۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - ۱۸-۰۹-۱۳۸۶
کد ۳۰۷۵۴
انتشار: ۱۲:۱۸ - ۱۸-۰۹-۱۳۸۶

قبله‌عالم در اروپا

سفرهاي سه‌گانه ناصرالدين شاه


حميد نجار

يكي از مسائل مهم و مورد بحث تقريبا تمام مورخان و سياحان و روزنامه‌ها و مجلا‌ت دوره ناصري سفرهاي ناصرالدين شاه است كه مي‌توان به جرات گفت قسمت اعظمي از مسائل آن زمان را به خود مشغول داشت و نتايج درخوري را براي ايران‌زمين به بار آورد. مي‌شود ثمره اين مسافرت‌ها را افزايش درك و آگاهي مردم از اوضاع و احوال ينگه دنيا و در نهايت انقلا‌ب مشروطيت ديد. چرا كه اين افزايش آگاهي حتي موجب اين شد كه ملت ايران بدانند كه خود مي‌توانند بر سرنوشت خويش مسلط شوند و حتي با فرمان همايوني مخالفت ورزند.

در ميان اين سير و سفرها سه سفر وي به اروپا از جهت دلا‌يل و نتايج از اهميت بالا‌يي برخوردار است. ‌ سفرهاي ناصرالدين شاه به اروپا و مطالعه در وضع حكومت كشورهاي اروپايي او را به ادامه اصلا‌حاتي كه قبل از سفر به اروپا شروع كرده بود ترغيب كرد. شاه ايران ذاتا ترقي‌خواه بود و ميل داشت دست به يك سلسله اصلا‌حات در امور اداري بزند و حاجي‌ميرزا حسين‌خان سپهسالا‌ر، صدراعظم وي نيز مردي تجددطلب و از پيروان مكتب اصلا‌حي كه آغازگر آن اميركبير مي‌باشد، بود و طرفدار تمدن جديد اروپايي بود. اما مشاهده وضع كشورهاي اروپايي و ملا‌قات ناصرالدين شاه با امپراتوران روسيه، آلمان و اتريش كه در آن عصر مظهر استبداد كامل به شمار مي‌آمدند، اين انديشه را در شاه ايران به‌وجود آورد كه چگونه مي‌تواند قدرت سلطنت را هر چه بيشتر در سراسر كشور بسط و گسترش دهد. ‌

سفر ناصرالدين شاه به اروپا بنابه دعوت فرانسوا ژرف اول به طور رسمي و به‌عنوان بازديد از نمايشگاه بين‌المللي وينه صورت گرفت و ناصرالدين شاه نخستين شاه ايراني بود كه پا به سرزمين فرنگ مي‌گذاشت. ‌

سفر اول

در اولين سفر حاجي ميرزاحسين‌خان سپهسالا‌ر صدراعظم و وزراي علوم و فوايد عامه و چندتن از شاهزادگان و دكتر تولوزان فرانسوي، طبيب مخصوص انگليسي و عكاسباشي و آجودان‌هاي شاه و عده‌اي ديگر از خدمه دربار ملتزم ركاب بودند و پس از ورود موكب جلا‌لي شاه به رشت، پرنس منچيلف و يك افسر روسي و ميرزا عبدالرحيم‌خان ساعدالممالك سفير ايران در پترزبورگ به آن جمع ملحق شدند. ناصرالدين شاه و همراهان روز 14 ربيع‌الا‌ول سال 1290 هجري قمري (1873 ميلا‌دي) از رشت با كشتي عازم حاجي طرخان (استراخان) شدند و از آنجا از راه ولگا به تستاريتين رفتند و سپس از راه زمين به مسكو و از آنجا به سن‌پترزبورگ عزيمت كردند. در سن‌پترز‌بورگ، تزار الكساندر دوم از شاه استقبال‌گرمي كرد، لكن گورچاكف صدراعظم روسيه شديدا از سياست ايران در مورد امتياز رويتر انتقاد كرد و همين موضوع موجب آزردگي ناصرالدين شاه شد. وي به روس‌ها قول داد كه پس از بازگشت به ايران، امتيازنامه مزبور را لغو نمايد و يك شركت روسي براي احداث راه‌آهن در ايران فعاليت را آغاز كند. ناصرالدين شاه از برخي نهادها و تاسيسات روسيه نيز بازديد كرد. شايد اين بازديدها تصوير ايجاد چنين سازمان‌هايي در ايران را به ذهن او متبادر كرد. آنگونه كه خود در سفرنامه‌اش مي‌گويد: <با يحيي‌خان و امين‌السلطان رفتم به قلعه و بانك دولتي... از آنجا رفتم ضرابخانه... اگر ضرابخانه طهران ما راه بيفتد انشاءا... از اينجا بهتر خواهد شد.> وي پس از اقامت در روسيه به اتفاق ساير خدام و همراهان به شهرهاي پطرهوف و كرنشتاد رفت و پس از چند روز اقامت روز دوم ربيع‌الثاني ممالك روسيه را ترك گفت و از راه ويلنا و كونيگسبرگ به برلين رفت و پس از ملا‌قات با گيوم (ويلهلم) اول پادشاه سابق پروس و امپراتور جديد آلمان (1871- 1888م) و پرنس بيسمارك صدراعظم مقتدر آلمان از راه فرانكفورت و كلن و آخن (اكسلا‌ شاپل) عازم بلژيك شد. در بروكسل، لئوپله دوم پادشاه بلژيك به گرمي تمام از شاه ايران استقبال كرد و چند روز بعد هيات مهمانداران انگليسي به رياست لا‌ورسن وارد پايتخت بلژيك و همراه شاه ايران عازم لندن شدند. ‌

در انگلستان ناصرالدين شاه پس از ورود به بندر دوور تا پاي پله‌هاي كاخ باكينگهام مقر سلا‌طين بريتانيا از طرف پسران ملكه انگليس، وزير دول خارجه لرد گرانويل و اعيان و اشراف مورد استقبال قرار گرفت روز ورود شاه ايران به لندن در سال 1873 مصادف بود با سي‌وششمين سالگرد تاجگذاري ملكه انگلستان و اين شايد موجد فر و شكوه بخشيدن بيشتر به استقبال از شاه ايران شد. ناصرالدين شاه در مدت توقف خود در انگلستان از كارخانه‌هاي اسلحه‌سازي، پارچه‌بافي و پايگاه‌هاي دريايي و ناوگان جنگي بازديد نمود و پس از چند روز اقامت از راه درياي مانش و بندر شربور عازم فرانسه شد. در پاريس با مارشال ماكماهون رئيس‌جمهور وقت فرانسه ملا‌قات كرد و از راه سوئيس و ايتاليا عازم وينه گرديد. در فرانسه استقبال خوبي از شاه ايران به‌عمل آمد چرا كه وي پس از آزادي پاريس از دست قواي آلمان اولين شاه و مقام خارجي بود كه به اين شهر مي‌رفت. ‌

در ايتاليا با ويكتور امانوئل دوم ملا‌قات و مذاكره كرد و سرانجام از راه ميلا‌نو به وينه رفت و مورد استقبال مقامات رسمي اتريش قرار گرفت. ‌

ناصرالدين شاه، پس از شركت در مهماني‌هاي رسمي و بازديد از نمايشگاه وين و مذاكره با امپراتور اتريش - هنگري از راه هنگري (مجارستان) عازم استانبول شد و در پايتخت عثماني با سلطان عبدالحميد ملا‌قات و گفت‌وگو كرد و از راه درياي سياه و بندر پوتي Poti‌و تفليس و بادكوبه و درياي خزر به ايران بازگشت و آخر ماه رجب 1290 هجري به تهران رسيد. ‌

اگرچه ناصرالدين شاه از سفر اول خود به اروپا از جميع جهات خرسند نبود و از بودن در اروپا احساس غربت و بيگانگي مي‌كرد و حتي به نوعي دچار بيزاري، ياس و سرخوردگي گرديده بود اما در بازگشت به ايران دست به اقداماتي زد كه بدون هيچ شك و ترديدي برخاسته از ديدن نظم و ترتيب در سيستم‌هاي مختلف سازماني و اداري كشورهاي اروپايي است. به اين صورت كه پس از بازگشت از سفر اول، بار ديگر وظايف و تكاليف وزارتخانه‌ها را در يكديگر ادغام كرد و در سال 1291 هجري شش وزير مسوول برگزيد. سه سال پس از آن تاريخ يعني سال 1294 هجري ميرزاحسين‌خان سپهسالا‌ر صدراعظم به اشاره ناصرالدين شاه مقرراتي مربوط به حدود تكاليف و وظايف و اختيارات رجال دولتي تدوين كرد و شاه آن را امضا و دستور اجراي آن مقررات را تحت عنوان قانون صادر كرد. ‌

در همان سال 1291 يك هيات اتريشي را به رياست ريدرر براي اداره امور پست ايران استخدام كرد كه تا سال 1294 هجري در اين پست مشغول به فعاليت بود و تغييراتي را در روند حمل و نقل پستي ايجاد نمود. بعد از وي يك نفر روسي به نام استال به مديريت كل چاپارخانه رسيد و در نهايت در 19 شوال 1295 ايران به عضويت اتحاديه بين‌المللي پست پذيرفته شد. ‌

اما آنچه كه شايد مهم‌ترين دستاورد اين سفر به شمار آيد فكر احداث خط آهن در ايران بود. شاه ايران در لندن در اين باب مذاكره كرد و امتيازاتي نيز به اتباع انگلستان داد كه علي‌رغم مخالفت افكار عمومي در نهايت موجب كشيدن خط آهن تهران به شهرري كه عوام، آن را ماشين دودي نام داده بودند گرديد. ناصرالدين شاه علا‌وه براين اقدامات به هنگام بازگشت به ايران يك دستگاه چاپخانه سربي با حروف فارسي و لا‌تين خريد و به ايران فرستاد كه تا سال 1292 هجري به علت نبودن سرپرست و حروفچين معطل ماند تا آنكه در اين سال فردي فرانسوي امتياز انتشار روزنامه لا‌پاتري را به زبان فرانسه گرفت و چاپخانه به وسيله او به راه افتاد. ‌

به اين ترتيب بايد گفت اگرچه اين اقدامات به خاطر نبودن شرايط لا‌زم در كشور چندان مورد بهره‌برداري قرار نگرفت و مفيد واقع نشد اما باعث شد تا اندازه‌اي تفكرات تجددخواهي در كشور پا بگيرد. ‌

سفر دوم

سفر دوم ناصرالدين شاه به‌طور غيررسمي در سال 1295 هـ .ق/ 1878 م. صورت گرفت در اين سفر، ميرزاحسين خان سپهسالا‌ر صدراعظم و امين ‌السلطان و چند تن از شاهزادگان قاجار همراه شاه بودند. پس از اينكه شاه قصد خود را از مسافرت به اروپا اعلا‌م كرد برخلا‌ف تصور دولت بريتانيا چندان استقبالي به عمل نياورد و سفير ايران مورد استقبال قرار نگرفت. او به همين علت رهسپار ايتاليا گرديد تا جلوس پادشاه جديد را تبريك بگويد. برنامه سفر شاه نيز تغيير كرد. ‌

به اين ترتيب كه دولت روسيه، اتريش و آلمان قبول كردند كه در اين سفر به‌طور رسمي از شاه ايران استقبال كنند. موحبات سفر آماده شد. اما در همين اوان بود كه وقوع حادثه‌اي به حيثيت شاه ايران در نزد اروپاييان خدشه وارد كرد و چند روزنامه كشورهاي اروپايي به صورتي زننده از اين حادثه خبر دادند و آن حادثه اعدام چند سرباز بود كه به جهت دريافت نكردن به موقع مواجب خشمگين شده بودند و با محافظان شاه درگير شدند كه در اين درگيري سنگي به اشتباه به كالسكه همايوني اصابت نمود كه موجب اعدام آنان شد. هر چند، شاه از انجام اين عمل پشيمان گرديد و دستور داد براي بازماندگان آنان حقوقي مقرر شود. در هر حال شاه روز آخر ربيع‌الا‌ول 1295 هـ .ق عازم سفر گرديد. بعد از گذر از چند شهر در روز هفتم جمادي‌الا‌ول به مسكو وارد شده و پرنس دالگوركي از او استقبال كرد. شاه پس از دو روز اقامت در مسكو عازم سن‌پترزبورگ شد در اين شهر توسط امپراتور و اعضاي خاندان سلطنتي استقبال شد. پس از ديدارها و گفت‌وگوها و شركت در مهماني‌ها و حضور در مانور ارتش روز بيست‌وپنجم جمادي‌الا‌ول از طريق ورشو رهسپار آلمان شد، پس از ورود به برلن با گيوم امپراتور آلمان ديدار داشت. در اين ديدار سپهسالا‌ر هم حضور داشته و درباره كنفرانس برلن كه قرار بود براي پايان دادن به جنگ روس و عثماني و رفع اختلا‌ف ارضي يونان و عثماني، برپا شود ميان شاه ايران، صدراعظم و امپراتور آلمان گفت‌وگو شد محور اين گفت‌وگوها بازپس گرفتن قطور بود كه به وسيله ميرزا ملكم‌خان وزير مختار ايران در لندن پس از تشكيل كنگره تقديم و پيگيري گرديد. نمايندگان كشورهاي شركت‌كننده در كنگره برلن به‌خصوص وزراي امور خارجه انگلستان و روس و صدراعظم اتريش به طرح اين تقاضا كمك كردند. در نتيجه در ماده 60 اين عهدنامه 64 ماده‌اي بازگرداندن قطور به ايران تاكيد و تعيين شد و سرانجام در ربيع‌الثاني 1297 ناحيه قطور شرقي به ايران واگذار گرديد.

اما شاه ايران از برلن رهسپار <بادن بادن> شد و پس از چند روز اقامت عازم پاريس گرديد. در پاريس از نمايشگاه عظيم جهاني، بازرگاني و صنعتي ديدن كرد و از عظمت آن دچار شگفتي گرديد. در اين نمايشگاه يك غرفه خاص ايران بود كه مانند برج عشرت‌آباد ساخته شده بود و علا‌وه بر آن صنايع دستي از شهرهاي اصفهان، يزد، كاشان و فرش‌هاي خوب ايراني هم ديده مي‌شد. در اين شهر وي از كارخانه كاغذسازي، ماشين‌هاي چاپ و چند مدرسه نظامي ديدن كرد. بعد از پاريس نوبت به اتريش رسيد تا پذيراي اردوي همايوني گردد. شاه هشت روز در اتريش بود. در اين مدت، بازديد از مراكز و صنايع نظامي اتريش او را به فكر نوسازي ارتش ايران و خريد اسلحه از اتريش كه نسبت به ايران از دايره رقابت روس و انگليس بيرون بود، واداشت. وي به‌منظور استقرار امنيت چهل هزار تفنگ و دو ميليون فشنگ به كارخانه‌هاي اسلحه‌سازي اتريش و فرانسه سفارش داد و آنها متعهد شدند كه در مدت يك سال درخواست ايران را اجابت نموده و بهاي آن را به اقساط دريافت دارند. اين تفنگ‌ها بعدا به دستور شاه از سوي وزارت جنگ ميان نيروهاي نظامي ايران تقسيم شد. در اين تقسيم‌بندي براي نقاط مرزي ايران با روس سهم بيشتري در نظر گرفته شد.

در اهميت اين خريد همين بس كه در يادداشتي به سپهسالا‌ر مي‌نويسد: <حاصل سفر من به فرنگستان اگر همين خريد اسلحه شده، بسيار نافع بوده است. اين 40 هزار تفنگ كه برسد و به اندازه كافي هم فشنگ داشته باشيم، مي‌توان گفت قشون ايران اسلحه دارد.> علا‌وه بر اين خريد تصميم به استخدام افسران اتريشي گرفته شد كه سرانجام پس از بازگشت شاه از اروپا اين هيات اتريشي روانه ايران گرديدند، اما ماموريت آنها به جهت مخالفت دولتين روس و انگليس بيش از سه سال نپاييد.

در روز 13 رجب شاه از اتريش خارج شد و بعد از پنج روز وارد بلا‌د قفقاز گرديد و در نهايت روز نهم شعبان وارد تهران شد. ماحصل اين سفر تحكيم مناسبات دوستانه ايران با روسيه، آلمان، اتريش و فرانسه بود. علا‌وه بر اين، شاه در اين سفر با حضور در چند رژه نظامي و بازديد از چند كارخانه اسلحه‌سازي و مشاهده نقش پليس در امنيت شهري به فكر خريد اسلحه و تشكيل يك نيروي نظامي به سبك نظام اتريش و نيروي ديگري به شيوه قزاق روسيه و نيز در انديشه تاسيس اداره پليس افتاد و در همان اوقات مسافرت براي خريد اسلحه و استخدام افسران اتريشي و افسران قزاق روسي و تاسيس پليس گفت‌وگو كرد. همان‌طور كه در سطور بالا‌ گفته شد، دهستان قطور كه در تصرف نيروي عثماني بود، مجدداً به ايران الحاق شد و اينها شايد ماحصل دومين سفر باشد و علا‌وه بر آن مشوقي بود تا ناصرالدين شاه را كه به حق شهريار جاده‌ها لقب گرفته است، براي سومين بار در سال 1306 به ينگه‌دنيا بكشاند.

سفر سوم

سومين سفر ناصرالدين شاه به اروپا كه آخرين سفر او به خارج كشور بود، با همراهي امين‌السلطان به‌عنوان صدراعظم در سال 1306 صورت گرفت. علت اين سفر به‌گونه‌هاي مختلفي ذكر شده است. عده‌اي معتقدند در اين سفر گويي ناصرالدين شاه از اصلا‌ح امور و ادامه سلطنت خود مايوس و خسته شده بود و مي‌خواست هرچه زودتر ايران را به اجانب بفروشد و خود را از اين زحمت راحت كند. امتيازات بيشماري كه از اين تاريخ به اجانب داده شد، شايد هيچ وقت و در هيچ كشوري سابقه نداشت. ‌

لرد كرزن مي‌نويسد: <بعد از مراجعت شاه از سفر سوم فرنگستان، نمايندگان و سرمايه‌داران اروپايي براي گرفتن امتيازات مانند مور و ملخ به تهران هجوم آوردند، اما آنچه كه در اكثر كتب آمده اين است كه شاه در اين زمان توسط پادشاه روسيه، اتريش و فرانسه دعوت شد و نيز از جانب سلطان عبدالمجيد، سلطان عثماني براي بازديد از كشورش از او دعوت به عمل آمد، اما از جانب دولت انگلستان هيچ اقدامي صورت نگرفت و اين موجب تعويق در سفر شاه شد. وزير مختار وقت انگليس در ايران طي تلگرافي از ملكه خواستار دعوت پادشاه گرديد، زيرا كه معتقد بود در صورت عدم دعوت به منافع انگليس ضربه سختي وارد خواهد شد. و ناصرالدين شاه در آغوش روس‌ها خواهد افتاد. ملكه در ابتدا باز هم مخالفت كرد تا در مرتبه دوم با انجام دعوت از پادشاه ايران موافقت خود را اعلا‌م داشت. به هر ترتيب اردوي همايوني ظهر روز شنبه 12 شعبان از باغ عشرت‌آباد به راه افتاد و پس از عبور از شهرهاي داخلي در 20 رمضان 1306 پا به خاك روس گذاشت. آنگونه كه امين‌الدوله در خاطراتش بيان مي‌دارد، روسيه در اين دوران چندان دلخوشي از او نداشت و به اين سبب او آشفته خاطر بود و فكر مي‌كرد كه شايد تحقيرش كنند، اما شاه ايران وي را مطمئن ساخت كه <ترضيه روس هم با فداكردن قسمتي از حقوق ايران آسان است.> بعد از دو روز توقف در مسكو وارد پترزبورگ شد و با امپراتور روسيه ديدار كرد. مانند سفرهاي پيشين در اين سفر و در خاك روس پيشرفت‌هايي را ديد و مصمم شد اينها را به ايران بياورد. از جمله چراغهاي گازي در عمارت زمستاني كاخ كه خود آنها را چنين بيان مي‌كند: <تمام چراغهاي اين عمارت زمستاني از چلچراغ و جار و غيره تمام گاز است. در خود روس اين گاز را درست كرده‌اند و از جاي ديگر نياورده‌اند. كارخانه‌اش در خود روس است. بسيار چراغهاي خوبي است. هر وقت روشن كنند تا صبح مي‌سوزد. براي طهران هم بايد خيلي از اين چراغها گرفت و برد.> علا‌وه بر اين ديدار ناصرالدين شاه در منزلي كه در اختيارش بود، با سفراي خارجه آلمان، عثماني، اتريش، فرانسه، ايتاليا و چند كشور ديگر بازديد كرده بود و بعد از رفتن به آرامگاه سلا‌طين روس روز 26 رمضان اين شهر را به قصد ورشو ترك كرد. ورشو در اين دوران به سه قسمت تقسيم شده بود. قسمت اعظم آن دست روس‌ها و اتريش و بخشي دست آلمان است و با حاكم آنجا ديداري داشت.

آنچه در اين شهر جالب توجه است، دو اتفاق مي‌باشد. يكي اينكه زماني كه ناصرالدين شاه از دژ <اسپالا‌> بازديد مي‌كرد، كشتي جنگي‌اي آنجا حضور داشت كه به فرمان امپراتوري روسيه به نام كشتي جنگي ناصرالدين شاه نامگذاري گرديد. دوم آنكه پس از رفتن به شهر اسكرنوويچ وجود قانون در آنجا توجه او را جلب كرد. <اين نظم و بي‌صدايي و آسودگي هيچ نيست، مگر از قانون كه مي‌گذارند. در هر مملكتي كه قانون دارد، اين‌طور است. هر مملكت كه قانون ندارد، هرج و مرج است، تمام مملكتي كه قانون دارد، اين‌طور آرام و بي‌صدا است.> در نهايت شاه ايران از ورشو رهسپار برلن گرديد. غروب روز 9 شوال با امپراتور گيوم دوم و هربرت بيسمارك (پسر بيسمارك كه خود به علت كسالت حضور نيافته بود) ديدار كرد.

بعد از دو روز اقامت به <پوستدام> براي ديدن ملكه رفت. ناصرالدين شاه بعد از اينكه ابراز احترام به فردريك سوم پادشاه درگذشته نمود و در مراسم آموزش تيراندازي شركت كرد، عازم هلند شد و از آن جا به بلژيك رفت. در <آنورس> وزير مختار انگليس در تهران براي ابلا‌غ دعوت رسمي و آمادگي انگليس براي استقبال از شاه به ديدنش آمد. شاه نيز اين فرصت را مغتنم شمرده و راهي لندن شد. بعد از رسيدن به حوالي عروسه دولت بريتانياي كبير مورد استقبال وليعهد قرار گرفت. اين را بايد دانست انگليس در قرن 19 يكه‌تاز عرصه سياست گيتي بود و جهان آن روز بازيچه‌نبوغ سياسي زمامداران آن قرار گرفته بود. ناصرالدين شاه در اين سفر با دستاورد‌هايي آشنا شد و در ميهماني‌هايي شركت كرد كه از سوي سرمايه‌داران انگليسي از او به عمل آمده يك نوع سرمايه‌گذاري مقدماتي براي بهره‌وري از ذخاير ايران زمين بود. بازديد از كارخانه‌ها و كانون‌هاي توليد با اين هدف صورت مي‌گرفت كه شاه به انواع و اقسام صنايع اعم از جنگي و غيرجنگي از توپ‌هاي عظيم گرفته تا اسلحه‌هاي سبك آشنا گردد تا از يك سو مرعوب گشته و خود را ناچيز شمارد و از سويي به خريد آنها راغب گردد. ‌

به هر روي در سومين روز از ذي‌القعده با ملكه ديدار داشت. در اين ديدار امين‌السلطان و ميرزا ملكم خان همراه شاه بودند. بعد از اين ديدار در ميهماني‌اي شركت كرد كه به گفته روزنامه‌<ديلي تلگراف> اين ميهماني مجموعه‌اي شگفت‌انگيز از حضور شخصيت‌ها و نمايش مد و زيبايي بود. در همين زمان تالبوت به ديدار شاه آمد. تالبوت كه با كمپاني دخانيات انگليس همكاري داشت درباره مقدار و چگونگي محصول توتون و تنباكوي ايران و تجارت و صادرات آن از اعتمادالسلطنه اطلا‌عات خواست. اعتمادالسلطنه كه خود چند سال قبل در اين زمينه مطالعه كرده بود و رساله‌اي به نام كليد استطاعت تنظيم و به شاه تقديم نموده بود، اطلا‌عات خود را در اختيار تالبوت گذاشت. تالبوت روي آن مطالعه كرد و با كمك اعتمادالسلطنه موافقت امين‌السلطان را جلب كرد و سپس پيشنهاد گرفتن امتياز فروش و صدور دخانيات ايران را به ناصرالدين شاه داد. شاه با دادن امتياز موافقت كرد و از تالبوت خواست براي ادامه گفت‌وگو به تهران بيايد.

در روز‌هايي كه شاه در اسكاتلند در شهر <آگوستا> به سر مي‌برد. ملكم درباره تاسيس سازمان‌هاي لا‌تاري (بخت‌آزمايي) و قرعه‌كشي در ايران و درآمدي كه ممكن بود از اين راه عايد خزانه‌دولت بشود با شاه به تفضيل سخن گفت و امتياز آن را درخواست نمود و شاه كه به مناسبت پذيرايي گرم دولت و مقامات انگليس از ملكم رضايت داشت خواهش او را پذيرفت. سرانجام شاه بعد از چهار هفته اقامت در انگليس رهسپار بندر شلبورگ فرانسه گرديد. در يكم ذي‌الحجه وارد اين بندر شده و روز بعد به پاريس رفت. به همراه امين‌السطان و چند صاحب‌منصب فرانسوي از نمايشگاه‌صنعتي و بازرگاني پاريس بازديد كرد. بعد از يازده روز اقامت پاريس را به قصد آلمان ترك كرده و پس از ديدار دوباره با امپراتور آلمان و چند روز اقامت، رهسپار وين شد. در اين شهر <فرانسوا ژوزف> پادشاه اتريش و مجارستان با تشريفات نظامي از شاه استقبال كرد. شاه پس از سه روز اقامت در اتريش از آبراه رودخانه‌دانوب با كشتي عازم <بوداپست> پايتخت مجارستان شد و در اين شهر اقامت گزيد. روز اول محرم 1307 با همراهان به مرز اتريش و روس رفت و از آنجا بعد از بازديد از ولا‌د قفقاز به تفليس و سپس ايروان رفت. در ايروان در يك آيين مذهبي در مسجد ايروان حضور يافت. به مرز ايران رسيده روز دوم سفر پا به تبريز گذاشته و سرانجام در تاريخ 24 صفر با تشريفات و استقبال رسمي وارد تهران شد. ‌

نتيجه‌اي كه از اين سفر عايد كشور شد شايد بيش از همه در اين يادداشت اعتمادالسلطنه نشان داده شود: <امروز وقت ناهار در خدمت شاه بودم. امين‌السلطان جمع و خرج اين سفر را عرض مي‌كرد. 170هزار تومان در فاصله‌دو شهر تمام خرج شده مگر 10 هزار تومان كه باقي است. بعد از تمجيد زياد مقرر شد اين 10 هزار تومان را اين طور تقسيم كنند؛ سه هزار تومان صرف جيب شاه، باقي را تا سرحد امين‌السلطان انعامات و غيره صرف نمايد. همه جا كه ميهمان بوديم نه اسلحه خريده شد و نه هيچ چيز كه اسباب بهبودي ممالك باشد.> در اين مسافرت سوم كه شاه اقطار فرهنگ را سياحت كرد ديگر نه اهالي ايران و نه اقوام بيگانه منتظر نتيجه بودند. زيرا شاه بي‌پرده نيت خود را فاش كرد كه جز گردش و تفرج نيت و قصدي در كار نيست و اين اميد هر نوع اصلا‌حات و تنظيمات را در دل ايرانيان به ياس تبديل ساخت و عايدي آن تنها امتيازات ننگيني بود كه به بيگانگان داده شد.

منبع: اعتمادملی

 

ارسال به دوستان
وبگردی