عصر ایران - در حالی که برخی کشورها درصدد تصاحب بزرگان تاریخی ایران هستند و از جمله ترکیه به شدت در حال تبلیغ این است که "مولانا" اهل این کشور بوده ، تحرکاتی در جامعه ما به وجود آمده است که درصدد تخریب و نفی شخصیت بزرگانی چون مولانا، شمس تبریزی و منصور حلاج است.
به گزارش خبرنگار عصر ایران (asriran.com)، اخیرا نشستی تحت عنوان "اجلاس حکمت" توسط سازمان ملی جوانان و با همکاری روحانیونی از حوزه علمیه قم در مشهد برگزار شده است که طی آن، جوانان برگزیده نمایندگی های سازمان ملی جوانان در سطح استان ها در کارگروه های آموزشی با "عرفان های جدید، تصوف، مسیحیت و وهابیت" و نقد آنها آشنا شدند.
نکته قابل توجه در این برنامه ها، حملات بی سابقه ای هم در کلاس ها و هم درجزوه منتشره توسط برگزارکنندگان این "اجلاس" به بزرگان ادب و عرفان ایران شده است به گونه ای که در برخی کلاس ها ، اعتراضاتی از سوی جوانان صورت گرفت.
به عنوان مثال در این دوره، همنوا با کسانی که منصور حلاج را تکفیر کرده و به دار آویختند، اتهاماتی به منصور وارد شده و از دار زدن او به عنوان کسی که بسیاری از انحرافات را وارد دین کرد و مورد مخالفت علمای شیعه و سنی بوده، حمایت شده است!
در جزوه ای که تحت عنوان "نقد و بررسی تصوف" بین برخی شرکت کنندگان در اجلاس توزیع شده برخی از اتهامات حلاج به شرح زیر بیان شده است:
سحر و جادوگری، ادعای خدایی (نامه ای در منطقه ای به نام دینور کرمانشاه از یکی از مریدان وی به دست آمد که در آن نوشته بود از "رحمن رحیم به فلان بن فلان")، تبدیل عبادات به ویژه حج (وی برای مریدانش جایگزین درست کرده بود که به جای رفتن به مکه، در خانه احرام کنید و در جایی نیت و جای حج، آن جا را طواف کنید)، دفاع از شیطان و فرعون (حلاج می گوید: صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است، به آتش بترسانیدند "ابلیس" از دعوی خود بازنگشت، فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی بازنگشت. و سپس می افزاید: عروس حلاج، در دادگاه از آنها (اتهامات حلاج را) نقل کرده است که در کتاب تراژدی حلاج بسیاری از آنها مطرح شده است.
در این اثر همچنین با اشاره به شعر معروف امام خمینی (ره) که در آن سروده شده است: "...همچو منصور خریدار سر دار شدم" آمده است که این شعر به هیچ عنوان دفاع از حلاج نيست ، زیرا در ادبیات فارسی منصور
نماد مقاومت هر چند در راه باطل شده که در راه عقيده خود بر سر دار شده است " از اين در اشعار اينگونه استفاده مي شود و مي توان نظر حضرت امام را اينچنين تعبير کرد مانند حاتم طايي که به کرم مشهور شده است !
(جا دارد موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در این باره اعلام نظر کند)
همچنین از پرداختن صوفیان به موضوع اعدام حلاج به عنوان "هولوکاست صوفیه" نام برده شده است.
در این جزوه آموزشی که توسط معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه علمیه قم نوشته شده، با حمله به مولانا ادعا شده است که او آیات و روایات را نفی می کرده و دعوی امامت داشته است: "مطرح کردن خود به جای ائمه و نفی روایات و آیات .... نمونه های بارز این جریان را در جریان حلاج، جنید، شمس و مولوی می توان دید" (همان جزوه)
و نیز درباره مولانا آمده است: حکایت "سبحانی ما اعظم شانی" گفتن بایزید را آورده و آن را با کرامتی از وی نیز مقرون ساخته است"
همچنین درباره شمس نیز آمده است: شمس تبریزی با فریاد بر سر علمای عصر خود، که غرق فنون و علوم روز بودند، می گوید: تا کی بر زین بی اسب گشته و در میدان مردان می تازید؟ و تا کی به عصای دیگران بپا روید؟ این سخنان که می گویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره، سخنان مردم آن زمان است که هر یکی در عهد خود به مسند مردی نشسته بودند و خود معانی می گفتند و چون مردان این عهد شمایید، اسرار و سخنان شما کو؟
و از این جملات نتیجه گرفته می شود که شمس دچار ضلالت و گمراهی بوده است!
حملات بی سابقه ای که در این اجلاس به بزرگان ادب و عرفان به ویژه مولانا شد، انتقادات زیادی را در این دوره آموزش به دنبال داشته است به ویژه آنکه این رویکرد تحقیرآمیز در سالی صورت می گیرد که همه جهان آن را به نام سال "مولانا" می شناسند و آن را گرامی می دارند.
نکوهش مولانا در شرایطی صورت می گیرد که بزرگانی از حوزه علمیه ، مانند علامه محمد تقی جعفری (ره)، سال ها درباره مولانا تحقیق کرده و در ستایش او کتاب ها نوشته اند.
از آن گذشته، در کتاب های درسی و دانشگاهی جمهوری اسلامی نیز از این افراد به بزرگی یاد شده است و از این رو شگفت آور است که چرا عده ای سعی دارند بزرگانی که ملتی به آنها می بالند را این چنین لگدمال کنند و آنها را تکفیر نمایند. براستی آیا اگر اینان در زمان حلاج می بودند، پای حکم اعدام او را امضا نمی کردند؟ و براستی در شرایطی بر سر تصاحب مفاخر ایران در دنیا یک جدال فرهنگی وجود دارد، چه تاکیدی وجود دارد که ما به دست خود سرمایه های تاریخی خود را این چنین تحقیر کنیم و عرفان و ادبیاتمان را میراث دار مشتی کافر و کلاش معرفی نماییم.
گفتنی است طبق برنامه سازمان ملی جوانان، قرار است شرکت کنندگان در این اجلاس، با پکیجی از انتشارات و محصولات صوتی و تصویری این اجلاس، شروع به تبلیغ و کادرسازی درباره آموزه های خود نمایند.
آقايان اگر نمي هراسيدند براي حافظ و فردوسي هم جزوه تهيه مي كردند.جاي تاسف است در شرايط بحران فرهنگي كه گريبان گير جوانان ما شده آقايان به جاي ايجاد راه حل وپيدا كردن راه درد وقت و سرمايه ملت را با چه كارهايي تلف مي كنند و هيچ كس هم نيست بپرسد با چه اجازه اي اين اقدامات انجام مي شود چه كسي بايد تاوان اين نابخردي ها را بدهد
خدا آخر و عاقبت ما را ختم به خير بگرداند
...یا علی مدد
آرش
متاسفم که اینگونه شما قضاوت کردید
موضوع کاملا علمی بوده وبنده نیز یک نمونه از آن جملات را دیدم
در هیچ کجای جزوه مولوی تکفیر نشده است.در مورد حسین بن منصور نیز بحث صرفا علمی است واستنادات از کتابهای دکتر زرین کوب وتراژدی حلاج مطرح شده است
کاش موارد را با ذکر سند بیان می کردید
من توی این همایش بودم و متاسفانه خبر خیلی یک جانبه تنظیم شده است
و این وظیفه مسئولین سایت است که جوابیه ما را هم در سایت بگذارد
در این همایش به صورت کاملا منطقی و در یک محیط علمی مباحث مطرح شد و با استقبال اعضا روبرو شد
در پیامی از امیر مومنان (علیه السلام) داریم که : نگاه کن به فحوای سخن نه به گوینده آن . و در جریان جنگ جمل نیز حضرت در مواجهه با این پرسش که ما با اصحاب بزرگ پیامبر بجنگیم ؟؟ حضرت فرمودند اعرف الحق تعرف اهلها . حق را بشناسید و سپس با این معیار به شناسائی اهل آن دامن بزنید یا به عبارتی انسانها را سنگ محک حق و حقیقت در دنیا قرار ندهید بلکه با شناسائی حقیقت نسبت انساها را با آن بسنجید .
جالب است بدانید جمله مذکور را جرجی زیدان بزرگترین و مهمترین جمله انسانی در طول تاریخ میداند.
با این توضیح دوست عزیز بنده بهتر نیست به جای دفاع کور کورانه از شخصیتهائی که در عین داشتن کمالات یقینا حائز مشکلات فراوانی در حوزه معرفت دینی بوده اند . و در راستای ساختن انسانهائی به مراتب متکاملتر از ایشان عاقلانه به نقد اندیشه های نادرست مستقرق در آش معرفت شناسی ایشان پرداخته شود و از این ره آورد طرفی برای صرافت انسان در راستای نیل به کام بست
در ضمن اینکه گفتید ترکیه سعی در تملک مولوی دارد از حماقت ایشان است چرا که اگر مولوی حق را گفته باشد نه به ترکیه و نه به ایران و نه به هیچ مرز جغرافیائی دگری تعلق نخواهد داشت بلکه متعلق به کل بشریت است و بهتر است شما بر سر گوری که مرده ندارد لابه نکنید
سید محمد حسینی
seyyed_4u@yahoo.com
فقط سخن از منصور حلاج که یکی از عارفان عرب است سخن گفته شده است
انتشار چنین خبر های مغرضانه ای با چه اهدافی صورت میگیرد ؟
( نصیری : از شرکت کنندگان در همایش حکمت)
کار شما بررسی اخبار و ... است ... اگر چه ما با این نوع افکار مخالفیم ... اما گفتنی است که منصور برحق نبود !
لطفا به اسم فرهنگ هر حرفی نزنید
چون نظرات کسانی که خود در همایش بودند را سانسور میکند
و یک سری اکاذیب را نشر میدهد
با منطق شما چون امام خمینی در اشعارشان از شراب نام برده اند، پس لابد نوشیدن شراب حلال است!
بنده به عنوان يكي از حاضرين در جلسه با سخنران كاملا هم عقيده هستم و در جلسه مولوي تكفير نشد و تيتر كردن تكفير مولوي نوعي ناداوري محسوب ميشود
يك نقد منصفانه از منصور حلاج بود
مولوي يكي از شخصيت هاي ادب فارسي نه شخصيت هاي اعتقادي اسلام و ما در زمينه ادب و شعر از جمله مريدان وي هستيم ولي هر گاه در زمينه اعتقاد بر خلاف حقيقت سخني بگويد ضمن تجليل هنر و ادب وي از نقد منصفانه وي استنكاف نميكنيم
و بايد بدانيم هيچ كس مصون از نقد نيست حتي مولانا
این بحث ها و شانتاژ هاست که کار علمی را خراب می کند، اگر شما عقیده دیگری دارید، بهتر است همایش دیگری برگزار کنید و از عقیده خود دفاع کنید. در مورد بودا ده ها هزار کتاب و مقاله چاپ شده است ولی آیا او به راه حق بود؟
ما ايراني ها همش ياد گرفتيم از شخصيت ها بت بسازيم