نطق «گويا» كور شد!

وعده هاي مدعيان اصلاحات به قوميت ها

سپهرنيوز از سازماندهي انتخاباتي مدعيان اصلاحات در شكل و شمايل جديد خبر داد.
به گزارش «سپهر»، برخي از سرشاخه هاي نيروهاي دوم خردادي در سطح استان ها كه هم اكنون در كسوت نمايندگي نيز به فعاليت مشغول مي باشند، براي كسب آراء مردمي وعده هايي را براي تغيير برخي از مصوبات دولت به نفع برخي از قوميت ها داده و در اين راستا فعاليت هايي را نيز آغاز كرده اند.
در همين حال شنيده شده است كه برخي از نمايندگان استان هرمزگان با فعال شدن در حوزه هاي انتخابيه خود درصدد بهره گيري از برخي از اختلافات در زمينه تقسيمات كشوري بوده و قول هايي به مردم برخي شهرستان ها براي جلوگيري از انجام تعدادي از مصوبات تقسيم كشوري را در ازاء حمايت عموم از خود در انتخابات داده اند.
در همين حال افراد فوق جهت اطمينان مردم حوزه هاي انتخابيه خود بطور مشخص در شهرستان «بستك» با جذب حمايت هاي مالي مشكوك اعمال نفوذ در عدم اجراي مصوبه بخش «كوخرد» را دنبال مي نمايند.

دو كلمه حرف حساب از كاتب ويژه خاتمي!

كاتب و خاطره نگار شخصي آقاي خاتمي در زمان رياست جمهوري وي، با انتشار نامه اي انتقادي از او خواست بهانه اي براي پوشاندن خطاها و جاه طلبي هاي حزب مشاركت نشود.
بابك داد كه پيش از اين برخي گزارش هاي ويژه وي درباره سفرها و ديدارهاي خاتمي به هنگام رياست جمهوري در برخي روزنامه ها چاپ شد، در نامه خود خطاب به خاتمي تصريح كرد: مشخصاً انگشتم به سوي برخي از دوستان مشاركتي است. سخنم درباره كساني است كه با بودجه هاي فراوان در دولت شما تشكيل جبهه دادند، اما حتي نتوانستند در ميان گروههاي دوم خردادي، جبهه اي تشكيل دهند يا صاحب كمترين اثر و اقتداري باشند. حال كه آنان هنوز در انديشه بازگشت به قدرت اند و باز قصد دارند بدون برنامه اي عملي و ممكن، اين مسير را طي كنند و به همين هيچ كجايي كه الان رسيده اند برسند.
وي مي افزايد: دوستان اصلاح طلب ما، قبل از دوم خرداد نشان داده بودند كه در زاويه «منتقد بودن از قدرت» و در مقام «نقد و سخن»، چهره دوست داشتني و مظلومي دارند و در آن زاويه توانستند چهره وجيهي از خود به نمايش بگذارند.
اما همين كه دست تقدير آنها را در زاويه مقابل يعني در موضع قدرت و منصب نشاند، به كلي آن وجاهت را از دست داده و دكوراژه و حتي هول آور شدند.
بابك داد مي نويسد: ممكن است جبهه مشاركت بتواند بعد از هشت سال فرصت سوزي و كم فروشي و كم كاري، و بعد از دو سال استراحت و مرخصي اجباري(!) حال با شعارهاي داغ تازه اي وارد عرصه شود و بتواند مردم را دوباره فقط كمي احساساتي كند، اما اين مردم ديگر خودشان را براي دومين بار فداي اين دوستان مظلوم و طفلكي نمي كنند! ضمن اينكه يك ايراد كوچك وجود دارد؛ هنوز خيلي از آن سالها دور نشده ايم و مردم هم آنقدرها دچار آلزايمر و فراموشي نشده اند كه حرفها و كردار اين دوستان را در آن هشت ساله بكلي فراموش كرده باشند. مجلس بي ثمر ششم هنوز در خاطر مردم هست. با همه تلاشي كه دوستان مي كنند تا آن مجلس را بعنوان مجلسي قهرمان و قرباني و يكه جلوه دهند، اكنون جز خاطراتي از جاه طلبي ها و خودخواهي ها و عملكرد بيهوده بسياري از نمايندگان آن در اذهان عموم برجاي نمانده است.
وي با بيان اينكه «دوستان ما، زماني كه در مسند قدرت قرار گرفتند، حتي نتوانستند بگويند برنامه شان براي قدمهاي اول در دوره چهارساله مسئوليتشان چيست؟» مي نويسد: راستش اين است كه جز شعارهاي دلفريب، خيلي از اين دوستان نه به آن آرمانها دلبستگي دارند و نه راه رسيدن به آن مدينه فاضله را مي دانند. آن شعارهاي بلند و دور از دسترس، صرفاً «كوچه در رو» مناسبي بود و هست براي فرار محترمانه از سؤالات و انتظارات مردم! مردم به كساني كه از كوچه هاي در رو مي گريزند، كمتر مجال دوباره اي مي دهند. اين جامعه به حضور دوباره دوستان مشاركتي در انتخابات آينده يك تلخ خنده مي زند و روي برمي گرداند. با حضورتان در جلوداري اين دوستان، مخاطب آن تلخ خنده نشويد و بگذاريد همچنان ختم و خاتم اميدهاي مردم براي روزهاي آينده باقي بمانيد.
بابك داد در پايان خطاب به خاتمي تصريح كرد: واقعيت هراس آور اين است كه دوستان عزيز ما، هنوز خيلي چيزها را از ما در تاريخ نياموخته اند. دوستان ما برخلاف نامي كه برگزيده اند، هنوز جز دعوا و جنگ و جاه طلبي و حذف و نقدناپذيري و تكروي، چيزي از آن سالها ياد نگرفته اند. به عبارتي نه اهل كار در يك جبهه واحدند و نه اهل تشكيل چنان جبهه اي هستند و نه متأسفانه اهل مشاركت و مرافقت و دوستي اند.
... تمام خواهشم از شما اين است كه به دوستان انذار و هشدار دهيد مادامي كه به چنان جبهه واحد و مقتدري تبديل نشده اند و مادامي كه برنامه ممكن و عملي ندارند، از رانت آبرو و احترام شما نزد مردم بهره نگيرند و نخواهند شما پشت چكهايشان را امضا كنيد!
تا رسيدن به چنان جايي، دوستان بهتر است مرخصي خود را تمديد كنند و تاريخ بخوانند.

نطق «گويا» كور شد!

يك سايت اينترنتي وابسته به ضد انقلاب مقيم كشورهاي اروپايي و آمريكا، پس از مدت ها بزرگ نمايي و مانور روي جريان هاي شبه دانشجويي «چپ ماركسيستي» و «ليبرال دموكرات» اذعان كرد: اين جريان ها دچار بحران و بن بست هستند.
نويسنده گويا نيوز با استناد به ده ها بيانيه و مقاله منتشره از سوي جريان هاي مذكور و حاميان آنها مي نويسد: از خلال خواندن اين اعلاميه ها و مقالات تازه بيشتر متوجه شدم كه اين گروه ها و چهره هاي شناخته شده سياسي نه تنها بحران و بن بستي كه جنبش دانشجويي در آن گرفتار آمده و انحرافات درون اين جنبش را نمي بينند بلكه هركدام به نوبه خود به ستايشگري از اين انحرافات نيز مي پردازند و دانشجويان را به ادامه آشفته فكري و كجروي تشويق هم مي كنند. برخي از تتمه چپ سنتي ايران علناً اظهار مي دارند كه ايجاد «صف مستقل چپ» در جنبش دانشجويي ايران، نشانه «بلوغ و رشد» اين جنبش است. برخي از تئوريسين هاي اصلاح طلب و دفتر تحكيم وحدت هم اين پراكندگي را طبيعي مي دانند و «تكثر» را در جنبش دانشجويي نشانه حركت به سوي دموكراسي مي دانند و شگفتا كه ايدئولوژي زدگي و فرقه گرايي، نشانه بلوغ و استقلال و پراكندگي و تفرقه نشانه تكثر و دموكراسي تعريف مي شود(!)