۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۳۳۴
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۸ - ۱۲-۰۹-۱۳۸۶
کد ۳۰۳۳۴
انتشار: ۱۷:۵۸ - ۱۲-۰۹-۱۳۸۶

راهنمای حکمرانی اسلامی

وبلاگ محمود احمدی نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم

نوع نگاه به حکومت و حکمرانی، عامل اصلی در تعیین نحوه تعامل با مردم است. اگر حکومت ‏را امتیاز و طعمه ای برای حکمرانان بدانیم، دوره حکمرانی تبدیل به فرصتی خواهد شد برای ‏ارضای امیال شخصی و گروهی و فخرفروشی و خوشگذرانی حاکمان.‏

اما اگر حکومت در نظر ما مسئولیتی در برابر خداوند برای اقامه عدل و تکلیفی برای احقاق ‏حقوق عامه و خدمت به خلق خدا و یاری مظلومان باشد، آنگاه آنچه اهمیت می یابد تنها مصالح ‏امت خواهد بود و حاکمان، دیگر خود را برتر از سایر مردم نخواهند دانست و برای خود شانی جز ‏خدمتگزاری قایل نخواهند شد.‏

در چنین دیدگاهی، هدف نهایی جلب رضایت پروردگار از طریق خدمت به بندگان او و ‏گسترش عدالت و معنویت است و این همان هدفی است که جز با سرسپردن به آستان حضرت ‏حق دست یافتنی نیست و برای تحقق آن بذل جان و بلکه آبرو نیز شیرین است.‏

با چنین منطقی، لبخند رضایت کودکی یتیم، که به حق خود می رسد بر رضایت سیاستمداران ‏مستکبر و سیری ناپذیر ترجیح می یابد و قدردانی پیرزنی رنجدیده که از ظلمی رهایی یافته از ‏صدها مدال رسمی و تقدیر جهانی ارزشمندتر خواهد بود.‏

نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین دیدگاه استوار است و در آن چارچوب حکومتی و ‏شرح وظایف حاکمان، از منابع و متون اسلامی که حقیقتا می توان آن را بهترین راهنما برای ‏حکمرانی خوب و خدمت صادقانه دانست، استخراج شده است. ‏

‏***‏

شب گذشته فرصتی دست داد تا در کنار خانواده، کتاب شریف نهج البلاغه را که از ‏ارزشمندترین متون دینی ماست، مرور کنم.‏

طبعاً به عنوان کسی که مدتی است سنگین ترین بار اجرایی کشور را عهده دار شده است، ‏ترجیح دادم تا از این فرصت استفاده کنم و بار دیگر نامه امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک ‏اشتر را که در آن شیوه های صحیح حکمرانی تشریح شده است همراه با همسر و فرزندانم، ‏مطالعه نمایم.‏

آنچه در این نامه ارزشمند، که نامه پنجاه و سوم از این کتاب شریف است آمده، بدون شک ‏والاترین منشور مدیریت اسلامی است.‏

در این جا فرازهایی از این متن متین را که بیشتر برایم جلب نظر می کرد می آورم و همگان ‏به خصوص همکاران عزیزم در دولت را دعوت می نمایم تا آنها نیز بار دیگر با مراجعه به کتاب ‏نهج البلاغه و مطالعه کامل فرمان حضرت به مالک اشتر، جهت انطباق هر چه بیشتر عملکرد ‏خود با دستور العملهای ایشان تلاش روزافزون داشته باشند.‏

اگرچه باید گفت که فاصله ما با آنچه امیرالمؤمنین از ما خواسته، بسیار بسیار زیاد است، اما ‏می توان و باید برای کم کردن این فاصله ها تلاش نمود.‏

 

‏(فرازهایی از نهج البلاغه:)‏

‏"ای مالک، قلبت را از رحمت، محبت و مهرورزی نسبت به مردم مالامال (پر) کن. مبادا نسبت ‏به آنان مانند حیوان درنده خو  باشی که شکار آنان را غنیمت بشماری؛ زیرا مردم دو دسته اند، ‏یا برادر دینی تو هستند یا شبیه تو در خلقت.‏

‏ لغزشهایی از آنان سر می زند، و خطاهایی بر آنان روی می آورد، و از روی عمد یا خطا دچار ‏تجاوز می گردند. مردم را از بخشش و چشم پوشیهای خود آنچنان بهره مند ساز که دوست ‏داری مثل آن را خدا برای تو عطا فرماید. زیرا اگرچه مقام تو بالاتر از آنان است، اما مقام زمامدار ‏تو بالاتر از توست، و خداوند نیز فوق زمامدار توست، و خداوند رسیدگی به امور مردم را از تو ‏خواسته، و تو را به وسیله آنان آزمایش کرده است.‏

‏***‏

و از عفوی که کرده ای هرگز نادم مشو، و به کیفری که داده ای هرگز شادمان مشو، و مادامی ‏که راهی برای گریز داشته باشی به غضب و پرخاش مشتاب.‏

‏***‏

و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خود بزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت ‏پروردگار که برتر از توست بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات می دهد، و تندروی تو را فرو می ‏نشاند، و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلی باز می گرداند.‏

‏***‏

ای مالک، میان خدا و مردم از یک طرف و خودت و خاندانت و آن کس از مردم که او را دوست ‏می داری از طرف، دیگر انصاف برقرار کن. اگر انصاف برقرار نکنی، ستم ورزیده ای و هر کس که ‏به بندگان خدا ستم روا دارد، خداست که از طرف بندگانش دشمن آن ستمکار است، و هر کس ‏که خدا با او خصومت کند، کاری از پیش نمی برد و چاره ای نخواهد داشت، و چنین شخصی در ‏حال جنگ با خدا است تا آنگاه که از ستمکاری برگردد و توبه نماید.‏

آگاه باش که هیچ چیزی بیش از رفتار ظالمانه، موجب تغییر نعمت خداوندی و تسریع در ‏انتقام او نمی شود؛ زیرا خداوند شنونده  دعای ستمدیدگان است، و در کمین ستمکاران.‏

‏***‏

باید محبوب ترین امور در نزد تو، میانه ترین در حق، فراگیرترین در عدالت ، و جامع ترین آنها ‏در جلب رضایت مردم باشد؛ زیرا غضب عموم، رضایت خواص را زیر پا خواهد گذاشت؛ و غضب ‏خواص در صورت رضایت عموم مردم، قابل چشم پوشی می شود و اهمیتی نخواهد داشت.‏

خواص در دوران صلح و آرامش، بیش از سایر افراد مردم سبب تکلف و مشقت زمامداران ‏هستند و در روزگار سختی نیز یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضی تر و در خواسته ‏هایشان مصرتر و در عطا و بخشش ها کم سپاس تر و در پذیرش عذر و دلیل، در صورت امتناع ‏زمامدار از عطا، سختگیرترند... و هیچ فرد و گروهی در حوادث بزرگ روزگار مانند خواص، کم ‏صبر و بی تحمل نیستند.‏

و در حالیکه که ستون های استوار دین و اجتماع مسلمانان و وسیله دفع دشمنان، عموم مردم ‏هستند، پس گوش تو، شنوای سخنان این مردم و تمایل تو، به سوی آنان باشد.‏

‏***‏

ای مالک، دورترین و مبغوض ترین مردم در نزد تو کسی باشد که بیشتر به دنبال عیب جویی و ‏ابراز عیوب مردم است؛ زیرا در مردم عیوبی است که شایسته ترین انسانها برای پوشاندن آنها ‏زمامدار است، پس به دنبال کشف آنچه را که از تو پوشیده است، مباش. زیرا جز این نیست که ‏تکلیف تو پاک کردن چیزیست که بر تو ظاهر گشته است. و خداوند متعال خود درباره آنچه از ‏تو مخفی است حکم خواهد کرد.‏

ای مالک، تا می توانی پرده بر روی آنچه باید پوشیده شود بینداز، تا خداوند سبحان آنچه را که ‏می خواهی از تو برای مردم پوشیده بماند، مخفی بدارد. گره هر کینه را از دلهای مردم باز کن، و ‏عامل هرگونه عداوت را از خود دور کن، و از هر امری که برای تو واضح نیست کناره بگیر، و ‏هرگز در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین خیانت پیشه است، اگر چه خود را ‏خیرخواه جلوه می دهد.‏

وهرگز با بخیل مشورت مکن که تو را از بخشش و احسان باز می دارد و وعده فقر به تو می ‏دهد، و ترسو را هم در مشورت دخالت مده؛ زیرا در انجام کارها روحیه تو را ضعیف می کند، و ‏حریص را از این کار مهم دور بدار؛ زیرا حرص را از روی دشمنی در نظر تو می آراید. همه این ‏صفات پست بخل، ترسویی و حرص غرایزی است گوناگون که ریشه همه آنها بدگمانی به ‏خداست.‏

‏***‏

بدترین وزرای تو کسی است که پیش از تو، وزارت اشرار را داشته و در گناهان، شریک آنان ‏بوده است . هرگز او را از خواص خود قرار مده؛ زیرا آنان یاران گنه کارانند، و برادران ستمکاران، ‏و تو می توانی جانشینانی بهتر از آنان پیدا کنی که قدرت فکری و نفوذی مثل آنان داشته و در ‏عین حال از وزر و وبال گناهان آنان به دور باشند، کسانی که هیچ ستمکاری را در ستم ورزی و ‏هیچ گنهکاری را در ارتکاب گناه کمک نکرده اند.‏

زحمت آنان برای تو کمتر، و یاری آنان برای تو نیکوتر است و از نظر عطوفت به تو مایلتر، و با ‏غیر از تو کم انس تر می باشند. پس این گونه انسانهای ممتاز را خاص مجالس سری و علنی ‏خود قرار بده. نزدیک ترین خواص در نزد تو حق گو ترین آنان باشد اگر چه تلخ باشد، و آن ‏شخص باید که در مواردی که خداوند برای اولیایش نمی پسندند، کمترین یاری را به تو نماید. ‏خواه خوشایند تو باشد یا ناخوشایندت.‏

‏***‏

و همواره به مردمی که اهل پرهیزگاری و صدقند بپیوند. سپس آنان را امر کن که در شأن تو ‏مبالغه نکنند و تو را به خاطر عدم ارتکاب باطل ستایش نکنند؛ زیرا ستایش زیاد خودپسندی را ‏به دنبال می آورد و انسان را به سرکشی رهنمون می سازد.‏

ای مالک، هرگز نیکوکار و بدکار نزد تو مساوی نباشد؛ زیرا چنین تسویه ای نیکوکاران را به ‏انجام کارهای نیکو بی رغبت، و مردم بدکار را به کارهای زشت، تحریک و تشویق می نماید. هر ‏کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش بده.‏

‏***‏

و هرگز سنتی نیکو را که پیشتازان این امت به آن عمل نموده، موجب انسجام امت شده، و ‏مردم جامعه بر مبنای آن به حیات صالحه نایل گشته اند مشکن، و هرگز سنتی را بنیان مگذار ‏که به چیزی از سنن گذشته ضرر برساند، که در نتیجه پاداش نصیب سنت گذاران نیکو شود، و ‏وبال سنت شکنی گریبان تو را بگیرد.‏

ای مالک، برای بهره برداری از علم عالمان، زانوی تعلم در برابر آنان بر زمین گذار، و برای اخذ ‏حکمت از حکما، با آنان به تبادل نظر بپرداز؛ زیرا علم و حکمت آنان تأثیر قطعی در اصلاح امور ‏جامعه تو خواهد داشت، و هر آنچه که حیات مردم را پیش از تو قوام می داد، تثبیت خواهد ‏نمود.‏

و بدان که مردم، متشکل از طبقاتی هستند که مصلحت زندگی بعضی از آنان تأمین نمی شود ‏مگر با بعضی دیگر، و هرگز با قسمتی از آن طبقات نمی توان از قسمت دیگر بی نیاز گشت، از ‏آن جمله است: لشکریان خدا، کاتبان عمومی و خصوصی، قضات عادل، اهل انصاف و سازش ‏دهندگان مردم با یکدیگر، وصول کنندگان مالیات از مردم ذمی و مسلمین، بازرگانان و ‏صنعتگران، و نیز طبقه پایین از حاجتمندان و بینوایان، و خداوند متعال در کتاب خود یا سنت ‏پیامبرش سهم و موقعیت هر یک از آنان را مشخص فرموده است، و این پیمانی است از سوی ‏خدا که نگهداری آن بر ما لازم است.‏

‏***‏

طبقه پایین مردم از حاجتمندان و بینوایانند که کمک به اداره زندگی آنان لازم است، و قانون ‏خدا برای هر یک از آنان امکانی نهاده است، و برای مصالح هر یک از آنان حقی است که بر عهده ‏زمامدار است، و زمامدار نمی تواند از حقیقت آنچه که از حق آنان بر عهده دارد بر آید مگر با ‏کوشش و استمداد از خداوند متعال، و آماده کردن نفس خود برای التزام به حق و شکیبایی در ‏همه موارد، چه آسان باشد چه دشوار.‏

‏***‏

و قطعی است که بهترین روشنایی چشم زمامداران، گسترش و نفوذ دادگری در جامعه و ظهور ‏محبت مردم در جامعه است.‏

و قطعی است که محبت مردم بروز نمی کند مگر با آسودگی خاطر آنان نسبت به زمامداران، و ‏خیرخواهی مردم جامعه به وجود نمی آید مگر به وسیله اطلاع و احاطه آنان درباره زمامداران، و ‏احساس اندک بودن سنگینی حاکمیت آنان، و ملول نبودن از طولانی شدن حکومتشان.‏

‏***‏

و معاونان خود را با دقت کامل زیر نظر بگیر در آن هنگام که کسی از آنان دست به خیانت ‏گشود و این خیانت را اخبار بازرسان مخفی تأیید کرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اکتفا نموده، ‏و او راکیفر کن، و آن چه را که به دست آورده است، از او بگیر و او را به موقعیت ذلت و خواری ‏بکشان و با نشان خیانت او را مشخص نما و ننگ اتهام را بر گردنش بیاویز.‏

‏***‏

ای مالک، آباد کردن زمین در نظرت با اهمیت تر از اخذ مالیات باشد؛ زیرا مالیات بدون آبادی ‏قابل دریافت نیست، و هر کس بدون آباد کردن زمین مالیات مطالبه کند، شهرها را خراب کرده ‏و بندگان خدا را به هلاکت رسانده و روزگار زمامداری او مدت زیادی به طول نمی انجامد.‏

‏***‏

سپس ای مالک، خدا را، خدا را در نظر بگیر درباره طبقه پایین از مردمی که درمانده اند، از ‏بینوایان و نیازمندان و مشقت زدگان و زمینگیران؛ زیرا در این طبقه مردمی قانع و حاجتمند ‏وجود دارند، حق خدا را که از تو مراعات آن را درباره آنان خواسته است حفظ کن، و برای آنان ‏قسمتی از بیت المال و قسمتی از عایدات را در هر شهری در نظر بگیر.‏

زیرا برای آن بینوایان و نیازمندان که از جایگاه تو دورند، همان حقی وجود دارد که برای ‏نزدیکان، و تو باید حق همه آنان را مراعات نمایی. ای مالک، هشیار باش که سرمستی تو را از ‏آنان غافل نکند؛ زیرا تو به بهانه اشتغال به کارهای بزرگ از ضایع کردن حق کوچک معذور ‏نیستی، و هرگز توجه خود را از آنان دور مساز، و از روی تکبر روی از آنان برمگردان.‏

و امور کسانی از این طبقه را که نمی توانند به حضور تو برسند و مردم به آنان با دیده تحقیر ‏می نگرند و آنان را پست می شمارند، تحت نظر بگیر... سپس درباره این طبقه مستمند چنان ‏رفتار کن که روز دیدار با خداوند سبحان معذور باشی و سربلند.‏

 

این طبقه از دیگر مردم جامعه به انصاف (و عدل و محبت) نیازمندترند. حقوق همه مردم و ‏طبقات جامعه را چنان ادا کن که در نزد خدا معذور و سربلند باشی. اداره شؤون ایتام و کسانی را ‏که گذشت سالیان عمر، آنان را ناتوان ساخته است، از کسانی که درمانده اند و دست نیاز دراز ‏نمی کنند با دقت و توجه به عهده بگیرو به آن ملتزم باش. اگرچه این دقت و تعهد بر زمامداران ‏و التزام به همه انواع حق سنگین است، امّا خداوند متعال این سنگینی را برای کسانی که  طلب ‏عاقبت نموده و نفس خود را درباره حق شکیبا ساخته اند و به صدق وعده خداوندی اطمینان ‏دارند، سبک می کند.‏

‏***‏

و برای نیازمندان که مراجعه آنان به تو ضروری است قسمتی از وقت خود را اختصاص بده تا با ‏شخص تو به طور مستقیم ارتباط برقرار کنند، و برای آنان مجلس عمومی قرار بده و در آنجا در ‏برابر خدایی که تو را آفریده است فروتنی کن. و در این ارتباط لشکریان و معاونانت مانند ‏نگهبانان و پاسبانانت را دور بساز، تا کسی از آن نیازمندان که با تو سخن می گوید بتواند بدون ‏لکنت زبان سخنش را بگوید.‏

زیرا من در مواردی متعدد از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: "هیچ امتی به پاکی و ‏قداست نخواهد رسید، اگر حق ضعیف آن امت از قدرتمندش بدون لکنت زبان گرفته نشود".‏

آنگاه برخورد بد و تندی سخن آنان را تحمل کن، و مگذار آنان در تنگنای هیبت فرمانروایی و ‏تکبر تو به سختی بیفتند (و نتوانند درد دل و حاجات خود را ابراز بدارند)، تا خداوند ابعاد ‏رحمتش را بر تو بگستراند، و پاداش اطاعتش را برای تو مقرر دارد و آنچه را که عطا می کنی، به ‏طور گوارا اعطا کن. و اگر نتوانستی نیاز کسی را بر آوری، با روی خوش و پوزش خواهی او را ‏برگردان.‏

‏***‏

برخی از امور است که باید خود تو مستقیما آنها را مورد بررسی یا اجرا قرار بدهی، از آن جمله ‏است: 1. پاسخ مسائل کارگزاران در آن موقع که کاتبان تو ناتوان باشند 2. برآوردن نیازهای مردم ‏که بر تو ارائه شده و دستیاران تو در برآوردن فوری آن نیازها ناتوانند.‏

‏***‏

ای مالک، عمل هر روز را در همان روز به جای بیاور؛ زیرا برای هر روز موقعیت و قانون خاصی ‏حکمفرماست، که اگر آن روز بگذرد دیگر آن موقعیت به دست نخواهد آمد. ای مالک، مابین خود ‏و خدایت قسمتی از بهترین اوقات و شایسته ترین آنها را اختصاص بده، هر چند که اگر اوقات ‏عمر تو با نیت صالح بگذرد و مردم در آن اوقات در آسایش باشند عبادتی است برای خدا.‏

از کارهایی که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ویژه ‏پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه ‏تو را به خدا نزدیک می کند بی عیب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی.‏

‏***‏

هرگز خود را مدتی طولانی از مردم جامعه خود دورمکن؛ زیرا اختفای زمامداران از مردم وارد ‏کردن نوعی فشار بر آنان و عامل کم اطلاعی از امور حیات اجتماعی مردم است. غیاب زمامداران ‏‏(وهر گونه کارگزاری) از مردم، زمامداران را از دانستن اموری که از آنان پوشیده است، باز می ‏دارد. در نتیجه امر بزرگ در نزد آنان کوچک، و کوچک بزرگ، و زیبا زشت، و زشت زیبا جلوه ‏می کند و حق با باطل درهم می آمیزد.‏

‏***‏

سپس برای زمامدار، خواص و نزدیکانی است که دارای صفت خود خواهی و مقدم شمردن خود ‏بر دیگران، دست درازی و کم انصافی در معاملات می باشند. ریشه اینگونه افراد را با قطع صفات ‏مزبور بخشکان.‏

و هرگز به کسی از اطرافیان و خویشاوندان خود قطعه زمینی از زمینهای مردم را اختصاص مده ‏و به گونه ای رفتار مکن تا برای بستن قراردادی که به زیان مردم است، در تو طمع کند و زحمت ‏و مخارج آن را به گردن دیگران بیندازند، که در نتیجه خوشی و امتیاز این خطاکاری برای آنان، ‏و عیب و ننگش در دنیا و آخرت از آن تو خواهد بود.‏

حق را درباره همه، چه از نزدیکان و چه بیگانگان اجرا کن و در انجام این تکلیف بردبار باش و ‏تقرب به خدا را مورد نظر قرار بده. هر وضعی که اجرای حق درباره خویشان و خواصت پیش ‏بیاورد، مانع اقدام تو برای اجرای حق نباشد، و تو عاقبت احقاق حق را اگر چه سنگین است در ‏نظر بگیر؛ زیرا نتیجه و پایان آن پسندیده است.‏

‏***‏

واگر مردم، تو را به تعدّی و ظلمی متهم کردند و درباره تو بدگمان شدند، عذر خود را برای ‏آنان آشکار کن و با آن عذر آشکار، بدگمانی های آنان را از خود برگردان؛ زیرا در این اعتذار و ‏رفع سوء تفاهم مشقتی است برای نفس تو ، و محبت و مدارایی است برای مردم جامعه. و با ‏عذری که می آوری در پا بر جا ساختن آنان در مسیر حق، به خواسته خود نایل می گردی.‏

‏***‏

و اگر میان خود و دشمن معاهده ای منعقد نمودی یا از طرف خود پناهندگی به او دادی، به ‏معاهده خود به طور کامل وفا کن، و با کمال امانت تعهد پذیرش پناهندگی او را مراعات نما، و ‏خود را در برابر عهدی که بسته ای سپر کن؛ زیرا هیچ یک از واجبات الهی مانند وفای به عهد ‏نیست که همه مردم با تمام اختلافی که در افکار و تمایلات دارند در آن اتفاق نظر داشته باشند.‏

‏***‏

خداوند متعال عهد و پیمانی را که با نام او شکل می گیرد با رحمت الهی خود میان بندگانش ‏عامل امنیت و پناهگاهی قرار داده است که در آن بیارامند، و در همسایگی آن با احساس امنیت ‏به زندگی خود ادامه بدهند. پس هیچگونه دغل بازی و فریبکاری و نیرنگ را در تعهدها نباید راه ‏داد. و هیچ معامله ای را به گونه ای منعقد مکن که ابهام انگیز بوده و امکان اختلال در آن وجود ‏داشته باشد. و پس از تأکید و استحکام متن معاهده، دست از بهانه جویی بردار.‏

واگر تعهد الهی، تو را در موردی در تنگنا قرار داد، این امر هرگز موجب نشود که درصدد فسخ ‏به ناحق آن تعهد بر آیی؛ زیرا شکیبایی تو بر تنگنایی که امید گشوده شدن و نیکی عاقبت آن را ‏داری بهتر از آن عذرخواهی است که از نتیجه بد آن بیمناک بوده، و از بازخواست خداوندی که ‏در دنیا و آخرت تو را فرا خواهد گرفت هراسناک باشی.‏

‏***‏

و بپرهیز از خود پسندی و به خود بالیدن، و از اطمینان به آنچه که از نفس خود، تو را به ‏خودپسندی وادار کرده، و بپرهیز از دوست داشتن مداحی و تملق دیگران؛ زیرا این صفات پلید از ‏محکمترین فرصتها برای شیطان است که نیکی نیکوکاران را در آن محو می سازد.‏

و بپرهیز از منت گذاردن بر مردم خود به خاطر احسانی که به آنان کرده ای، و از زیاد شمردن ‏کاری که در حق آنان انجام داده ای برحذر باش، و بپرهیز از تخلف از وعده ای که داده ای؛ زیرا ‏منت گذاردن احسان را باطل می کند و زیاد شمردن کاری که به سود جامعه انجام گرفته است ‏نور حق را از بین می برد، و تخلف از وعده موجب عداوت در نزد خدا و مردم می گردد. خداوند ‏متعال فرموده است: " این که بگویید چیزی را که به آن عمل نمی کنید عداوتی بزرگ است."‏

و بپرهیز از شتابزدگی در امور پیش از رسیدن موقع آن ها، و از سستی و درماندگی در موقعیت ‏مقتضی آن اموربرحذر باش و از لجاجت در موقعیّتی که مشکل و ابهام انگیز باشد، و از مسامحه ‏درباره آن امور، وقتی که آشکار شده اند، بپرهیز. پس هر امری را در موضع خود قرار بده، و هر ‏امری را در جایگاه مناسب خود مقرر بدار.‏

‏***‏

و من از رحمت واسعه خداوندی و قدرت عظیمش مسألت می دارم که خواسته های ما را ‏عنایت فرماید، و من و تو را موفق بدارد به آنچه رضای او در آن است، تا نزد او و خلق او دارای ‏عذری روشن باشیم. و برخوردار از یاد نیکو در میان بندگان، و یادگار نیک در شهر ها گردیم و به ‏همه نعمت ها و کرامت ها نائل آییم. و از آن ذات اقدس مسألت می دارم که پایان زندگی من و ‏تو را به سعادت و شهادت ختم فرماید. قطعا ما به سوی او بازگشت خواهیم کرد و درود بر رسول ‏خدا صلوات الله علیه و اولاد پاک و پاکیزه او، درود بسیار فراوان، و درود بر تو."‏

منبع:وبلاگ محمود احمدی نژاد

ارسال به دوستان
وبگردی