۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۱۰۰۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۹ - ۲۱-۰۹-۱۳۸۶
کد ۳۱۰۰۹
انتشار: ۱۴:۲۹ - ۲۱-۰۹-۱۳۸۶

نامه یکی از طرفداران احمدی نژاد به عصرایران

احمدی نژاد افتخارش آنستکه پا را جای پای ولی مطلق فقیه زمانش بگذارد در حالیکه آنان معتقد بودند که: "بيعت و رای مردم است که پايه و مشروعيت مردمی حکومت را می سازد وهر تکيه گاهی جز اين برای تشکيل اداره حکومت مردود است."


نامه زیر که از سوی یکی از حامیان رییس جمهور برایمان ارسال شده است بدون هیچ دخل و تصرفی منتشر می شود:

این روزها صحبت از نقد عملکرد دولت نهم خیلی داغ است؛ به همان داغی حمله به طرفداران تفکر دکتر احمدی نژاد!

می گویند مملکت را به سوی بدبختی و تباهی سیر داده و شما هنوز شیفته ی اویید و راست می گویند این بندگان خدا؛ ما شیفته ی تفکر اوییم؛ در فراز، در نشیب، در گرانی گوجه و سیب زمینی، در ترافیک تهران علیرغم سهمیه بندی بنزین، در تورم چند ده درصدی و در ... . این ماجرای حب و علقه ی ما به این طرز تفکر، دلیل هم دارد؛ باور بفرمایید بیمار نیستیم که بی علت، شیفته ی آدم به این بی کس و کاری و تنهایی باشیم!

به لطف خدا حافظه ی ما آنچنان هم ضعیف نیست، بخوبی دورانی که افسار بیت المال در دست رجال "تکنوکرات" بود را به یاد داریم؛ لیبرال مسلکانی که تنها و فقط تنها هدفشان توسعه اقتصادی بود و در عمل معتقد بودند که هر موضوع و مسئله ای، حتی دین و فرهنگ، بایستی در خدمت رشد و بالندگی اقتصاد و معیشت قرار گیرد و بر همین "مبنای فاسد"، پی ریزی اقتصاد کشور را نمودند.

اسلام نابی که خمینی کبیر(ره) و حضرت آقا بارها و بارها آن را فریاد کرده بودند، مهجور ماند و آنچه به جایی نرسید همین فریادها بود. خون دلهایی که در این 16 سال نایب بر حق امام زمان(عج) خورد را فراموش نکنیم. اشرافیگری و رانت‌خواری، ثروت‌های بادآورده و فسادهای مالی و اخلاقی دولتمردان، ماجراهایی نظیر کنفرانس برلین، جشنواره رقص ایران زمین، حادثه کوی دانشگاه، غائله ی کردستان، ماجرای زهرا کاظمی، اقدامات و فجایعی چون تحصن و نامه ها و نطق های نمایندگان مجلس ششم علیه ولی فقیه، وزارت اطلاعات و ناجا، حملات بی وقفه ی روزنامه های زنجیره ای -که حضرت آقا آنها را صراحتا پایگاه دشمن خواندند- به ارکان نظام و هزاران مصیبت دیگری که ذکر تمام آنها مجالی موستوفا می طلبد.

با این عقبه ی سیاه و دردناک، امروز این ما هستیم و این احمدی نژاد؛ احمدی نژادی که شریعت ناب محمدی برایش اولویت دسته چندم نیست بلکه نصب العین تمام تصمیماتش همان اسلام ناب، بی هیچ "ایسم" و "ایستی"، است. وی افتخار می کند که نامه ی مالک اشتر را منشور کاری خود قرار دهد در حالیکه یادمان نمی رود بعضیها با پشت کردن به اهلبیت(ع) ابراهام لینکن را شهید قلمداد نمودند و رسما اعلام نمودند: "تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است"(غلامرضا سالار بهزادی/ روزنامه صبح امروز/ ۲۳ آبان ۷۸) ، "این تعصب غیر معقول است که طراحان سقیفه را الی الابد گناهکار بدانیم"(تقی رحمانی/ روزنامه فتح/ ۱۷ فروردین ماه ۷۹)، "حتی معصومین هم خود به خود، بدون نظارت مردم و بطور اصولی در معرض انحراف هستند"(عزت الله سحابی/ روزنامه عصرآزادگان/۱۶ دی ۷۸) ؛ راستی حرفهای اخير نوچه هاي انها در گوشه وكنار كشور و ميتينگهايشان یادتان نرفته؟!

احمدی نژاد افتخارش آنستکه پا را جای پای ولی مطلق فقیه زمانش بگذارد در حالیکه آنان معتقد بودند که: "بيعت و رای مردم است که پايه و مشروعيت مردمی حکومت را می سازد وهر تکيه گاهی جز اين برای تشکيل اداره حکومت مردود است."(رجبعلی مزروعی/ تریبون رسمی مجلس/18 آذر 81)، "جامعه ی ولایی، انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای توده ها قائل نیست"(ابراهیم یزدی/ هفته نامه پیام هاجر/ فروردین77)، "ولایت فقیه، یعنی حکومتی توتالیتر و ضد مردمی"(امیر خرم/ روزنامه همشهری/ شهریور 77)

نسبت به اقتصاد، احمدی نژاد هر نظری که داشته باشد بمثابه خیلی ها سوء نیت ندارد و می خواهد معیشت توده های مردم - و نه "عده ی خاصی" را – ارتقاء دهد و سیستم فسادخیز فعلی را ویران کند و البته از واگویی شرح حکایات متعدد چوب لای چرخ گذاشتنهای آن عده ی خاص می پرهیزم، زیرا صرفا تکرار مکررات است. کسانیکه طی کمتر از دو دهه چنین سیستم پلیدی را بناگزاردند و هیچ طرفی نبستند، حالا توقع دارند 2 ساله، "آتوپیا"یی به پا شود و البته در مواجهه با اربابانشان یعنی آمریکا و اروپا خود را به خواب زدند که وضع فعلی شان حاصل تلاش و برنامه ای 600 ساله است و بدیهی است، آدمی هم که خودش را به خواب زده را نمی توان بیدار ساخت.

ما شیفته ی تفکر احمدی نژاد هستیم، چون شالوده ی تفکر او مبتنی بر آموزه های الهی و اسلامی است اما وی را مبرا از نقد نمی دانیم و از او انتقاد می کنیم در جایی که از قرآن، از سنت و از عقل تخطی نماید. اما یک تار موی گندیده ی او را نمی دهیم به تمام آلاف و الوف فن سالاران و دوم خردادیها و کارگزاران حتی اگر سالها گوجه فرنگی نخوریم، حتی اگر بنزین لیتری 600 تومان شود، حتی اگر سالها اجاره نشین باشیم و حتی ...، حتی اگر از گرسنگی بمیریم. و اگر روزی مطمئن شویم – فرض محال که محال نیست!- که اگر غرب پرستان بر ما حاکم شوند، بهشتی زمینی سرشار از نعمات و رفاهیات برایمان فراهم خواهند کرد باز هم "خدایمان" را به "خرما" نخواهیم فروخت.

 

ارسال به دوستان
وبگردی