فاطمه رجبی در سایت خود نوشت:
سالهاست كه مردم فهيم و آگاه ايران از وجود مافياي قدرت و ثروت آگاه است. اين مردم در طول سالها و فراز و نشيبها شاهد آن بوده كه در مواقع مختلف حلقهاي به اين مافيا افزوده شده تا امروز كه سران سياسي سنتي را به سران اصلاحات و آنها را به نظاميان يك شبه سياسيشده و احزاب و افراد راست را به چپ و شعاردهندگان عدالتخواهي رقيب احمدينژاد را به آنها وصل كرده است.
از انتخابات 84 كه شعار مرحله دوم ملت به فرياد "فقر و فساد و تبعيض، احمدينژاد به پا خيز"، تبديل شد، و پارچه نوشتهها اعلان كرد: "رأي به احمدينژاد = شكست مافياي قدرت و ثروت"، تا به امروز مدافعان مافيا از آگاه تا سادهلوح و از نفعگرا تا مصلحتگرا، هرگونه پرداختن به آن را ناجوانمردانه تخريب كرده، و در اين تخريب اصل وجود مافيا را انكار مينمايند!
اعلان تبرئه بدون تشكيل دادگاه حسين موسويان متهم به جاسوسي در مسأله هستهاي ايران و حضور قانونمندانه و متعهدانه دادستان در اين بزنگاه با دستور لغو اين حكم بيش از هرچيز "وجود مافيا را با همه قدرت و پول و همه ابزارها و عوامل و امكانات" ثابت كرد و البته در مرحله نخست به شكست رسانيد.
مگر نه اين كه يك اشاره رئيسجمهور به "وجود فشار بر قاضي براي تبرئه متهم" و اظهارات وزير اطلاعات مبني بر واقعيتداشتن اسناد دلالتكننده بر ارائه اطلاعات به انگليس با موج تخريب حسن روحاني، ناطقنوري، روزنامهها، سرمقالهنويسها و مصاحبهكنندهها مواجه شد؟ و مگر نه اين كه همايش اتحاد ملي، براي نمايش اين متهم عزيز، و دردانه انجام گرفت و هاشمي رفسنجاني با قد برافراشتن در كنار او، دوربينها را بيمهابا به انتشار آن وا داشت؟! يك "متهم آزاد با وثيقه" در رديف اول همايش اتحادملي برگزار شده از سوي حسن روحاني، و سخنراني هاشمي رفسنجاني؟! در كجاي تاريخ شكوهمند اسلام چنين امري به وقوع پيوسته است؟ واقعاً صدور حكم برائت توسط ناطقنوري، و به بازجويي خواندن مدعيان مجرم بودن متهم توسط او، حسن روحاني، سرمقالهنويس روزنامه جمهوري و تهران امروز و ... چه معنايي داشت؟
حال كه با امدادهاي حضرت وليعصر عجلالله تعالي فرجه الشريف كه بنا به نظر حضرت خميني سلام الله عليه، هر گاه خطري انقلاب اسلامي را تهديد ميكند، امدادهاي غيبي، آن را در امان ميدارد ـ قرار است روند قانوني پرونده دنبال شود، ذكر چند نكته ضروري است:
1. مافيا واقعيت دارد، وجود دارد، بسيار فربه است. از سران اصلاحطلب تا راست سنتي و احزاب و گروههاي مختلف در آن قرار گرفتهاند. مافيا بنا بر مشي هميشگياش خودكامه است و هيچ "قانوني" را نميپذيرد. يعني خود يك "فراقانون" است. "فراتر از قانون اساسي"! مافيا برخي از مراكز و اركان را در دست دارد يا خط ميدهد، حتي وكلايي از مجلس را با خود همراه كرده است. شيپورهاي گوشخراش نطقهاي پيش از دستور كه در اين 2 سال به صدا درآمدهاند، نشان از اين ادعا دارد.
2. مافيا با راهكارهاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي تلاش دارد از ملت پيروز در تيرماه 84 انتقام بگيرد. او همه ابزارها را در طول سالها از آن خود كرده است و در حيات دولت جديد، از همه آنها بيشترين استفاده را نموده است تا شايد دوباره به حاكميت بازگردد. پيشرفتن تا مرز ارائه اطلاعات به انگليس از سوي يك عضو مؤثر در مركز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت نظام مصداق آشكار آن است.
3. مافيا با تمام توان "قانونستيز و قانونگريز" است. مفسد و مفاسد اقتصادي، فساد و مفسد سياسي، و مصائب فرهنگي را به هر طريق از چنگال قانون ميرهاند، اما اين بار در دام الهي گرفتار شده است.
بنابراين پيشنهاد ميشود:
ـ آيتالله شاهرودي و دادستان محترم، يك قاضي شجاع، دينمدار و مقاوم را براي رسيدگي به اين پرونده ملي انتخاب كنند.
ـ به منظور رهايي قاضي از فشارهاي مافياگران كه جايگاههاي مختلفي را اشغال كرده، و با عناوين گوناگون و بعضاً مقدسي عمل ميكنند، "وي را در طول رسيدگي به پرونده از هرگونه ارتباط با چهرههاي مشهور برحذر دارند."
ـ براي انجام اين امر، ضروري است قاضي از آشكار شدن در محافل و حتي اگر بتواند، در محل كار خودداري نموده، ارتباط تلفني خود را قطع كرده و هيچ واسطه و پيغامآوري را نپذيرد. خطر و فشار مافيا شوخي نيست.
ـ دادگاه حتماً علني و به گونه شفاف برگزار شود اين امر اجراي قانون اساسي است. اطلاع مردم از مسايل دادگاه بهترين پشتوانه براي قاضي و قوه قضاييه در برابر مافياگران است. همچنين مايه آبرو و اعتلاي قوه قضاييه خواهد بود.
ـ رياست محترم قوه قضاييه به عنوان قاضيالقضاة همگان را از پرداختن به مسأله موسويان منع كند. در اين راستا تبعيضي ميان هاشمي رفسنجاني و حسن روحاني، ناطقنوري و خاتمي و روزنامهها و رسانه ملي نبايد قايل شد. به ويژه تريبون مقدس نمازجمعه نبايد ميدان بهرهبرداري در اين زمينه شود. طبيعي است و ملت شاهد آن است اگر فشارهاي مافيايي نباشد رئيس دولت و دولتمردان وارد قضيه نخواهند شد. سخنرانيهاي تهاجمي، صدور احكام برائت، و ملاقاتهاي پنهاني و غيره سبب ميگردد تا جملهاي رئيسجمهور بگويد يا وزير اطلاعات بنا بر جايگاه مسؤوليتي خود، خبرهايي را اعلان دارد.
اميد ميرود با اعتقاد عملي به پاسخگويي در روز رستاخيز و ايمان واقعي به چشمان هميشه ناظر مردم، و حضور آگاهانه و نجيبانه ملت در اين امر خطير، قوه قضاييه برگ زريني در كارنامه خود ايجاد كند.
واقعا اگر اين حرف ها از سوي غير اين شخص گفته مي شد؛ چه اتفاقي مي افتاد؟؟؟