سرانجام در سحرگاه يكشنبه 24 نوامبر 2013 - 3 آذرماه 1392- سومين دوره مذاكرات هستهاي ايران با كشورهاي 1+5 به يك توافق منتهي شد و توفيق مذاكرات نيز در قالب يك بيانيه مشترك ميان وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران و خانم كاترين اشتون، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا اعلام شد.
در اين بيانيه مطرح شد كه توافق ژنو، برداشتن گامهاي روشن براي حل مشكل هستهاي ايران از طريق مبادرت به اقدامات مشترك به منظور فتح بابي براي رسيدن به راه حل جامع و بلند مدت است. طرحي كه با احترام و اراده دو جانبه به دنبال يافتن راهي به جلو است كه دربردارنده منافع همه باشد و در نهايت توسعه روابط را در مسيري سازندهتر قرار دهد. و اين دستاورد، بيشك پيروزي بزرگي براي روند ديپلماسي در روابط بينالملل و نيز براي دستگاه سياست خارجي و حتي داخلي ايران است.
بدون مبالغه، ميتوان اين دور از مذاكرات هستهاي را نفسگيرترين، دشوارترين و ظريفترين مذاكرات ديپلماتيك ايران دانست. همچنان كه در تاريخ روابط بينالملل نيز كمتر روند مذاكراتي را بدين دشواري و پيچيدگي ميتوان در نظر آورد. مذاكراتي بشدت محرمانه كه در تعيين تكتك واژگان آن دقت نظر به خرج داده شده است و بتواند نظر دست كم 7 كشور در حال مذاكره و با گرايشهاي نه چندان هماهنگ بلكه متقاطع را تأمين كند،بي شك بسيار فني، پيچيده و دقيق بوده است. آن هم در شرايطي كه ميدانيم بايد دغدغهها و فشارهاي آشكار و پنهان بسيار ديگري را پاسخ گويد.
توفيق كار زماني رخ مينماياند كه در نهايت توافق و بيانيهاي مشترك ارائه شود وبان كي مون، دبير كل سازمان ملل از آن به عنوان توافقي تاريخي براي مردم ايران و ملتهاي خاورميانه نام برد.
اين توافق، فارغ از همه تحليلهاي بجاي ديگر، مرهون اراده جدي و عزم مشترك طرفهاي مذاكره براي به نتيجه رسيدن بود. اراده جدي و عزم مشترك كه بر اساس شفافيت قصدها براي رسيدن به هدفهاي روشن و واقع بينانه است، همان است كه در داخل كشور نيز ميتواند حركت آفرين و سازنده باشد. آن چه در توافق ژنو اتفاق افتاد و پيشتر بعضي بدخواهان و نيز رقيبان منطقهاي آن را معامله بزرگ قرن ناميدند، البته كه بسيار مهم و جدي و تاريخي بود. اما، آغاز راهي طولاني است براي دستيابي به يك توافق جامع ميان ايران و عرصه بينالملل، كه ميتواند به بازتعريف جايگاه تأثيرگذار ايران و بهبود و تسريع روند توسعه و پيشرفت در كشور كمك شاياني داشته باشد.
گرچه بنا بر ديدگاه ايران كه با تفسير رئيس پيشين آژانس اتمي و نيز جنبش عدم تعهد از معاهده هماهنگ است، غنيسازي حق كشورهاي عضو معاهده منع گسترش سلاحهاي اتمي است و محدوديت مندرج در معاهده براي غنيسازي صرفاً براي ممنوعيت ساخت سلاح هستهاي است(1)؛ اما، در مقدمه اين توافق و نيز در بخش مربوط به «عناصر مربوط به آخرين گام از يك راه حل جامع» به حق غنيسازي ايران تصريح شد، آن هم در خاك ايران. اين از نكات بسيار مهم تكنيكي و تاكتيكي تيم مذاكره ايران بود كه موردي را كه 10 سال است توسط جمهوري اسلامي ايران بيان ميشود كه حق مسلم است و نياز به رسميت بخشيده شدن از سوي قدرتهاي جهاني ندارد به عنوان يك خواسته جدي مطرح كرد و بر آن به گونهاي كاملاً جدي پافشاري كرد.
با اين حركت ديپلماتيك حساب شده، گلوگاه هر راهي راكه به منع حق غنيسازي منتهي شود، به گونهاي فشرد تا طرف مقابل تلاش خود را بر گذاردن يا نگذاردن اين نكته در توافق مصروف كند.و در پايان كشورهاي غربي را وادارد كه اظهار كنند عدم گنجاندن يك بند مستقل به عنوان اين كه حق غنيسازي ايران از سوي طرفهاي مذاكره كننده، به رسميت شناخته شده يك پيروزي محسوب ميشود، هر چند در دو جاي ديگر در توافق به غنيسازي ايران اشاره شده باشد. و جالبتر اين كه با بيان كردن اين نكته، كاخ سفيد بر آن ميشود تا بر سر اسرائيل و بعضي كشورهاي منطقه كه تمام توان لابي خود را براي به بنبست رسيدن مذاكرات صرف كردند، منتي بگذارد.
از همه اينها گذشته، مهم، دستاورد ايران در اين زمينه بود. به رسميت شناختن غنيسازي تا 5 درصد براي ايران - كه بدين ميزان مورد نياز ايران براي استفادههاي خود است - در واقع همان به رسميت شناختن حق غنيسازي در اين توافق است. فراموش نميكنيم كه غنيسازي زماني براي ايران صرفاًجنبه تأمين سوخت مورد نياز هستهاي داشت كه اگر در آن زمان با درخواست ايران موافقت ميشد و سوخت لازم در اختيار اين كشور (ايران) قرار داده ميشد، شايد انگيزه چنداني براي پروراندن دانش بومي در اين زمينه و دستيابي به آن نداشت.با اين وصف، اكنون فضا باز شده است تا در عين ادامه روند غنيسازي به ميزان مورد نياز در خاك ايران، شوراي امنيت بتواند قطعنامه جديد مثبتي به نفع ايران تصويب كند كه جايگزين قطعنامههاي پيشين شود.
از آن چه به عنوان تاكتيكهاي تبليغاتي طرفهاي مذاكره بكار ميرود بگذريم، آن چه ميماند به روشني دستيابي ايران به اهداف اصلياش را نشان ميدهد. اگر در توافقنامه مواردي باشد كه به گونهاي تبليغاتي بر زبان بعضي سياستمداران طرف مذاكره با ايران جاري ميشود، بايد در اين بستر فهم شوند كه به چه ميزان واقعيت داشته يا كه تازگي دارند.
مطرح كردن نكاتي از قبيل اين كه: «اين توافق موجب شد تا از دستيابي ايران به بمب اتم جلوگيري شود؛ دستيابي به توافق براي اطمينان يافتن از صلحآميز بودن برنامه اتمي ايران است؛ بر اساس اين توافق،ايران اجازه بازرسي و دسترسي گسترده آژانس اتمي به تجهيزات اتمي خود را خواهد داد؛ ايران بر اساس اين توافق متعهد شده تا در طول مدت شش ماه بيش از 5 درصد بالا نبرد يا اين كه ايران متعهد شد در اين مدت شش ماهه، سانتريفيوژ جديدي نصب نكند يا كه سايت هستهاي جديدي را بكار نيندازد»، مواردي هستند كه براي كارشناسان هيچ يك تازگي ندارد. تا آن جا كه بعضي از آنها را سياستمداران ايراني در بالاترين سطوح و پيش از اين بارها تصريح كرده بودند و به گونههاي مختلف بر مسالمتآميز بودن برنامه هستهاي ايران تأكيد ورزيدهاند و برخي ديگر را نيز متخصصان و پيگيريكنندگان مسائل هستهاي و سياست داخلي ايران به خوبي ميدانند كه در سالهاي اخير نه از سر نياز واقعي بلكه به منظور اين كه در چنين روز هماوردي ديپلماتيكي به عنوان اهرم فشاري به كار آيند، از سوي ايران به عنوان سياست هستهاي مطرح شدهاند.
به نظر ميرسد اسرائيل به خوبي از دستاوردهاي ايران از اين مذاكرات آگاه است. اين رژيم از توافق به وجود آمده ابراز ناخوشايندي كرده و آن را توافق بدي دانست. چرا كه از ديد نخستوزير آن، ايران به آن چه خواست رسيد: كاهش تحريمها و حفاظت از بخش عظيمي از برنامه هستهاي خود.
همان بخش عظيمي كه ايران از ابتدا براي دستيابي به انرژي هستهاي مسالمتآميز نياز داشته است. اسرائيل به خوبي دريافته است كه آن چه اكنون پررنگ شده است خط تعامل و استفاده از ديپلماسي براي حل مسائل ميان ايران و طرفهاي مذاكرهكننده -كه به نوعي دولتهاي تأثيرگذار در عرصه بينالملل و نيز هسته اصلي شوراي امنيت سازمان ملل هستند - است.پس از نهايي كردن متن توافق با طرفهاي مذاكره - كه با بعضي از آنها سابقه مخاصمهاي بيش از 35 سال داشته است-، وزير خارجه ايران براي پاسخگويي به دغدغه ساير همسايگان ايران نيز، پيامي از روي حكمت و اعتدال و صلحانديشي مخابره كرد. آن جا كه اظهار داشت، جاي نگراني نيست چرا كه امنيت و تعامل در خاورميانه از اولويتهاي ايران هم هست.
اين توفيق در مذاكرات، نتايج ارزشمندي دارد. از جمله دستاوردهاي ديگر، به آزمون رفتن و در عين حال تمرين نوعي فرهنگ نوين سياسي و ديپلماتيك است. اركان مختلف نظام سياسي ايران در اين جريان مهم توانست انسجام فوق العادهاي از خود به نمايش بگذارد. در اين راستا، مردم با وجود فشارهاي مختلف و روزمره، توانستند به خوبي در اين هم افزايي مثبت دخيل باشند.
از جمله دستاوردها اين بود كه قدرت تفكيك يك مجموعه در دو حالت يك دست و نيز داراي تنوع در اجزاي خود،ورزيده شد. اين مهم، به مثابه درك سليمتر واقعيتهاي حاكم در سياست داخلي و روابط بينالملل به خوبي در اين مدت اخير نمايان شد. بر اساس آن پيچيدگيهاي نظام جمهوري اسلامي ايران در تنوع و نيز يك صدا بودن آن بهتر درك شد و هم تمايز تنوع و گاه اختلاف و در مواردي تضاد منافع طرفهاي مذاكره در عين هماهنگي بر سر اشتراكات به خوبي نمايان شد. به نوعي كه اين روند در درك تمايز ميان كليت مشترك نظام بينالملل و منافع و نگرشهاي متفاوت اعضاي آن، حتي آنان كه متحد استراتژيك معرفي ميشوند، نقشي مهم ايفا كرد.
از طرفي ديگر، به نظر ميرسد پيگيري تحولات و روند پيچيده مذاكرات، تجربه ارزشمندي در مديريت سياست داخلي در اختيار قرار داد. اين كه در چه شرايط و زماني بايد تمركزنيروهاي كنشگر سياسي بر اشتراكات و منافع ملي مسلم باشد و در چه شرايط و زماني دامنه نوع نگاه به منافع ميتواند متنوع باشد و بلكه بايد باشد، موجب بالا رفتن ظرفيتهاي دروني و قدرت مانور در حوزه ديپلماسي ميشود، همچنان كه شد. رسانيدن صداي يكپارچه آن جا كه لازم باشد و در جايي كه اين ضرورت وجود ندارد، آزاد بودن ارائه ديدهاي مختلف و گاه در تضاد، و فضاي نقادانه، نوعي بلوغ سياسي از سوي كنشگران سياست ايران را به نمايش گذارد. و در نهايت، همه اين مشاهدات، نه تنها براي پختهتر شدن تحليل جمعي ملت ايران، بلكه در دقيقتر شدن نگاه نخبگان نيز مؤثر بوده است.
شفافيت نقشه راه و هدفمندي متعهد به ايجاد نتيجه مطلوب، در كنار به روز بودن دانش و هوشياري و كارآمدي، نشان داد كه چگونه ميتوان بسياري از معضلات به ظاهر لاينحل را، با درايت و ظرافت، به سوي گشايش هدايت كرد. تيم ديپلماتيك ايران، در انسجامي فوق العاده و در كنف حمايتي كم نظير از جانب همه مجموعه حاكميت و نيز همدلي و پشتيباني متين و سرشار از اعتماد مردم ايران، با تسلط درخور به دنياي حقوق بينالملل و به كارگيري ماهرانه تكنيكهاي مذاكره موفق و گفتوگوي سازنده چند جانبه، دو جانبه و نيز رايزنيهاي فشرده پيش از مذاكرات و همزمان با آن، همچنين تلاش بيوقفه كه بر اساس آن تا لحظات آخر از اعمال تغييرات در متن توافق باز نايستاد، موفق به فتح افقهاي نوين در روابط بينالملل و تأمين نظرات بر يك توافق در برگيرنده مفهوم عميق و راهبردي برد - برد شد و توانست نمونه درخشاني از قدرت ديپلماسي براي دستيابي به حقوق بينالمللي كشور را رقم بزند.
مذاكرهكنندگان، در يك پيچ تاريخي و سرنوشت ساز كه سكان به مقصد رسانيدن سياست خارجي ايران بدانها سپرده شد، توانستند به گونهاي خواستههاي متنوع و گوناگوني را ترسيم كنند كه هم مخاطب مذاكره خارجي و هم پيگيران داخلي را دچار ترديد كند كه بالاخره كف و سقف مطالبات واقعي ايران چه هستند؟
تردستي ديپلماتيك اين تيم قدر و كارآمد كه پيشتر در تهران از حمايت بيدريغ تصميم گيران و سياست سازان ايران اطمينان يافته بود و اين امكان را يافته بود تا به خوبي خط قرمزهاي حياتي كه شايد تاكنون هم در لفافه مانده باشند را شفاف بخواهد و مهمترين اهداف براي دستيابي بدانها را اوليت بندي كند، توانست موفقيتي بزرگ و شادي آفرين براي ملت ايران رقم بزند.
وضعيتي كه پيش آمده، از نظر ديپلماسي يك پيروزي كم سابقه در چارچوب حل مسالمتآميز نزاعها شمرده ميشود، در حالي كه در بطن خود ظرفيت سترگي براي ايجاد تفاهم ملي و حسن تعامل داخلي دارد. همچنان كه بخشي جدي از اين توفيق خود را مرهون فعالسازي همين ظرفيت ميداند.
در شرايطي كه در كنار تحريمهاي غير معقول اقتصادي عليه ايران، نوعي تحريم ديپلماتيك و به انزوا كشيدن جمهوري اسلامي با قدرت دنبال ميشد، با تدبير و همراه كردن افكار عمومي جهاني در بازهاي زماني محدود - حدوداً سه ماه - جمهوري اسلامي توانست بر هيمنه تحريم ديپلماتيك غلبهاي جدي كند. تا همين مدتي پيش، در رسانههاي جهاني، در صدد بودند چهره ايران به گونهاي تصوير شود كه يك مصاحفه يا صحبت متعارف ديپلماتيك هر يك از وزيران امور خارجه غربي را تابوشكني و امتياز دهي فوقالعاده به ايران توصيف كنند.
اما ايران با تدبير و رعايت عزتمندي، توانست ژنو، اين شهر بينالمللي را به مركز تجمع وزيران خارجه با امكاناتترين كشورهاي جهان تبديل كند كه در پي روشن شدن بارقههاي اميد براي رسيدن توافقي با ايران شامگاهان از كشورهاي خود سر رسند و ساعتها و شبانه روز با تيم ديپلماسي ايران به جديترين مباحث و گفتوگوهاي تعيينكننده حرفهاي نشستند.
در دور سوم مذاكرات، وضعيت به گونهاي شد كه نماينده ويژه سازمان ملل، آقاي اخضر ابراهيمي نيز براي پيشبرد مأموريت مهم خويش در زمينه حل بحران سوريه و برگزاري كنفرانس ژنو 2 از اين فرصت استفاده كرده به ديدار تصميمگيران سياست خارجي كشورهاي تأثيرگذار در حل بحران و حاضر در مذاكرات رفته و در اين ميان سهمي جدي از اين ديدارها براي ايران در نظر گرفته شد. صرف نظر از نتيجه قابل توجهي كه از توافق به دست آمده، همين وضعيت به تنهايي، تصويري بسيار حرفهاي و كاركشته از ديپلماسي ايران را به نمايش گذارد. به نظر ميرسد ديري نخواهد گذاشت كه آثار و بركات اين تصويرسازي تازه در افكار عمومي و ديپلماتيك جهاني و منطقه، ظاهر خواهد شد. آن جا كه ايران به عنوان بازيگري توانمند، مبناگرا، واقع بين و مسلط به ادبيات روز ديپلماتيك جهان
براي حل بحرانهاي منطقهاي و بينالمللي به ياري دعوت شود.
باري، همچنان كه وزير خارجه امريكا تصريح كرده است، مرحله بعدي مذاكرات بسيار سختتر و تأثيرگذارتر خواهد بود. اين بدان معناست كه آموزههاي اين رد شدن از پيچ تاريخي مهم كه با درايت و انسجام رهبري، دولت و مردم ايران به وجود آمد همچنان بايد نصب العين باشد.تا اين مرحله، متوليان و مجريان سياست خارجي و ديپلماسي كشور، كار را به خوبي به پيش بردند. آن چه به ياري شان آمد، آن چنان كه سكاندار توانمند سياست خارجي ايران از آن تعبير كرد، ياري خدا، مقاومت و صبر و متانت ملت بود و آن چه كه در ادامه دادن اين روند بسيار مهم ضروري مينماياند، همچنان كه وي به فراست درخواست كرده است، پاسداشت همدلي و همبستگي ملي، بيش از هر زمان ديگر است.
٭ دانشجوي دكتراي حقوق بينالملل دانشگاه ژنو و تحليلگر حوزه روابط بينالملل
1- بند يكم ماده چهارم معاهده ميگويد: «هيچ چيزي (مطلبي) در اين معاهده نبايد به گونهاي تفسير شود كه حق مسلم همه اعضا براي تحقيق، توليد و استفاده از انرژي هستهاي براي مقاصد صلحآميز و بدون تبعيض و مطابق مادههاي يك و دو اين معاهده را تحت تأثير قرار دهد.»
منبع: روزنامه ایران