمی برایش سانتر می کند ، داخل دروازه بفرستند؟

 آیا دیپلماسی اصلاح طلبان تا به این اندازه دچار اشتباه استراتژیک نبود که در ماه های منتهی به حمله آمریکا به طالبان، پیشنهاد به رسمیت شناختن حکومت طالبان و برقرای روابط دیپلماتیک با آنها را می دادند؟

 آقای امین زاده همچنین به دیپلمات های ایران خرده می گیرد که چرا گذاشتند آقای احمدی نژاد به دانشگاه کلمبیا برود تا رئیس آن دانشگاه علیه وی حرف بزند؟!

 به راستی اگر رئیس جمهور دعوت به سخنرانی در کلمبیا را نمی پذیرفت، آیا دستگاه های رسانه ای غرب و به ویژه آمریکا این اتهام را در بوق و کرنا نمی کردند که چون ایرانی ها حرفی برای گفتن و پاسخی برای پرسش های یک محفل دانشگاهی ندارند، دعوت یک مرکز دانشگاهی را رد کرده اند؟

 آیا به نظر آقای امین زاده ، بهتر بود که ما سکوت کنیم و مورد  اتهام واقع شویم یا آنکه حرفهایمان را نیز به گوش مخاطبان برسانیم ولو آنکه خط اتهام همچنان فعال باشد!

 آیا اگر آقای احمدی نژاد از کلمبیا طفره می رفت، همین آقای امین زاده نمی گفت که اگر آقای خاتمی بود می رفت ولی رئیس جمهور کنونی،با فرارش، آبرویمان را برد؟!

 وزارت خارجه مدعی است که مجموعه دولت در تعاملی که با دستگاه دیپلماسی کشور داشته ،توانسته است، میزان جذب سرمایه گذاری خارجی را نسبت به مدت مشابه در زمان دولت قبل به دو برابر افزایش دهد. آیا این، "کار" شایسته تحسین نیست؟

 شاید منتقدان این رقم را نپذیرند که در آن صورت، اگر کوچه بازاری باشند، به راحتی می گویند:" نه، هیچ کاری صورت نگرفته است"، ولی اگر معاون وزیر باشند به جای این "کلی گویی" که از دست هر کسی می آید، با "عدد و رقم" جواب می دهند، چیزی که در سخنان آقای امین زاده وجود نداشت و این، باعث شگفتی است زیرا معاون سابق وزارت امور خارجه، بیش از آنکه یک دیپلمات باشد یک "بیزینس من" است و از یک تاجر انتظار نمی رود در مسائل مالی عدد و رقم را نادیده انگارد؛ "بیزینس من" بودن آقای امین زاده را می توان از سفرهای اوبا هواپیماهای اختصاصی به افغانستان به خوبی دریافت هر چند که خودش او می کوشد در نظرها به عنوان یک دیپلمات دلسوز منافع ملی ( ونه درآمدهای شخصی) جاوه گری کند!

 او که اینک به برکت دوران معاوت خویش، تجارتی در افغانستان به هم زده و به دنبال لقمان نانی حلال، خطرات سفر به آن کشور را به جان می خرد، شاید با خود می گوید: اگر باز هم معاون وزیر بودم، شاید علاوه بر افغانستان، در جاهای دیگر هم کاسب بودم!

 به آقای امین زاده توصیه می کنیم به همان تجارت حلال خود در کشور دوست، برادر و همسایه مشغول باشند و نقد سیاسی را به انسان های منصف واگذارند. منصفانی که خوشبختانه هنوز جبهه اصلاحات از وجود آنها خالی نیست زیرا این نقد واره های کوچه و بازاری، بیش از آنکه به زیان دولت تمام شود، از اصلاح طلبان، چهره ای معترض در افکار عمومی پدید می آورد.

 راستی، آقای امین زاده چقدر از دولت نهم امتیاز گرفته است که با چنین نقدهای وهن آمیزی( مثل آنکه می گوید بین 16 سانتریفیوژ با 1600 سانتریفیوژ فرقی نیست!) وجهه منتقدان دولت را خدشه دار سازد؟

مولانای بزرگ که -رحمت خدا بر او باد- می گوید:

 هر که گوید جمله حق است احمقی است
هر که گوید جمله باطل ، او شقی است

ما ، خود و آقای امین زاده را به حق پنداری مطلق یا همان حماقت دعوت نمی کنیم ولی "شقاوت"  نیز صفت برازنده ای نیست .

  

ارسال به دوستان
جمیله علم‌الهدی، «بانوی اول ایران» در پاکستان! (+عکس) مقایسه نرخ رشد اقتصادی ایران در میان اقتصادهای بزرگ دنیا (+جدول) بازگشت آخرین پادشاه مصر پس از ۷۲ سال غیبت (+عکس) عروس امام خمینی درگذشت؛ معصومه حائری که بود؟ جزئیات تذکر رهبری درباره گشت ارشاد جانشین فرمانده سپاه : عملیات «وعده صادق» صهیونیست ها را مضحکه تمام جهان کرد / دشمنان از هر راهی التماس کردند تا جمهوری اسلامی اقدامی نکند، اما در این عملیات تصمیم حیدری گرفته شد سرکوب اعتراضات دانشجویی حامیان فلسطین در دانشگاه های آمریکا با گارد ایالتی  (+عکس) رییس سازمان سنجش : برخی ابزارهای جاسوسی کنکور را در بدن کار گذاشتند رییس دانشگاه شاهد : باید بورسیه دانشجویان کشورهای جبهه مقاومت را در دستور کار خود قرار دهیم/ سال گذشته ۵۰ دانشجو از کشورهای مقاومت را بورسیه کردیم عبدالله گنجی : توماج صالحی حتما اعدام نمی شود / حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟ پیام تحقیرآمیز اسیر اسرائیلی برای نتانیاهو : خجالت بکش واردات گوشت آفریقایی و تانزانیایی به ایران آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد هشدار اسحاق جهانگیری درباره مهاجرت رتبه های اول کنکور از ایران / عزا می گیرم وقتی می بینم مردم ما خود را با کشورهای منطقه مقایسه می کنند نه اروپا بزرگداشت «فرانتس کافکا» در جشنواره کارلوی واری
وبگردی