۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۸۹۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۳ - ۱۸-۰۹-۱۳۸۶
کد ۳۰۸۹۷
انتشار: ۰۹:۳۳ - ۱۸-۰۹-۱۳۸۶

آسيب شناسي نظام دانشگاهي و جريان دانشجويي

رضا محبوبی

از ابن خلدون ( 808-732 قمری )جامعه شناس مسلمان تونسي گرفته که در بیان تفاوتهای بادیه نشینان و شهر نشینان به پیچیدگی روابط اجتماعی در شهرها اشاره داشت تا امیل دورکیم(1858-1916 میلادی) جامعه شناس معروف فرانسوي و جرج زيمل(1858-1918 میلادی)جامعه شناس شهير آلماني و دهها دانشمند ديگر،‌ «تخصصي شدن» و « تقسيم كار» را بارزترين ويژگي جوامع شهري و صنعتي و مهمترين خصوصيت جامعه امروز مي دانند، خود ما هم چه این ادعا را در عالم ذهن قبول داشته باشيم و چه خود را به تغافل بزنيم، در زندگی روزمره مان دقیقاَ با قبول این خصلت و برمبنای « تخصصی بودن » جامعه اموراتمان را تنظیم کرده و رفتار مي كنيم. بعنوان مثال امروز اگر زانوي پايمان درد بكند ديگر به دنبال حكيم ، پزشک عمومي يا حتي متخصص ارتوپدي نمي گرديم! بلكه اول با تعدادي از دوستان مشورت مي كنيم، بعد اگر اهل كاركردن با اينترنت باشيم كمي در فضاي مجازي جستجو مي كنيم(یعنی از پیشرفته ترین ابزار جامعه پسامدرنیسم و پسافوردیسم استفاده می کنیم) و دست آخر هم يك «فوق تخصص زانو» پيدا مي كنيم و با صرف هزينة مادي و زمان زیاد درمان زانويمان را با اطمينان نسبي به او مي سپاريم.


در چنین جامعه و روزگاری که همه چیز با سرعتی سرسام آور به سوی تخصصی شدن پیش می رود ، چه نهادي مسئول تربيت نيروي متخصص به معناي واقعي كلمه است؟ پاسخ روشن است: دانشگاه (و حوزه).


اما آيا اين نهادها به درستي عمل مي كنند؟ و دانشگاه بعنوان يك جزء از سيستم كلي جامعه که خود يك زير سيستم كامل محسوب مي شود و داراي عناصر و اجزايي است ، کارکرد صحیح دارند ؟ در اين نوشتار سعی می کنم که ضمن تجزیه نهاد دانشگاه به عوامل مهم آن بصورتی خیلی اجمالی به بررسی کارکرد این عوامل پرداخته و از این رهگذر دریابیم که آیا این نهاد می تواند نیازهای روزافزون جامعه به نیروی متخصص را برآورده نماید ؟


از نظر من مهمترين اجزاء نظام دانشگاهي عبارتند از:
1- « دانشجو » بعنوان اصلی ترین رکن دانشگاه و وضعیت حاکم بر فضای دانشجویی از حیث سیاسی و علم آموزی

2- « استاد » بعنوان مهمترین رکن و اثرگذارترین عامل درتربیت نیروی متخصص ( ودر کل وضعيت كيفي دانشگاه از حيث روشهاي آموزشي و متون درسی )
3- « نظام اجرایی دانشگاه » به ویژه از حیث وضعیت پژوهش و تحقیق و ترویج روحیه تتبع و پرسشگری در دانشجو واستاد
4- فضای فيزيكي و مادي دانشگاهها
از بين عوامل بالا، به مناسبت 16 آذر به نخستین عامل یعنی : « دانشجو » و وضعیت حاکم بر فضای دانشجویان از حیث سیاسی و علم آموزی مي پردازم:


الف ) فضای سیاسی دانشگاه و دانشجو


حساس بودن نسبت به مسائل جامعه و واكنش نسبت به آنها كه ، معمولاً از آن به « داشتن تحليل سياسي و فعاليت سياسي » ياد مي كنيم جزء جدايي ناپذير زندگي دانشجويي و فضاي دانشگاه است (يا بايد باشد). اما آيا دانشجوي امروز ما تحليل سياسي دارد؟ يا انگيزة فعاليت سياسي دارد؟ يا امكان فعاليت سياسي دارد؟ واقعاَ چه شده است که هیچیک از مسئولین جرات یا انگیزه ندارند که یک مسئول و شخصیت سیاسی خارجی مثل روسای جمهور و وزرای خارجه و ... رابه دانشگاهی غیر از دانشگاه تهران ببرند؟– که البته آنهم تا کنون فقط 2 بار اتفاق افتاده است - به نظر من با اینکه در برخی از دانشگاهها و در بین برخی از گروهها و جریانهای دانشجویی هنوز شور و شوق کار سیاسی و موضع گیری سیاسی نسبت به اوضاع و احوال داخلی و بین المللی وجود دارد ، ولی این موضوع عمومیت خود را از دست داده و اکثریت جامعه دانشجویی ما در چنین حال و هوایی بسر نمی برند !!


در خاطرات آقاي موسوي خوئيني ها مي خواندم كه دانشجويان پيرو خط امام پس از آنكه تصميم خود را در مورد تسخير سفارت آمريكا مي گيرند و تمام برنامه ها را آماده مي كنند، از آنجا كه نظر قطعي رهبر كبير انقلاب اسلامي را در مورد اين اقدام نمي دانستند، تصميم مي گيرند كه ابتدا لانة جاسوسي را اشغال كنند و سپس خبر به حضرت امام برسد تا چنانچه ايشان مخالف اين امر باشند، موضوع از طريق مداخله نيروهاي رسمی جمهوري اسلامي فيصله پيدا كند و در دنيا اينگونه اعلام شود كه يك گروه تندرو دانشجويي دست به اين كار زده بودند و دامن نظام از اين رويداد پاك شود و حال آنكه ديديم حضرت امام از آن اقدام بعنوان انقلاب دوم كه از انقلاب اول هم بزرگتر بود ياد كردند. منظورم اين است كه در آن موقع، جوانان دانشجو در انجام مهمترين و حساس ترين رويداد جهاني آنقدر اعتماد به نفس داشتند كه بدون هماهنگي با رهبري نظام دست به اقدام می زدند ولي جوان دانشجوي امروز ما براي آنكه در يكي از شهرستانهاي دورافتاده هم مراسمي برگزار كند كه شعاع خبر آن حتي از ديوارهاي آن دانشكده هم فراتر نخواهد رفت بايد ابتدا از چند مرجع مجوز بگيرد!
در ریشه یابی این که چرا دانشجویان امروز حال و حوصله کار سیاسی قوی و درگیر شدن در جریانات سیاسی را ندارند به علل متعددی برمی خوریم که مطمئناَ نمی شود همه آنها رادراین مجال بازگو کرداما به نظر می رسد علاوه بر اینکه دانشگاه مرجعیت خود در مسائل سیاسی را به سبب رشد نسبی احزاب و جریانهای سیاسی در دوران بعد از انقلاب از دست داده و فعالین سیاسی دانشگاههااینک هریک در بیرون از محیط دانشگاه حزب و گروهی راه انداخته اند ؛ ریشه اصلی این مشکل را باید در « عدم اعتماد به جامعه دانشجویی » جستجو کرد که به بهانه های مختلف بوجود آمده و البته در بعضی از اوقات جامعه دانشجویی هم در این قضیه بی تقصیر نبوده است ، وقتی به بهانه های جناحی و خطی مدیریت یک اقدام سیاسی و انقلابی تکرار شونده – مثل راهپیمایی 13 آبان – را از جریان دانشجویی می گیریم و فرصت آزمون و خطا در عرصه سیاسی را از جوانان دانشجو سلب می کنیم ، طبیعی است که بتدریج از این قشر حساسیت زدایی می شود . یا وقتی جریانهای دانشجویی ، در مقاطعی فقط بعنوان تریبونهای جریانهای سیاسی بیرون دانشگاه عمل می کنند – در حالیکه باید بعنوان یک جریان باهوش و دارای تحلیل ، خود بر جریانهای سیاسی کشور اثرگذار باشند – طبیعی است که هم اعتماد بدنه دانشجویی از تشکل های دانشجویی سلب می شود و هم مدیریت سیاسی امنیتی کشور نسبت به جریانات دانشجویی حساس می شوند و عرصه بر فعالیتهای دانشجویی تنگ می شود .


در هر صورت ادامه روند موجود و تداوم بی اعتمادی به جامعه دانشجویی زیانهای جبران ناپذیری را ببار می آورد که کمترین آن جدایی جامعه دانشجویی از مسئولین و اداره کنندگان جامعه و بروز حس از خودبیگانگی و عدم اعتماد متقابل است که در دراز مدت موجب تقویت انگیزه های خروج از کشور خواهد شد و این امر عملاَ موجب می شود تمام سرمایه هایی که از جیب این ملت برای تربیت نیروی متخصص جهت اداره امور جامعه هزینه شده است به جیب بیگانگان واریز شده و خدمات نیروهای متخصص ما در خارج از مرزها ارائه شود .


در اینجا ذکر یک نکته هم ضروری است و آن اینکه در اعطای فرصت سعی و خطا نباید عوام فریبی کرد بلکه فرصت ابراز وجود سیاسی باید به « همه جریانهای شناسنامه دار دانشجویی داخل نظام »اعطا گردد و مرزبندی خودی و غیر خودی، نباید گروههایی ازدانشجویان راازاین فرصت محروم کند.یعنی ممکن است عده ایی بگویند که : دانشجویان آزادند که هر روز میتینگ بگذارند و از سیاستها و عملکرد مسئولین و نظام تعریف و تمجید کنند !! یکی از تعاریف معتبر آزادی این است که : مخالف حق اظهار نظر داشته باشد. ( البته من هم قبول دارم که مخالف باید در چاچوب « قانون » ابراز مخالفت کند و با حفظ چارچوبها با استفاده از ابزارهای دموکراتیک در فکر تصاحب قدرت باشد و البته در چنین فرضی ، اقداماتی نظیر خروج از حاکمیت و شالوده شکنی معنا ندارد ).


ب ) وضعیت علمی دانشجویان


به رغم وجود نشاط علمی در برخی از دانشگاهها و در بین گروههایی از دانشجویان که خوشبختانه تعداد آنها روز به روز در حال افزایش است – چون بسیاری از دانشجویان دریافته اند که در بازار امروز متاع علم قدر و منزلت یافته است – و با وجود اینکه ثمرات بیداری علمی در دانشگاههای ما به تدریج در حال نمایان شدن است که از آن جمله می توان به درخشش دانشمندان هسته ایی اشاره کرد ؛ باید قبول کنیم که هنوز سطح علمی اکثر دانشجویان به مرتبه قابل قبولی نرسیده و ما فارغ التحصیل پٌر و با سواد کم داریم!!و تعداد دانشگاههای معتبر و فارغ التحصیلان باسواد چندان رضایت بخش نیست . البته در خارج از کشور هم اوضاع تقریباَ به همین منوال است ، یعنی تعداد دانشگاههای معتبر در هر کشور چندان زیاد نیست ، اما این انتظار درستی است که : هزینه و فایده تولید انبوه دانشگاه و دانشجو را باید یکروز محاسبه کرد و واقعاَ به اندازه نیاز واقعی بازار کار و حوزه های تخصصی جامعه ، نیروی متخصصِ باسواد تربیت کرد ؛ کاری که هم اکنون انجام نمی شود و ما شاهد پذیرش بی حد و حصر دانشجو و افتتاح مراکز متعدد آموزش عالی با کیفیت بسیار پایین هستیم .


علاوه بر عامل پیش گفته ( تعداد انبوه دانشجویان پذیرفته شده در مراکز آموزش عالی که کیفیت آموزش عالی را پایین آورده است ) می توان به عواملی نظیر : ضعف شیوه های آموزشی در دانشگاهها ، گرفتاریهای روزمره دانشجویان و دغدغه های بی پاسخ فراوان آنها از دغدغه شغل گرفته تا ازدواج و ... ، ضعف علمی برخی از اساتید ، کمبود منابع درسی و علمی اقناءکننده و ... بعنوان عوامل تضعیف کننده وضعیت علمی دانشجویان اشاره کرد  که به نظر من اگر چنانچه مسئولین ما بجای پذیرش انبوه دانشجویان و ایجاد واحدهای ریز و درشت دانشگاهی در سالهای سازندگی و اصلاحات و مهرورزی؛ همه منابع را صرف برطرف کردن این قبیل مشکلات در دانشگاههای موجود می کردند شاید امروز با خروجی قابل قبول تری به لحاظ سطح علمی دانشجویان روبرو بودیم .

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۳۷ - ۱۳۸۶/۰۹/۲۱
0
0
فرایند کنونی دانشگاههای ایران ، حاصل خلط مدیران غالبا" سیاسی و دولتی با اندک مدیران علمی و دانشگاهی در طی سه دهه اخیر است که به گفته نویسنده این یادداشت ، وضعیت خروجی های دانشگاهها و نقش دانشجویان در معادلات کشور را تنزل داده که در صورت حرکت صحیح نظام آموزش عالی کشور به سمت جنبش نرم افزاری و تولید علم، امید می رود طی سالهای پیش رو ارتقا یابد و به سطح تاثیرگذاری مورد انتظار برسد .
یک دانشگاهی مطبوعاتی
وبگردی